جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

سایه روشن های دموکراسی – محمود طوقی

دشمنان مردم از دموکراسی ابزار دموکراسی را می فهمند و بیشتر به نمایش دموکراسی باور دارند تا تحقق دموکراسی. انسان کنونی در کلیتش از این سوی آب ها تا آن سوی آب ها راه درازی در پیش دارد تا از نابالغی خود کرده اش بقول کانت بگذرد وبه آن عزم و دلیری برسد تا فهم خویش را بدون کمک...

دشمنان مردم از دموکراسی ابزار دموکراسی را می فهمند و بیشتر به نمایش دموکراسی باور دارند تا تحقق دموکراسی. انسان کنونی در کلیتش از این سوی آب ها تا آن سوی آب ها راه درازی در پیش دارد تا از نابالغی خود کرده اش بقول کانت بگذرد  وبه آن عزم و دلیری برسد تا فهم خویش را بدون کمک از دیگران  بکار گیرد و دست به یک خانه تکانی تاریخی بزند و طویله اوژیاس را به نیروی فهمی همگانی و نهادینه شده از گند و کثافت قرون بشوید و جهان را برای همگان قابل زیستن  کند. تا آن روز راه درازی در پیش است

از این امر می گذریم که دموکراسی واقعی چیست و دموکراسی بورژوا لیبرال ربطی به دموکراسی واقعی یعنی حضور آگاهانه و گزینش آگاهانه مردم ندارد.

و از این امر هم می گذریم که دموکراسی یعنی حفظ حقوق اقلیت. 

از این امر هم می گذریم که این چگونه دموکراسی است که حق انتخاب شدن بین دو حزب تقسیم می شود . و در آن بالا کمیته ای گذاشته می شود تا کاندیداها را دست چین کند و شرط ورود به مناظره های تلویزیونی ۳۷ میلیون دلار باشد که البته در برابر رقمی که سر به میلیاردها دلار می زند برای اشرافیت حاکم مبلغ ناچیزی ست و در واقع سدی است برای طبقات فرودست.

از این هم می گذریم که بعد از گذشتن از همه این سدها انتخابات در سطح کلان توسط رسانه ها مهندسی می شود تا توده از همه جا بی خبر به یکی از این دو کاندیدا که نوکران کارتل های بزرگ تسلیحاتی یا نفتی اند رای بدهند.

از همه این ها می گذریم و بسنده می کنیم به نسبی بودن دموکراسی دردنیا، گزاره ای که این روزها در دهان مردم کوچه و بازار چرخ می زند. و می پذیریم که در همین چارچوب توافق شده که اسمش را گذاشته اند «رول آف گیم»، قاعده بازی، این مضکحه ای که در سراسر جهان با شکل های مختلف در جریان است را پژوهش کنیم.

انتخاباتی آغاز می شود و مردم رأی های شان را در صندوق می ریزند و طبق قانون حق تمامی کاندیدا هاست که در جریان رأی گیری و شمارش آرأ توسط ناظرانشان بر صحت کار نظاره کنند و بعد از پایان شمارش آراء همین دموکراسی نیم بند تعیین کرده است که کاندیدا ها می توانند نسبت به صحت پروسه اعتراض کنند و دادگاه عالی که در این جریان بی طرف است نسبت به سلامت انتخابات نظر خواهد داد و درپایان اعلام خواهد شد پیروز انتخابات کیست و مراجعی که مسئول این اعلامند پیروز انتخابات را اعلام می کنند و پروسه واگذاری قدرت بشکل مسالمت آمیز شروع می شود.

اما جدا از آن که ما و دیگران چه نظری نسبت به یکی از دو کاندیداها داریم و جدا از آن که یکی از طرف ها پوپولیست است و طرف دیگرعوام فریب و دروغگو، نسبت به رعایت اصول پذیرفته شده باید وفادار باشیم و احترام بگذاریم به پروسه ای که اسمش را گذاشته ایم دموکراسی.

اما دشمنان دموکراسی که به دموکراسی به چشم ابزاری برای رسیدن به قدرت نگاه می کنند در عمل و در میانه کار دست به کودتا می زنند و با هیاهوی روزنامه ها و تبریکات بی پایه زورمندانی از جنس خودشان پیروز انتخابات را جدا از پروسه قانونی اعلام می کنند و با زوری مرئی و نامرئی در صدد کسب قدرت بر می آیند.

مهم نیست که چه کسی از این صندوق بیرون می آید. سرمایه داری در هر دو صورتش نفع می برد و زحمتکشان ضرر می کنند.از این دو تنور متوهمان و دروغگویان نانی برای فرودستان پخته نمی شود. این دو تنور آماده می شوند تا پوست از گرده زحمتکشان بکنند و نان خودرا برشته کنند.

اما یک امر بوضوح خودرا نشان می دهد. این دموکراسی با این دشمنان قد و نیم قدش راه بجایی نمی برد. و خروجیش همین موجوداتی است که از این جا و آن جای جهان سر بیرون می آورند.

دشمنان این دموکراسی معتقدین به دموکراسی شورایی و حضور آگاهانه مردم  در پای صندوق های رای و حذف نمایندگی وکالتی نیستند بلکه کسانی هستند که می خواهند با ابزار دموکراسی و با سوء استفاده از این پروسه به قدرت برسند و درصورت شکست از مرزهای همین دموکراسی بگذرند و دست به تقلب و کودتا بزنند.

اخلاق و سیاست

عده ای بر این باورند که برای شکست پوپولیسم مانعی ندارد تقلب کنیم و دست به کودتا بزنیم. از این امر می گذریم که آن سوی سکه این پوپولیسم دروغگویی و شارلاتانیسم سیاسی است، چیزی که به آن می گویند دماگوژی. اما فرض محال که محال نیست. فرض بگیریم آن سوی سکه پوپولیسم راستی و درستی است. اما آیا می توان با ناراستی به راستی رسید.

براستی مرز اخلاق و سیاست کجاست. آیا این دو جایی بهم می رسند؟

آیا کار ساختن جهان بی اخلاق ممکن است؟

آیا هدف وسیله را تعیین می کند و یا هر وسیله ای برای رسیدن به هدف مجاز است.

انسان و انتخابش

انسان همان است که خود می آفریند. همان است که خود انتخاب می کند. 

مبارزه در حیطه اخلاق تنها بخاطر نتایج مبارزه اهمیت ندارد هم چنانکه انقلاب به مثابه نتیجه انقلاب. انقلاب بخاطر تعالی روحی انسان و تحقق یافتن بشر بمثابه آزادی است که اهمیت می یابد.

هدف و وسیله 

محال است بتوان هدف را از وسیله اش جدا کرد. وسیله در پرتو هدفی که دنبال می کند قابل فهم است و متقابلا هدف وابسته به وسیله ای است که با آن فعلیت می یابد و این که می گویند بهر وسیله ای می توان به هدف رسید خطاست.

هدف امری راکد وجدا از وسیله نیست. وسیله هم  ابزار ساده نیست. رابطه ای مکانیکی بین این دو برقرار نیست.

هدف همیشه موقعیتی است انسانی یعنی امری ست که معنایی دارد پس ابزار و وسایلی که می خواهند هدف رابسازند باید چیزی را بیافرینند و معنایی به آن ببخشند.

اگر هنگام مبارزه تمام موجباتی که به خاطر آن ها مبارزه انتخاب شده نقض شود دیگر از مبارزه چه سود.

از یاد نبریم تسلیم شدن به شیطان به نام مصلحت جویی از انسان چیزی باقی نمی گذارد که بتوانی نجاتش دهی اگر منظور نجات انسان است.

اگر هدف در افق تا بی نهایت واپس رانده شود وسیله جای هدف را می گیرد اما هدفی عاری از هر معنا و مفهومی.آنانی که به دوالیسم وسیله و هدف باور دارند می خواهند با وسیله هدف را نجات بدهند در فرجام نهایی راه به بیراهه می برند. بین هدف و وسیله انفکاکی در کار نیست.

نمی شود بخاطر آینده حقیقت را در زمان حال فدا کرد. آینده ای که چیزی جز حال در حال شدن نیست و هر آینده ای حالی ست که به زودی گذشته می شود. 

انسان اخلاقی بودن یعنی هستی خود را بنیان نهادن یعنی وجود محتمل را به واجب تبدیل کردن.

هر عملی یک موقعیت انضمامی و خاص است که آدمی باید خود به تنهایی و آزادانه تصمیم بگیرد و عمل کند و این انتخاب و عمل ارزش های نوینی را متحقق می کند و ارزش هایی را تعریف می کند حتی ضدارزش هایی را می تواند خلق کند و تعریف کند.

اخلاق بیان و بروز اراده انسان است. انسانی که رابطه هزار سویه با انسان های دیگر و محیط خود دارد و در هر لحظه مختار است انتخاب کند.

اخلاق چیزی نیست جز عمل انضمامی در مقیاسی که این عمل می خواهد توجیهی از خود بدست بدهد و این بدان معناست که اخلاق اصیل واقع گراست و در حالی که انسان اهداف انتخاب کرده خود را عملی می کند با اخلاق خود را تحقق می بخشد.

 آشتی دادن اخلاق با سیاست، آشتی دادن بشر با خود است و این که انسان در هر لحظه می تواند به تمامی کرده های خودرا برعهده بگیرد.

هدف غایی انسان است؛ بهمین خاطر برای رسیدن به هدف هر وسیله ای مجاز نیست. وسیله و هدف اجزایی جدایی ناپذیرند.

عملی که غایتش بهروزی انسان است با وسایل و ابزار غیرانسانی متحقق نمی شود. عمل انسانی ابزار انسانی می طلبد و برعکس.

دشمنان مردم از دموکراسی ابزار دموکراسی را می فهمند و بیشتر به نمایش دموکراسی باور دارند تا تحقق دموکراسی. انسان کنونی در کلیتش از این سوی آب ها تا آن سوی آب ها راه درازی در پیش دارد تا از نابالغی خود کرده اش بقول کانت بگذرد  وبه آن عزم و دلیری برسد تا فهم خویش را بدون کمک از دیگران  بکار گیرد و دست به یک خانه تکانی تاریخی بزند و طویله اوژیاس را به نیروی فهمی همگانی و نهادینه شده از گند و کثافت قرون بشوید و جهان را برای همگان قابل زیستن  کند. تا آن روز راه درازی در پیش است.

https://akhbar-rooz.com/?p=92990 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لطیف
لطیف
3 سال قبل

کدام آبان؟ از ترامپی که سردار نظام قاتلین را آنچنان زد که فقط یک دستش باقی ماند و بایدنی که برایش هورا کشید بپرس اسماعیل.

جو بایدن و کاملا هریس در رابطه با اغتشاشات اخیر طرفداران ترامپ،بیانیه مشترکی صادر کرده اند که صدا و سیمای
بی بی سکینه و شبکه های خبری و رسانه های وابسته،از انتشار آن خودداری نموده اند.

ما از امت همیشه در صحنه و ملت شهید پرورمان تشکر می کنیم و از بذر امیدی ها و ١۴٠٠ ها و تدیبر و امیدی ها و اعتدالی ها و تحولی هایی که در چند روز گذشته امنیت عمومی جامعه را بر هم زدند و اموال عمومی و دولتی را آتش زدند و فروشگاهها را غارت کردند و در مواجه با باتوم و شوکر برقی و پوتین نیروهای ضد شورش، مذبوحانه شعار دادند:«نیروی انتظامی حمایت حمایت»اعلام برائت می کنم وعملیات ایذایی آنها را شدیدأ محکوم می کنیم.

ما چه جور آب صابون بیاریم روتون بشورین دیکتاتور موقت،تمام شد گذشت آن دوران…ناراحتید که ما با ٣٧٠ رای
برنده شدیم،ناراحتید که تحریم برداشته شده است،کاسبان تحریم ناراحتید،آیت اله قتلعام شما میخواهید تحریم را برگردانید،
تحریم برنمی گردد،شما میخواهید با دنیا مذاکره کنید،شما بلدید با دنیا مذاکره کنید،شما زبان دنیا را می فهمیدید ماله کش اعظم،شما از فهم زبان امت و ملت خودتان عاجزید رئیس دولت امنیتی نظام قاتلین؟!

ما به کمک چپ های اسلامی روسی چینی انگلیسی،چنان توسعه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنیم که مدعیان دروغین منافع ملی و حفظ تمامیت ارضی و میرزابنویس های داخلی و خارجیمان طوری دست چپ و راستشان را گم کنند که ندانند جسم متعفن و متحرکشان را چگونه جابجا بکنند.بنابراین ناگفته عیان است که ما از سونامی گسترده دروغ و جعل و تحریف و اقدامات پوپولیسی ترامپ و طرفدارانشان هراسی نداریم؛چرا که‌ ترامپ و ذوب شدگانش لمپن های قبیله ای گله ای رمه ای هستند که از خودشان نظری ندارند و داده های اتاق فرمان را غرغره می کنند،پس تعجبی ندارد که چرا میرزابنویس ها توان نقد و تحلیل ندارند و دوربینی و تربیونی ها مستقر در لندن و پاریس و آلمان و امریکا به ماله کش اعظم می گویند:« وزیر امور خارجه کشورمان و به رئیس دولت امنیتی می گویند رئیس جمهور کشورمان» و به من می گویند:«جوبایدن بچه باز»اینچنین است که ترامپ به جای کار سیاسی،سیاسی کاری می کنند و بی‌وقفه انگ می زند و امر مهم خبررسانی را به خبر سازی تقلیل میدهد و با توپ گلفش مرزهای وقاحت را جابجا می کند و توئیت می زند«که من تسلیم این صحنه آرایی ها خطرناک نمی شویم‌ و برای اجرای بی تنزل قانون اساسی از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد و تا اعلام حکم دادگاه مشغول نقاشی کردن و خواندن کتاب ۴۴۴ روز گروگانگیری و وجدان بیدار هستم»؛در چنین وضعیتی خبرنگارهای رسانه های خیلی مستقل هم درگیر اخبار کرونا و نشر و باز نشر تبریک تولد اشکه وری و ختنه سوران نوه فرج دباغ و اظهار تسلیت و همدردی بابت ترور مرد شماره دو القاعده هستند و فرصت ندارند از ترامپ بپرسند که مگر شما نبودی که تحریم و گرانی و کمبود و بیکاری را با گزاره نخ نما شده عوضش امنیت داریم توجیه می کردی،مگر شما نبودی که توئیت می کردی فشار حداکثری و حضور قدرت نظامی تاثیری در روند مناسبات اجتماعی و سیاسی ما ندارد،پس چگونه است که لات کوچه های خلوتمان را درعراق کشتند و نفر دوم القاعده را در تهران متلاشی می‌کنند‌ و شما هنوز دم از نه جنگ نه مذاکره می زنید؛ازهمه اینها که بگذریم مگر شما خواستار اجرای بی تنزل قانون نیستید،پس چرا بر اساس گزارشهای تائید نشده،قبل از اعلام نهایی نتیجه آرا،مثل نخود وزیر جلاد جماران کنفرانس خبری برگزار کرده اید و خود را با اکثریت آرا رئیس جمهور امریکا معرفی کردید؛پس چرا بعد از ٢٣ سال روشنگری و پرسشگری و افشاگری و پذیرش تز فشار از پائین و چانه زنی از بالا درصدد آن هستید که ۴ دهه قتل و غارت و تجاوز را زیر بیکینی و سوتین سبز و بنفش و قهوه ای و زیتونی زنان بسیار فرهیخته ای همچون کیم کارداشیان و لیدی گاگا و جنیفر لوپز و بیانسه و گرتا مولر و غیروذالک… پنهان کنید؟!

کدام آبان؟ از اوباما و هیلاری و بایدن و هریس که لیبرال دمکرات و مدعی حقوق‌بشر هستند و پوپولیسم و فاشیست و دروغگو و ضدزن و نژادپرست نیستند،بپرس اسماعیل.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
3 سال قبل

با سواد آکابریم نتوانستم بفهمم این نوشتار می خواهد بگوید دمکراسی خوب است یا نه
اما نکته جالبی یافتم:
پوپولیسم درمقابل و حتی ضد فریبکاری و شارلاتانیسم قرار داده شده است؛
یعنی پوپولیسم خوب است و مقابلش بد است.
عجب!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x