مغضوبِ خشمِ سیل شد مینی امامزاده
صَحنی مُطهّر؛ حاجت هر زائری داده
هنگام رفتن، مومنان با چشمِ دل دیدند:
فریاد می زد یا ابوالفضل رضازاده!
*
باران به دشتِ تشنه چه پُرشور می زند
عیسی؛ یَدی به قرنیه ی کور می زند
ترسم نوازشش بشود مشتِ خشمگین
یاران! دلم برای وطن شور می زند.