پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

زندگی و مبارزه مردم عراق در گروگان حشدالشعبی – برگردان: سعید تبریزی

داستان هشام و تحلیل نهایی او فاجعه و دلشکستگی عراق را به تصویر می کشد. مردی با استعداد و مطلع با خونسردی توسط گانگسترهای تروریستی جدید بغداد کشته می شود، مردانی که حتی دیپلمات ها و ناظران غربی با آن‌ها نشست و برخاست دارند

مقدمه

مقاله زیر به کوشش حسن حسن، از Center for Global Policy در چهارم ماه اکتبر ۲۰۲۰ در تارنمای Newslines منتشر گردید.

مطالب این مقاله بر اساس تحقیقاتی است که هشام الهاشمی در مورد شبه نظامیان شیعه حشدالشعبی در عراق انجام داده بود. هشام الهاشمی، در تحقیق و بررسی خود  به کالبدشکافی کم نظیری از نیروهای شیعه طرفدار جمهوری اسلامی در عراق دست زد و به دلیل زیر ذره‌بین قراردادن آن‌ها و شناخت روابط پیچیده این گروه و روشنگری هایش، سرانجام با همدستی نیروهای سپاه پاسداران و عصایب اهل حق و کتائب حزب الله، در مقابل خانه خود در ماه ژوئن ۲۰۲۰ به قتل رسید.

مطالعه این تحقیقات، ما را به کارکرد جمهوری اسلامی در فراسوی مرزهای جغرافیایی ایران، آشنا تر میسازد.

حشد الشعبی، با فتوای روحانی شیعه، آیت الله سیستانی، برای مقابله با تهاجم داعش و ناتوانی دولت مرکزی عراق در مقابله با آن، شکل گرفت. سپاه پاسداران و نیروی برون مرزی آن، سپاه قدس، نقش عمده‌ای را در سازماندهی این نیرو به عهده داشتند.

در این بسیج عمومی، همه سردسته های جانی و تروریست، همچون قیس الخزعلی، از اسارت نیروهای آمریکایی رها شده تا در این «جهاد» شرکت داشته باشند. در خود عراق نیز، جنایتکاران بسیاری به این فتوی لبیک گفتند که  «ابوعزرائیل» ها از نمونه‌های نامدار آن‌  میباشند.

پس از شکست داعش و پاکسازی مناطق اشغالی،  که بخش هایی از عراق و سوریه را شامل می شدند، اینک مشکل جدیدی پیش پای مردم این منطقه قرارگرفت: حشدالشعبی! اژدهای ترسناک دیگری این بار بنام افراط گری شیعی ظاهر شده بود.

به قول قیس الخزعلی، ظهور و سقوط داعش «برکت الهی» بود.  تمام هنر قاسم سلیمانی این بود که این موقعیت را بخوبی شناخت و از خلاء قدرتی که بوجود آمده بود، نیروهای پراکنده شیعی که گاها در  جنگ و ستیز با یکدیگر بودند را به یک لشکر تعلیم دیده و تا حد امکان منظم، تبدیل کرد.

جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود همیشه در صدد بود تا درمناطقی که خلاء قدرت دولتی وجود دارد، با تزریق منابع مالی و تسلیحاتی از یک‌سو و آموزش از سوی دیگر، قدرت دوگانه ای را در این مناطق ایجاد کند. و زمانیکه دولت عراق و کارشناسان زیرک سازمان جاسوسی آمریکا، برای مقابله به داعش برای آن‌ها دعوتنامه می فرستادند، سران سپاه پاسداران در دل به حماقت آن‌ها می خندیدند.

این دعوتی بود برای برپایی نیرویی همچون، سپاه پاسداران و حزب الله لبنان، این بار با دعوتنامه ائتلاف ضد داعش در عراق.

حشدالشعبی به سرعت سازماندهی شد و استخوان بندی آن را نیروهایی تشکیل دادند که از مدت‌ها قبل، زیر دست سپاه پاسداران پرورش یافته بودند:

لشکر بدر به رهبری هادی العامری

لشکر مهدی به رهبری مقتدا صدر

کتائب حزب الله به رهبری ابومهدی المهندس- رهبر فعلی آن ابوفدک، فرمانده جدید حشدالشعبی میباشد –

عصائب اهل حق به رهبری  قیس الخزعلی

لشکر شهدای کتائب به رهبری حاجی ابوعلا

لشکر خراسان، لشکر سیدالشهدا، کتائب امام علی، سرایای اسلام، و  ….

حشدالشعبی در کنار ارتش عراق و کمک های هماهنگ تسلیحاتی نیروهای آمریکایی توانستند مناطق اشغالی را از دست نیروهای داعش پاکسازی نمایند.

ولی حشدالشعبی تازه مزه قدرت را چشیده بود. این نیرو دیگر حاضر نبود به گذشته بازگردد و جمهوری اسلامی نیز حاضر نبود به پشت مرزهایش باز گردد.

سپاه پاسداران توانسته بود با استفاده از این «برکت الهی» ارتش شیعی خود را از بخش هایی از افغانستان تا عراق و سوریه و لبنان به هم متصل کند.

حشدالشعبی چه به لحاظ نظامی و چه بلحاظ نفوذ احزاب شیعی در مجلس عراق و پشتیبانی آن‌ها از این بازوی نظامی خود، چون بختکی، فقر و فلاکت و فساد و سرکوب را به مردم عراق تحمیل کرده اند.

جمهوری اسلامی توانسته است بدلی از خود و حزب الله لبنان را در عراق «شبیه سازی» کند.

عمق فساد و رانت خواری که هشام در تحقیقات خود به آن پرداخته است، برای مردم ایران و لبنان ناشناخته نیستند.

این امر نشان میدهد که به چه میزان همبستگی مبارزاتی جنبش های اعتراضی در ایران و عراق و لبنان، ضروری میباشند.

سعید تبریزی –  ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰

Hassan Hassan
 @newlinesma
Hassan Hassan is the editor in chief of Newlines
October 4 2020
ترجمه آزاد:  سعید تبریزی
@iranaufstand

متن مقاله حسن حسن

هشام الهاشمی چندی بود که دل نگران بود. این  محقق برجسته عراقی  در هفته‌های گذشته بارها  تهدید به مرگ شده بود. تهدیدها تنها از جانب افراطیون سنی داعشی که او سال های زیادی را صرف تحقیق و کالبد شکافی آن‌ها کرده بود، انجام نمی گرفت بلکه این بار او از طرف افراطیون شیعه مورد تهدید بود.

سرانجام، هشام در ششم ماه ژوئیه ۲۰۲۰، در بیرون از خانه اش در بغداد توسط افراد مسلح کشته شد. تصاویر این قتل، آدم کشانی را نشان می دهد که با سه موتورسیکلت در بیرون خانه او  در کمین نشسته و منتظر رسیدن او هستند. با رویت شدن اتومبیل هشام، فردی مسلح به او نزدیک شده و از فاصله‌ای نزدیک به ضرب گلوله او را به قتل می رساند.

دولت عراق هنوز نام متهمان این قتل را علنی نکرده است، اما منابع مطلع از تحقیقات در مورد این پرونده، به «نیولاینز» گفته اند، که دو شبه نظامی شیعه با پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، مجریان این عملیات بوده و زمانی کوتاه پس از انجام این عملیات خاک عراق را را ترک کردند.

 بر مبنی همه شواهد، گروه‌های تروریستی شیعی – عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله – هشام را هدف قرار دادند. هشام بیشترین روشنگری در افکار عمومی را در مورد فعالیت این گروه ها انجام می داد. این روشنگری او مبتنی بر تحقیقات گسترده ای بود که او همزمان با شروع اعتراضات ضددولتی اکتبر ۲۰۱۹ در دستور کار خود قرار داده بود. دوستان او موارد گوناگونی از این تهدیدها که از سوی شبه نظامیان شیعه، از جمله شخص رهبر عصائب اهل الحق – خزائلی – نسبت به هشام صورت گرفته بود را با ما در میان گذاشتند.

من  – نویسنده مقاله – دو ساعت قبل از کشته شدن هشام با او صحبت کردم. وی در آخرین پیام صوتی خود در واتس اپ، امکانات قانونی موجود برای بازگرداندن خانواده های آواره مرتبط با داعش که در اردوگاه های آوارگان مستقر شده‌اند را برایم توضیح داد. پیام وی بخشی از تجدیدنظر در مقاله ای بود که وی برای مرکز سیاست جهانی در مورد پیامدهای امنیتی نگهداری سیصد هزار عراقی در شرایط نامناسب در اردوگاه های آوارگان در سراسر عراق نوشته بود.

هشام برای پیشبرد تحقیقات خود به اطلاعات رسمی دولتی دسترسی داشت. علاوه بر آن به لحاظ موقعیت شغلی خود، با مقامات عالی رتبه دولتی در ارتباط بود و افزون بر آن با اتکا به سابقه فعالیت‌های خود و ارتباطاتی که هنوز زنده نگه داشته بود، توانسته بود از سال ۲۰۱۴ اطلاعات وسیعی در مورد فعالیت و عمل‌کرد داعش جمع آوری کند.

سه ساعت قبل از مرگش، و درست قبل از آخرین پیام صوتی، هشام جزئیات یک پروژه تحقیقاتی جدید را با من در میان گذاشت که کاملاً متفاوت از «پروژه داعش» بود. فعالیت بر روی همین پروژه تحقیقاتی علت اصلی به قتل رساندن هشام بود.

در اواخر ماه ژوئن، او ابتدا در مورد یک کار تحقیقاتی صحبت کرد که شش ماه در خفا روی آن کار کرده بود. او در این کار تحقیقاتی در صدد آن بود تا نقشه و عملکرد «کنسرسیوم شبه نظامیان شیعه» موسوم به حشد الشعبی – نیروهای بسیج مردمی (PMF) – که پس از ظهور داعش در سال ۲۰۱۴ ایجاد گردیده بود را بررسی کند. این نیروی نظامی که به عنوان بخشی از نیروهای مسلح عراق موجودیت یافته است، بطور روز افزونی توانسته است نفوذ خود در مجلس و سایر نهادهای دولتی را  گسترش بخشد.

فعالیت‌های عمومی او همچنان بر عمل‌کرد داعش تمرکز داشت. در عین حال بدون سرو صدا در حال بررسی و تحقیقات بر روی عمل‌کرد اسلام گرایان شیعه بود و در این زمینه به خبرنگاران و محققان، اطلاعات جزئی در مورد عملکرد آن ها ارائه می نمود. هنگامی که او در ماه ژوئن در مورد پروژه جدید خود با من صحبت کرد، در طی این گفتگو، اظهار نمود که: “شناخت من در مورد این گروه ها به میزان شناخت من از فرزندانم می باشد .”

در ماه ژوئن او  بیشتر در مورد جریان های مختلف شبه نظامیان حشدالشعبی صحبت می کرد. وی بین افراد وفادار به روحانیت عراق در این گروه (موسوم به جناح «مراجع» حشدالشعبی) و سایر  وفاداران  به جمهوری اسلامی ایران (موسوم به جناح «ولایی» حشدالشعبی)، از جمله عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله، تفاوت قائل می شد.

وی همچنین از دولت خواسته بود که لایحه چهارم قانون ضد تروریستی مصوب سال ۲۰۰۵ بر علیه افراطیون سنی که در حملات به اتباع خارجی دست داشتند را اینک در مورد افراطیون شیعی به اجرا بگذارد. طرح این پیشنهاد شاید یکی از دلایل قتل وی بوده است. بر طبق این قانون، افرادی که در عملیات تروریستی نقش داشته و یا به آن یاری رسانند، محکوم به مرگ خواهند شد.

تحقیقات گسترده وی درباره شبه نظامیان شیعه ، که  پس از مرگ وی به طور کامل به دست آمده است، شامل:

 *چگونگی شکل گیری ساختار حکومتی در عراق پس از شکست داعش،

 *تسخیر تدریجی دولت توسط شبه نظامیان حشدالشعبی و احزاب شیعی، که نتیجه بازسازی و سازش   پس از یک جنگ داخلی بود.

* تحقیقات در مورد جنایات سازمان یافته این احزاب.

* اشراف جمهوری اسلامی ایران بر این روند را شامل میشد.

هشام در این تحقیقات با ادله کافی نشان می دهد که چگونه عراق درحال تبدیل شدن به لبنانی دیگر است. دولتی در نهایت ناتوان در یک کشور عمیقا بحران زده و در تعارض با منافع غرب و آمریکا که در عین حال توسط دست نشاندگان تهران نیز اداره می شود.

 تفاوت در اینجاست که این بار و در عراق به جای یک حزب الله، اکنون ده ها حزب الله وجود دارند. این «حزب الله ها»ی عراقی، اما عروسک های کنترل شونده از جانب دولت اسلامی ایران نیستند.  آنها از نظر جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی خودکفا بوده و می توانند راسا تصمیمات مستقلی نیز اتخاذ نمایند.

پس از کشته شدن هشام، چندین رسانه عربی به نقل از دوستان او  نقل کردند که این تحقیقات پنهانی او در مورد شبه نظامیان شیعی، دلیل به قتل رساندن او بوده اند.

 در این بررسی و تحقیقات، اسامی افراد و فعالیت های شبه نظامیان قدرتمند شیعی در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان زیر ذره‌بین قرارگرفته اند. از آن جمله می توان از تحقیقات او در باره فعالیت یکی از رهبران حزب الله لبنان بنام محمد کوثرانی در عراق نام برد. او نقش هماهنگ کننده سیاسی فعالیت های سه جانبه بین گروه‌های شیعی عراق، حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی را به عهده دارد.

مأموریت محمد کوثرانی در عراق، کوشش در راه کاهش تنش بین نیروهای سیاسی سنی و شیعه می باشد. اما مقامات واشنگتن معتقدند که محمد کوثرانی در اقدامات تروریستی دست داشته و در سرکوب اعتراضات عراق در سال گذشته نقش ایفا نموده است. در طی این اعتراضات، شبه نظامیان با استفاده ازتک تیراندازها، که بر روی پشت بام ها پنهان می شدند، به شکار معترضین خیابانی می پرداختند.

 هشام پیش‌بینی می کرد که کوثرانی ممکن است بتواند خلاء رهبری که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، رهبر سابق نیروی قدس ایران ایجاد شده است را پر نماید. بیهوده نیست که ایالات متحده، ۱۰ میلیون دلار پاداش برای اطلاعات در مورد کوثرانی تعیین نموده است.

نزدیکان هشام می گویند که هدف ازتحقیقات وی، کمک به نخست وزیر مصطفی الکاظمی در تهیه برنامه ای برای سرکوب شبه نظامیانی بود که هشام آنها را “ولایی” می نامید – کسانی که وفادار به رهبری علی خامنه ای می باشند.

تحقیقات هشام که بالغ بر بیش از ۱۰۰ صفحه اطلاعات و تجزیه و تحلیل می باشند، تاکنون دقیق ترین و معتبرترین اطلاعاتی است که در مورد شبه نظامیان شیعه عراق تهیه شده است. در این تحقیقات، ایستگاه های بازرسی شبه نظامیان در امتداد بزرگ راه ها و ورودی های عراق، از جمله پایتخت و مناطق کردنشین و سنی در مرکز و شمال عراق، به همراه نقشه ها و نمودارها شرح داده شده اند. همچنین جزئیات روش های مختلف این شبه نظامیان و چگونه تسلط آنها بر همه جنبه های زندگی عمومی و خصوصی درعراق را به دست میدهد.

(توضیح در مورد تصویر فوق:  مثلث های آبی، ایستگاه های بازرسی و اخادی حشدالشعبی را نشان می دهند. مربع های نارنجی، نواحی مجاور به این ایستگاه های بازرسی را. حشدالشعبی سالانه رقمی بین ۷۵ تا ۹۰ ملیون دلار در این ایستگاه های بازرسی از مردم اخاذی میکند.)

تحقیق و بررسی هشام استان های مختلفی را شامل می شود، اما بیشترین این مستندات در مورد استان نینواست. و آنهم تنها به یک دلیل موجه: در استان نینوا،  شبه نظامیان شیعی به دلیل جنگ برای آزادسازی موصل از دست داعش ، و پس از آن در منطقه نینوا مستقر شدند، این استان «سنی نشین» جزو مناطقی است که نیروهای نظامی شیعی خارج از مناطق سنتا «شیعه نشین» در عراق، در آن مستقر شده اند.

این منطقه یکی از بزرگترین مناطقی در عراق است که به دلیل خلا امنیتی و دولتی بوجود آمده پس از شکست داعش و فقدان ارگان های دولتی، شبه نظامیان شیعی توانسته اند، زمین حاصلخیزی برای فعالیت خود بیابند. شبه نظامیان از این خلاء قدرت برای نفوذ در تمامی عرصه های زندگی روزمره عمومی و خصوصی اهالی این منطقه، از جمله اخاذی از رستوران ها و کاسبکاران، مهندسی جابجایی ساکنین محلی (استفاده از مناطق مسیحی منطقه، همان کاری که داعش در حال  انجام آن بود) بهره برداری کنند.

شبه نظامیان شیعی از سایر نقاط عراق به نینوا انتقال یافتند و محل اقامت و املاک و مستقلات در اختیار آن‌ها  قرار گرفت و در عین حال شغل و کار مناسب به آن‌ها داده شد.

 در عین حال از بازگشت خانواده های آواره مسیحی و سنی به سر خانه و کاشانه خود جلوگیری بعمل آمد و آن‌ها مجبور به اقامت در اردوگاه های آوارگان شدند.

نینوا بعلت طیف گوناگونی از اهالی که به مسیحیت و سنی گرایی گرایش داشتند، در بین استان های عراق از موقعیت ویژه ای برخوردار می باشد. به همین خاطر و  برای تثبیت قدرت خود، نیروهای شیعی  به «پاکسازی قومی و مذهبی» دست زده اند. لازم به ذکر است که گروه‌های مسلح شیعی از سال ۲۰۰۶ همین مهندسی جمعیتی و پاکسازی قومی و مذهبی را در بغداد به اجرا گذاشته بودند.

جزئیات موجود در گزارش حاکی از کنترل فراگیر این شبه نظامیان بر زندگی اهالی این منطقه و تیره و تار ساختن افق زندگی در این خطه می باشد.

 در یک نمونه از دانشگاه موصل، یک شبه نظامی وابسته به سازمان بدر که مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است، خواستار این شد که به یک کارمند این دانشگاه، نقش کلیدی تری داده شود، اما رئیس دانشگاه متوجه شد که این فرد در معاملات مختلف با درجه بالایی از فساد نقش داشته و علاوه بر آن، او در زمان حاکمیت داعش در این شهر با آن‌ها همکاری می کرده است.

هشام چندین مورد از افراد متهم به ارتباط با داعش را که با شبه نظامیان شیعی همکاری میکنند را شناسایی کرده بود. وی خاطرنشان کرد که متمرکزترین فعالیت های داعش در بعضی از مناطقی که شبه نظامیان شیعی بیشترین نفوذ را داشته اند، اتفاق افتاده است و برخی حملات شبه نظامیان علیه رستوران ها یا غیرنظامیان به دروغ به داعش نسبت داده شده است.

 مقامات شیعی مانند «چتربازان» در این مناطق پیاده شده و با غصب املاک و مستغلات و منصوب شدن به مقامات دولتی، در نینوا مستقر میشوند. این ترتیب شبه نظامیان می توانند به مهمترین بخش های مناطق آزادشده دسترسی پیدا کنند و با برداشت از بودجه عمومی، سلطه خود در این مناطق را گسترش دهند.

 مقامات فاسد حتی کاخ های ریاست جمهوری باقی‌مانده از دوران حاکمیت صدام حسین را در اختیار شبه نظامیان شیعی قرار دادند و این کاخ ها به عنوان مقر در اختیار حشدالشعبی قرارگرفته اند. نام ابومهدی المهندس، رئیس سابق حشدالشعبی، بارها و بارها در تحقیقات هشام به عنوان فردی که در توصیه برای استخدام و برکناری مقامات و پست های کلیدی در دولت های فدرال و محلی شخصاً دخالت می کرده است، دیده می شود. (مهندس، از پدری عراقی و مادری ایرانی، و در حملات تروریستی علیه سفارت خانه های ایالات متحده و فرانسه در سال ۱۹۸۳ نقش داشته است، در ژانویه در همان حمله ای که سلیمانی از میان رفت، توسط ایالات متحده کشته شد.)

  • یکی از ماجرای دانشگاه موصل، یک مورد استثنایی نیست. هشام نمونه های دیگری را در تحقیقات خود برجسته نموده و روش‌های گوناگونی که در آن شبه نظامیان کنترل فراگیر بر بسیاری از بخش‌های اقتصاد عراق را در اختیار خود گرفته‌اند را ذکر مینماید: ترخیص کالا و امور گمرکی در فرودگاه ها، بدست گرفتن پروژه های عمرانی، فعالیت در حوزه های نفتی، فاضلاب، آب، بزرگراه ها، مؤسسات آموزش عالی، اموال عمومی و خصوصی، مراکز گردشگری، کاخ های ریاست جمهوری; و اخاذی از رستوران ها، کافه ها، کامیون های باری، ماهیگیران، کشاورزان، خانواده های آواره و… از زمره این فعالیت هاست. نمونه کوچکی از این فعالیت‌ها را می توان در مثالهای زیر بر شمرد:
  • یکی از مدیران دولتی یک پاکت همراه با یک گلوله و نامه دریافت میکند که از او می خواهد که بی سر و صدا از شغل دولتی خود استعفا دهد. مقام دیگری که از شغل خود تعلیق شده بود و در انتظار بررسی بود، بدلیل ارتباطاتش با حشدالشعبی و شورای امنیت ملی، به سر کار خود باز می گردد.
  • یک مقام مرتبط با حشدالشعبی، به مسئولیت صندوقی  که کمک های بین المللی برای بازسازی بیمارستان ها، پل ها ، جاده ها و مدارس به آن واریز می شود، منصوب شده و هیچ کمک به این پروژه ها، بدون امضای وی رسمیت پیدا نمی کند.
  • به گفته یک افسر اطلاعات پلیس فدرال، شبه نظامیان حشدالشعبی هر روزه تنها بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار از طریق یک ایست بازرسی بزرگراه که شهر بغداد را به استان های جنوبی کشور مرتبط می سازد، از طریق اخاذی درآمد کسب می کنند. شبه نظامیان حشدالشعبی همچنین سایر ایستگاه های بازرسی در بزرگ راه های بین بغداد و سایر استان های کشور را در اختیار گرفته و از این طریق منابع مالی بدست می آورند.
  • عصایب اهل الحق از سال ۲۰۱۶ روزانه سی هزار دلار از یک ایست بازرسی واقع در شمال بغداد و صلاح الدین جنوب درآمد کسب می کند. شهروندان اهل سنت تنها با پرداخت ۱۰ دلار برای هر نفر و ۱۰۰ دلار به ازای هر کامیون اجازه ورود به بغداد را دارند.
  • پس از آزادسازی موصل و سایر نقاط استان نینوا از چنگ داعش، زمین های کشاورزی در منطقه دشت نینوا در میان شبه نظامیان حشدالشعبی تقسیم شد. این روستاها که در حومه موصل قرار داشته و عمدتا مسیحی نشین بودند، در بین عوامل حشدالشعبی تقسیم شدند. داعش نیز این زمین‌های کشاورزی و املاک و مستقلات را در سال ۲۰۱۴ تصرف کرده بود. پس از تصرف روستاها و عقب نشینی داعش، جناح های حشدالشعبی، اراضی موجود در بارتلا ، حمدانیه و سایر مناطق را تصرف کردند و  از بازگشت بسیاری از مسیحیان به خانه و کاشانه خود جلوگیری نمودند.
  • در مرکز شهر قدیمی موصل، تنها ۱۷ مکان مذهبی و مسجد به شیعیان تعلق داشت، ولی نیروهای حشدالشعبی برای قدرت نمایی، مراکز عبادت و مساجد اهل سنت را نیز به تصرف خود در آوردند.
  • شبه نظامیان بیش از ۷۲ میدان نفتی را در منطقه قیاره در جنوب موصل که داعش قبلاً کنترل آنها را در اختیار داشت، تصرف کرده و با فروش نفت خام که روزانه بالغ بر ۱۰۰ کامیون تانکر نفت خام می‌شود، کسب در آمد می کنند.
  • حشدالشعبی ماهیانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار برای «محافظت» رستوران های بزرگ، از صاحبان آن باج می گیرد. مالکانی که قادر به پرداخت این هزینه نیستند، رستوران هایشان منفجر می شود و این انفجار به دروغ به داعش و  ارتش عراق نسبت داده می شود.
  • عوامل شبه نظامیان شیعی که از مرکز و جنوب عراق به نینوا آمده اند، به عنوان ساکنین منطقه نینوا ثبت شده، تا بتوانند از مزایای غصب املاک و مستغلات بهره مند شوند. این اقدام‌ها  در نتیجه فشار مستقیم رهبران ارشد شبه نظامیان حشدالشعبی، هادی العامری و ابو مهدی المهندس، – قبل از کشته شدن – او صورت می گرفت.
  • جناح های حشد الشعبی در موصل با کمک مدیران برخی از دفاتر ثبت اسناد و املاک در حال تصرف زمین های وسیعی در نینوا، به ویژه در شهر موصل هستند. مدیر دفتر شهرداری موصل زمین های متعلق به «اهالی  قوم شبک. مخلوتی از زبان ترکی و فارسی و کردی» را بین شبه نظامیان حشد الشعبی تقسیم کرد.
  • یک فرد وفادار به شبه نظامیان شیعی به ریاست اداره شهدای نینوا منصوب شده است که اسامی عراقی هایی را که احتمالاً در جنگ با داعش کشته شده اند ثبت و ردیابی می کند، تا از این طریق به افراد و خانواده‌های معینی مستمری تعلق گیرد. این امر با حمایت مستقیم مهندس و رهبری حشدالشعبی صورت گرفته است.
  • پس از اینکه یونسکو آثار تاریخی اطراف سامره را به عنوان میراث تاریخی جهانی طبقه بندی کرد، حشدالشعبی در تبلیغات خود این آثار تاریخی که به دوران خلافت عباسی باز میگردد را با نام “زندان امام علی الهادی” معرفی میکند، اقدامی فرقه ای که در صدد آن است تا «مظلومیت» شیعیان در آن دوران را رقم بزند.

جای تعجب نیست که قیس الخزعلی، رهبر عصائب اهل الحق، در یک سخنرانی، ظهور داعش و فلج شدن نیروهای امنیتی عراق در برابر آن را “یک برکت الهی” توصیف کرد.

روشن است که، تصمیم گیری بازیگران اصلی عراقی و خارجی برای پاسخگویی به تهدید داعش در سال ۲۰۱۴ با توسل به اعلام بسیج عمومی شبه نظامیان، بطور اجتناب‌ناپذیری به بحران فعلی در عراق منجر می شد.

 پیش‌بینی چنین سناریویی که در آن، با فرمان بسیج عمومی، جوانانی  که بسیاری از آنها تحت حمایت سپاه قدس وارد این نزاع می شدند، باعث ایجاد پیوند دراز مدت برای کسب منافع خود آن‌ها شود، دشوار نبود. امری که اینک به تضعیف دولت عراق و تعرض به زندگی روزمره شهروندان منجر شده است.

پس از پیروزی بر داعش، اینک شبه نظامیان حشدالشعبی به فعالیت خود ادامه می دادند و این نشان داد که فراخوان به تشکیل این نیرو، نه تنها راه حل اصولی نبود، بلکه خود مشکل بزرگتری را در مقابل جامعه عراق قرار داد.

هر نخست وزیر ی که پس از آن بر سر کار آمد، بگونه ای با این مشکل جدید دست به گریبان بود و بگونه ای درصدد مهار این شبه نظامیان بر آمد اما موفقیت هر کدام از آن‌ها اندک بوده است.

 نوری المالکی برخی از گروه ها را مورد حمله قرار دارد و  برخی از رهبران آنها را بعنوان تروریست معرفی کرد و نیروهای کمکی و کوچکتر را به عنوان راهی برای تضعیف تشکیلات بزرگ حشدالشعبی بوجود آورد.

 حیدر العبادی پیشنهاد ادغام شبه نظامیان در دولت را به عنوان راهی برای اعتدال و کنترل آن‌ها در پیش گرفت. بر همین مبنی، حشد الشعبی در سال ۲۰۱۶، رسمی و قانونی شد.

 عادل عبد المهدی سعی کرد قدرت را با آنها تقسیم کند و آنها را به عنوان یک واقعیت بپذیرد.

 مصطفی کاظمی، یک سیاستمدار مستقل که  پشتوانه احزاب سیاسی قدرتمند را پشت سر خود ندارد، سعی کرد به قول هشام از رویکرد “قدرت هوشمند” چماق و شیرینی استفاده کند. الکاظمی معتقد است که فقط یک دولت قدرتمند و کار تدریجی و درازمدت در جهت ایجاد یک چنین دولتی، باعث تضعیف شبه نظامیان خواهد شد. اما به نظر می رسد که حشدالشعبی پس از فروپاشی داعش، و همچنین سرکوب سایر گروه‌های سنی افراطی و از سویی تضعیف نیروهای نظامی اقلیم کردستان، خود را یکه تاز  قدرت در عراق می داند.

هشام برای شناخت گروه داعش که یک سوم از عراق و نیمی از سوریه را تصرف کرده بود و خلافت خود را در این مناطق اعلام کرده بود، موقعیت ویژه ای داشت. داستان زندگی او، موقعیت ویژه او را توضیح میدهد:

 هشام هنوز جوان بود که از تشیع به سنی گرایی روی آورد و پس از فراگیری دروس مذهبی نزد روحانی با نفوذ سلفی عراق، «شیخ سبحی ال سامرائی»، عقاید افراطی آیین اهل سنت را آموخت.

 او در سال های پایانی دهه نود و در دوران حاکمیت صدام، به دلیل فعالیت های اسلامی خود دستگیر  شد و شش ماه قبل از حمله سال ۲۰۰۳ نیروهای آمریکایی به عراق، با عفو عمومی زندانیان سیاسی، از زندان آزاد شد.

پس از شکست صدام و تسلط نیروهای ارتش آمریکا در عراق، هشام به جبهه نیروهای ضدآمریکایی ها پیوست.

او به عنوان یک روحانی به «ارتش مجاهدین»، بعنوان بزرگترین تشکل تروریستی آن زمان که علیه نیروهای ارتش آمریکا می جنگیدند، پیوست. وی همچنین با نیروهای انصارالله، – سازمان جهادی تحت رهبری کردها که علیه صدام مبارزه می کرد – نیز ارتباط داشت، از همین رو  توانایی او در حفظ منابع در میان فعالین انصار حزب الله که در سال های اخیر در عراق و سوریه فعالیت می کنند را توضیح می دهد.

 هشام منابع خبری وسیعی در میان داعش و هواداران آن‌ها داشت.

–  منابع سامرا، اقوام  و نزدیکان شیخ سلفی، «ال سامرائی» – مدرس سابق او –

 – و نزدیکان رهبر پیشین داعش «ابوبکر البغدادی» را شامل می شدند.

در دوران فعالیتش در «ارتش مجاهدین»، وی بیشتر در منطقه ابوغریب بغداد فعالیت می کرد، جایی که در دوران زمامداری صدام حسین، در این زندان معروف، در بند بود.

با وجود این امر که او به عنوان یک فرد سلفی با سابقه و مجرب به شورشیان ضد ارتش آمریکا  پیوست، دوستان و منتقدان او اتفاق نظر داشتند که او از ابتدا با القاعده اختلاف داشت.

هواداران داعش در تماس با من در شبکه‌های مجازی ادعا کردند که هشام در فلوجه، یکی از اولین کانون های ضدآمریکایی، قصد پیوستن به شورشیان را داشت، اما او با یاران «ابومصعب الزرقاوی»، رهبر القاعده در عراق، که در فلوجه این عملیات را رهبری می نمود، اختلاف داشت.

پس از ترور هشام، یکی از بنیانگذاران القاعده در سوریه نیز از طریق شبکه های مجازی، با من تماس گرفت تا نظرات خود را در باره هشام با من در میان بگذارد. او و هشام، زمانی که هر دو بخشی از شورشیان بودند همدیگر را می شناختند.

این عضو قدیمی و عراقی القاعده، معروف به «ابوماریا القحطانی»، بیزاری خود را از هشام، بعنوان شخص خائن و فراری پنهان نکرد.

آشنایی قحطانی با  هشام به دورانی بازمیگردد که هشام، یکی از اعضای «ارتش مجاهدین» و یکی از نزدیکان رهبر برجسته شورشیان بنام «ابوسعید محمد الحردان» بود. قحطانی اذعان داشت که هشام تحت نظر یکی از روحانیون سنی مورد احترام در عراق که متخصص سنت های شفاهی پیامبر اسلام است، آموزش دید و  از تعلیمات کلامی والایی برخوردار بود و  از این رو به او لقب “ابوهریره” داده شده بود. (توضیح: ابو هریره، عنوان صحابی مشهور محمد در نزد  اهل سنت است.  ابو هریره راوی بیشترین روایات نقل شده از محمد در کتب اهل‌سنت می‌باشد.)

هشام به همین دلیل قادر  به هدایت سازمان اصلی اسلام گرای عراق شده بود.

به گفته قحطانی، هشام در مدت فعالیت خود با شورشیان ضد آمریکایی، با القاعده اختلاف داشت. این گروه برخی از نزدیکان وی را کشته بود و وی مصمم بود تا از طریق «دادگاه های شرعی» مستقر در مناطق سنی نشین از آن‌ها شکایت کند، اما تلاش های او به نتیجه نرسید، زیرا القاعده حاضر به این درگیری حقوقی با وی نبود.

 وی سرانجام به سوریه گریخت.

زندگی هشام در سال ۲۰۰۹، پس از بخشودگی شورشیان سابق از سوی دولت نوری المالکی و بازگشت او به عراق، کاملاً تعییر کرد. او پس از بخشودگی به جبهه مقابل پیوست و  پس از آن به عنوان مشاور غیررسمی امنیت ملی دولت عراق، به فعالیت پرداخت.

با گذشت زمان، وی به یک منبع اطلاعاتی مهم برای بغداد و واشنگتن در مبارزه با القاعده و پس از آن، داعش تبدیل شد. هشام هم چنین به  عنوان یک مطلع امور، مرجعی برای روزنامه نگاران بین المللی فعال در  عراق بدل شد.

هشام بندرت در مورد تجربه خود در دهه نود و در مبارزه با رژیم  صدام و یا اوایل دهه اول این قرن و فعالیتش در بین شورشیان ضدآمریکایی، صحبت می کرد. دوستانی که در این باره با او صحبت کرده اند می گویند او از ترس برچسب خوردن به عنوان «سمبل افراطی گری سنی» از صحبت کردن درباره آن اجتناب می ورزید.

وی پس از آغاز اعتراضات در خیابان های عراق در اکتبر سال گذشته ، کار در پروژه شبه نظامیان حشدالشعبی را در دستور گذاشت.

 طیف معترضین عمدتاً از جمعیت شیعه عراق بودند که این شبه نظامیان حشدالشعبی، ادعای نمایندگی آن ها را دارند. این اعتراضات، از نظر دامنه و محتوی خواسته‌های معترضین، بی سابقه بود زیرا عمدتا از شهرهای با بافت شیعه نشین و در عین حال علیه رهبری سیاسی شیعیان آغاز شده بود. این شورشی بود علیه این رهبری سیاسی! این شورش و اعتراض های سیاسی، تنها یک سال پس از آن آغاز شد که این شبه نظامیان به دلیل نقش موثر خود در شکست داعش به عنوان «قهرمان» شناخته می شدند.

این اعتراضات ارگان های حاکمیت را به لرزه درآورد. همه تلاش ها برای به سازش کشاندن آن از یک‌سو و کشتار و دستگیری از سوی دیگر، قادر نبودند تا اعتراضات عمومی را به عقب برانند. در این بین، شبه نظامیان حشدالشعبی به عنوان خشن ترین نیروهای سرکوبگر در مقابل این حرکت اعتراضی قرار گرفته و از هیچ کوششی برای سرکوب و کشتار معترضین، دریغ نکردند.

وسعت و استمرار اعتراضات سیاسی در عراق، حاکمین جمهوری اسلامی را نیز نگران نمود، و همزمانی این اعتراضات در عراق با شروع اعتراضات در لبنان، که نماینده دیگر آن‌ یعنی حزب الله لبنان را،  بعنوان نیروی اصلی ائتلاف دولتی لبنان، به چالش کشیده بود، بر شدت این نگرانی می افزود.

شبه نظامیان طرفدار جمهوری اسلامی، جنبش های اعتراضی را که منافع آن ها را مورد تهدید قرار داده بود، «توطئه ای آمریکایی» خطاب کردند. با همین استدلال پوچ، رهبری حشدالشعبی و جمهوری اسلامی مجموعه ای از حملات را علیه نیروهای آمریکایی در عراق آغاز نمودند.

هنگامی که حشدالشعبی در ماه دسامبر یک پیمانکار آمریکایی را به قتل رساند و به سفارت ایالات متحده در بغداد حمله کرد، این درگیری و نمایشی جانبی تبدیل به یک آتش سوزی در متن شد.

 دولت ترامپ در تلافی این حرکات حشدالشعبی و نیروهای سپاه قدس در عراق، دست به اقدام تلافی جویانه زد که در نتیجه آن، قاسم سلیمانی موثرترین عامل سپاه قدس را به همراه مهدی مهندس در فرودگاه بین المللی بغداد و با بمباران اتومبیل حامل آن‌ها از میان برداشت.

تحقیقات هشام، دلایل اعتراضات مردمی را مورد بررسی قرار می دهد. او نشان می دهد که چگونه شبه نظامیان شیعی مقدمتا به عنوان «مافیای مالی فاسد و جنایتکار» عمل می کنند  و نقش آن‌ها به عنوان «مافیای مذهبی» بسیار کمرنگ تر است. دخالت های گسترده آن‌ها در فعالیت‌های اقتصادی و نهادهای مختلف دولتی، عاملی در  تضغیف شریانات اقتصاد عراق و بی خاصیت شدن نهادهای خدمات عمومی در این کشور می باشند.

نهادهای مختلف دولتی و خصوصی  یا از طریق نفوذ به درون و یا تحت اختیار گرفتن مدیریت آن‌ها، مورد تاخت و تاز شبه نظامیان قرارگرفته اند.

این تنها به نفوذ و در تصرف گرفتن این مؤسسات خلاصه نمی شود، بلکه آن‌ها چون بختکی بر سر زندگی روزمره مردم عراق، چه سنی، چه شیعه، چه مسیحی و دیگر مردم عراق قرارگرفته اند و عرصه را بر مردم تنگ کرده‌اند.

دولت مرکزی در عمل توانایی مقابله با این مشکلات را ندارد و از سوی دیگر  حشدالشعبی بخوبی می داند که قادر است با استفاده از این موقعیت استثنایی، امتیازهای هرچه بیشتری را طلب کند.

 چگونه می توان این بیماری را بدون «کشتن بیمار» درمان کرد؟

تناقص اصلی در این نهفته است که طبقه سیاسی جدید عراق در تمام این فساد گسترده حشدالشعبی با آن‌ها مشارکت داشته و افزون بر آن بر روی قدرتمند نمودن این نیرو، سرمایه گذاری کرده است.

پس از اعتراضات اکتبر، هشام شروع به انتقاد علنی از این نخبگان جدید کرد. او خطرات انتقادات علنی را می دانست زیرا قبلاً توسط یکی از رهبران این شبه نظامیان، قیس الخزعلی – رهبر عصائب اهل الحق – که دولت عراق ترور هشام  را با او مرتبط می دانند، تهدید شده بود.

 پیام قیس الخزعلی به هشام در سال ۲۰۱۶ روشن و واضح  بود: «همچنان کارو فعالیت خود را بر داعش متمرکز کنید و از زیر ذره‌بین قرار دادن شبه نظامیان شیعه پرهیز نمایید!».

قیس الخزعلی و هشام با وجود همه اختلافاتی که با یکدیگر داشتند، همچنان دوستانه با هم در  تماس بودند.

 این دو تقریباً هم‌زمان در اواخر دهه نود توسط رژیم صدام دستگیر شدند و تا سال  ۲۰۰۲  در زندان ابوغریب به سر بردند. قیس الخزعلی به خاطر پیروی از روحانی شیعه عراق محمد الصدر که  در سال ۱۹۹۹ توسط رژیم سابق کشته شد هم زندان هشام آن زمان سلفی بود.

داستان هشام و تحلیل نهایی او فاجعه و دلشکستگی عراق را به تصویر می کشد. مردی با استعداد و مطلع با خونسردی توسط گانگسترهای تروریستی جدید بغداد کشته می شود، مردانی که حتی دیپلمات ها و ناظران غربی با آن‌ها نشست و برخاست دارند.

 آمریکا در سال ۲۰۰۳ برای پایان دادن به یک دیکتاتوری وحشیانه در عراق مداخله کرد و اکنون با گسترش سلطه این مافیای فرقه ای و مذهبی،  عراق در موقعیت یک «نزاع مداوم» قرار گرفته است.

https://akhbar-rooz.com/?p=50190 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x