جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

روزنامه‌نگاران مستقل ایران: مسئولانی که دست به خون خبرنگاران آلودند، رخت عزا به تن نکنند!

مهشاد کریمی، خبرنگار محیط زیست خبرگزاری ایسنا و ریحانه یاسینی، خبرنگار خبرگزاری ايرنا در حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران جان خود را از دست دادند. روزنامه‌نگاران مستقل ایران، این حادثه تاسف‌بار را به جامعه روزنامه‌نگاران و خانواده این دو تن تسليت گفته است

یکی از ‏خبرنگاران حاضر در اتوبوس واژگون شده حامل خبرنگاران محیط زیست، در دیدار عیسی کلانتری با مسافران بازمانده ی این اتوبوس می گوید: یک اتوبوس وی آی پی حق این خبرنگاران مملکت نبود که مارا با یک بنز قراضه بفرستند؟ اتوبوس از اول ترمز نداشت. می‌خواستند ما را بکشند؟ بیایند بگویند قصد کشتن شما را داشتیم. مهشاد کریمی سه روز دیگر عروسی‌اش بود!

مهشاد کریمی، خبرنگار محیط زیست خبرگزاری ایسنا و ریحانه یاسینی، خبرنگار خبرگزاری ایرنا در حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاراندر جاده نقده جان خود را از دست دادند. تحریریه روزنامه‌نگاران مستقل ایران، این حادثه تاسف‌بار را به جامعه روزنامه‌نگاران و خانواده این دو تن تسلیت گفته و بیانیه ای به این مناسبت منتشر کرده است:

ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی دو تن از همکاران رسانه های ما امروز عصر جان خود را از دست دادند.
آنها جان دادند، چراکه جان خبرنگاران محیط زیست سوار بر اتوبوس از دستاوردهای نداشته مدیران سازمان محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه کم ارزش‌تر شمرده می‌شود؛ چراکه اینجا روزنامه‌نگار مرده‌شوری برای شستن اخبار مطلوب مسئولان است نه جان شریفی که حفظ امنیتش اولویت باشد!

اکنون ریحانه و مهشاد در اوج جوانی و شادابی چهره در نقاب خاک کشیدند، حسن ظهوری با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند‌، چهار تن از خبرنگاران آسیب دیده زیر تیغ جراحی هستند و دیگر عکاسان و خبرنگاران اگر از زخم جسمی در امان مانده باشند، در عزای دوستان و همکارانی که کنارشان جان دادند، می‌سوزند. مسئول ترومایی که گریبان آنها را گرفته و گرد اندوهی که بر جامعه رسانه‌ای پاشیده شده است، کیست!؟

احتمالا در نگاه اول انگشت اتهام را به سوی اتوبوس و راننده‌اش می‌کشیم اما واقعیت آن است، مسئولانی که پیش از همه ژست داغدار به خود گرفتند و در مسابقه تسلیت‌گویی از یکدیگر سبقت می‌گیرند، مقصران حقیقی اند!
گواه آن نیز اظهارات همسفران ریحانه و مهشاد است. جواد حیدریان خبرنگار حوزه محیط زیست به نقل از دیگر حادثه دیدگان نوشته است، راننده در جاده ناامن سرعت گرفت تا مسئولان حاضر در محل برگزاری مراسم معطل نشوند. یکی دیگر از عکاسان این کاروان نیز به فرسودگی اتوبوس و ایرادات فنی آن از ابتدای سفر اشاره کرده است.

آنها نخستین قربانیان بی‌کفایتی مسئولان جمهوری اسلامی نیستند؛ محمود صارمی که روز خبرنگار با قتل او گره خورده است، به سبب بی‌کفایتی علاالدین بروجردی نماینده ویژه ایران در زمان حمله طالبان به شهرهای افغانستان جان باخت. اواسط دهه ۸۰، ۴۰ خبرنگار و عکاس در حادثه سقوط هواپیمای C۱۳۰ در حوالی فرودگاه مهرآباد جان باختند و هیچ گاه مقصران حادثه مشخص نشدند، همانگونه که علاالدین بروجردی پله‌های ترقی را طی کرد.

مشروط بر آنکه از جان‌های دیگری که در سانچی، اتوبوس دانشگاه آزاد، اتوبوس دانش‌آموزان المپیادی، معدن‌کاران گلستانی، کرمانی و دامغانی، سربازان ناوشکن جماران، کشته‌شدگان شیوع کرونا، هواپیمای اوکراینی، کوی دانشگاه، اعتراضات ۸۸، دی۹۶ و آبان ۹۸ و … به دست جمهوری اسلامی و جلادانش گرفته شد، چشم‌پوشی کنیم؛ ریحانه و مهشاد از دیگر کشته‌شدگان بی‌کفایتی جمهوری اسلامی و مسئولانش محسوب می‌شوند.

از این رو، بر ما واجب است که در مقام روزنامه‌نگاران مستقل قلم‌هایمان را چون شمشیری آخته به دست بگیریم علیه کشتار هم‌قطارانمان استیفای حق کنیم!

https://akhbar-rooz.com/?p=117349 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
2 سال قبل

آری، دوستان و رفقای خبر نکار، روزنامه نگار و نویسنده و شاعر و تأتری و … جان انسان تا آنجائی در این جامعه بحران گرفته و هار شده و سرسام گرفته سرمایه داری استثمارگر مهم است که بر سود سرمایه ی سرمایه داران خصوصی و بویژه دولتی در جهان و بویژه در ایران بیافزاید و دیگر هیچ! این نظام خون ها ریخته، میلیون میلیون و بلکه صدها میلیونی انسان و بویژه انسان تولید کننده، انسان کارگر و زحمتکش و حق خواه و انقلابی و آزادیخواه کُشته است و دارد می کُشد و این کشتن را ادامه می دهد تا بوسیله انقلاب قهری کمونیستی و دیکتاتوری پرولتاریای مسلح واژگون گردد و یا پوسیده و فاسد شده و درهم ریزد و همه نسل انسان را با مرگی فجیع روبرو نماید. بنا براین، مسئول مرگ های چنین دردناک، حتی جانیان حاکم بر جامعه ایران و جهان نیستند، بلکه خود جامعه سرمایه داریست زیرا “سرمایه دار سرمایه شخصیت یافته است.” کارل مارکس کاپیتال، کاپیتال، جلد اول، سال ۱۸۶۷. دوستان نقش خود را در یابید، در کنار کارگران و پیشاپیش آنها قرار گیرید، تا آنها توانائی زیر و رو کردن تمام و کامل نظام موجود اجتماعی با چنین مسئولان جنایت کاری را بیابند که راه رهائی این است و لاغیر!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x