بازداشت کاوه لطفالله افراسیابی به اتهام لابیگری توسط وزارت دادگستریی آمریکا خبرساز شد. وزارت دادگستریی آمریکا افراسیابی را به اتهام اینکه «یک نماینده ثبتنشدهی حکومت جمهوریی اسلامی ایران در آمریکا است و با استناد به اینکه افراسیابی در پوشش استاد علوم سیاسی، مواضع رهبران جمهوریی اسلامی را بازتاب داده، و در صدد اعمال فشار بر نهادهای تصمیمگیری آمریکا بوده و در این راستا، لابیگری کرده» بازداشت کرد.
پس از بازداشت افراسیابی شماری از گروهها و شخصیتهای سیاسیاجتماعی به این موضوع واکنش نشان دادند. بهانهی این مکتوب فرازی قرآنی در موضعگیریی برندهی صلح نوبل خانم شیرین عبادی است.
خانم عبادی در کانال تلگرام خود با تیتر:«عاقبت دستپروردگان جمهوری اسلامی» با آوردن آیهای قرآنی: «فاعتبرو یا اولیالابصار» (پس عبرت بگیرید ای دارندهگان بصیرت) جانمایهی خوانش خود از بازداشت افراسیابی را بیان کردند.(۱)
این نخستین بار نیست که برندهی صلح نوبل سرسپردهگیی نظریی خود به اسلام را بهعنوان یک زن مسلمان طرح میکنند. بهنظر میرسید که ایشان با مواضع تغییریافتهی خود از جمله جداییی دین از هر نوع سیاست میبایست در سالهای اقامت در خارج از کشور با نگاه پیشین خود و امتزاج سیاست و مذهب وداع کرده باشند، با آن نگاهی که آغشته به پراگماتیسم سیاسی بود و پس از درگذشت آیتالله منتظری در متنی با عنوان «سوگنامهای برای پدر حقوق بشر ایران» آیت الله را پدر حقوق بشر ایران و نه حقوق بشر اسلام خطاب کردند «تو پدرِ “حقوق بشر” در ایران هستی و میلیونها چون من فرزند و مرید داری.» (۲)
دینمداری و خداباوری و مسلمان بودن خانم عبادی موضوعی است مطلقاً شخصی، اما آنچه در متنی سیاسی مورد استناد ایشان واقع شده، موضوعی است خارج از متن و هیچ ربطی به بازداشت افراسیابی ندارد. درونمایهی موضعگیریی ایشان آن است که خوانشی دیگر از اسلام ممکن است. این نگاه و آوردن آن در متنی سیاسی، بههنگامی که حکومت اسلامی پابرجا است و در بودِ خود با استناد به آیات آسمانی صدها نفر را گردن زده، خوانشی است ابتر و نادقیق.
معنای رفرنس دادن خانم عبادی به قرآن در متنی سیاسی آن است که اسلام دیگری وجود دارد و آنچیزی که کارورزان نظام اسلامی از آن دم میزنند، اسلام واقعی نیست. تعارض خانم عبادی (بهشمول دیگر همفکران) تعارض با اسلام نیست تعارض با کسانی است که اسلام را وارونه تفسیر کردهاند. خدای شما جعلی است و اسلام راستینی که نواندیشان دینی از آن میگویند چیز دیگری است. جدای از اساس این نگاه نادقیق، دانسته نیست خانم عبادی با کدام منطق نظری موضوعی که میتواند موجب بدفهمیی سیاسی شود را با رفرنس دادن به قرآن تشدید میکنند!
خانم عبادی نگاهی تؤام با رحمت و حکمت از اسلام استخراج میکنند و ارائه میدهند که در بحثی سیاسی خارج از متن و موضوع است. خانم عبادی بهجهت اعتقادی قادر نیست خدا را مورد پرسش قرار دهد لذا تصویری که ایشان از اسلام و خدا ارائه میدهند نگاهی است تؤام با مصلحت. سادهترین و نخستین پرسش آن است که «خدای قادر» چرا در بقیهی موارد ورود نمیکند؟ و تنها در مورد یک عملهی دسته چندم ساندیسخور دلاری و مدرن به باز کردن چشمها اقدام کرده؟
تنها پاسخی که میتوان به این پرسش داد آن است: مشیت و مصلحت خدا بر آن نبوده! بنیان چنین نگاهی به خدا و دین مصلحت است، چرا که فهم انسان زمینی قادر به درک همهچیز نیست. و بهراستی که استخراج اندیشهی مترقی و عدالت و حکمت در دوران مدرن از اسلام پرواز دادن فیل در آسمان را میماند.!
آش اسلام آنقدر شور شده که «نواندیشان دینی» چون سروش بخشهایی از متن آسمانی را با جرزدن و دبه کردن حذف میکنند و نمیخوانند و یا با خوانشی وارونه، کژاندیشانه تلاش بر پوشاندن جامهای مدرن بر قامتی غیرِ مدرن دارند.
با این نگاه دینمدار و قرآنپناه میتوان هرنوع پلیدی و خشونت و جنایت را توجیه کرد و گفت، هنوز وقتاش نرسیده و مصلحت نیست، چرا که خدا و قوانین آسمان هرگاه زماناش برسد و لزوم داشته باشد ورود میکنند.
۱- نگاه کنید به «عاقبت دستپروردگان جمهوری اسلامی»کانال تلگرام خانم عبادی
۲- نگاه کنید به «سوگنامهای برای پدر حقوق بشر ایران» خانم عبادی
با سلام و درود بر انسانهای شریف. من از موضع گیری آقای اصلانی کاملا حمایت میکنم و همنظرشان هستم. اضافه بر آن تجربه خود را بر آن در مورد خانم عبادی بیان میکنم. ایشان چندین سال پیش در یک پودیوم که موضوعش ؛ حقوق بشر در اسلام؛ بود شدیدا مدافع این بودند که در اسلام حقوق بشر کاملا ذکر شده و ایه هم برایش ارایه میدادند. من در آنجا به خانم عبادی عرض کردم که ایشان تفسیر قرآن د. موارد مختلف را به عهده اخوندها بگذارند چونکه خود ایشان هم قرآن را از آنها آموخته و محقق در این زمینه نیستند. از طرف دیگر در اسلام راجع به حقوق بشر چیز مثبتی ارایه نشده و فقط در مورد ؛ حقوق مسلمان ؛ ارایه شده. حتی حقوقمخالفین و یهودیان با ارایه آیه پایمال شده. اما متاسفانه دسته بیل ایشان بلند تر از ماهاست چون جایزه نوبل صلح به اولین زن مسلمان ارایه شده. انسان با شنیدن نظریات خانم عبادی افسرده میشه.
درود بر شما این برخورد برخی کنشکران سیاسی و روشنفکران با اسلام چیز تازه ای نیست و یک دلیل معرفتی دارد که هنوز مفهوم های لائیسیته و سکولاریسم را بدرستی نفهمیده اند و دلیل دوم اپورتونیستی و حسابگرانه است که می خواهند میان مسلمانان کسب محبوبیت کنند یادمان باشد که حتا سازمانهای سیاسی و روشنفکران مدعی ماتریالیسم و خداناباور از احترام به باورها و عقاید پاک توده ها سخن می گفتند و می گویند از نقد دین می پرهیختند وبرخی هنوز می گریزند .
این روش ادامه دارد این بانو بارها گفته است که اسلام با دمکراسی و حقوق بشر سازگار است واین سخن اگر از دهان یک ادم عامی بیرون اید می توان به حساب بی اطلاعی و اوبرد اما ازدهان زنی حقوق دان و برنده ی جایزه صلح شگفتی انگیز است. احر دینی که حق تعییر دین را با مرگ پاسخ می دهد سراسر تبعیض امیزاست و مجازاتهای وحشیانه ای را در نظام حقوقی خود دارد و زن ستیز و تنها دینی است که در برابرمدرنیته وارزشهای مدرن مقاومت می ورزد و با بوکو حرام در نیجریه شباب در سومالی و گروهای جهادی در شمال و مرکز افریقا با اخوان المسلمین وحماس وحوتی ها وحزب الاه و حشداشعبی وداعش در خاورمیانه و طالبان افغانسبان و سیف الاسلام در فیلیپین وحنا در اروپا ترور و خشونت و ارتجاع و زن ستیزی رواج می دهد ومی پراکند و در عربستان وایران با دستیابی به قدرت پیاپی فاجعه می افریند ایا چنین دینی را می توان با ارزش های مدرن سازگار دانست ؟ البته با ماله کشی می شود.
پاینده باشید