جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

رودررویی واشنگتن – پکن؛ شکل گیری پیمان آتلانتیک (ناتو) در آسیا. Martine Bulard، ترجمه: شهباز نخعی

«فکر کردن به این که می توان با ابزار نظامی جلوی قدرت اقتصادی و فناوری چین را گرفت، غیرقابل تصور است». کسانی که به این امر باور دارند، قرن را اشتباه گرفته اند. پکن، مسکو نیست. آمریکا همچنان نخستین قدرت ...

به نظر کیشور محبوبانی، دیپلمات پیشین سنگاپوری «فکر کردن به این که می توان با ابزار نظامی جلوی قدرت اقتصادی و فناوری چین را گرفت، غیرقابل تصور است». کسانی که به این امر باور دارند، قرن را اشتباه گرفته اند. پکن مسکو نیست. آمریکا همچنان نخستین قدرت جهانی باقی می ماند، اما بر دنیا سلطه نمی یابد. «باید تقسیم کردن را بیاموزد»

در نوشتاری که به صورت آنلاین در «ژورنال دو دیمانش» ٧ مه ٢٠٢١ منتشر شد، سفیران استرالیا و هند در فرانسه از این که رئیس جمهوری امانوئل ماکرون به محور «اقیانوس هند- آرام» پیوسته و به تمرینات نظامی مشترکی با کشورهای این محور و نیز ایالات متحده پرداخته ابراز خرسندی کردند. اما حد و مرزهای این اتحاد همچنان مبهم است و هر کشوری هدف های خود را دنبال می کند.

فرانسه در این وضعیت دشوار چه خواهد کرد ؟ به گفته دریاسالار ژان ماتیو ری، فرمانده نیروهای مسلح فرانسه در آسیا- اقیانوس آرام (١)، فرانسه در این مناطق ٧ هزار نظامی، ١۵ کشتی جنگی و ٣٨ هواپیما به صورت حضور دایمی دارد. بین پایان ماه مارس و ژوئن، به این زرادخانه ناو اتمی هواپیمابر «شارل دوگل»، زیردریایی تهاجمی اتمی «امرود»، تعداد زیادی هواپیما (از جمله هواپیمای «رافال» و یک هواپیمای «آ- ٣٣٠» سوخت رسان، گروه عملیات زمینی دریایی ژاندارک با هلیکوپتر بر زمینی- دریایی «تونر» و کشتی جنگی «سورکوف») افزوده شده است. همه این تجهیزات در رشته ای از مانوورهای نظامی با ایالات متحده، استرالیا، ژاپن و هند شرکت می کنند.

البته، این نخستین بار نیست که فرانسه تجهیزات جنگی خود را در این منطقه از دنیا به نمایش می گذارد. در سال ٢٠١٩ هم یکی از کشتی های جنگی آن از تنگه تایوان عبور کرد و برخوردی با پکن به وجود آورد. اما پاریس هرگز تاکنون این کار را در این سطح نکرده بود و به ویژه رئیس جمهوری امانوئل ماکرون اعلام کرده که هدف این سیاست کاربرد نظامی در محور «اقیانوس هند- آرام» چین است. او گاه از این سیاست دفاع می کند. با این حال، هنگام سفر به استرالیا در سال ٢٠١٨، او جهت حرکت خود را مشخص کرد: «چین درحال استقرار گام به گام برتری خویش است. موضوع نه برسر برانگیختن ترس، بلکه نگاه کردن واقع بینانه است (…) اگر ما خود را سازماندهی نکنیم، به هرحال در آینده ای نزدیک با برتری ای روبرو می شویم که از آزادی ها و امکاناتمان خواهد کاست و ناگزیر از تحمل عواقب آن خواهیم شد» (٣). برتری آمریکا در منطقه، که واقعی است، به نظر نمی آید که برای او مشکلی باشد.

جغرافیا و تاریخ جای خود را به اتحادهای نظامی- دیپلماتیک داده است. این کار به صورت زیرزیرکی و بدون هیچ گونه بحث ملی انجام می شود. به این ترتیب، فرانسه از وضعیت قدرت «اقیانوس هند- آرام»ی خود خشنود است و دوست دارد با نمایاندن امکانات و تجهیزات اش در ماوراء دریاها (کالدونی نو، پولینزی فرانسه، والیس- اِ- فوتونا) خود را یک قدرت در محور «اقیانوس هند- آرام» تحت رهبری آمریکا نشان دهد. تغییری مفهومی که معنایی سنگین دارد: در ژوئن ٢٠١٩، وزارت دفاع آمریکا در یک گزارش رسمی (۴) از این چرخش وضعیت فرانسه، که آن را در رده و مرتبه دیگر متحدان نظامی ایالات متحده (ژاپن، استرالیا، سنگاپور…) قرار می دهد ابراز خوشنودی کرد.

مفهوم «اقیانوس هند- آرام» پیش از آن که به صورت دستور کار آمریکا درآید نیز رواج زیاد داشت. سروان گورپریت اس. خورانا، رئیس اندیشکده «بنیاد دریایی ملی» مدعی نخستین کاربرد آن در سال ٢٠٠۶ است. در آن زمان، او آن را به مثابه «فضای دریایی شامل اقیانوس های آرام و هند (۵)» به کار می برد. این ایده توسط آبه شینزو، نخست وزیر وقت ژاپن و جانشینانش به عرصه سیاسی وارد شد. آنها نگران این بودند که چین در صحنه اقتصاد جهانی پابه پای آنها حرکت می کند و با ایالات متحده نیز نرد عشق می بازد و از نخستین مشتری های آمریکا شده است. آنها بیش از هرچیز نگران زوج چینی- آمریکایی»ای بودند که از آنها دوری می جست و کشور خود را به عنوان سرپل واشنگتن در آسیا می دیدند و با اشتیاق از تمرینات مشترک نیروهای دریایی آمریکا، هند، ژاپن، استرالیا و سنگاپور در خلیج بنگال در سال ٢٠٠٧ استقبال می کردند. این نخستین بار بود! با این حال، «کمان آزادی» – چنان که توکیو آن را توصیف می کرد- از صحنه محو شد.

پرچم آزادی

باید یک دهه انتظار کشیده می شد تا محور «اقیانوس هند- آرام» به لطف آقای دونالد ترامپ از فراموشی بیرون کشیده شود. او با استعداد ارتباطاتی خود نیروهای مسلح آمریکا در منطقه یعنی «فرماندهی اقیانوس آرام ایالات متحده» (Pacom) را به «فرماندهی اقیانوس هند- آرام» (Indopacom) تغییر داد. براین مبنا، او «گفتگوی چهارجانبه برای امنیت» (به انگلیسی QUAD) را احیا کرد که در اتحادی غیررسمی کشورهای استرالیا، ایالات متحده، هند و ژاپن را دربر می گرفت. محتوای این اتحاد آشکارا نظامی بود. تصویب یک قانون در سال ٢٠١٩ در کنگره آمریکا این امر را تقویت کرد: در این قانون آمده بود که: «اولویت بزرگ ایالات متحده، مقابله با نفوذ چین است» (۶).

این هدف به گوش رهبران لیبرال نو و ملی گرای افراطی ای که در رأس قدرت ٣ شریک ایالات متحده دراین اتحاد قرار داشتند خوشایند آمد. دوران حزب کارگر در استرالیا به سر آمده بود، هوادار دوآتشه «گفتگوی چهار جانبه امنیت» (QUAD) در ژاپن، آقای آبه از نو به قدرت رسیده بود و ملی گرای هندو، آقای نارندرا مودی زمام قدرت را در دست داشت و رئیس جمهوری آمریکا نیز در چندماه آخر پیش از انتخاباتی که در آن بازنده شد، به نحو بی سابقه ای در وضعیت مساعد بود. تحرکات آقای ترامپ و همکارانش از اثر واقعی این چرخش کاست ولی جهت گیری همان که بود باقی ماند.

در آغاز سال ٢٠٢١، آقای جوزف بایدن بلافاصله پا جای پای سلف خود گذاشت، با رفتاری کمتر تحریک آمیز و دفاع از حقوق بشر و عملکردی بیشتر منسجم. او چین را «رقیب راهبردی» آمریکا و «گفتگوی چهارجانبه امنیت» (QUAD) را سلاح سیاسی و نظامی کانونی راهبردی خود نامید. کمتر از ٢ ماه پس از استقرار در کاخ سفید، پیش از هرگونه دیدار دوجانبه با رهبران منطقه، رئیس جمهوری جدید یک کنفرانس دیدار مجازی با ٣ رهبر دیگر حکومت های عضو اتحاد در ١٢ مارس ٢٠٢١ ترتیب داد. این دیدار که از نظر سطح مسئولیت شرکت کنندگان بی سابقه بود، با بیانیه ای مشترک پایان یافت. با آن که متن بیانیه بسیار کلی بود، ۴ رهبر در آن متعهد به توسعه «منطقه ای آزاد، باز، قابل احترام، و مقید به ارزش های دموکراتیک و رها از هرگونه الزام» شدند (٧).

به زودی، وزیران امور خارجه و دفاع آمریکا، آقایان آنتونی بلینکن و لوید آستین سفری به کشورهای منطقه برای ارائه خدمات پس از فروش و پذیرش کره جنوبی در اتحاد به شکل (QUAD+) را آغاز کردند که می توانست کشورهای دیگر آسیایی و کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلستان یا آلمان را نیز دربر بگیرد. چونگ کویون، پژوهشگر دانشگاه ملی کانگون کره جنوبی توضیح می دهد که این «چندجانبه کردن» یک اتحاد ستاره وار به رهبری ایالات متحده (٨) است. کارشناسانی دیگر مستقیما به سراغ مقایسه آن با «سازمان پیمان اتلانتیک شمالی» (ناتو) می روند که در فضای جنگ سرد سال ١٩۴٩ متولد شد و همچنان قدرت و اعتبار دارد. از نظر آنها امکان گسترش میدان جغرافیایی عملکرد آن و یا تولد یک خواهر کوچک یعنی «ناتوی آسیایی» دربرابر «دیکتاتوری چینی» وجود دارد.

چنین فرضی عجیب و غریب نیست. بخش پژوهش کنگره آمریکا در گزارشی که در آستانه گردهمایی وزیران امور خارجه دربروکسل در ٢٣ و ٢۴ مارس ٢٠٢١ منتشر کرده، فهرست «اولویت های کلیدی» «ناتو» را برشمرده که از جمله آنها ضرورت «پاسخگویی به چالش های بالقوه امنیتی تحمیل شده توسط چین و سرمایه گذاری های رشدیابنده آن در اروپا» است (٩). اقتصاد همزمان با موشک های بالیستیک و هردو پوشیده در پرچم آزادی به طور مداوم برفراز سر هواداران این سازمان به اهتزاز درمی آید. این درحالی است که نخست وزیر هند در این زمینه هیچ شباهتی به یک آزادی خواه ندارد: او در کشمیر، که خودگردانی آن را نقض کرده، حکومت نظامی برقرار نموده و مخالفان در آن زندانی، شکنجه و کشته می شوند. قانونی که او به تصویب رسانده، نسبت به مسلمانان تبعیض روا می دارد و سرکوب تظاهرات با شدت و حدت ادامه دارد… اما این امری شناخته شده است. حقوق بشر درمورد متحد یا حریف ایالات متحده ارزش یکسان ندارد.

درواقع، چنان که دنیس روملی، استاد دانشگاه کورتین استرالیا و نویسنده مشترک اثری درمورد «ارتقاء و بازگشت اقیانوس هند- آرام» یادآوری می کند (١٠)، «اقیانوس هند- آرام»ارتباط کمی با ارزش های اخلاقی، و خیلی زیاد با «گذار درجریان جهانی» دارد. به نظر او ما درحال زندگی در «گذار به یک دنیای جدید دوقطبی: ایالات متحده، چین» هستیم. در ایالات متحده و سپهر نفوذ آن «بسیاری به معنی واقعی کلمه دچار ترس هستند. در چین، بسیاری در سودا و طلب این هستند که در تصمیم گیری های جهانی به حساب آورده شوند. اثر متقابل این چشم اندازهای متضاد و متقاطع، در هردو سو رفتارهایی را برمی انگیزد » که شامل این واقعیت است «که رفتار چین می تواند تجاوزگرانه محسوب شود».

با گسستن از چند دهه خویشتنداری، «دیپلماسی خیلی تهاجمی گرگ جنگجو» (wolf warrior diplomacy)، که در برخی از سفیران چین دیده شده، تصویر این کشور را چندان زیبا نشان نمی دهد. به طور اساسی تر، چین صفحه عمل محتاطانه سال های ٢٠٠٠- ١٩٨٠ را ورق زده است. نه تنها هرسال بودجه نظامی خود را افزایش می دهد و به سرعت نیروی دریایی خود را مدرن می کند، بلکه با صدای بلند و نیرومند درپی مطالبات خود در دریای چین شرقی (جزایر سنکاکو/ دیائویو) و به ویژه در دریای چین جنوبی در مجمع الجزایر پاراسلز و اسپارتلی است که، در آنجا ٧ سخره آبی را زهکشی کرده تا زیرساخت هایی با کاربرد دوگانه (غیرنظامی و نظامی) بسازد. این کشور قدرت اجرایی گاردهای ساحلی خود را با یک قانون جدید دریایی که در فوریه گذشته تصویب شده افزایش داده است. برخوردهای متعددی با ژاپن، ویتنام، فیلیپین و… رخ داده است.

یک دیپلمات پیشین چین در اروپا، با رعایت احتیاط در تکیه بر «حقوق تاریخی چین»در منطقه، می گوید: «درمورد استحکامات دریایی در دریای چین نزاع هایی درگرفته که قابل تأسف است. ما در این دریا برای حفاظت از خود – و نه حمله به همسایگان- نیاز به لنگرگاه داریم. در گذشته نه چندان طولانی، سال ٢٠١۴، یک فرمانده نیروی دریایی آمریکا، در گزارشی جدی که توسط “انستیتو دریایی آمریکا” منتشر شد، توضیح داد که بنادر و جاده های بازرگانی چین”خیلی در معرض دیدو به آسانی قابل مسدود کردن” است. او پیشنهاد می کرد که در سراسر این آبها “مین های زیردریایی” کار گذارده شود تا درصورت لزوم بتوان تحریم کشور را اجرا کرد». این سناریو همانطور که مخاطب ما با تکیه برسند آنرا تائید می کند به خوبی قابل اجرا است (١١) ولی ترس به ندرت مشاور خوبی است. با آن که راه ورود چین به قسمت بالای دریا عملا توسط متحدان ایالات متحده مسدود شده، هیچ چیز نشان دهنده این نیست که درصورت درپیش گرفتن یک سیاست قراردادن دربرابر عمل انجام شده، از نظر امنیتی برنده شود زیرا دربرابر بخشی از همسایگان قرار می گیرد.

درمورد تایوان هم به نظر نمی آید که اِعمال خشونت کارآمد چندانی داشته باشد. پکن این کشور را یکی از استان های خود می داند و بنابر اصل «چین واحد»، این چین جمهوری خلقی ای است که آن را در سازمان ملل متحد (ONU) از زمان ورود به این سازمان در سال ١٩٧١ نمایندگی می کند و تقریبا همه کشورهای دنیا آن را به رسمیت شناخته اند. دیپلمات مخاطب ما می گوید «جدا بودن غیر ممکن است، اما جذب آن نیز فوریت ندارد». اطمینانی نیست که عقیده او بازتاب نظر قدرت حاکم در چین باشد. به هرحال، پرواز برفراز فضای جزیره تایوان افزایشی مداوم داشته است. به دستور پکن، هزاران عملیات خطرناک مماس با خط غیررسمی جداکننده فضای دریایی و هوایی دوسوی تنگه فرمز انجام و گاه نیز به این خطوط تجاوز شده است. اما چیزی نیز که کمتر درباره اش صحبت می شود، این است که به دستور واشنگتن، که خود را نگهبان دریاها می خواند، در نخستین نیمه سال ٢٠٢٠، بنابر محاسبه دانیل شیفر، پژوهشگر بیش از ٢ هزار عملیات هوایی آمریکایی انجام شده و در تابستان همان سال هر روز نزدیک به یک عملیات داشته است (١٢). ایالات متحده یک سامانه رادار متحرک در جزایر پسکادورس (پنگهو) نصب کرده که کمتر از ١۵٠ کیلومتر با خاک چین فاصله دارد. تصور این که آمریکا فقط به حفاظت از تایوان علاقمند باشد ساده لوحانه است…

این می ماند که راهبرد زورمدارانه برگزیده توسط چین همسایگانش را نگران می کند و واشنگتن از آن سود می برد. در درجه اول برای تقویت نیروی نظامی: در مارس گذشته دریاسالار فیلیپ دیویدسون که در آن زمان مدیر «فرماندهی اقیانوس هند- آرام» (Indopacom) بود، این نیروی نظامی را دربرابر قدرت دریایی چین نامتعادل ارزیابی کرد. زمان آن رسیده که ناوگان شماره ١ دریایی ایالات متحده، که از سال ١٩۴۶ تا ١٩٧٣ در منطقه بوده بازسازی شود. در زمان ریاست جمهوری ترامپ، کنت براتویت، وزیر دریاداری، این برنامه در زمان حضور او دربرابر کنگره آمریکا تأیید شد. جزایر پالائوس باید مقر این پایگاه جدید آمریکا باشد. این درحالی است که در منطقه، به ویژه ژاپن، صدها پایگاه وجود دارد که در آنها نزدیک به ۵۵ هزار سرباز، ٢٨۵٠٠ تن در کره جنوبی و ۴٢ هزار تن در هاوایی و گوآم حضور دارند و علاوه بر اینها در استرالیا و نیوزیلند هم سربازان آمریکایی مستقر هستند…

دیگر این که، هزینه های نظامی آمریکا در سال ٢٠٢٠ به ٧٧٨ میلیارد دلار رسیده که بیش از ٣ برابر چین (٢٢۵ میلیارد دلار) است. چین دومین بودجه نظامی دنیا را دارد اما تجربه اتحاد جماهیر شوروی که پرداختن به یک مسابقه تسلیحاتی با واشنگتن به بهای فروپاشی اش تمام شد، در حافظه رهبران چین حک شده و آنها نمی خواهنددر آن مسیر حرکت کنند. درحال حاضر، چین حدود ١.٧ درصد از تولید ناخالص داخلی (PIB) خود را صرف هزینه های نظامی می کند، درحالی که این میزان در ایالات متحده، بنابر اعلام انستیتو بین المللی پژوهش صلح استکهلم (Sipri) حدود ٣.٧ درصد است (١٣).

نظر پنتاگون هرچه که باشد، و بخواهد که بودجه و اعتبار بیشتری به دست آورد، ایالات متحده به تنهایی ٣٩ درصد از بودجه های نظامی سراسر دنیا را دارد و با فاصله زیاد از کشورهای دیگر پیشتر است. فزون براین، آمریکا، چنان که بارتلمی کورمونت، کارشناس ژئوپولیتیک می گوید از امتیاز داشتن تجربه نیز برخوردار است: «نیروهای آمریکایی به طور مداوم سرگرم عملیات نظامی هستند، ولی این امر درمورد ارتش چین صادق نیست (١۴)». درمورد چینی ها سوء ظن ستیزه جویی هست، اما این آمریکایی ها هستند که جنگ طلبند.

محور «اقیانوس هند- آرام» زمین بازی جدید آنها است. حدود این زمین شناور است و از اقیانوس آرام غربی تا ساحل شرقی آفریقا، جز در دوره باراک اوباما، را دربر می گیرد. روملی می گوید که اکنون «اقیانوس هند- آرام» بخشی از “همسایگی ایالات متحده” است». همسایگی ای که بنابر دکترین سنتی آمریکایی باید مانند حیاط خلوت از آن دفاع شود… کاری که پکن هم از آن تقلید می کند. روملی ادامه می دهد: «می توان رفتار چین در دریای جنوبی چین را تا حدی با این معیار تفسیر کرد. از همه چیز گذشته، ایالات متحده نیز حضور چین در منطقه کاراییب را تحمل نمی کند». به نظر روملی، در زمانی که می باید (سرانجام) در فکر انواع دیگری از روابط بین المللی بود، رفتار این ابرقدرت قابل تأئید نیست.این درحالی است که حتی کشورهای عضو «اقیانوس هند- آرام» با آمریکا نظر واحدی درباره آن ندارند. استرالیا نقش ژاندارم آمریکا بودن خود را ازسر گرفته (١۵) و ژاپن یک «شریک متحد درجه دو» است که «فرماندهی نظامی واحد» با نیروهای آمریکایی ندارد.

این درحالی است که چنان که روبرت دوجاریک از «انستیتو مطالعات آسیایی» (ICAS) در توکیو می گوید استرالیا از این نظر متفاوت است. به نظر او «انجام عملیات نظامی با اکراه شدید رأی دهندگان روبرو می شود». سوگا یوشیهیده، نخست وزیر ژاپن مانند سلف کارکشته خود، آبه شینزو در اقیانوس آرام، موقعیت تحقق رویای «زوج ژاپنی- آمریکایی که با هم امور منطقه را سامان می دهند» را می بیند که پرهای دشمن چینی را قیچی می کند. آقای سوگا که در عرصه سیاست داخلی دچار زحمت است، به این افتخار می کند که نخستین کسی است که توسط رئیس جمهوری جدید آمریکا پذیرفته شده و از این گذشته بنابر بیانیه مشترک ١٧ آویل ٢٠٢١، به عنوان مدیر مشترک عملی «حل صلح آمیز مشکلات تردد در تنگه تایوان» ارتقاء مقام یافته است. در ۵٢ سال گذشته، هرگز یک رهبر ژاپنی جرئت نکرده نامی از این جزیره ای ببرد که آن را بین سال های ١٨٩۵ و ١٩۴۵ با اِعمال زور در اشغال داشته است. در این مورد، به ویژه کره جنوبی درمورد رفتار استعماری توکیو با آن با احتیاط عمل می کند.

«عقده حاد خود برتربینی»

در عوض، اتحاد با هند مطلوب تر است. مانوورهای نظامی مشترک به طور منظم برگزار می شود. به گفته دوجاریک «بلندپروازی بزرگ ژاپن این است که هند را به صورت یک سکوی تدارکاتی، یعنی حیاط خلوتی سازنده برای جایگزینی با چین درآورد». در حال حاضر «جدایی از چین، از حد قصد و نیت فراتر نرفته و چین همچنان نخستین شریک تجاری آن است. درمورد هند، این کشور نیز امیدوار است که راهبرد «اقیانوس هند- آرام» نقشی پرتحرک در منطقه به آن داده و آن را غیرقابل دورزدن کند. درعرصه اقتصادی، نخست وزیر مودی دست به اجرای یک برنامه گسترده خصوصی سازی زده و می کوشد سرمایه های خارجی را جذب کند و از این رو هدف ژاپن برایش نامطلوب نیست، اما زیرساخت های کشور ضعیف است و از سودآوری فوری سرمایه گذاری می کاهد.

هند در عرصه دیپلماتیک، رئیس دولت خود را به عنوان وزنه ای متعادل کننده می بیند که چین، به ویژه پس از رویدادهای لاداخ در سال گذشته (١۶)، آن را به رسمیت می شناسد. شاسی تارور، دیپلومات پیشین و مخالف آقای مودی توضیح می دهد که: «هند بیش از یک میلیارد جمعیت دارد، قدرت اتمی به رسمیت شناخته شده است و بزرگ ترین ارتش دائمی دنیا را دارد. تعجب برانگیز نیست که دهلی نو بخواهد در ساخت آینده این قرن آسیا به عنوان بازیگر غیرقابل صرفنظر به حساب آورده شود». اما، «هند که در طول جنگ سرد بنیانگذار جنبش عدم تعهد بوده، همواره نسبت به اتحادها حساس است و به هیچ وجه میل ندارد همه تخم مرغ های خود را در یک سبد بگذارد».

حتی دوآتشه ترین هواداران «اقیانوس هند- آرام»، مانند براهما چلانی، متخصص هندی روابط بین المللی که «گفتگوهای جهارجانبه برای امنیت» (QUAD) را یک «پویایی جدید (…) در پاسخ به گسترش طلبی تجاوزگرانه چین می داند (١٧)»، دربرابر آنچه که «گستاخی آمریکایی» می نامد، به سرعت تغییر نظر می دهد. در آغاز این تغییر به خاطر دخول آمریکا در آب های منطقه انحصاری (ZEE) هند با یک ناوشکن مجهز به موشک های هدایت شونده بود که در زمان رزمایش دریایی موسوم به «آزادی دریانوردی» در ٧ آوریل رخ داد. واشنگتن بدون آن که عذرخواهی کند گفت که این مناطق از نظر حقوق بین المللی هیچ معنایی ندارد و هند «مطالبات دریایی زیاده طلبانه ای داشته است». این درحالی است که به نام احترام به آب های منطقه ای انحصاری (ZEE) است که کشورهای ساحلی دریای چین و نیز نیروی های آمریکایی در این دریا تردد می کنند.

چلانی با ذکر مواردی از حضور غیر مجاز آمریکا در آب های سرزمینی متحدانش می گوید: «با آن که آمریکا قدرتمندترین دموکراسی دنیا است، وجوه اشتراکی با بزرگ ترین نظام اقتدارگرای دنیا و رقیب اصلی خود یعنی چین دارد. هر دو کشور به عقده حاد خودبرتربینی مبتلا هستند». «استفاده آمریکا از نیروی دریایی برای دستیابی به خواسته ها علیه تعداد زیادی از کشورها نشان می دهد که، حتی با آن که دیگر تنها ابرقدرت دنیا نیست، عادت دیرین خود را حفظ کرده است» و می افزاید: «درحالی که ١۶٧ کشور توافق نامه سازمان ملل متحد درباره حقوق دریا (UNCLOS) را امضاء کرده اند، ایالات متحده [که آن را تأئید نکرده] به خود این حق و اجازه را می دهد که هرچه می خواهد بکند و مقرراتی که به صورت یک جانبه تعبیر و تفسیر می کند را اجرا کند» (١٨).

به این دلیل است که فرانسه پیش از متعهد شدن در شرکت در مانوورهای نظامی و نزدیک شدن ایدیولوژیک با آمریکا باید دوبار فکر کند و اتحادیه اروپا که می خواهد یک «راهبرد اقیانوس هند- آرام» تدوین کند هم باید همین کار را بکند. هم فرانسه و هم اتحادیه اروپا باید، به شیوه ای که کامیلا سورنسن، استاد مشترک کالج سلطنتی دفاعی دانمارک می گوید از خود بپرسند که آیا اروپا آمادگی برای «سهیم شدن در هدف اصلی واشنگتن [که عبارت از] حفظ برتری در منطقه “اقیانوس هند- آرام” است و پذیرش مفهوم مورد نظر آمریکا مبتنی بر رودررویی با چالش های ایجاد شده توسط چین را دارند؟ (١٩)». طرح این پرسش به منزله پاسخ دادن به آن است…

در هند، تحریم اِعمال شده بر روی برخی از مواد حیاتی برای تولید واکسن، درحالی که کووید-١٩ شروع به واردکردن تلفات شدید به کشور کرده بود، بر تردیدها افزود. حتی با آن که سرانجام رئیس جمهوری آمریکا دستکم بخشی از این تحریم ها را لغو کرد، آقای مودی در حدی زیاد از این استدلال برای به فراموشی سپردن مسئولیت های خودش استفاده کرد (مقاله «کووید ١٩، دلایل فاجعه هندی» را بخوانید). در این شرایط، برگزاری جشن پیوند هند- آمریکا، حتی تحت لوای «اقیانوس هند- آرام» دشوار است. در حال حاضر، هند می کوشد خود را از زیر پای اژدهای اقتصادی چین – که نخستین شریک بازرگانی اش نیز هست- بیرون بکشد، بدون آن که در چنگال عقاب آمریکایی گرفتار شود.

این مشکل بسیاری از کشورهای منطقه است، که می خواهند به همکاری اقتصادی با چین و راهبردی با ایالات متحده ادامه دهند. این کشورها باید بیاموزند که چنان که گارت اوانز، وزیر امور خارجه پیشین استرالیا (١٩٩۶-١٩٨٨) می گفت: «به هر کشوری باید بر اساس آنچه که هست احترام گذاشت و نه برای آنچه که می خواهد باشد». او می افزاید که مفهوم ٣ «P»، (Primaute, Predominance, Preeminence) (برتری، داشتن نقش اصلی و قادر مطلق بودن) پایان یافته است (٢٠).

مفهوم محور «اقیانوس هند- آرام» به عنوان نماد کشیده شدن اقتصادی و راهبردی به سوی آسیا به ندرت مورد رد و نفی قرار می گیرد. اما تعبیر و تفسیر درمورد آن گوناگون است. ویتنام، که در چنگ همسایه قدرتمند خود گیر افتاده، خود را به برداشتی که آمریکا از این مفهوم دارد نزدیک می بیند. کره جنوبی می خواهد به هر قیمتی که شده، به درگیری با کره شمالی پایان دهد، که لازمه آن کاهش تعداد نیروهای آمریکایی و داشتن روابط تنگاتنگ تر با چین است. اندونزی، که مقر «انجمن کشورهای آسیای جنوب شرقی» (Anase) است، مانند سنگاپور خواهان داشتن فاصله یکسان با هردو قدرت بزرگ است. موضع فیلیپین بسته به شرایط و منافع خود و حمله چین به مناطق تحت اداره آن، در نوسان است.

در واقع، غیرقابل تصور است که اتحادهایی نظامی- ایدیولوژیک، مانند زمان جنگ سرد شکل بگیرد، زیرا روابط اقتصادی درهم پیچیده است . مشارکت های راهبردی دارای نوسان، به کشورهای دو «اردوگاه» مورد ادعا امکان می دهد که با هم کار کنند. سازمان غیر رسمی «بریکز» (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، سازمان همکاری شانگهای (چین، روسیه، هند، پاکستان) یا حتی «مشارکت اقتصادی منطقه ای» (به انگلیسی RCEP) بزرگ ترین توافق های مبادله آزادی است که تاکنون بین کشورهای آسیای جنوب شرقی (Anase) و کره جنوبی، ژاپن و چین امضاء شده است (٢١). آیا هنوز هم می باید این کشورها خود را مورد تهدید احساس کنند؟

یک تحلیلگر نظامی چینی نشریه خیلی رسمی گلوبال تایمز هشدار می دهد که: «چین باید پیوندهای دوستی خود با کشورهای همسایه آسیا- اقیانوس آرام را بهبود بخشد و به کشورهایی مانند کره جنوبی، نیوزیلند و کشورهای آسیای جنوب شرقی بیشتر اهمیت بدهد (٢٢)». این انتقاد به ظاهر به شکل پیشنهاد، آنقدر نادر است که می توان بر آن تأکید کرد ، حتی با آن که نویسنده آن خواهان افزایش نیروهای نظامی است.

به نظر کیشور محبوبانی، دیپلمات پیشین سنگاپوری «فکر کردن به این که می توان با ابزار نظامی جلوی قدرت اقتصادی و فناوری چین را گرفت، غیرقابل تصور است». کسانی که به این امر باور دارند، قرن را اشتباه گرفته اند. پکن مسکو نیست. آمریکا همچنان نخستین قدرت جهانی باقی می ماند، اما بر دنیا سلطه نمی یابد. «باید تقسیم کردن را بیاموزد». این برنامه ای گسترده است.

١- Abhijnan Rej, « French joint commander for Asia-Pacific outlines Paris’ Indo-Pacific defense plans », The Diplomat, Washington, DC, 13 avril 2021.

٢- Emmanuel Macron, discours devant les ambassadeurs, Paris, 27 août 2019.

٣- « Macron : le lien franco-calédonien vital face au risque d’hégémonie », Reuters, 5 mai 2018.

۴- « Indo-Pacific strategy report » (PDF), ministère de la défense américain, 1er juin 2019.

۵- Gurpreet S. Khurana, « Security of sea lines : Prospects for Indian-Japan cooperation », Strategic Analysis, vol. 31, n° ۱, Londres, janvier 2007.

۶- « John S. McCain national defense authorization act for fiscal year 2019 », Congrès américain, 13 août 2018.

٨- Chung Kuyoun, « Why South Korea is balking at the QUAD », East Asia Forum, 31 mars 2021.

٩- Paul Belkin, « NATO : Key issues for the 117th congress » (PDF), Congressional Research Service, 3 mars 2021.

١٠- Timothy Doyle et Dennis Rumley, The Rise and Return of Indo-Pacific, Oxford University Press, 2019.

١١- Victor L. Vescovo, « Deterring the dragon… from (under) the sea », US Naval Institute, février 2014.

١٢- Daniel Schaeffer, « Chine – États-Unis – Mer de Chine du Sud et riverains : En attendant Biden », Asie21, 15 septembre 2020.

١٣- « World military spending rises to almost 2 trillion dollars in 2020 », Stockholm International Peace Research Institute (Sipri), 26 avril 2021.

١۴- « Le Pentagone agite la menace de la Chine pour réclamer d’énormes hausses de son budget : excuse facile ou anticipation fondée ? », Atlantico, 23 mars 2021.

١۵- Lire Vince Scappatura, « L’Australie, pièce centrale du “pivot” américain », dans « Poudrières asiatiques », Manière de voir, n° ۱۳۹, février-mars 2015.

١۶- مقاله « چرا چین و هند در بام دنیا رودرو شده اند»، لوموند دیپلماتیک اکتبر٢٠٢٠ 

https://ir.mondediplo.com/2020/10/article3589.htm١٧- Brahma Chellaney, « Biden follows Trump’s footsteps in the Indo-Pacific », The Hill, 25 mars 2021.

١٨- Brahma Chellaney, « US fails to understand that it no longer calls the shots in Asia », Nikkei Asia, Tokyo, 21 avril 2021.

١٩- Rémi Perelman, « Indo-Pacifique-Danemark : Mais pas seul », Asie21, n° ۱۴۹, Paris, avril 2021.

٢٠- Gareth Evans, « What Asia wants from the Biden administration », Global Asia, vol. 16, n° ۱, Séoul, mars 2021.

٢١-مقاله «رویداد فوق العاده توافق مبادله آزاد در آسیا»، لوموند دیپلماتیک، ژانویه ٢٠٢١ 

https://ir.mondediplo.com/2021/01/article3666.html٢٢- Song Zhongping, « China must prepare for US new QUAD schemes », Global Times, Pékin, 10 novembre 2020.Martine BULARDروزنامه نگار و معاون سردبیری لوموند دیپلماتیک

٧- « QUAD leaders’joint statement : “The spirit of the QUAD” », Maison Blanche, 12 mars 2021.

منبع: لوموند دیپلماتیک

https://akhbar-rooz.com/?p=116890 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x