در شامگاه سه شنبه ۱۱ آذر، دکتر محمد ملکی، مبارز خستگی ناپذیر راه آزادی و از فعالین پیگیر نبرد با استبداد و خودکامگی، محروم از دیدار فرزندانش در واپسین سالهای زندگی و وداع آخر، چشم بر جهان فرو بست. چشمانی که چهل سال، آسیب ناشی از شکنجه در زندان های حکومت اسلامی را برخود داشت.
چهره فرهنگی و دانشگاهی شناخته شده، دکتر ملکی، رنج زندان و آزار ساواک در رژیم گذشته را نیزکشیده بود. پس از سرنگونی استبداد شاهنشاهی به عنوان اولین رئیس دانشگاه تهران مشغول به کار شد اما دیری نپایید که تهاجم و سلطه استبداد دینی ضربات جدی بر فرهنگ و دانشگاه وارد کرد و در پی آن برهه بسیار تاریک و سیاهی در تاریخ علمی و دانشگاهی میهنمان رقم خورد. این انسان آزاده در مقابل این تهاجمات سکوت اختیار نکرده و با شهامتی ستودنی، آن را « کودتای فرهنگی» نامید. پاسخ غاصبان انقلاب دیری نپایید و دکتر ملکی در تیرماه ۱۳۶۰ همچون هزاران مبارز و مخالف رژیم در زندانهای هولناک مستبدان تازه به قدرت رسیده به اسارت کشیده شده و مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. او پس ازسپری کردن پنج سال زندان وبا وجود زندگی در زندان بزرگتری به ابعاد کشور ایران، هیچگاه در برابر استبداد دینی و رژیم ارتجاعی حاکم، زبان در کام نکشید و با وجود بازداشت های متعدد، تضییقات فراوان و فشارهای گوناگون و صدمات شدید و جبران ناپذیرجسمی و روحی، لحظه ای از افشای جنایتهای حاکمان ضد فرهنگ، باز نماند. این انسان مبارزو آزادیخواه ، در مسیر دشوار و پر بلایی که در آن گام نهاده بود، پیگیرانه از آزادی، حقوق محرومان، حقوق بشر، لغومجازات اعدام و… دفاع می کرد و آنجا که می پنداشت در مقطعی، آنچنان که باید به دفاع از بخشی از دگر اندیشان و اقلیت های مذهبی همانند بهائیان نپرداخته است، با خلوص و فروتنی در این رابطه سخن می گفت.
بازنگری تحولات سیاسی ایران در چند دهه گذشته ، در گفتمان دکتر ملکی جایگاه ویژه ای داشت. هم از این رو به جرات می توان گفت که او از شمار اندک کسانی است که با پرسشگری و صداقتی عمیق و ستودنی به نقد مواضع خود و دیگرانی می نشیند که نسبت به خمینی و دار و دسته مرتجع او توهم داشته و در مقطعی از این جنایتکاران پشتیبانی کرده اند. آنجا که بر خود نهیب می زند که «وای بر ما که جلادان را نجات دهنده انگاشتیم» و می نویسد « …. هنوز خون مردان و زنانی که به پای انقلاب ریخته شد خشک نشده بود که رویاها فرو ریخت و استبداد سلطنتی تبدیل به خشن ترین استبداد دینی شد و ادامه می دهد که «ما چگونه روشنفکری بودیم که در ظلمات نادانی به هشدارها بی توجه مانده و به خمینی اعتماد کردیم؟»
زنده یاد دکتر ملکی، ازجمله کسانی بود که از سالها پیش، با صراحت می گفت که « انتخابات » در ایران نه تنها آزاد و واقعی نیست، بلکه زهری برای کرخت کردن جامعه می باشد. او دغدغه اصلی « اصلاح طلبان» و «اصول گرایان» را حفظ نظام اسلامی می دانست و به سهم خود در توهم زادیی از کسانی که به «اصلاح» رژیم از درون و از طریق انتخابات دل بسته اند ، تلاش می کرد. به همین خاطر به استثنای انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1372 ، در« مضحکه های انتخاباتی» دیگری شرکت نکرد وبعدها خود را بابت شرکت در این انتخابات همچون شرکت در همه پرسی « جمهوری اسلامی آری یا نه» سرزنش کرده وصادقانه اظهار پشیمانی نمود. این خلوص و شهامت قابل تحسین او بدون شک پشتوانه بزرگیست برای جنبش آزادیخواهی در رهایی از قید حکومتی که بنیانگذاران آن با دروغ، فریب وتزویر قدرت را تصاحب کرده و طی بیش از ۴۲ سال با سرکوب و کشتار ،همچنان به جنایات خود ادامه می دهند.
مبارزات دکتر ملکی، راهنمای نسلهای متعدد دانشگاهی و فرهنگی و فعالین مدنی بوده و خواهد بود. نام این انسان پر تلاش و آزادی خواه سالهاست در کنار نام تمامی رهروان راه آزادی، دمکراسی و عدالت در تاریخ ایران ثبت شده است و از خاطره عمومی جامعه و یاد ها محو نخواهد شد.
ما این ضایعه را به خانواده و بستگان، به جامعه دانشگاهی و فرهنگی، به کانون نویسندگان ایران که وی عضویت افتخاری آن را داشت و به همه آزادیخواهان و رهروان راه آزادی صمیمانه تسلیت می گوئیم.
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران – جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ / ۴ دسامبر ۲۰۲۰
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- اتحاد فدائیان: احکام غیرعادلانه علیه کارگران و فعالین کارگری را محکوم می کنیم
- سازمان اتحاد فدائیان خلق: فریبرز رئیس دانا، مبارز خستگی ناپذیر راه آزادی و عدالت و سوسیالیسم درگذشت
- اتحاد فدائیان: حمله ارتش ترکیه و سپاه پاسداران حکومت اسلامی به مرزهای اقلیم کردستان را محکوم میکنیم
- سازمان اتحاد فدائیان خلق: آبان خونین ۱۳۹۸، نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران، صفحه سیاه دیگری بر کارنامه جنایت بار حکومت اسلامی