پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

رای زندانی به زندان بان خود! – فرامرز الماسی

باز گردیم به شرایط فعلی. حکومت جمهوری اسلامی تعداد اندکی از زشت چهره ترین عناصر خود را در قالب کاندیدا به جامعه معرفی کرده است. به دیگر زبان حکومت حتی کادر بزک در چهره مثل خاتمی هم ندارد. چرا که نقاب از چهرۀ خاتمی ها هم بر افتاده است. حوادث...

باز گردیم به شرایط فعلی. حکومت جمهوری اسلامی تعداد اندکی از زشت چهره ترین عناصر خود را در قالب کاندیدا به جامعه معرفی کرده است. به دیگر زبان حکومت حتی کادر بزک در چهره مثل خاتمی هم ندارد. چرا که نقاب از چهرۀ خاتمی ها هم بر افتاده است. حوادث ۹۶ و ۹۸ و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری و… جمهوری اسلامی را در تند پیچ “هستی و نیستی” قرار داده است. بدین علت جمهوری اسلامی در این برهه زمانی از قهری ترین نیروهای خود استفاده می کند

نمی دانم که ایران را باید به اندازه زندان قزلحصار کوچک فرض کرد یا زندان قزلحصار را به اندازۀ ایران وسعت داد؟

سال های ۶۰ تا نیمه ۶۳ لاجوردی و حاج داود رحمانی دو مدیر مشهور زندان های تهران بودند. در آن مدت، شمار اعدام های روزانه  و کشتار در زندان ها بعنوان یکی از برجسته ترین هدیه های امام خمینی تبلیغ می شد. سپیدی روزنامه ها با نام و نشان جوانان اعدام شده تن به سیاهی می آلود. در زندان اوین شمارش  مرگِ  روزانه در پشت بند چهار با شمردن تعداد تک تیرها بعنوان “تیر خلاص” در ذهن یاران زندانیِ اعدامی و خود منتظر اعدام  ثبت می شد.

 آن وقت ها، محبوسین باقی مانده از اعدام روزگار خود را زیر شکنجه های مستمر و طاقت فرسا از قبیل، قیامت، انفرادی و… سپری می کردند. تنها راه کم کردن فشارهای غیر انسانیِ دوران حبس، تن سپاری زندانی به خواسته زندان بان و”تواب” شدن بود. در توصیف شرایط زندان آن زمان، نوشته ها و یادمانده ها فراوانند وبخشی هم در سینۀ اعدام گشته گان زیر خاک مدفون، تا روزگارِ جامعه سامان گیرد و آن درِ حجابِ خاک خفته گان با استخوان های زخمی و شکسته در صف شاهدان بایستند.

گردش ایام را هیچ قدرتی مانع نیست. پس به هر دلیل در نیمه دوم سال ۶۳مدیریت زندان تغییر پیدا کرد و میثم بعنوان ریاست زندان اوین و قزلحصار گزیده شد. تدبیر او برای مدیریت زندان ها فاصله داشت با مدیران سابق. با تغییر در مدیریت زندان، زندانیان محصور، فرصت زندگی جمعی پیدا کردند. از هوای حیاط زندان تنفس کردند. به اندازه یک زندانی صاحب جیره غذایی شدند. از امکاناتی مانند کتاب، توپ پلاستیکی و تور والیبال و… بهرمند شدند. بقول معروف، زندان را با قیاس زمان حاج رحمانی و لاجوردی کویت خواندند!! اما این بدان معنا نبود که فراموش کرده باشند در بند هستند و زندانی!

با این مقدمه طرح سوال می کنم:

گویند: فرض محال که محال نیست!

سوال: اگر سال ۶۴ از زندانیانی که تجربه مدیریت دوران لاجوردی و رحمانی و میثم را در دو شرایط متفاوت داشتند پرسیده می شد: ای زندانیان جمهوری اسلامی توجه کنید! یک: شما حق انتخاب ریاست زندان را دارید. بنابراین آیا در رای گیری گزینش مدیریت در زندان شرکت می کنید یا نه؟ دو: در صورت موافقت برای انتخاب ریاست زندان، از بین لاجوردی و حاج داود از یک سو و میثم از سوی دیگر، کدام یکی را بر می گزینید!؟

 با تجربه خود باور دارم بیشتر زندانیان در انتخابات شرکت می کردند و به میثم رای می دادند. حال اینکه زندانیان می دانستند که شرکت آنان در رای گیری به منزلۀ برچیده شدن حصار زندان ها نیست. شرکت در رای گیری تائید در زندان بودن خودشان نیست. بلکه برای گذران حبس خود ناچار از انتخاب یکی از زندانبانانی هستند که تدبیر او را در مدیریت زندانِ خودشان نسبت به آن دیگری مختصری ترجیح می دهند. هر چند حتم به یقین گروهی از زندانیان در کل، شرکت در آن رای گیری را غلط ارزیابی می کردند.

گرچه کُنه سخن آن گروه زندانی برای شرکت نکردن در انتخاب مدیر زندان نادرست نبود ولی، شرایط غیر قابل تحمل زندان زمان لاجوردی و رحمانی را درک نمی کردند. نظر آن گروه زمانی صحیح می بود که، تمامی زندانیان یک صدا به اصل زندان بودن معترض می شدند و برای بر چیدن زندان اقدام مشترک و جدی می کردند.

فراموش نکنیم جدای از دو گروه یاد شدۀ بالا، گروه  سومی از زندانیان هم بودند که در رای گیری و انتخابات فرضی در چنان شرایط به لاجوردی و حاج داود رحمانی رای می دادند. آن گروه سوم  “تواب ها” بودند. دلیل آن ها هم از منظر منافع خودشان درست بود. چون در زمان ریاست لاجوردی و رحمانی آنان از امتیاز نسبی برخوردار بودند ولی در زمان میثم از امتیازات کاسته شده بود.

 حال اگر فرض دیگری در نظر بگیریم. از زندانیان در همان زمان خواسته می شد که در انتخابات  گزینش ریاست زندان شرکت کنند و تنها از میان لاجوردی و حاج رحمانی، به یکی رای بدهند! بدون شک وحتما هیچ زندانی حاضر نمی شد در آن رای گیری شرکت کند مگر کارورزان و خدمه زندان و توابین! حتم به یقین هم، لاجوردی منتخب آنها می شد!

دلیل عدم شرکت زندانی در چنان صورتی روشن است. بودن لاجوردی یا حاج داود رحمانی در مسند ریاست زندان چه تفاوتی بر شرایط زندانی می توانست داشته باشد؟ هیچ! بنابراین زندانی اگر شرایط را برای اعتراض مناسب نمی دید، تنها مسیر کم خطر را انتخاب می کرد که همانا سکوت کردن باشد.

اگر این مصادیق را در وسعت زندان بزرگ (ایران) در نظر بگیریم چه اتفاق می افتد؟

 قبل از سال ۷۶ می توان ادعا کرد که در مسند مدیریت زندان بزرگ ایران  اشخاصی مانند خمینی و رفسجانی مستقر بودند. همان رفسنجانی که مخالفت با او بمثابه مخالفت با پیغمبر فرض می شد. پس در مقابل او، خاتمی شانی برابر میثم داشت. به همین علت شرکت در انتخابات سال ۷۶ و رای به خاتمی از منظر بخش بزرگ مردم ایران توجیه پذیر شد. در نهایت انتخاب خاتمی علیرغم اینکه شان زندانبانی داشت پذیرفتنی بنظر رسید.  سال ۸۸ باز هم می توان با چنین استدلالی  شرکت در انتخابات را توجیه پذیر دانست. هر چند موقعیت و پیشه کاندیداها بعنوان زندانبان در پس ذهن ها باقی بود. دلیل روشن اینکه با شرکت در انتخابات ۸۸ بخش زیادی از کادرهای حکومت از عرصه مدیریتی رانده شدند تا بدانجا که دو نفر اصلی آنها بیش از ده سال در حصر قرار گرفت.

باز گردیم به شرایط فعلی. حکومت جمهوری اسلامی تعداد اندکی از زشت چهره ترین عناصر خود را در قالب کاندیدا به جامعه معرفی کرده است. به دیگر زبان حکومت حتی کادر بزک در چهره مثل خاتمی هم ندارد. چرا که نقاب از چهرۀ خاتمی ها هم بر افتاده است. حوادث ۹۶ و ۹۸ و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری و… جمهوری اسلامی را در تند پیچ “هستی و نیستی” قرار داده است. بدین علت جمهوری اسلامی در این برهه زمانی از قهری ترین نیروهای خود استفاده می کند. از جمله یکی از گزینه های حال حاضر ابراهیم رئیسی ست. رئیسی  عضوی از هیئت مرگ در کشتار زندانیان سال ۶۷ و یکی از شقی ترین جلادان  تمامی دوران حکومت جمهوری اسلامی ست.

نه اینکه آن دیگر کاندیداها تفاوت چشم گیری با رئیسی دارند بلکه، نوع نمایش ویترینی جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرده است. دیگر خنده های خاتمی مفید حال حکومت نیست. طناب دار و حکم قتل رئیسی رُخ حکومت را آذین می بندد.

با همه این ها باز هم  کسانی هستند که دعوت به شرکت در انتخابات می کنند. سوال این است که دعوت کنندگان از چه منظر و بر بستر کدام منافع بیرق مشارکت در دست گرفته اند؟ جای تعجب از آن بخش مبلغین که از کارورزان و خدمه حکومت هستند، نیست. چون بدرستی حیاط مادی و… خود را مدیون قاتلانی همچو رئیسی و لاجوردی و.. می دانند. و در سایه چنان آدم کشانی گور کنی پیشه دارند و ارتزاق شان تلیت نان در خون دیگران است.

اما اگر کسانی با ادعای غیر حکومتی چنان تبلیغ کنند و جار زنند “مردم برای… در گزینش … شرکت کنید”، باورش سهل نیست. مگر اینکه قبول کنیم در خفا سر در آخر حکومت دارند و دستانشان آغشته به پلیدی ست!!

فرامرز الماسی

خرداد ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=115651 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
2 سال قبل

مقایسه انتخاب زندانبان در زندان با زندان ایران و ریاستجمهوری گرچه جالب و هنری است ،اما کاملا صدق نمی کند.
زندانی در زندان می داند که زندان را نمیتوان برداشت و یا تغییر داد و با یک اجبار طرف است و هر نوع انتخاباتی دریجه ای مثبت است به زبان فیزیکی زندان یک “سیستم بسته “است ،آنتروپی در افزایش!
یک کشور ، مردم آن امکانات فراوانی را در دست دارند و با یک” سیستم باز “سر وکار دارند یعنی میتوان نظم هم بوجود آورد و نه فقط بی نظمی”افزایش آنتروپی”انتخابات در ایران برای بسته کردن بیشتر سیستم صورت می گیرد و شرکت در آن خطای محض است.

هالو
هالو
2 سال قبل

یکی زحمت کشیده و به من ارتباط و تشابه اعتراضات مردمی در سال های ۹۶ و ۹۸ را با سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توضیح دهد.
درست است که سرنگونی آن هواپیما و کشته شدن این همه انسان دردآور و برای مدیریت سیاسی و نظامی کشور خفتبار، ولی چرا این روزها هر کس در هر موردی می نویسد یک اشاره ای هم به هواپیمای اوکراینی هم باید بکند؟ من هالو هستم یا دوستان در فکر جلب مشتری یا چه؟

یحیی انوری
یحیی انوری
2 سال قبل
پاسخ به  هالو

واقعا نمیدونی یا نمیخوای بدونی؟ارتباطش نحوه مشابه رفتار حکومته،کشته شدن انسانهای بیگناه و بعد دروغ بافی و کتمان حقایق.بازم بگم یا کافیه!؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x