جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

شیب تند ترقی در پایتخت اعتصاب

دیکریشن: حفظ و تأمین امنیت شغلی به عنوان یکی از مسائل اصلی کارگران هفت تپه، آنان را ناچار به دخالت مؤثر و مستقیم برای دفاع از همکارانشان کرده است. بالغ بر ۱۹۰ تن از کارگران بخش دفع آفات شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و تعدادی دیگر از هم سنگرانشان از شنبه ۷ فروردین ماه تا به امروز ده بار تجمع کردند.

اعتراض کارگران به دلیل اخراج ۸ نفر از نمایندگان و همکارانشان، ایجاد ناامنی در محیط کار، عدم تعلق لباس کار، سهمیه شرکت و البته کاهش مدت قرارداد بخشی از کارگران بود. مطالبات کارگران شامل دریافت جیره ماه رمضان، پرداخت ۲ ماه حقوق معوقه و اعلام رسمی رأی خلع ید هم میشود. لازم به ذکر است که کارگران دفع آفات به دلیل کار با سموم جزو سخت‌ترین مشاغل در محیط کار محسوب می‌شود و سلامتشان مستقیماً تحت خطر قرار می گیرد.

تعدادی از کارگران دیگر هم که در بخش حراست هستند با نظرات سلیقه‌ای امجد، رئیس حراست با تقلیل قرارداد از یک ساله به شش ماهه، شش ماهه به سه ماهه و در نهایت از سه ماهه به یک ماهه مواجه شده‌اند.

بعد از پیشروی‌ها و پیروزی‌های پی در پی کارگران هفت‌تپه در امر اتحاد و تعرض به سرمایه‌داری، بزرگ‌ترین توهمی که می توان داشت این است که می شود کارگران هفت تپه را در راه مبارزه با تبعیض، استثمار و فساد حاکم منصرف کرد. اما به نظر می‌آید برخی از مقامات و حامیان خاندان اسدبیگی دچار این توهم هستند.

سال‌هاست که کارگران هفت تپه با شدیدترین بهره‌کشی‌ها و سرکوب‌ها توسط کارفرما و حامیانش مواجه هستند. با وجود این که بارها جناح‌های حکومتی به میدان آمدند تا با نمایش تبلیغاتی در لباس عدالت طلبی مثلا از کارگران حمایت کنند، اما هنوز خلع ید از بخش خصوصی صورت نگرفته است. پرونده تخلف ارزی خاندان اسدبیگی از ۹ ماه گذشته تا کنون به بهانه بررسی کارشناسی معطل مانده است. از دو ماه قبل گفته‌اند که حکم پرونده مالکیت هفت‌تپه در شعبه ۲۱ صادر شده و هیچ خبری از اعلام رسمی آن نیست. چرا کارگران باید منتظر بمانند؟

نوبت کارگر که می شود مثل آب خوردن او را از نان خوردن می‌اندازند و پرونده‌سازی میکنند اما به سرمایه‌دار که می‌رسد چنان مقاومتی در برابر حق‌طلبی می‌شود که جز با تعرض وسیع و پیگیرانه طبقاتی کارگران نمی‌شود سیستم را وادار به پاسخ گویی کرد. سیستمی که خود مسبب رشد و بازتولید امثال اسدبیگی و در نتیجه تحمیل فلاکت و بدبختی برای طبقه کارگر است. اما کارگران هفت تپه در اجرای وظایف طبقاتی خود بسیار پیگیر هستند.

اخیراً سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن” مجدداً توسط فردی به نام کثیر حمیدی که “رئیس کانون ایلات و عشایر استان خوزستان” معرفی شده، در راستای تفرقه افکنی بین کارگر بومی و غیر بومی گفته که “فرصت های شغلی جوانان شوشی در اختیار غیربومی هاست”! کارگران پیشرو هفت تپه و نمایندگانشان به خوبی ضرورت همبستگی طبقاتی فارغ از هویت قومی یا تضاد ساخته شده کارگر بومی و غیر بومی را دریافته‌اند و همچنین در راستای متحد کردن صفوف کارگران پیروز میدان بوده‌اند. در هفت تپه این کارگران هستند که تصمیم می‌گیرند و روز به روز تصمیمات و اراده کارفرما و حامیانش را بی‌اثرتر می کنند.

بارها کارگران هفت تپه خواستار انحلال شورای اسلامی ضد کارگر شده‌اند اما اعضای خودفروخته آن در دفاع از بخش خصوصی از هرگونه لجن‌پراکنی و اتهام‌زنی علیه کارگران مبارز هفت تپه دریغ نکرده‌اند. حقوق‌های کارگران به مدت دو ماه معوق است و شورای اسلامی کار در یک نامه به مقامات اعلام کرده که حقوق ها کامل و به موقع پرداخت شده و هیأت داوری هم به نامه شورای اسلامی استناده کرده است!

عوامل شورای اسلامی کار با فروختن خود به استثمارگران تبدیل به بازوی اجرایی کارفرما و حامیانش شده‌اند. کارگران اعضای این تشکل ضد کارگری را نماینده خود نمی‌دانند و بارها آن‌ها را افشا کرده‌اند.

مدتی قبل هم خبری از اعلام عدم نیاز به اشتغال ابراهیم عباسی منجزی از نمایندگان کارگران، در استوری واتساپ نماینده تام‌الاختیار اسدبیگی‌ها امیلی منتشر شد. البته با فشار کارگران و همراهی رسانه‌ها ظاهراً قائم مقام شرکت از این تصمیم منصرف شده اما رأی به کاهش مدت قرار داد او داده است.

کارگران هفت تپه در طول اعتراضات اخیرشان بارها برای بازگشت به کار اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، ایمان اخضری و سالار بیژنی تلاش کرده‌اند اما به نظر می‌آید که صف سرمایه به همین راحتی‌ها عقب‌نشینی نمی‌کند. تضاد منافع سرمایه‌داران و تمام جناح هایشان با کارگران مثل روز روشن است.

طبقه کارگر در ایران مسیری را پیش رو دارد که اگر تا انتها برود می‌تواند تاریخ نوینی را بسازد. کارگران هفت تپه به روشنی قدرت و استعداد خود را در وحدت جمعی خود شکوفا کرده‌اند.

کارگران به خوبی می‌دانند که برای دست‌یابی به حقوق و قدرت خود، راه مسالمت‌آمیز و همواری در کار نیست. هر دو طبقه سرمایه‌دار و کارگر در جامعه به خوبی می‌دانند که هر یک از نمایندگان کارگری می توانند از رهبران جامعه باشند.

مبارزان آرمان‌های آزادی‌خواهانه نیروی عظیمی برای دفن مناسبات طبقاتی دارند و آن قدرتِ طبقه کارگر است. گورکنان سرمایه‌داری با اتحاد خود چنان توانی دارند که در عرض یک هفته می‌توانند چرخ زندگی در جامعه را متوقف کنند. این یکی از مهمترین دلایلی است که تمام دولت‌های سرمایه‌داری از نیروی نظامی و امنیتی خود برای سرکوب طبقه کارگر استفاده می‌کنند.

https://akhbar-rooz.com/?p=109853 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x