چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

سروده ایی از عبدالله په شِیو شاعر کرد – برگردان: میم. مسعود

دلخسته گان کرد

روی از شعر برتابید

بگذار روی کرد تلخ و دژم شود

راستگویانند کودک و دیوانه

من نیز

کودکی سپید مویم

کردی دیوانه سر و بد لجام

بر زبانم شعری نمی گذرد

از شنعتِ

قلتبانان و قلم داران دریدهٔ دربار کرد

که چون لوریان 

چغانه و هلهله شان نمی آساید

برای گندیدگان و جلادان ستاره دار ِ کرد

***

خوابی دیدم

در آن خواب 

اهورمزدا سرزمین باستانی کرد را می جست

ابر ِ آسمان زبان درکشیده بود

در برابر پایکوبی و هیاهای 

                                   چابک سوار کرد

سپیده دمان می آویختم بر گیسوی آفتاب

واز ژرفای جان

می سرودم برای خاک و خوی و درفش کرد

و‌شامگاهان گل ریزان میکردم

گذرگاه دوشیزگان و پسران عاشق کرد را

گفتم :خوشا دلا که سرانجام

تاراند هرزهٔ بغداد را

چوب و کلوخ ستمدیدگان کرد

خوشا بازگشتم! خوشا روستایم بیرکوت! 

خوشا بیشه و جویبار وشخمگاه پر بار کرد

خوشا آسمان! 

خوشا زمین واختروماه! 

خوشا تابستان و پائیز و زمستان و بهار کرد! 

خوشا بوسهٔ نازنینان ِ خورشیدچهره

اشکهای عمری انتظار دیدار کرد! 

خوشا آبریز و چشمه ساران! خنکای دوغ سردابه ها! 

خوشا خواب در خیمه ها و سایه ساران کرد! 

خوشا مرگ در میان یاران

رفتن به دیدار جاودانهٔ

خاک و غبار عطرآمیز کرد! 

در آن خواب فریاد زدم

‼ “مرو ای خواب” 

در خواب هم خدا به فریاد کرد نرسید

چون از خواب برآمدم، دیدم مغلوبه ایست

تاخت و تاز گورخواران و کفتاران کرد! 

***

نه کرم هستم که در زمین فرو ‌شوم

نه پرنده که در آسمان 

چه کنم ای کردگار کرد؟ 

برگردم، تبر تکریت انتظارم را می کشد

به پیش روم، ربانی ها و حکمت یارهای کرد برایم صف کشیده اند

اینان هردو

تیغ دمان یک قیچی اند

برای پاره کردن

بند دل داغدیدهٔ کرد 

چشم در بغداد

کون در تهران

گوش در شام

در آنکارا نیز سرکوبگران و سیاه ماران کرد! 

*

از سر و زبان خویش بیزارم

دوباره چشم بر شما دارم

                                ای نوباوگان ندار ِ کرد

سری دیگر و شانه هایی دیگر بر آورید

زبانی دیگر نهید در دهان کرد

زاده شوید! 

بی شمایان

               نمی دود

                        خونی تازه در جان کرد

بپرهیزید 

از اندیشهٔ دلهٔ سگ های هرزه مان

از کردارهای به ایدز آلودهٔ کرد

گمان برید به این به آن، به سنگ و درخت

وگرنه وامانده تر از کدامند سرآمدان کرد؟ 

در دامان کدام قبیله اند این سرکردگان”اوتو” و “توچی 

که چون گڕگان هار از چارسو کرد را دوره کرده اند

این” بوکاسا” و” پولپوت” ها از کجا آمده اند

برای گرداندن آسیاب خون و کشتار کرد

زاده شوید! پوران دوران های نیامده

عقابان گردنفراز کوهساران کرد

زاده شوید برافرازندگان آتش زردشت

پریزادگان وچابک سواران شهر و دیار

زاده شوید، زنگار از تاریخ بزدایید

بگذار در گوش جهان بپیچد

نیکا سگال کرد

                                 برگردان از : مسعود م.

https://akhbar-rooz.com/?p=98106 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ریبوار
ریبوار
3 سال قبل

شعر پر معنی چابک سوار کرد عبدالله په شیو و ترجمه شیوای آن از میم مسعود مکملی بر مقاله روشنگرانه ، خشونت و خون در پس پرده ای مخملی بوده است و هدیه ای به بیرکوت.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x