سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

زوال واقعیت و کنشگری سیاسی با نگاهی به یورش طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره – احمد هاشمی

هفتاد يا هشتاد شركت غول پيكر رده هاي نخست و دوم، به همراه هم، بخش اعظم رسانه های جهانی را تحت كنترل خود دارند: انتشار كتاب، مجله و روزنامه، ضبط موسيقی، توليدات تلويزيونی، ايستگاه های تلويزيونی و...

احمد هاشمی

هفتاد یا هشتاد شرکت غول پیکر رده های نخست و دوم، به همراه هم، بخش اعظم رسانه های جهانی را تحت کنترل خود دارند: انتشار کتاب، مجله و روزنامه، ضبط موسیقی، تولیدات تلویزیونی، ایستگاه های تلویزیونی و شبکه های تلویزیونی کابلی، سیستم های تلویزیونی ماهواره ای، تولید فیلم، تئاتر و تصویرهای متحرک، همه در کنترل آن هاست

مقدمه

بدنبال فراخوان دونالد ترامپ برای تجمع مقابل کنگره آمریکا در روزی که قرار بود، پیروزی جو بایدن در نشست مشترک مجلس نمایندگان و سنا اعلام شود، برخی از هواداران او به ساختمان کنگره یورش بردند وهمچنین شورشیان دست به تخریب و غارت  اموال کنگره زدند.

 این یورش گروهی طرفداران دونال ترامپ به ساختمان کنگره را می توان ارتقا به مرحله خشونت در سیاست های ناسیونالیستی و پوپولیستی مردی در کاخ سفید ارزیابی کرد، که با درغگویی و انتشاراخبار جعلی و بی اهمیت شمردن واقعیت نقش مهمی در “زوال واقعیت” در چهار سال گذشته، در جهان داشته است.

بعد از اعلام پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری، باراک اوباما رئیس جمهور سابق ایالات متحده  در مصاحبه ای با شبکه خبری بی بی سی گفت:

“پیروزی جو بایدن درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا سر آغاز معکوس شدن جدایی فرهنگی و “زوال حقیقت” است که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ تسریع شد، ایالات متحده آمریکا در دوران جو بایدن این وظیفه دشوار را دارد که فرهنگ “تئوری های توطئه عجیب و غریب” را معکوس کند، این فرهنگ ساخته و پرداخته برخی از رسانه های آمریکایی هستند و در رسانه های اجتماعی هم تقویت شده اند”.

رئیس جمهور سابق آمریکا  در ادامه مصاحبه اش گفت: “ناراحت کننده تر از همه این که، آنچه شاهدش بودیم و برخی اسمش را زوال حقیقت گذاشته اند، چیزی است که از سوی دونالد ترامپ تسریع شده است، حسی که نه تنها لازم نیست حقیقت را بگوییم، بلکه حقیقت حتی اهمیت ندارد”.

 به اعتقاد آقای اوباما  انتشار اخبار جعلی آنلاین عامل توزیع این مسائل است و نمی توان تنها با راست آزمایی به کاهش اخبار جعلی دست یافت.

او گفت “به نظر من در یک جایی به مجموعه ای از ضوابط و استانداردها در درون صنایع نیاز است، تا ما را به جایی باز گرداند که دست کم قبل از بحث در باره این که با این واقعیات چه کنیم، یک رشته واقعیات مشترک را تشخیص دهیم.”

کنشگری سیاسی

 از آغاز قرن اخیر با توسعه مفهوم سیاست، کنشگری سیاسی نیز، ابعاد گسترده و متنوعی یافته است. کنشگران سیاسی، هم اکنون در اشکال مجازی و غیرمجازی و فردی، جمعی یا شبکه ای، رسمی و غیررسمی، حزبی و غیرحزبی در جوامع و فضاهای سیاسی حضور دارند.

در دیدگاه  “شاو”:

“کنشگری به فعالیت های گوناگون در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی معطوف می شود، که با هدف  ایجاد تغییر در این سامانه ها انجام  میگیرد. فعالیت های مرتبط با کنشگری گستره وسیعی دارند و از نوشتن نامه های سرگشاده به صاحبان قدرت، مسئولین و رسانه ها تا برگزاری کارزارهای سیاسی، بایکوت اقتصادی، راهپیمائی خیابانی، اعتصاب، تحصن و اعتصاب غذا را در بر می گیرند. برخی از کنشگران تلاش می کنند تا به جای اعمال فشار بر دولت ها، برای تغییر و بازنگری در قوانین، مردم را نیز به تغییر رفتارشان ترغیب کنند”.

 گسترش فناوری های نوین ارتباطی، باعث پیامدهای مثبت و منفی در عرصه کنشگری سیاسی شده است. این فناوری ها به خصوص در دو دهه آغاز قرن بیست یکم، تغییرات عمیقی بر نگرش های موجود در جامعه بر جای گذاشته اند. نهادها و سازمان های عمومی در جامعه و حتی می توان گفت که کنشگران سیاسی نیز، با تاخیر با این تغییرات  در جامعه همراه می شوند.

در کنار پیامدهای مثبت ناشی از بهره گیری از فناوری های نوین ارتباطی، حجم پیامدهای منفی چنان گسترده شده است، که در چند سال اخیر صحبت از “زوال حقیقت” یا “زوال واقعیت” است.

تزلزل لیبرال دموکراسی و تقویت اقتدارگرائی در عرصه های محلی، منطقه ای و گلوبال در کنار پیامدهای منفی ناشی از فناوری های ارتباطی، شرایطی را در جهان ایجاد نموده است که “دیوید رانسیمن” زمان حاضر را شبیه به دهه ۱۹۳۰ میلادی می داند.

کنشگری سیاسی و زوال واقعیت

کنش سیاسی، “شیوه مشحص شکل دادن به عمل” یا مجموعه اقداماتی است که  کنشگران سیاسی در مواجهه با مشکلات اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دنبال می کنند.

کنش سیاسی واقع بینانه بر شواهد عینی و داده ها استوار است. در اینجا منظور از داده ها به طور مشحص، اطلاعات عینی هستند که قابل اعتبار سنجی هستند، در مقابل داده ها، شواهد عینی قابل تفسیر هستند و تفسیرها می تواند، محل مناقشه و اختلاف باشد.

 کنشگری سیاسی واقع بینانه، در شرایطی که مسائل و مشکلات امروزه در جوامع  بیش از گذشته، پیچیده و غامض شده اند، باید به شواهد و اطلاعات یا داده های عینی متکی باشد. به عنوان مثال. : گرم شدن زمین و تغییر اقلیم یک چالش جهانی است که از طریق شواهد و داده های عینی، تبییین علمی شده است.

در کنشگری سیاسی واقع بینانه، واقعیت یا حقیقت واحدی وجود ندارد. واقعیت ها چند لایه هستند. هر کنشگر سیاسی زوایای معینی از وقایع محیطی و شواهد را روایت می کند.

جوامع انسانی دوران جدیدی را تجربه می کنند که در آن هر روز گرایش افراد به تولید خبر از سوژه های منفی، به مراتب بیشتراز سوژه های مثبت است. شیوع اخبار دروغ  تبدیل به یک پدیده عمومی شده است، و از این طریق به وفور در انسان ها تولید ناامنی، بی اعتمادی می شود. نتیجه این شرایط از یک سو سر در گمی مردم و از سوی دیگر فلج شدگی سیاسی است. نهادها و سازمان های عمومی نیز جایگاهی که سابقا برای پاسخ گویی بی طرفانه به مسائل اجتماع داشتند، را ندارند. نتایج این شرایط را می توان  تحت عنوان “زوال واقعیت” جمع بندی نمود. زوال واقعیت هم اکنون پدیده غالب در جوامع انسانی است.

یکی از عوامل بروز زوال واقعیت غلبه نظرات بر شواهد و داده های عینی است.  گردش روزانه اخبار از ۲ ساعت در روز به چرخه ای ۲۴ ساعته همراه با  حجم وسیعی از نظرات افراد توسط فناوری های نوین ارتباطی، باعث تار شدن مرز بین نظرات و اخبار با شواهد و داده ها شده است. این موضوع نه تنها موجب ابهام و سردرگمی مردم عادی، بلکه کنشگران سیاسی نیز گشته است. نتایج تارشدن مرز بین شواهد و داده های عینی و نظرات جانب دارانه از یک سو، این است که این نظرات، جایگزین واقعیت ها در تصمیمات سیاسی کنشگران سیاسی شده اند، و از سوی دیگر باعث کاهش اعتماد مردم به منابع و اطلاعات و داده ها و تحلیل ها می شوند.

امتناع کنشگران سیاسی از تکیه بر شواهد و داده های عینی در سطح مباحث و تصمیم گیری سیاسی و غرق شدن در نظرات و اخبار روزانه، باعث گفتمان گریزی شهروندان و تضعیف نهادهای سیاسی شده است.

عاملان زوال واقعیت

زوال واقعیت یک بلای طبیعی نیست، بلکه  ناشی از افدامات حساب شده  و نیت مندانه  گروه های  قدرتمند در سیاست و اقتصاد، پاره ای از نهادها، سازمان ها و بخشی از افراد جامعه است. این بخش نامبرده عامدانه و برخی نیز ناخودآگاه در حال دامن زدن به زوال واقعیت هستند.

در میان مجموعه گسترده عاملان زوال واقعیت، رسانه ها، نهادها، سازمان های پژوهشی و دانشگاهی، کنشگران سیاسی و دولتی حضور دارند.

تبعات زوال واقعیت

زوال واقعیت باعث جستجوی گروه های متعدد مردم در جامعه و در سیاست، به سمت آرامشگاهی برای باورهای خود شده است و به این ترتیب گروه های بی شماره اتمیزه شده کوچکی، که تاییدگر یک دیکر هستند، شکل گرفته است. این اجتماعات انتزاعی و منزوی باعث تداوم و گسترش زوال واقعیت در جامعه شده اند و نتیجه آن نیز کاهش همبستگی، افزایش عدم اعتماد و بیگانگی و در نهایت بستری برای شکل گیری گروه های خشونت می باشد.

تبعات زوال واقعیت به دلایل متعدد پیامدهای بسیار ناگواری در جامعه و به خصوص در جامعه سیاسی دارد، این تبعات به طور مشخص در جامعه سیاسی عبارتند از: الف- کاهش گفتمان های سیاسی، ب- فلج شدگی سیاسی، ب- کاهش اعتماد سیاسی و بیگانکی بخش هایی از جامعه، ج- کاهش همبستگی و ثبات سیاسی، د- قطب بندی های کاذب سیاسی

سیاست رسانه ای جهانی و زوال واقعیت

بدون شک سیاست رسانه ای در قالب شبکه های اجتماعی مجازی از طریق گسترش الگوهای نوین مشارکت سیاسی آنلاین و آفلاین نحوه تعامل شهروندان با یکدیگر و حکومت ها را دچار تغییرات بنیادین  کرده است. گروه های معترض و درحاشیه مانده می توانند از طریق شبکه های اجتماعی اینترنتی اعتراضات سیاسی، تبعیض، سرکوب های سیاسی و… را آشکار سازند و با برجسته سازی این موارد، حکومت ها و عملکرد های آن ها رابه چالش بکشند.

 اما این پدیده مثبت ناشی از فناوری های نوین ارتباطی مانع از آن نمی شود که گفته شود، سیاست های رسانه ای مسلط جهانی نقش گسترده ای  در زوال واقعیت دارد.

سیاست های رسانه ای مسلط جهانی با در خدمت گرفتن متخصصان چرخش افکار و جنجال سازان نقش مهمی در گمراه سازی، گیج و آشفته کردن شهروندان و خنثی سازی کنشگران سیاسی که، برای تغییرات بنیادین  اجتماعی مبارزه می کنند، دارند.

“روبرت دبلیو مک چسنی” در رابطه با اقتصاد سیاسی رسانه های معاصر جهانی و صنایع ارتباطی می نویسد:

“بازار جهانی رسانه ها زیر سلطه این هفت شرکت چند ملیتی قرار دارد: «دیسنی»، «ای اوال تایم وارنر»، «سونی»، «نیوزکورپوریشن»، «ویاکام»، «ویوندی»، و «برتلزمن». این هفت شرکت، مالک بیشترین استودیوهای فیلم آمریکا و همچنین صاحب همه شبکه های تلویزیونی این کشور، به استثنای یکی از آن ها، هستند؛ این چند شرکت ۸۰ تا ۸۵% بازار موسیقی جهانی، ماهواره های برتر پخش جهانی، درصد مهمی از انتشارات کتاب و مجلات تجاری، همه یا بخشی از بیشترین کانال های تلویزیونی کابلی تجاری آمریکا و کل دنیا، بخش مهمی از شبکه های تلویزیونی زمینی اروپا (به طور سنتی قابل دریافت با آنتن هوایی) و… را تحت کنترل خود دارند.

هفتاد یا هشتاد شرکت غول پیکر رده های نخست و دوم، به همراه هم، بخش اعظم رسانه های جهانی را تحت کنترل خود دارند: انتشار کتاب، مجله و روزنامه، ضبط موسیقی، تولیدات تلویزیونی، ایستگاه های تلویزیونی و شبکه های تلویزیونی کابلی، سیستم های تلویزیونی ماهواره ای، تولید فیلم، تئاتر و تصویرهای متحرک، همه در کنترل آن هاست.

حمله به استقلال حرفه ای روزنامه نگاران، تنها بخش گسترده تری از تغییر شکل نئولیبرالی رسانه ها و ارتباطات می باشد.

این همکاری آگاهانه، تنها بر رفتار اقتصادی اثر نمی گذارد؛ بلکه باعث می شود که شرکت های غول پیکر رسانه ای دست به اعمال نفوذ سیاسی مؤثر در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی بزنند.”

نتیجه گیری

 به جای نتیجه گیری در این نوشته، به راه حل باراک اوما با رئیس جمهور سابق آمریکا  باز می کردم  که گفت:

“به نظر من در یک جایی به مجموعه ای از ضوابط و استانداردها در درون صنایع نیاز است، تا ما را به جایی باز گرداند که دست کم قبل از بحث در باره این که با این واقعیات چه کنیم، یک رشته واقعیات مشترک را تشخیص دهیم.”

اما اینکه باراک اوباما و حزبش قادرباشند به “مجموعه ای از ضوابط و استانداردها در درون صنایع”  یعنی در این غول های رسانه ای چند ملیتی بتوانند دست یابند، جای شک و تردید بسیار است، زیرا که نمی توان از یک سو طرفدار نئولیبرالیسم بود و از سوی دیگر قاعده و قانون برای بازار آزاد نئولیبرالی تنظیم نمود، دراین رابطه “روبرت دبلیو مک چسنی” به درستی می گوید که:

“نقطه ثقل سیاست های نئولیبرالیسم، غیرقابل تغییر بودن این اصل است که رسانه های تجاری و بازارهای ارتباطی نباید تحت قاعده و قانون در بیایند. معنی این حرف در عمل این است که آن ها خودشان جهت خدمت به منافع شرکت ها «دوباره قاعده مند» می شوند.”

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=100250 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x