با استناد به اظهارات فعالان نزدیک به کارگزاران باید به این نتیجه رسید که این جناح با گزینه نظامی و غیر نظامی برای ریاست جمهوری مشکلی ندارد و آن را تا حدی هم مثبت ارزیابی می کند. علت این ارزیابی می تواند بر این مبنا می باشد که روند نزدیکی به آمریکا از طریق نظامیان و یا جناح اصولگرا راحت تر است. اظهارات تلویحی و یا آشکار فعالان سیاسی مانند کرباسچی، مهاجرانی وقوچانی که همگی از سپاه و نقش نظامیان دفاع می کنند در این راستا باید مورد بررسی قرار بگیرد
حضور فائزه هاشمی در کلاب هاوس و اعلام نظراتی که خوشایند همفکرانش در جناح موسوم به کارگزاران سازندگی نبود، بازتاب های گوناگونی داشت. روزنامه همدلی، ۳۰ فروردین، به نقل از محمد عطریانفر نوشت: «خانم هاشمی اگر میخواهد در جامعه مؤثر باشد و کمک کند، باید از موضع مسئول اظهارنظر کند. اینکه هرچه را به ذهنش بیاید مطرح کند، برازنده او و آقای هاشمی نیست.» این عضو حزب کارگزاران سازندگی تأکید کرد: «باور من این است که اگر آقای هاشمیرفسنجانی در قید حیات بود، حتما به این شیوه ورود خانم هاشمی در کلابهاوس نقد و نسبت به او خطاب و عتاب میکرد. چهبسا که حتی موضع خود را نیز علنی می کرد.» وی گفت: «… خانم فائزه گفتند که من رأی نمیدهم. خب نده! مگر شما رأی ندهی چه اتفاقی میافتد».
حضور فائزه هاشمی در کلاب هاوس تنها رویکردهای جدید در جناح کارگزاران سازندگی را بیشتر علنی کرد، رویکردی که از مدت ها پیش در بین کارگزاران جا افتاده بود.
صادق زیبا کلام از فعالان سیاسی نزدیک به رفسنجانی و کارگزاران در سخنانی که سایت فرآرو، یکم اسفند ۹۹، آن را انتشار داد به موضوع حضور نظامیان اشاره می کند و می گوید: «در انتخابات امسال نیز این موضوع بستگی به آن دارد که هسته قدرت تشخیص دهد که چه کسی نامزد بشود، حال اینکه حسین دهقان، سعید محمد و سایر نامزدهای اصولگرایی که نظامی هستند و قصد شرکت دارند، باید دید روی چه کسی نظر خواهند داشت، بنابراین اینکه فی نفسه اصولگرایان و طرفداران آنها با نامزد نظامی مخالف باشند، چنین چیزی اصلا مطرح نیست، زیرا که رای اصولگرایان سازمانی است به نوعی و اینکه حالا فردی که انتخاب میشود چه عقبهای داشته باشد، سیاسی باشد و یا نظامی، فرقی برای اصولگرایانی که بر اساس وظیفه و تکلیف رای میدهند، نخواهد کرد.» زیبا کلام همچنین در ادامه در مورد اینکه آیا با روی کار آمدن یک دولت اصولگرا، ایران با آمریکا به توافق اولیه خواهد رسید، گفت: «در این زمینه هیچ فرقی نمیکند که چه کسی رئیس جمهور باشد، اگر سیاست نظام بر مذاکره باشد، یک توافق اولیهای بین ایران و آمریکا امضا میشود و برخی از تحریمها نیز برداشته میشود، اما اگر نه سیاست نظام بر همین منوال فعلی یعنی عدم مذاکره باشد، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد، اما استنباط شخصی بنده این است که در تابستان و یا پاییز ۱۴۰۰ و تحت لوای یک دولت اصولگرا فارغ از اینکه چه کسی رئیس دولت باشد، بالاخره دولت ایران با دولت بایدن بر سر بازگشت آمریکا به برجام مذاکره خواهد کرد و این بار اصولگرایان این افتخار را به نام خودشان خواهند زد.»
زیبا کلام با اینکه در اینجا صراحتا از نقش ولی فقیه در عزل و نصب ها و تعیین سیاست ها پرده برداری می کند اما همین شخص به مدد حمایت رسانه ای نامحدود که در داخل و خارج از کشور دارد بارها و بارها در قامت یک دمکراسی خواه دوآتشه طوری قلم فرسایی کرده است که انگار در چارچوب رژیم ولایت فقیه ما شاهد یک انتخابات واقعی و یک انتخاب غیرگزینشی بوده ایم.
در تحولی دیگر روزنامه های شرق و آرمان در ۱۳ بهمن ۹۹، توجه خود را به توئیت های عطاءالله مهاجرانی معطوف کردند. مهاجرانی در این رشته توئیت ها حمله خود را متوجه اصلاح طلبان “رادیکال” می کند و به موج های “رادیکالی” که آنها به راه انداختند انتقاد می کند.مهاجرانی موج اول را “مطبوعات رادیکال” {اشاره به لایحه مطبوعات در مجلس ششم} و موج دوم را حمله به رفسنجانی می داند. اما نکته قابل تامل در موج سوم است و معتقد است اصلاح طلبان این موج را متوجه تخریب سپاه و دولت نظامی کرده اند. مهاجرانی در این توئیت نوشته بود: “موج سوم: تخریب سپاه و طرح دولت نظامى است. حکایت همچنان…»
عطاء الله مهاجرانی پس از انتخابات سال ۸۸ در قامت کسی که حامی جنبش سبز است ظاهر شد اما پس از کوتاه مدتی و در اوج تظاهرات مردمی علیه تقلب انتخاباتی در جلسه ای که با حضور فرخ نگهدار در لندن برگزار شد به تمجید از علی خامنه ای برخاست و نشان داد هر جریانی که خواستار تعمیق جنبش مردمی باشد وی با آن هماهنگی ندارد.
در تحولی دیگر در تیر ماه سال ۹۹، نامه ای از طرف موسوی خوئینی ها خطاب به خامنه ای انتشار یافت که نوشته بود: “آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود. در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند. بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند. تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.”
به دنبال انتشار این نامه موج حملات به موسوی خوئینی ها شروع شد و جالب اینکه این حملات بیشتر از فعالان سیاسی موسوم به کارگزاران بود.
سایت تابناک، ۸ تیر ۹۹، به نقل از صادق زیبا کلام نوشت: “هنر موسویخوئینیها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجودآمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینیهاست.”
سایت فرآرو، ۹ تیر ۹۹، یادداشت محمد قوچانی را انتشار داد که به شدت به موسوی خوئینی ها تاخته و از جمله نوشته بود: “با انتشار عمومی نامه/پیام حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد موسویخوئینیها خیلی زودتر از آنچه گمان میشد زنجیره و حلقهی احیای جناح چپ رادیکال در جبههی اصلاحات تکمیل شد. زنجیرهای که ما دو سال قبل در روزنامهی سازندگی احیای آن را پیشبینی کرده بودیم.” و در قسمتی دیگر از این یادداشت، نوشت: “حلقه چپ مدرن رادیکال نهتنها با کارگزاران سازندگی که با حزب اتحاد ملت هم در حال مرزبندی است چون آن را جانشین شایستهای برای حزب مشارکت نمیداند.”
محمد قوچانی ۳۰ دی ماه ۹۹، مصاحبه ای با خبرگزاری تسنیم کرد که نکات قابل تامل در آن بسیار بود. عمده بحث قوچانی به تعریف اصلاح طلبی مربوط می شود و جالب اینکه خبرگزاری تسنیم با تیتر بزرگ به نقل از قوچانی می نویسد: “دموکراسی نمیتواند «هدف» جنبش اصلاحات باشد/ صراحتاً از اقتدارگرایی دفاع میکنم.”
قوچانی در ادامه این مصاحبه طولانی که ربطی هم به راهکارهای توسعه دارد، بینش و تفکری که باید تفکر غالب بر حزب کارگزاران را باشد چنین بیان می کند: “ببینید اتفاقی که میافتد این است که ما از سال ۷۶ به این سو یک گفتمان غالب بر جنبش اصلاحات داشتیم. گفتمان غالب، گفتمان دموکراسیخواهی بود. … من این ایده را مطرح کردم که دال مرکزی، دموکراسی نیست. دال مرکزی رسیدن به توسعه است.”
سایت انصاف نیوز در تاریخ ۲۷ فروردین سال جاری این موضوع را بیشتر باز می کند و از قول غلامحسین کرباسچی یکی دیگر از اعضای کارگزاران سازندگی، می نویسد: “قدرت از نظر ما وسیله است. همه ما مدعی هستیم که برای آبادانی و توسعه کشورمان میخواهیم تلاش کنیم. لذا اینکه چه کسی قدرت را در دست میگیرد نباید برای ما اولویت داشته باشد. اولویت، سرنوشت کشور است. پس اگر نیروی ما را رد صلاحیت کردند هم باید از انتخاب کسانی که کشور را به ورطه سقوط میکشانند، جلوگیری کنیم.”
خبرگزاری فارس، ۲۷ فروردین سال جاری گزارشی از مناظره کرباسچی با تاج زاده را انتشار داد که کرباسچی خطاب به تاج زاده می گوید: “آقای تاجزاده در شرایطی که کشور هر روز که از خواب بیدار میشویم، توطئه، گرفتاری، داعش، تحریم آمریکا، توطئه اروپا، اقدامات عربهای سعودی، امارات، تلویزیونهای من و تو، اینترنشنال، بیبیسی، صدای آمریکا، سلطنتطلبان، مجاهدین، نهضت نه به جمهوری و … همگی علیه ما تبلیغات میکنند؛ نبایستی در بیان حرفهایمان ملاحظهای داشته باشیم که اساس و ملاحظه کشور را در نظر بگیریم و هر روز یک توئیتی را داشته باشیم که شب در تمامی رسانهها علیه نظام جمهوری اسلامی منعکس شود و در واقع علیه مردم ابزاری برای تحکیم تحریم آمریکا تلقی شود و ابزاری برای تحریمهای حقوق بشری شود.”
لازم به تذکر است که تاج زاده مصاحبه ای با ایلنا، ۲۷ بهمن ۹۹ داشت. وی در رابطه با این گمانه زنی که باید رییس جمهور نظامی بیاید، گفت: “در انتخابات گذشته بعضی نظامیان نامزد می شدند و جامعه هم حساسیتی نشان نمی داد ….انتخابات این دوره تفاوت مهمی با دوره های قبلی دارد. زیرا شاهد تئوریزه شدن این ایده هستیم که دولت باید در اختیار نظامیان قرار گیرد. اگر بخواهم صریح تر بگویم، می گویند باید تمام مناصب کشور در دست نیروی نظامی قرار گیرد! چارت تشکیلاتی اداره کشور راهم تهیه کرده و معتقدند چون ما خون و هزینه داده ایم پس باید کشور را خودمان اداره کنیم! همچنین می گویند مدیران نهادهای انتخابی دائما درحال تغییر هستند ولی در نهادهای انتصابی این گونه نیست و به دلیل ثابت نبودن، موفق تر از مدیران و نهادهای انتخابی عمل می کنند. برای اثبات ادعای خود نیز، صنایع موشکی را با صنایعی مانند خودروسازی مقایسه می کنند.”
در تحولی دیگر و در اقدامی بی سابقه، صادق زیبا کلام مصاحبه ای با رادیو پیام اسرائیل داشت. لازم به تذکر است که مقامات حکومت اسلامی هر گونه رابطه با اسرائیل را اکیدا منع کرده اند و حتی در موارد بسیار، ورزشکاران را از مسابقه دادن با اسرائیلی ها بازداشته اند. اینکه زیباکلام اقدام به این مصاحبه می کند و واکنشی درداخل برنمی انگیزد خود سوالات زیادی را به وجود می آورد. زیبا کلام در این مصاحبه به طور آشکار از نیاز روابط ایران با اسرائیل سخن بر زبان می آورد و خود این مصاحبه این گمان را تقویت می کند که جریانی نیرومند در حکومت اسلامی برای ایجاد روابط با اسرائیل زمینه چینی می کند. اظهارات زیباکلام در این مصاحبه بی سابقه نبوده است. زیبا کلام قبلا با حمله به نیروهای چپ در صدد القای این برداشت درست بوده است که رژیم ولایت فقیه ذاتا ضدآمریکایی نبوده است.
وی در گفتگو با سایت فرآرو، ۱ مهر ماه ۹۲، می گوید: “بنده معتقدم آمریکایی ها دشمنی خاصی با ایران ندارند بلکه به دلیل یکسری مسائل ایدئولوژیک چند ماه پس از انقلاب یک جریان نیرومند آمریکا ستیزی در کشور به راه افتاد. وی افزود: «این جریان آمریکا ستیزی چون معتقد بود آمریکا دشمن ایران و انقلاب اسلامی است سعی کرد با آمریکا مقابله کند که اولین مورد آن اشغال سفارت آمریکا بود و سپس در سال ۵۸ تمام جریان های معتدل و میانه رو را به عنوان آمریکایی بودن کنار زد.” این استاد دانشگاه گفت: «علت راه افتادن این جریان آمریکاستیزی بسیار پیچیده است و دلایل بسیار زیادی دارد. یکی از مهم ترین دلایل آن نقش و نفوذ جریان چپ در ایران در آن مقطع زمانی بود به طوری که بخش عمده ای ازادبیات انقلابیون مسلمان ملهم و متاثر از ادبیات مارکسیستی بود.”
اعتماد آنلاین، ۱۵ تیر ۹۹، اظهارات یکی دیگر از فعالان نزدیک به هاشمی و کارگزاران را آورد و نوشت: “حسین مرعشی معتقد است فردی که می خواهد رئیسجمهور آینده ایران شود باید بتواند اعتماد رهبری را جلب کند. زیرا بدون این اعتماد و بدون اینکه رهبری به او اختیارات لازم را دهد، نمی تواند مشکلات بینالمللی ایران و مسائل مدیریتی کشور را حلوفصل کند. … امروز اهمیتی ندارد کدام جریان چه کرده یا چه می کند، بلکه باید ببینیم کدام جریان برای آینده و حل مسائل مردم ایران برنامه دارد.”
با استناد به اظهارات فعالان نزدیک به کارگزاران باید به این نتیجه رسید که این جناح با گزینه نظامی و غیر نظامی برای ریاست جمهوری مشکلی ندارد و آن را تا حدی هم مثبت ارزیابی می کند. علت این ارزیابی می تواند بر این مبنا می باشد که روند نزدیکی به آمریکا از طریق نظامیان و یا جناح اصولگرا راحت تر است. اظهارات تلویحی و یا آشکار فعالان سیاسی مانند کرباسچی، مهاجرانی وقوچانی که همگی از سپاه و نقش نظامیان دفاع می کنند در این راستا باید مورد بررسی قرار بگیرد. مشخص نیست که علت اصلی مخالفت فائزه هاشمی در این میان چیست اما این تحلیل که وی گربه عابد و زاهد شده است را نمی توان قبول کرد. نگارنده به نتایج قطعی نرسیده ام و باید مورد بررسی قرار بگیرد. خوش بینانه ترین ارزیابی این است که وی معتقد است با حضور نظامیان مشکلات حکومت رفع نمی شود. چیزی که با اطمینان می توان گفت این است که فائزه هاشمی با توجه به سابقه سیاسی اش، حیله گری را از پدرش به خوبی به ارث برده است.از دید کارگزاران موضوع اصلی و حیاتی حفظ “نظام” است و اصلاحات و دمکراسی اهمیتی ندارد. این میراثی است که از پدر خوانده خود، هاشمی رفسنجانی به ارث برده اند. میراثی که بنیادش بر اساس سرکوب، شکنجه و جنایت استوار بوده و در قالب “توسعه” آنها را استتار می کنند.