جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

عالم قدس و هاله حکومت دینی درهم شکسته – بهنام چنگائی

نگرانی جهانی ـ ایرانی از پدیداری، گستردگی و کشتار کرونا و هراس حقیقی ایکه او بر جان و زندگی ملت ها افکنده، دستکم برای ما مردم آخوندزده ایران، و عراق ویران که میلیون انسان با فتنه انگیزی مذهبی خمینی دچار نسل کشی در “راه قدس از کربلا می گذرد” شدند؛ هراس از مرگ تازگی ندارد. وجود مرگبار داعش شیعی برای ما، یا دیگر مسلمانان منطقه که گرفتار مالیخولیای همنوع کشی القاعده، طالبان، داعش و… شدند، بیشتر از کرونا با هستی توده های منطقه بازی کشنده کرده است. تبهکارهای ضدبشری عربستان سعودی و ایران ولائی علیه مردم حوثی ها که میلیون ها از همدران مسلمان آنرا بجان هم انداختند مهلک تر کرونا بود و هست. خود ما از آغاز پیدائی دولت دینی پیاپی در نسل کشی های ۶۰ و ۶۷، در اعدام ها و ترورهای بیشمار و در خشم سرخوردگی و ترفندهای خمینی دچار مرگ روزانه بوده، و در پی تداوم آن سرسپردگی ناآگاهانه مذهبی به ولی فقیه مطلق تا بامروزِ، رژیم زندگی ما را همراه با کشتارها، اسیرشدن ها و ناپدیدشدگی ها کرده، و ترس پیگیر مردن از گرسنگی و بی پناهی بر دل و زندگی مان سایه افکنده و هنوز با بهانه های بی پایان نگرانی می افکند. به اوج شبیخون های سه برهه ۱۰ ساله ی ۷۸، ۸۸ و ۹۸ رژیم در همین آبانماه گذشته بنگریم که معترضان را چگونه بی پروا تر و بی رحمانه تر از کرونا رودررو با مرگ گذاشت و مادران و پدران هزاران نوجوان بیدادرس را شگفتزده کرد. رژیم ما راپیاپی با وحشت مرگ دمساز ساخته و بودن ما با پذیرش قهری و ناگهانی مردن سرو کار داشته و دارد؛ چراکه دین دولتی جز تنیدگی زندگی با مرگ نیست و مردن با این اپیدمی هم تازگی ندارد.

بی گمان برای ما بیم از “مرگ غافلگیرانه” چه با کرونا و چه در نظام دینی ولائی با همه تلخی هاشان تازگی ندارد. چون ما درین چهاردهه و هنوز از کنام های درد سرکوب ها نالیده و از رنج تنگدستی ها بارها مرده و دررفته و سرخورده ایم. یا در کمینِ کشتارگاه های خرد و اندیشه ورزی انسانمدار طبقاتی، با کلک های مذهبی آخوندها هزاران بار از پادرآمده ایم و گول آخوندهای آزمند و دروغگو را خورده ایم. و در باور به ماجراجوئی های سرکردگی مذهب شیعی خمینی بارهای بار خودباوری مان توسط دسیسه های مذهبیان ویران گشته؛ و یا همینک توهم به اتمی شدن خیمه خامنه ای که ۸۰% درصدمان را در کنام مرگ از گرسنگی گذارده است را شگفتا تاب آورده ایم. ما با آنهمه تاوان های سنگین جانی و مالی در جنگ خمینی با صدام که نه سر پیاز بودیم و نه ته آن و سرآخرش هم ملایان حکومت یا بهشت زمینی شان را ساختند و بردند، و مای میلیونی آس و پاس و بینوا جان باختیم. جانباختن هائی که همچنان و با ویروس های ناشی از دین دولتی ادامه یافته و همینک با ژرفای تحریم های کمرشکن و ویروس ناتوانی در تأمین نازل نان بخور و نمیر، قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان و تنگدستان، اسیر ویروس های بیکاری، نداری و گرسنگی روزانه اند؛ و آموخته اند که چگونه جان بدربرند و برده اند و ناگوارائی های این رژیم خون آشام و پیشآمدهای نابودگرشان را تاب آورده ایم.

با اینوجود ضرورت برخورد اصولی و پیشگیری های درست خود ما برابر اپیدمی کرونا بسیار حیاتی ست. ولی بازتاب مسخره ی خامنه ای که گفته: این بلا آنچنان بزرگ نیست و می توان آنرا با دعای هفتم صحفیه سجادیه درمان کرد! این نسخه جز نمایش تحقیربرانگیز مذهبی از به سخره گرفتن دانش پویای پزشکی نیست که رهبر “هِر از بِر” دانش درمانگر را تشخیص نمی دهد ولی بارها پیرامون کرونا چنین بی پروا یاوه سرائی کرده است. باید دانست که رژیم و نارسائی هائی ویرانگر کنونی و سپاه پاسداران قاچاقچی اش که حتی ماسک تنفسی را انبارکرده تا با قیمت گزاف در بازار سیاه بفروشد، بار مرگ این نظام مافیائی هزاران بار سنگین تر از عوارض بیماری کرونا برای کودکان، جوانان و زنان و سالمندان تنگدست ماست که در بازار و داروخانه ها همین ماسک را نیز بسادگی نمی یابند. هرگز فراموش نکنیم که اینگونه بازتاب های خائنانه، سبک سرانه و بدتر از همه فریبکارانه ی رهبر و دیگر آخوندهای مچل، برای گرفتارشدگان به کرونا بسیار مهلک تر می باشد؛ چون برخورد فنی و پزشکی با بیمار را به پستوی ریاکاری مفت و مجانی مذهبی می کشاند و این خیال درمانی، جز فرمان قتل بیمار نیست.

ویروس ۴۱ ساله دین + دولت درین بلندای تاریخ خونین و سیاه “ولایت سرمایه سالاری” چه ستم ها و زورها، چه مرگباران با دارها و تیرباران ها، چه بلاها با سرکوب های مذهبی شیعی بر علیه دیگر باورمندان، و تنها بدلیل تفاوت جهان بینی ها و… بر سر نوع انسان نیاورده، و یکجا دار و ندارمان را برده و خودمان را گرفتار طمع چه جنایتکاران هراسناک، باندها قاچاق و مافیاهای مذهبی تبهکار شیعی و ای بسا سنی نکرده که ویروس خداوارگی خامنه ای در رأس آن نشسته، ما را گرفتار در دام چه دردها و رنج ها و مرگ های جانکاه رهانساخته، که خود مردم مومن و مسلمان نیز بسان دیگران، همه مصیبت ها را یکسان با پوست و استخوان خویش و همچون میلیون های دیگر تجربه نکرده اند، ایم؟! برای مای بلازده حکومت مذهبی، کرونا هرگز آخرالزمان نیست؛ ولی بی گمان برای حکومت دروغبان، فریبکار، بیدادپیشه، فاشیست، برتریجو و چپاولگران اسلامی بی کم و کاست، آغاز ِپایان عصر سوءاستفاده های دینی، و بسرآمدن مفتخوری های یک مشت مذهبی دله از کار و تلاش توده های ساده دل می باشد.

این شگفت انگیز نیست که کرونا نیز همچون هر پدیده ی بدخیم ناشناس، ناگهانی و بشکلی حماسی، تراژدیک و گیج و مات کننده پیداشود که شد. درست بسان دیگر بیماری ها و نارسائی هائی تاریخی که با مخالفتخوانی های دینی برای دگرگونگرائی های اجباری که در طول تاریخ و البته با سرکردگی حکومت های دینی پدیدارشده است، چنین رویدادهائی پیوسته، افشاگر ناتوانی ادیان در پذیرش تحولگرائی لازم و پیشرو باشد! سران مذهبی ایران هم بیگانگی و ستیز خود با فراروئی های زمینی و انسانی را درین مقطع هولناک نشان داد و بنمایش گذاردند و کرنش خردورزانه را برنتابیدند و روبروئی درست و پزشکی با کرونا را بخاطر” سرخوردکی مردم از عالم قدس و شکنندگی هاله ی ناتوان حکومت دینی” نپذیرفتند. و به چاره یابی برای گذر از این بیماری زمینی بموقع تن ندادند و بیش از همه باورمندان خود را هم سرخورده و بیمارکردند. ازینرو، کرونا برای یاری و بیداری واماندگان مسلمان در دام دینکاران به شهادت تاریخی درآمده، و هویت کشنده اش جز با یافتن دارو و درمان شفابخش، هرگز متصور نیست. و باورمند آسمانی آشکارا پی می برند که دین شان نمی تواند بر پای دید دعا و درمانِ دوران دینسواری از زنجیر مرگ رهانیده شوند و این نقش روشنگر را کرونا بخوبی بعهده گرفته است.

 در چنین بزنگاه ویرانگر دین دولتی و برای کارگران و مردم بجان آمده ی گرسنه و در خطر ابتلا به کرونا یا دریغا دچارشده، اینک یک امکان چرخش بسوی انقلاب و جهش تارخی بسوی جدائی دین از دولت مهیاست تا که همزمان به چرائی وجود و چگونگی تن دادن به بقای هستی جهان اسلامی خود بپردازیم! و همچنین به ضرورت زدودن چیرگی دین دولتی با اینهمه پلیدی، تباهی، فساد، دشمنی افکنی، ستیزه جوئی و جنگ افروزی های هزاره گذشته و بیشماران کنونی اش، با اینهمه ناهمخوانی ها و خردستیزی ها و ناتوانی های رهبرانش در پاسخ حتی به کرونا که سراسر کشور را تسخیر و بکام مرگ کشانده، به این حکومت کشتار پایان دهیم. کرونا در برابر سران جاهطلب، حریص و خرافه باف، قد برافراشت تا روند بایسته و شایسته انسانمداری را که رژیم هرگز نداشته است را رسواکند و با این چالشِ نوپا و آگاهی زا، همزادی و پیوند حکومت دینی با مرگ را پیش چشم توده ها گذارد. و ضرورت مبارزه ای اجتماعی طبقاتی بجا و بایسته ای را گریزناپذیر کند. و نبرد با پدیده انگلِ واپسگرائی و از همینرو، رودرروئی ناچار با خودکامگان و سران شیعی سرمایه پرست را الزامی نماید. آنانیکه بی پروا و بیشرمانه بنام خدا و اسلام ۴ دهه بر هستی مردم ایران ویروس وار و کشنده نقش داشته، و بیش از هرکجای دیگر جهان اسلام، این مافیای ضدبشری یک تنه، بی رقیب و مرگبار حاکم مطلق زندگی تباهشده ما و ویرانگر دارائی های خود و کشورمان بوده اند.

اینک با اثبات ناتوانی واقعی رژیم در انجام وظیفه شناسی در خدمت بمردم از یکسو، و آشکاری باخت زمان در پیشگیری اصولی از گسترش بیماری کرونا که بمرگ بسیاری انجامیده و خواهدانجامید از دیگرسو آبرو باخته ترشد. این باند مذهبی و بیگانه با خردورزی علمی و انسانی، زوال و پگاه فروریزی و سرنگونی اش توسط خود شیعیان فریبخورده و پاکباخته فرارسیده است. زیراکه: پاسخ چرائی وجود، چونی یا ” کیفیت” واماندگی مذهبی بیمار، و چندی” کمیت” بلند درجازدگی اش مزاحم حرکت رو به پیش زندگی انسان ها می باشد. آنهم پس از ۱۴۰۰ سال تکیه بر نگاه پیشین، و دشمنی با دیالکتیک پویا و جویا و منتقد مروز! آنهم بی هیچگونه دستآورد عقلی، علمی، فنی، اجتماعی و … یا در چنین بحران ها دستکم گرایش مترقیانه به منطق پایه در اصول تحولگرائی انسانی تاریخی که هیچگاه اگر در برابر اصول و فروع دین اش باشد، بردباری نداشته، همانگونه که اینک ندارد. بویژه حکومتی که خودفریبی چشمگیرانه مذهبی اش برابر همه عرصه های عقلی و اجتماعی ایستاده و همچنان می ایستد. غافلگیری کرونا، یکی از آنهاست؛ که رهبر و سران رژیم می خواستند در برابر این بیماری، ناگزیر دعاخوانی را به هر بها موثر بداند؛ در حالیکه همین امروز و از روی استیصال، سختی سنبه کرونا، و با تأخیر بلند مرگبار ناچار، در نماز جمعه هایش را میخ زد و بست تا مگر به سخره ی خود مسلمانان کشیده نشود و آنانرا به تنگناهای مرگ بیشتر هول ندهد. این رویداد و عقب نشینی رژیم، پیروزی نبرد خرد با خرفه و واماندگی بود. من باور به آزادی عقیده و وجدان دارم؛ ولی همزمان مخالف بهم دوختن دین و دولت می باشم که آنها اینگونه در هم تنیده و روزگار ما را چنین تباه و سیاه ساخته است.

بهنام چنگائی ـ شانزدهم اسفند ۱۳۹۸

https://akhbar-rooz.com/?p=22142 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x