پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

رفراندم و اصلاح طلبان دوم خردادی – چرا اصلاح طلبان دوم خردادی در کسوتی دیکتاتورمآبانه به مخالفت با طرح رفراندم تغییر قانون اساسی پرداخته و جای مقدم را در صف مخالفین آن اشغال کرده اند؟

شگفت آور اما واقعی است. هر کدام از دوم خردادی های به نام، وقتی دهان برای محکوم کردن طرح فراخوان رفراندم می گشایند، انگار بخشی از نقابی را که بر چهره زده اند، می خراشند. وقتی سعید حجاریان، مغز متفکر «اصلاحات» طرح فراخوان را «هخایی» خواند و فورمول اکنون مشهور شده «کلیک کلیک بنگ بنگ» را در مورد آن به کار برد، وقتی محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاحات به ملت یادآوری کرد نظام و قانون اساسی آن جوراب نیست که هر وقت نخواستند، آن را عوض کنند، و حالا، وقتی حمیدرضا جلایی پور، دانشجویان را به نفهمی متهم می کند و به آن ها خاطر نشان می سازد، فقط باید «حامی» باشند و «حمایت» کنند، انگار نقابی که اصلاح طلبان حکومتی هشت سال بر چهره زده بودند، کنار می رود و صورت های واقعی، از پس صورتک های مصنوعی نمودار می شود. حق مردم در انتخاب حکومت، احترام به دگراندیش، ایران برای همه ی ایرانیان، و سایر شعارهایی که اجزای این صورتک را ساخته بودند، جای خود را به چهره های بدون گریمی می دهند که مردم در طول سالیان اخیر عادت کرده بودند آن ها را در جبهه ی رهبران جناح مخالف جستجو کنند.
اظهارنظرها و مواضع سران جبهه ی اصلاحات، فقط این حکم اساسی فراخوان رفراندم ملی را ثابت می کند که این حکومت اصلاح پذیر نیست، وقتی اصلاح گرانش چنین کسانی باشند. فراخوان رفراندم، اگر هیچ خدمتی به جامعه ی ایران نکند، این خدمتش، که صورتک ها را کنار زده و چهره ی واقعی کسانی را آشکار می کند که به مدت هشت سال خود را تنها نمایندگان دموکراسی در جامعه ایران خوانده بودند، از حافظه ی تاریخی ملت ایران فراموش نخواهد شد.
چرا اصلاح طلبان دوم خردادی در کسوتی دیکتاتورمآبانه به مخالفت با طرح رفراندم تغییر قانون اساسی پرداخته اند و جای مقدم را در صف مخالفین آن اشغال کرده اند؟ هم آن ها و هم همه ی موافقین و مخالفین و حتی دشمنان این خواست می دانند، که قرار نیست – یعتی امکان آن نیست – که همین فردا از طریق یک رفراندم همگانی، بساط حکومت و امتیازات بی شمار وابستگان به آن برچیده شود. پس این شتابزدگی در ثبت نام در لیست مخالفین برای چیست؟
جنبش رفراندم، به عنوان نخستین حرکت غیرحکومتی در طول بیش از دو دهه حکومت اسلامی، گام های نخست را در برآورده کردن این خواست و آرزو، یعنی تشکیل جبهه ی سوم در جامعه ی ایران، برداشته است. ادامه و تقویت این جنبش، در نخستین مقصد خود، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را تحت تاثیر قرار داده است. فضای دو قطبی که اصلاح طلبان در صدد بوده اند در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایجاد کنند، با تولد این جنبش بر هم خورده است. سیاست اصلاح طلبان روشن و امتحان شده بود. هر کس در انتخابات ریاست جمهوری به اصلاح طلبان رای ندهد، به محافظه کاران و تقویت استبداد در ایران یاری رسانده است. اصلاح طلبان خود را آماده می کردند تا شاید برای آخرین بار از سیاستی که هشت سال در جامعه ی ایران ترویج و تبلیغ کرده بودند، بهره بگیرند و با ترساندن مردم از محافظه کاران هوادار ولایت مطلقه فقیه، آرای آن ها را به سود خود جلب کنند. هیچ خطری برای سیاست آن ها، بزرگتر از خطر برهم خوردن این فضای دو قطبی اصلاح طلب – محافظه کار، در جامعه ی ایران نبوده است. فراخوان به رفراندم، این فضای دو قطبی را بر هم زده و چشم انداز دیگری گشوده است. چشم اندازی که هر چند امروز هنوز در آغاز راه است، اما می تواند به پایان راه نیز تبدیل شود. با شکل گیری و تقویت این جنبش، دیگر برای نجات از اهریمن محافظه کاری، یگانه راه پیوستن به اصلاح طلبی دوم خردادی نیست. حق انتخاب، برای مردم ایران فراخ تر می شود و این فراخ تر شدن حق انتخاب را، نه تنها محافظه کاران، که اصلاح طلبان دوم خردادی نیز بر نمی تابند.
هر اندازه که دوم خردادی ها در مقابله با فراخوان رفراندم از خود بی صبری و عصبیت نشان می دهند، جناح محافظه کار و اقتدارگرا، جناحی که وظیفه سرکوب این حرکت در اساس بر عهده ی اوست، تا به امروز با آرامش و خویشتن داری، نظاره گر سر بر آوردن این نیروی تازه در جامعه ی ماست. در مقاله امیر محبیان سرمقاله نویس رسالت، می توان دلایل این آرامش و خویشتن داری را دریافت: ما فعلا نظاره گر می مانیم تا دوم خردادی ها نقش خود در مخالفت با این جنبش را کامل کنند.
محافظه کاران، و تصمیم گیرندگان اصلی نظام جمهوری اسلامی فهمیده اند که اصلاح طلبان در مصاف با جنبش رفراندم، نقاب خود را می خراشند و آخرین سرمایه های خود را هزینه می کنند. آن ها نیز دریافته اند که این جنبش، سیاست رقیب آن ها را در انتخابات ریاست جمهوری تضعیف می سازد. از این رو کمتر محتمل است تا این انتخابات فرا برسد و بگذرد، حرکت قابل ملاحظه ای علیه فعالین جنبش رفراندم در ایران صورت بدهند.
اگر برای اصلاح طلبان تعیین تکلیف با جنبش رفراندم، تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ضروری و حیاتی است، برای محافظه کاران، زمان مناسب این رویایی بعد از بهار سال ٨۴ است. آن ها در عین حال، از شانس و امکان بی نظیری هم برخوردار هستند.
توپخانه اصلاح طلبان، مشغول بمباران مواضع جنبش رفراندم شده است. آن ها منتظرند تا این توپخانه، تا آن جا که می تواند در جبهه ی مقابل ویرانی به بار آورد و آن گاه حرکت ارتش سنگین خود را برای سرکوب آن آغاز کنند.
اما آیا سرکوب این جنبش ممکن است؟ در برابر سپاه آماده محافظه کاران، که پرچم جمهوری اسلامی ایران بر آن نقش شده است، یک «ارتش» قرار ندارد که سرکوب شود. پایگاه جنبش رفراندم، دانشگاه و مدرسه، خانه و محله و کارخانه است، یک ملت است.

https://akhbar-rooz.com/?p=32964 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x