سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

شرم ام باد از شهر ام تبریز: «مرگ بر ارمنی! مرگ بر ارمنی!» – شهاب برهان

شهاب برهان

امروز، ۱۱ مهرماه ۱۳۹۹ برابر با ۲ اکتبر ۲۰۲۰،  در برنامه ای از «Günaz Tv»* ویدئوهائی از تظاهرات عصر دیروز در تبریز و برخی دیگر شهرهای آذربایجان نشان داده شد که برای ابراز همبستگی با جهموری آذربایجان در جنگ با جمهوری ارمنستان و در دفاع از حق حاکمیت آذربایجان بر قره باغ فراخوانده شده بود.

من شخصاً قره باغ را جزئی از خاک آذربایجان می دانم و ضمن محکوم دانستن اشغال آن از سوی جمهوری ارمنستان، خواهان آزادی قره باغ از اشغال هستم، بی آن که سر سوزنی در این مناقشه و جنگ، خود را در جبهه حکومت استبدادی و فاسد الهام علی اُف و متحد او اردوغان بدانم.

از ویدئوهای تظاهرات دیروز بجز شعارهای «قره باغ بیزیمدیر، بیزیم اولاجاق» (قره باغ مال ماست، مال ما خواهد ماند»؛ «بیز اولمگه حاضیریک، بابکین سربازی ییک» (ما حاضریم بمیریم، سرباز بابک هستیم)؛ «یا الله، بسم الله، الله اکبر!»؛ و غیره، دو شعار دیگر هم در خیابان های تبریز طنین انداز بود که باعث تاسف بسیار من شد: «کورد، فارس، ارمنی؛ آذربایجان دوشمنی» (کورد و فارس و ارمنی، دشمن آذربایجان) و شعار فارسی «مرگ بر ارمنی! مرگ بر ارمنی!».

نه کورد تجاوزگر و اشغالگر، بلکه کورد به مثابه یک هویت اتنیک؛ فارس، نه پان فارس پان ایرانیست سرکوبگر و ستمگر بر اتنی های غیرفارس، بلکه فارس بمثابه فارس زبان؛ و ارمنی، نه رژیم داشناکسیونی اشغالگر جمهوری ارمنستان، بلکه ارمنی بمثابه یک مذهب – اتنی را دشمن آذربایجان قلمداد کردن، همان پان تورکیسم است که هیچ تفاوتی با کورد آیتی و پان فارسیسم و داشناکسیون ندارد؛ یک ناسیونالیسم ارتجاعی استوار بر هویت اتنیکی که جز در تضاد و تقابل با هویت های اتنیکی دیگر و جز در نفی موجودیت ان ها تکیه گاهی برای هستی و اثبات خود سراغ نمی کند. میلیون ها کورد، ده ها میلیون فارس در داخل ایران و در اپوزیسیون خارج از ایران وجود دارند که نه تنها دشمن آذربایجان نیستند، بلکه مخالف سرسخت سرکوب ها و تبعیضات اتنیکی و طرفدار حق ملل (اتنی های) ساکن ایران برای تعیین سرنوشت خود هستند. بسیج (ملل) اتنی های تحت ستم و تبعیض بر محور هویت اتنیکی، بادزدن هویت اتنیکی بجای بسیج آن ها برمدار دفاع از حقوق انسانی و شهروندی و ملی خود، هیچ جهت و محتوای واقعی و عملی بجز صف آرائی هویت در برابر هویت، برتری نمائی های هویتی، تقابل و خط و نشان کشیدن های انتی های همدرد و هم سرنوشت علیه یکدیگر بجای همبستگی و همدستی علیه دشمن مشترک که رژیم و نیز جریانات پان فارس و پان ایرانیست است، نداشته است و نخواهد داشت. ارزش مساوی و برابر حقوقی همه هویت های اتنیکی را باید به رسمیت شناخت و بازو در بازو برای احقاق حقوق ملی رفع تبعیضات و تعیین سرنوشت خود مبارزه ای همبسته را به پیش برد. مبارزه را با بر اساس هویت اتنیکی و نه دفاع از حقوق ملی به پیش بردن، نبرد را از جبهه ی اتنی های تحت ستم علیه رژیم ستمگر پان فارس پان ایرانیست، به جبهه جنگ درون اتنی ها منحرف می کند، چیزی که بدبختانه چندیست که در رابطه میان برخی جریانات کورد و آذربایجانی و امروز با کمال تاسف در شعار بس تاسف بار و خطرناک و غیر قابل دفاع  تبریزی ها علیه ارمنی ها شاهدیم.

بگذارید از ارمنی های ساکن در تبریز بگویم و ختم کنم. خانواده من ده سال در تبریز در محله «بارناوا» یا «بارون آواک» زندگی کرده است. تقریبا همه همسایه های ما ارمنی بودند. پدرم به لحاظ شغلی خیلی بیش از ده سال با ارامنه چه در تبریز و چه در جلفای آذربایجان کار می کرد. در تمام این مدت ما هرگز کوچکترین آزاری و یا رفتاری و گفتاری نامطلوب از ارامنه ندیدیم. ارامنه تبریز، انسان هائی بسیار شریف، زحمتکش و مولد و مفید بودند. در ان سال ها هرچه تعمیرکار رادیو، یخچال، و وسائل برقی، فقط ارمنی بودند؛ اولین خشکشوئی و لباسشوئی ها، اغلب مکانیک های اتوموبیل، باتری سازها، آرمچیر پیچ ها، دیناموسازها، تراشکاری های فوق تخصصی میل لنگ و میل بادامک… و بگذریم از تولید کنندگان بسیار ممتاز و با کیفتی چون قنادی ها و نانوائی های بی رقیب، همه از ارمنی ها بودند. در زندان تبریز حتا یک ارمنی به جرم دزدی و قتل وجود نداشت. با این که در تبریز ارامنه هم در شکاف طبقاتی کل جامعه، فقیر و غنی داشتند، اما حتا یک گدای ارمنی، یک انگل ارمنی در این شهر وجود نداشت. در همینجا می خواهم از پزشکی ارمنی به نام «هراند» یاد کنم که در محله «پاساژ» تبریز مطب داشت. این آدم ارمنی (که گویا اگر زنده می بود بخاطر ارمنی بودن اش شامل شعار “مرگ بر ارمنی” می شد) مطب اش در خانه قدیمی تبریزی (دوطبقه با حیاط وسیع) قرار داشت. پدر بیمار من و دیگر اعضای خانواده ما تا مدتی به او مراجعه می کردند و پس از مدتی تصمیم گرفتند دیگر به مطب او نروند. چرا؟ چون نوبت نمی رسید! دکتر هراند همه فقرای تبریز و روستاهای حومه تبریز را رایگان معاینه می کرد و غالباً اگر داروهای مناسب در قفسه اش می داشت به آن ها می داد. هر وقت – بی استثنا هر وقت تا دیرقت شب- به مطب دکتر هراند میرفتی، دورتا دور حیاط بزرگ اش روستائیان ژنده پوشی چمباتمه پشت به دیوار آجری نشسته بودند و دکتر هراند تو را  – هر که  بودی- جلوتر از آن ها نمی پذیرفت.

و از لئون سرکیسیان یاد کنم که ارمنی مهندس برق بود و از وقتی در ترکیه پدرش را جلوی چشمان کودکانه اش سر بریده بودند، اندکی هم “خُل وضع” شده بود. او تنها مغازه تعمیر رادیو را در تبریز داشت که از همه اطراف تبریز سراغ اش می امدند. او یک دستگاه تنظیم امواج رادیو داشت که بتواند موج رادیوئی را که تعمیر می کند روی فرستنده تنظیم کند. مامورین تورک آذربایجانی شهربانی ما هر از چند ماه یکبار می آمدند او را با این دستگاه اش به جرم ارتباط با شوروی با خود می برند، وسط راه ۵ تومان می گرفتند و رهایش می کردند. ستم تورک های ترکیه و تورک تبریز به این ارمنی زحمتکش خدمتگذار به آذربایجانی ها در کدام دفتر ثبت است که بگوئیم «مرگ بر ارمنی!»؟

من تبریزی چطورمی توانم شعار «مرگ بر ارمنی» را از زبان تبریزی ها هضم کنم؟

راستی، شما که می گوئید پان تورک نیستید و تورک و توران مسئله شما نیست، فقط آذربایجانی هستید و آذربایجان دغدغه شماست، بسیار خوب، ملاک آذربایجانی بودن چیست؟ ارمنی هائی که از چند نسل پیش در تبریز به دنیا آمده اند آذربایجانی حساب نمی شوند؟ آن ها با چتر از “هایاستان” (ارمنستان) پیاده شده اند؟ ارمنی های تبریز حتا اگر همگی در ته دلشان عاشق ارمنستان باشند، در عمل و حتا در این معرکه جنگ میان دو جمهوری متخاصم ، با شما تبریزی ها چه کرده اند که مستوجب شعار مرگ باشند؟ خودتان را به جای آن ها بگذارید که یک جمعیت کوچک در محاصره  شعارهای مرگ و مرگ قرار گرفته باشد.

مردمی هیجانی که به کوچه و خیابان می ریزند بسیار محتمل است شعارهای نسنجیده هم بدهند، اما از کسانی همچون مفسر “گوناز تی وی” دربرنامه یاد شده که به مردم اذربایجان نصیحت و رهنمود داد  که شعارهای انحرافی ندهند تا دشمن سؤ استفاده نکند، انتظار می رفت بجای برخورد هویت محوری با دستگاه سرکوب رژیم جمهوری اسلامی و گفتن این که: «نیروی انتظامی، سپاه، بسیج آذربایجاندا، سیز اذربایجانلی سیز…» (… شما آذربایجانی هستید)، این شعارهای بغایت انحرافی را مورد عنایت و نقد قرار می داد و روشنگری می کرد.

مرگ بر ارمنی! زنده باد نیروی انتظامی و سپاه و بسیج آذربایجانی!

هارای! هارای!

https://www.youtube.com/watch?v=JvmQ1rKdcKg

https://akhbar-rooz.com/?p=48730 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رسول مهدیزاده
رسول مهدیزاده
3 سال قبل

اگر یک عده تبهکار که معلوم نیست دم شان به کجا وصل است بر علیه هموطنان و یا غیر هموطن کرد و ارمنی و فارس شعارهای بی شرمانه سر می دهند ولی ادعای شما که می گویید بر تبریز شرم باد هزاران بار زشتتر و تبهکارانه تر است.
تبریز هنوز تبریز است و مهد دلاوران، نه جایی برای شما بی چشم ابرو و نه جای بر آن تبهکاران دارد.

مایا
مایا
3 سال قبل

من نمی دونستم بابک مغول بوده

ارمنی
ارمنی
3 سال قبل

امیدوارم که ارمنستان پیروز نبرد باشه. و برای این موضوع از خدا طلب کمک میکنم

فرزاد تورانی
فرزاد تورانی
3 سال قبل

شهاب برهان چند میگیری که اینارو بنویسی؟ وقتی ارمنی ها شکم زنان حامله را پاره میکردند و سینه های زنان را میبریدند و بچه ها را قتل و عام میکردند تو کجا بودی!

حسین مسلمی
حسین مسلمی
3 سال قبل

وقتی در استادیومهای فوتبال پایتخت، تماشاگران فوتبال، یکصدا و ۵۰ هزار نفره، فریاد «مرگ بر ترک» سر می‌کشند، شما حضرات پر ناز و افاده و متمدن، احساساتی و پر عاطفه، آن موقع چرا قمپز در نمی‌کنید!؟
آنکه شما او را پانترک می‌نامید نیز شما را به خوبی می‌شناسد!
ادامه دهید! ادامه دهید!

جعفر خدیر
جعفر خدیر
3 سال قبل

این مطلب بسیار ساده که انسان شریف هرجا باشد شریف است وانسان خبیث هرجا باشد خبیث است، مختصات جغرافیا یی ومکانی ماهیت را عوض نمیکند ونیز خاک همه جا هست ویکیست انسان مهم است

فرّخ جعفری
فرّخ جعفری
3 سال قبل

شهاب عزیز

ساغ اول۰ اللرین آغریماسین۰ در چنین لحظه هایی است که من ارومیّه ای احساس میکنم که در رابطه با نظرم نسبت به آذربایجان تنها نیستم۰ به نظر من هم قره باغ با کمک دولت ارمنستان اشغال شده است والبته از این نظربسیار شبیه شمال قبرس می باشد که از طرف دولت ترکیه اشغال شده است و راه حل هر دو این است که اشغالگران منطقه را تخلیه کرده و به مرزهای قبل از اشغال برگردند۰البته تورانچی ها در مورد اول با من هم عقیده اند ولی مورد دوّم من را هم دشمن ترکها محسوب خواهند کرد۰ واضح است تورانچی های پوپولیست آذربایجانیهای تورک مثل شما و من را آذربایجانی تقلبی حساب میکنند و این یکی از دو شروط لازم وکافی پوپولیست بودن است۰ شرط دیگرش هم این است که آنها و «فقط آنها» خواهان رفع ستم ملی در آذربایجان هستند ونه هیچ کس دیگر مثل شما و من.

آنچه از دیدن تظاهراتی که جمعیت نه چندان زیادی در آن شرکت کرده بودند (در تمام کشورها و شهرها حداقل ۱۰٪ تا ۱۵٪ نژادپرست راست افراطی وجود دارد و آنها هم هر مهلتی را پیدا کردند نعره هایشان را سر میدهند و این نباید دلیل شرم ازاین شهر و یاکشورباشد) برای من جالب بود این شعار بود « آذربایجان ملّتی چکمز بو ذلّتی» و من فکر کردم به این که کسانی که ذلّت بیش از چهل سال حکومت جمهوری اسلامی را کشیده اند و کاری نکرده اند به جز انداختن گناه به گردن فارسها و کردها و ارمنی ها و افغانی ها و عربها و آذزبایجانیهای ترکی که با آنها مخالفند در عمل نشان داده ا ند که هر ذلّتی را میپذیرند۰

به نظر من نزدیکی با این گروهها برای آذریهای تورک ایران که برای آزادی از ستم ملی مبارزه میکنند با هر دلیلی که باشد قابل قبول نیست چون راست پوپولیست پان تورکیست در آذربایجان این دوستان را دیر یا زود خواهد بلعید و پان تورکیست به بیرون تف خواهد کرد و یا در صورت مقاومت این دوستان چنان ضربه ای به آنها خواهد زد که دیگر نتوانند از زمین بلند شوند۰ این اتفاق در دو قرن گذشته در تمام همکاری ها با راست افراطی چه از نوع فاشیسم غربی اش و چه از نوع جهادی های اسلامی اش همه جا دیده شده است۰ البته با شروع دوباره جنگ قرو باغ این زودتر از آنی شد که من حدس میزدم۰ فرّخ

رسول مهدیزاده
رسول مهدیزاده
3 سال قبل
پاسخ به  فرّخ جعفری

عزیز محترم وفتی ایشان می گوید بر تبریز شرم باد خیلی لذت می برید نه؟ بقول خودتون شما هم هم جنس آن هستید که با نام دروغین آذربایجان و تر بر تبریز بتازید. جای واقعا تاسف است.

کیا
کیا
3 سال قبل

شیوه ولایت مهندسی اتفاقات به نفع خویش بوده وهست و خواهد بود!
واقعه قره باغ را مردم قره باغ با همه پرسی آزاد با نظارت بی طرف بایدبه سر انجام برسانند . حمایت از ارمنستان و یا آذرباییجان راه تنش را همراه می کند و ولایت و ترکیه با مانور و بند بازی سعی در دخالت دارند را باید مد نظر داشت.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x