چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳

سوکِ سیمین – خسرو باقرپور


 
(خمیده اند درختان
ارتفاعِ جنگلِ جوان، انگار؛
کوتاه تر شده ست،
جنگل چه پیر شده ست!)

-: سلام! جنگلِ محزون
تُو را چه می شود؟

-: خواب از سرم پریده ست!
به این خونِ جاری ی جوشان نگاه کن!
برگ برگِ درختانِ پریشانِ من؛
در امتدادِ اَمُرداد؛
بی بوسه ی طلایی ی پاییز؛
همرنگِ خون شده ست
و پیکرِ بی جانِ این غزال؛
(آهویِ پیرِ هماره جوان)
استخوانِ غزل هایِ تازه و سبزِ مرا؛
در آوارِ سنگینِ کابوس؛
شکسته ست.
خوابِ من؛
کابوسِ شومِ حضورِ اژدهایِ قرونِ مرده بود
بیداری ام؛
بی سایه ی سیمین:
بُغضِ شاعرانِ تبعیدی ست؛
رویایِ خمیده و کوتاه؛
و گریه ی جنگلِ پیر.

۲٨ مرداد ۱٣۹٣ – اِسِن

https://akhbar-rooz.com/?p=33753 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x