برگردان از ترکی ی آذربایجانی: زیبا کرباسی
۱
شبیه به آه
۱۵ november 2018
بیا مرا بخور
بیا بخور مرا
با ترس و لرز
کسی را دوست داشته ای مگر
جان جان گفته ای
به یک شیر وحشی
هرگز آیا
مثل آهوی دیوانه با سر رفته ای
در شکم و قلب خونینش
خدا خودش قوت دهد به این خواستن دیو
وگرنه عشق قبله ی عالم کجا
قلب جیک جیک من کجا
۲
در غم دوستم پری سیما با بی زمانی
از زبان فرزند خواهرش که در کودکی جان سپرد
با
آهو ها جه جه
۲۷ july 2018
غم
مرا مخور خاله
این
جا پروانه های سپید
گمان
می کنند گلم
ماه
به زبان می گیرد مرا
از
نزدیک شبیه زولبیاست صورتش
عروسک
دلخواهم
که
دایی جان گرفته بود
کیف
کش من است
دیگر
دست ساز نیست
مثل
من راست راستی آدم است
دیگر
این که دائم عید و عروسی ست
فک
و فامیل داماد می زنند و
ینگه
ها می رقصند
به
مادر بزرگم بگو
بزرگ
شوم برایش سوغات می فرستم
به
مادرم هم
به
تو هم خاله ی مهربان
دیگر
از شما دور نیستم باور کن
هیچ
غمی ندارم این جا
تمام
زبان های باغ را مثل آب خوردن حرف می زنم
با
پروانه ها می پرم
با
بلبل ها چه چه
با
گل ها قاه قاه
با
آهو ها جه جه
۳
مسجد کبود
۲ june 2018
از اصل مطلب که بگذریم
آن قدر به هوای هم ادامه دادیم
تا به این جا برسیم
از فهم غلط
به دانایی ی تازه راه باز کردیم
خنده دارش این که
وقتی آن ها داستان را شروع می کردند
صبح سحرش
من دامن طفلی مادر بزرگم را گرفته ول نمی کردم
می کشیدم طرف مسجد کبود
ببر مرا زیر گنبد دوستم را ببینم
وااا
خواب دیدی مگر دوباره پریچه
نه قصه گو توی نوار به من نشانی داد
گفتم ببر
ببر مرا
مویم را مینگیلی کن گل بزن بغلش
می خواهم با او زیر گنبد بنشینم
داستان ها را آغاز کنم
دوباره هیچکس سردرنمی آورد از حرفم
بازویرش گرفته می گفتند
حق داشتند
به حرف هایم بخندند
چرا که از غربت من سال ها گذشت و
حتی
کفتر بام مسجد کبود هم نشدم
هیچ
توضیحات
مسجد کبود یکی از بناهای قدیمی ی تبریز است که من در کودکی آن را همان گنبد کبود اول داستان ها گمان می کردم شعر درونن گفتگویی با یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه پری نشسته بود قصه ها دارد