پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

راه فردا، تکرار بیراهه دیروز نیست – احمد هاشمی

دو مدل، ادامه جمهوری اسلامی با اجرای بی تنازل قانون اساسی و احیای مدل سلطنتی، تکرار بیراهه دیروز است و توماس ساول پژوهشگر و اقتصاد دان آمریکایی زمانی گفته بود که "بعید است خطرناک تر از این روشی وجود داشته باشد، که اختیار تصمیم گیری را به دست کسانی بسپاریم، که هیچ بهایی برای اشتباهاتشان پرداخت نمی کنند"
احمد هاشمی
احمد هاشمی

مقدمه

از انقلاب مشروطیت تاکنون، عبور از استبداد، ایجاد دولتی دموکراتیک و گذار به دموکراسی، چالش اصلی کنشگران و گروه ها و احزاب سیاسی با پیش زمینه های ایدئولوژیکی- نظری متفاوت، بوده است. از منظر تبارشناسی می توان چهارنحله گوناگون سیاسی در ایران را از هم تفکیک نمود: چپ ، اسلام گرایان، ملی گرایان و سلطنت طلبان.

  هم اکنون نیز در میان کنشگران و گروه های سیاسی غیرحاکم، شاهد طرح ها و مدل هایی راهبردی مانند: ادامه جمهوری اسلامی با اجرای بی تنازل قانون اساسی، احیای مدل سلطنتی، الگوی دولت اقتدارگرا از جانب مجاهدین، ایجاد جامعه ای سوسیالستی،  پیروی از “راه مصدق” و ملی گرائی و پروژه جمهوری خواهی، از جانب طیف سکولار- دموکرات هستیم.

تجربه  های تاکنونی  مدل سلطنتی و مدل جمهوری اسلامی در ایران اثبات این قطعیت نسبی هست که: درجوامع پیشادموکراتیک، با ساخت ناموزون سیاسی والگوی عام “قدرت محور” یعنی منازعه قدرت حاکم با  اپوزیسیون بر سرقدرت و در محور تضاد بین دموکراتیزه کردن جامعه (آزاد سازی سیاسی و اقتصادی)، پذیرش نهادی غیرانتخابی و غیرپاسخگو و مجهز به حق وتو مانند ولی فقیه یا شاه، حتی اگر درآغاز ظاهرا پذیرنده دموکراسی و دموکراسی پارلمانی باشد، به تدریج با استفاده از قدرت نامحددود و  با سلطه بر قوه قهریه،  به دیکتاتور شخصی منجر می شود. تجربه پادشاهی مشروطه و نظام ولایت فقیه درایران  تاییدی بر درستی این قطعیت نسبی و تاثیر آن بر روندهای احتمالی، در سیاست در ایران است.

از  این رو دو مدل، ادامه جمهوری اسلامی با اجرای بی تنازل قانون اساسی و احیای مدل سلطنتی، تکرار بیراهه دیروز است و توماس ساول پژوهشگر و اقتصاددان آمریکایی زمانی گفته بود که “بعید است خطرناکتراز این روشی  وجود داشته باشد، که اختیار تصمیم گیری را به دست کسانی بسپاریم، که هیچ بهایی برای اشتباهاتشان پرداخت نمی کنند”.

 با تعمق درروند فعالیت ها و خط مشی  سیاسی مجاهدین و بازتولید شخصیت های اقتدارگرا در این سازمان در این چهار دهه اخیر، این گمان را  تا سطح یک قطعیت نسبی  می توان پذیرفت، که مدل سیاسی آنها نیز، می تواند به یک دولت اقتدارگرا منجر شود.

سوسیالیسم، “راه مصدق” و ملی گرائی و پروژه جمهوری خواهی

 الف- مدل های سیاسی پر ابهام

 مدل های سیاسی: ایجاد جامعه ای سوسیالستی، پیروی از “راه مصدق” و ملی گرائی و پروژه جمهوری خواهی از جانب طیف سکولار- دموکرات را نیز می توان در زمره مدل های سیاسی پرابهام قلمداد نمود.

ابهام در اندیشه سیاسی جاری در این مدل ها و در بین کنشگران و گروه های سیاسی وابسته به این مدل ها، زمینه ای را ایجاد نموده است که آن ها همچون “عشیره های سیاسی” جز در بستر مکان و زمان قابل تعریف و شناسایی نیستند.

امتناع از تدوین خط مشی معین در کنار عدم موضع گیری مشخص تک  تک این کنشگران و گروه های وابسته به این طیف ها، باعث  یک تقسیم بندی بی محتوا شده است.

ابهام زدائی از این مدل های سیاسی تنها با به رسمیت شناختن: الف – بحران عدم مشارکت سیاسی، ب – فقدان مشروعیت سیاسی و ج- بحران سلطه گری سیاسی  ممکن است.

بحران عدم مشارکت  سیاسی در میان این گروه ها، باعث نفاق و شکاف شده و به روند اعتمادزدائی گسترده منجر گشته است و از سوی دیگر هر گروهی در پی سلطه نظری- سیاسی خود بر گروه دیگر است و مشخصه های دیگراین سلطه مردسالارانه، کاریزماتیک و سنی است. این بحران ها اکنون در ابعاد گسترده ای حضور دارند و به دلیل فقدان عدم مشروعیت این گروه ها در بین کنشگران منفرد و شهروندان، مدل های سیاسی پرابهام این گروه ها نیز، درعمل به بن بست رسیده است.

ب- هویت مبهم، چند رگه و معلق

مسئله مهم دیگر در رابطه با گروه های هوادار سوسیالیسم، “راه مصدق” و ملی گرائی و پروژه جمهوری خواهی، هویت مبهم و چند رگه و معلق اعضای این گروه ها است. در داخل این گروه ها صرف نظر از آنچه که  در قالب شعارها و کلی گویی های سیاسی مشهود است، این است که  در میان گروه ها،  مجموعه ای از افراد با هویت های متفاوت مانند ملی گرا، اسلام گرا،  لیبرال/ نئولیبرال، راست محافظه کار، دموکرات، سوسیال دموکرات و سوسیالیست انقلابی وجود دارد.

 این تجربه را، در این سه دهه اخیر در میان اصلاح طلبان دوم خردادی نیز شاهد بودیم و با قاطعیت می توان گفت که یکی از دلایل مهم  شکست این اصلاح طلبان، هویت مبهم، چند رگه و معلق اعضای آنها بود.

احمد هاشمی
[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=48647 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اسماعیل+زرگریان
اسماعیل+زرگریان
3 سال قبل

احمد عزیز. ضمن سلام
شما همه چهار نحله سیاسی بدلایل مختلف ناموفق وشکست خورد بی آینده ارزیابی کردید.
خوب پیشنهاد خود شما چیست و چه راه حلی ارائه میدهید
ممنون

احمد هاشمی
احمد هاشمی
3 سال قبل

اسماعیل عزیز سلام
مدل حکومتی سلطنت طلبان و اسلام گرایان در ایران، مدلی شکست خورده است، این ادعا یک تئوری نیست، واقعیتی غیر قابل کتمان است. با ۵۰ سال حکومت پهلوی و چهل سال جمهوری اسلامی، اکنون ایران در جایگاهی قرار دارد، که ما شاهد آن هستیم.
ملی گرائی در ایران به رهبری مصدق یک دوره کوتاه درخشان داشته است. اما ملی گرایان ادامه دهنده راه مصدق در تمامی بزنگاه ها یا به عبارت دیگر لحظات حساس تاریخی، هیچ گونه موفقیتی نداشته و هم اکنون نیز تنها به افتخارات گذشته سرخوشند.
از شکست سیاست چپ ها می توان صحبت نمود، اما آنها هیچ وقت درایران صاحب قدرت نبوده اند.
با قطعیت نسبی مدعی هستم که حکومت سلطنت طلبان و اسلام گرایان تکرار بیراهه دیروز است .
اما سیاستگذاری عمومی که چپها و ملی گرایان و جمهوری خواهان برای آینده ایران در لحظه فعلی در دستور کار دارند، هم به لحاظ برنامه ای و هم به لحاظ سیاست راهبردی به بن بست رسیده است. با وجود کنشگرانی با هویت مبهم، چند رگه و معلق در این جریانات هیچگونه سیاست برنامه ای و راهبردی مشخصی را نمی توان پیش برد. این روز حال این سه جریان است .
انعکاس بیرونی وضعیت این جریانات را می توان در سه بحران الف – بحران عدم مشارکت سیاسی – فقدان مشروعیت سیاسی و ج- بحران سلطه گری سیاسی به وضوح می توان مشاهده نمود.
تا زمانی که برای این سه بحران راه حلی یافت نشود، این سه مجموعه در سپهر سیاسی ایران شانسی نخواهد داشت.
من یقین دارم که شما به عنوان عضو اتحاد جمهوریخواهان بهتر ازمن شاهد هستید که مشارکت سیاسی در میان مجموعه جمهوری خواهان چه وضعیتی دارد و تا چه اندازه این جریانات در بیرون مشروعیت دارند و به چه شکلی سلطه گری سیاسی مرد سالارانه و کاریزماتیک و سنی در میان شما عمل می کند. بدون حل این مسائل جمهوریخواهان مکعبی در داخل دایره بسته خواهند بود.
ارادتمند احمد

کیا
کیا
3 سال قبل
پاسخ به  احمد هاشمی

حال چه کنیم!؟
بحرانها درست و واقعی به نظر می آیند.
راه حل میتواند میز مذاکره و تبیین و تعیین راه حلی دمکراتیک در اپوزسیون باشد و یا خلفی بریم سراغ نیروی خارجی!؟

احمد هاشمی
احمد هاشمی
3 سال قبل
پاسخ به  کیا

با کیا موافقم راه حل می تواند: ” میتواند میز مذاکره و تبیین و تعیین راه حلی دمکراتیک در اپوزسیون باشد”
جمهوری خواهان سکولارباید خود برنامه سیاسی جایگزین داشته باشند وجمهوری خواهی را به عنوان بهترین شانس برای دموکراتیک سازی در ایران تبلیغ کنند،نباید جمهوری خواهی را ظرف ایدولوژیکی برای امتناع از پذیرش لیبرال دموکراسی و ائتلاف با طرفداران دموکراسی در ایران بسازند و به بهانه جمهوری خواهی به مقابله با سلطنت طلبان و یا نیروهای دیگر اپوزیسیون برخیزند .
از تجربه های منفی “واسطه خارجی” باید برحذر بود نمونه های افقانستان، عراق و لیبی جلوی چشم ما است. اما می توانیم از تجربیات آمریکای لاتین و جنوبی با همه ناکامی هایشان، برای ایجاد دولتی دموکراتیک درس گرفت.
با توجه به همه متغیرهای نوسانی سیاست در ایران محتوای میز مذاکره و تبیین و تعیین راه حلی دمکراتیک در اپوزسیون می تواند گفتمان های زیر باشد:
الف- دموکراسی، حقوق بشر و توسعه پایدار با محوریت برابری پایدار و تعادل اکولوژیکی
ب- تقویت جامعه مدنی به عنوان شکلی از مشروعیت دموکراتیک
ج- ایجاد ائتلاف لیبرال – دموکراتیک با تمام طرفداران دموکراسی
د- تغییر فرم قدرت سیاسی در ایران و ایجاد دولت دموکراتیک
احمد هاشمی

کیا
کیا
3 سال قبل

دلیل شکست اصلاحطلبان ،شکست حکومت اسلامی در تئوری و عمل است.
با فرض اینکه بتوانند هم اجماع کنند از طرف اکثریت مردم حمایت نخواهند شد و در بهترین حالت محلل اسلام سیاسی خواهند شد!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x