پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

روزی تمام ستارگان به زمین می آیند (پیشکش به جان جوان و ستم کشیده ی امیر جوادی فر) – خسرو باقرپور

می میرد درون دلم چیزی
چونان خاموشی ی تنها ترین چراغ فروزان
در اوجِ برج
بر حاشیه ای سنگلاخ
در ساحلی سیاه

آه…
ای سفینه ی سرگردان!

دود اسف
چشم آبی ی مهتاب را
تنگ کرده ست
و ماهِ خسته و زخمی
ناز نگاهِ پریشان خویش را
از رخساره ی ساحل دریغ می کند.

دیری است نسیمِ حافظه
از دشت های خاطره،
خاموش گذشته ست
و در فرودی مشوش
بر متن نزاع آب و خاک
گم شده ست.

دست بلند صخره
به تسلیم بَر شده ست
صد ها هزار سنگ
بی آنکه کتیبه ای شوند
در فرود تیشه ی باد و زمان
آوارِ اندوه و انبوهِ شن گشته اند.

ابر های کولی و تیره
دستان آذرخشی ی خود را
بر چشم های روشن یکصد ستاره
آرام می نهند
و نَرم
پلک های نازکشان را
بر پلک می نهند.

آه…
ای ماه!
خاطر آسوده دار
و لختی طاقت بیار…
تا ساعتی دگر،
سپیده دمیده ست
و نزاع رعب آور خاک با آب
با مرگ صد ستاره ی روشن
به پایان رسیده ست.

https://akhbar-rooz.com/?p=33894 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x