جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

فراخوان «بلوک خواهان لغو مالکیت» برای اول ماه مه در آلمان

این همه، در بزرگترین مرکز نیروی چپ آلمان رخ می دهد. چپ ها در برلین برای تظاهرات اول ماه مه آماده می شوند. برخی از نیروهای چپ، حول فراخوانی گرد می آیند که در زیر می خوانید. متن این فراخوان، مهمترین معضلات یکی از پیشرفته ترین مراکز سرمایه داری و خواست های چپ در این کشور را بازتاب می دهد

توضیح:
در آستانه اول ماه مه، یک حکم دیوان عالی کشور آلمان، خشم بسیاری از مردم پایتخت آلمان و نیروهای چپ را برانگیخته است. دولت ائتلافی سوسیال دمکراتها، حزب چپ و سبزها در ایالت برلین، قانونی را تصویب کرده بود که به موجب آن، نرخ اجاره مسکن در این شهر محدودیت داشت. کارگزاران سرمایه، علیه این قانون به دیوان عالی کشور آلمان شکایت کردند. به حکم این دادگاه،‌ قانون دولت ایالتی برلین لغو شد. استدلال برای صدور حکم مزبور، این بود که ایالات، مجاز به وضع قانون در مواردی که برای آن قانون فدرال وجود دارد، نیستند. بلافاصله پس از اعلام حکم دادگاه، برلین شاهد گردهمایی معترضان بود. از آنجا که مالکان، از هنگام تصویب قانون، در قراردادهای اجاره، بسیاری از مستاجران را مجبور به پذیرش بدهی بابت اختلاف اجاره در صورت لغو قانون کرده اند،‌ هراس از بدهی کلان و از دست دادن مسکن، بر نگرانی های دوران رکود و کورونا افزوده است.
قبل از وحدت آلمان در سال ۱۹۹۰، هم در برلین شرقی و هم در برلین غربی، صدها هزار نفر در واحدهای مسکونی متعلق به مؤسسات دولتی یا تعاونی زندگی می کردند. پس از چنگ انداختن سرمایه داری آلمان غربی بر شرق این کشور، موج خصوصی سازی، بخش مسکن را هم در بر گرفت. در دهه های اخیر، کمبود مسکن و چند برابر شدن اجاره بها، وضعیت مسکن در شهرهای بزرگ آلمان و به ویژه برلین را بسیار حاد کرده است.

این همه، در بزرگترین مرکز نیروی چپ آلمان رخ می دهد. چپ ها در برلین برای تظاهرات اول ماه مه آماده می شوند. برخی از نیروهای چپ، حول فراخوانی گرد می آیند که در زیر می خوانید. متن این فراخوان، مهمترین معضلات یکی از پیشرفته ترین مراکز سرمایه داری و خواست های چپ در این کشور را بازتاب می دهد.

اخبار روز

از سلب مالکیت کنندگان سلب مالکیت کنید!
برای مالکیت عمومی باید مبارزه کرد!
فراخوان برای پیوستن به بلوک لغو مالکیت!

زندگی روزمره ما، تحت تاثیر این پدیده هاست: نرخ فزاینده اجاره خانه و بورس بازی در بازار مسکن، خصوصی سازی بیمارستانها و فلاکت در نظام درمانی، اخراجهای جمعی و کاهش دستمزدها، مشاغل سخت، فشار مضاعف کار خانگی و بودجه های اندک عمومی. پس از اجرای سیاستهای متناقض در مبارزه با همه گیری طی ماه های گذشته، به دنبال بازگشایی شتابزده مدارس و کودکستانها و به همان میزان، تعطیلی ناگهانی آنها، بسیاری از مردم دچار خستگی مفرط شده اند. در حالی که خطر فقر، ورشکستگی و بیکاری، میلیونها تن را تهدید می کند، برخی دیگر باید در بیمارستانها یا صنایع تولید کالاهای صادراتی، اضافه کاری کنند.

و این در حالی است که سیاست دولت فدرال و دولتهای ایالتی در مبارزه با همه گیری، از همان سال گذشته به بهای جان ده ها هزار نفر تمام شده است. در حالی که بار این سیاست بر دوش ما مزدبگیران است، قرنطینه شامل شرکت های بزرگی که کماکان سودهای میلیادری کسب می کنند، نمی شود: خواه شرکت هایی مانند دایملر و فولکس واگن باشد، خواه آمازون و صنایع فن آوری اطلاعات، خواه بایونتک – فایزر، مِرک و سایر شرکت های عظیم دارویی، خواه شرکت مسکن آلمان، وونویا و دیگران.

در سال ۲۰۲۰ نیز مبلغ هنگفت ۶۰ میلیارد دلار به عنوان سود، نصیب صد شرکت پرفروش در آلمان شد و سهام داران، ۳۲ میلیارد دلار سود سهام دریافت کردند. در حالی که شرکت های دچار بحران مانند لوفت هانزا را با پرداخت های میلیاردی از محل درآمد مالیات عمومی نجات داده اند، در مدارس و کودکستان ها تا همین امروز کمبود فیلتر هوا و کامپیوتر برای بسیاری از دانش آموزان وجود دارد. سیاست مداران، قهرمانان مبارزه با کورونا در بیمارستانها و فروشگاه های مایحتاج عمومی را بسیار ستوده اند، اما همین کارکنان، تا امروز در انتظار بالا رفتن دستمزد، کاهش ساعات کار و افزایش پرسنل مانده اند.

بیش از یک سال است که زندگی ما گرفتار یک بحران سه گانه است که پایانی بر آن به چشم نمی خورد: عمیق ترین رکود از جنگ جهانی دوم بدین سو، یک همه گیری که در سطح جهان، شمار مرگ و میر ناشی از آن به سه میلیون نفر رسیده است، و ادامه بحران زیست بوم، که عواقب آن هر چه آشکارتر می شود. و اگر به اختیار کسانی باشد که در سرمایه داری، تصمیم با آنهاست، ماییم که باید بهای بحران و همه گیری را بپردازیم، ماییم که قرار است بار استقراض دولتی را از طریق افزایش مالیات و کاهش بودجه های عمومی، عهده دار شویم، ماییم که باید پشتمان را خم کنیم تا آلمان و شرکت های آلمانی، بازار جهانی را تسخیر کنند و در رقابت بر سر تقسیم جهان پیش بیافتند.

در شرایط پرداخت کمک های ناکافی دولتی برای دوره بحران، مانند مقرری کارکنانی که از میزان اشتغال آن ها کاسته شده است، قرار بر این است که ما با آن چه مسئولیت پذیری نام نهاده اند، بهای بحرانی را بپردازیم که مسئول آن نیستیم. خطر بیرون رانده شدن از خانه ها و مشاغل، بسیاری از ما را تهدید می کند، در حالی که شرکت های بزرگ از قِبَل ما، بر ثروت خود می افزایند. در حالی که ما در انتظار واکسن و تزریق آن مانده ایم، و میلیون ها تن در سراسر جهان به مراتب بیش از ما این نیاز را دارند، اختراعات ثبت شده شرکت های بزرگ دارویی، حکم مجوز چاپ اسکناس را دارند. در حالی که ما بابت از دست دادن مشاغل خود نگرانیم، رؤسای شرکت های بزرگ بر اجحاف به ما افزوده اند. برخی از ما را اخراج می کنند، برخی دیگر باید برای مزدی هر چه کمتر، هر چه بیشتر کار کنند – می خواهد در بخش تولید باشد یا در مغازه ها، در فروشگاه های ارسال کننده کالا یا در دفاتر خانگی.
آنان، سرمایه داران استثمارگر، شرایط زندگی را تا اوقات فراغت نیز به ما دیکته می کنند. آن ها ما را از خانه ها و محله هایمان بیرون می رانند. سلامت ما را وسیله کسب سود کرده اند، علاوه بر سودی که با استثمار نیروی کار ما کسب می کنند. آن ها، رمق مؤسسات همگانی و تأمین اجتماعی را می گیرند و به ویژه به زنان، کار باز هم بیشتری برای اداره خانواده تحمیل می کنند. جلوی ورود کارگران مهاجر و پناهندگان به بازار به اصطلاح آزاد کار را می گیرند و ترتیبی می دهند که نیروی کار آن ها به طور مضاعف استثمار شود.

زندگی بهتری عاری از نگرانی برای بقا، بدون ترس از دست دادن تندرستی، که حکومت و انکارکنندگان کورونا به گونه ای جنون آمیز با آن بازی می کنند، یک زندگی عاری از تبعیض جنسیتی و نژادی و جنگ افروزی – این همه تنها با مبارزه خود ما دست یافتنی است. ما باید از خود بپرسیم: کدام طبقه، کدام نیرو، کدام حرکت است که زمام اقتصاد و سیاست را در دست دارد؟ زندگی بهتر برای ما تنها به شرطی دست یافتنی است که خود ما، سلطه سرمایه بر کار، زندگی، شرایط سکونت، سلامت و بازتولید اجتماعی خویش را زیر سئوال بریم.

از این رو بنا داریم با هم، جنبشی توده ای علیه بحران و همه گیری بسازیم، جنبشی که خود را از پرداختن به مسئله مالکیت باز ندارد. از این رو، با هم در تظاهرات اول ماه مه شرکت می کنیم. بیایید در کارزارهایی مانند سلب مالکیت از شرکت مسکن آلمان و شرکا سازمان یابیم، در کارخانه ها و سندیکاها، در مدارس و دانشگاه ها، در جوامع محلی و نواحی، در اتحادهای موردی. هدف، این است که نه ما، بلکه اغنیا و صاحبان ثروت، بهای بحران را بپردازند!

  • همه موارد بیرون کردن از مسکن و لغو قرارداد اجاره توسط مالکان باید ممنوع، و بدهی مستاجران باید لغو شود! مالکیت عام المنفعه بر مسکن باید احیا گردد! اموال شرکت های سودجوی بزرگ مسکن مانند شرکت مسکن آلمان، وونویا و شرکا، باید مصادره شود و تحت کنترل مستاجران قرار گیرد!
  • هر گونه تبعیض علیه مهاجران در جستجوی مسکن و کار باید پایان یابد! حقوق کامل شهروندی برای همه!
  • بخش درمان و صنایع داروسازی باید به مالکیت عمومی درآید! همه حقوق انحصاری بر واکسن ها باید لغو شود! توزیع سریع و عادلانه واکسن، خواست ماست! باید کنترل مقررات ضد همه گیری را به اختیار کارکنان بخش بهداشت گذاشت! بدهی کشورهای جنوب جهان باید لغو شود!
  • کار خانگی و مراقبت خانگی باید حکم امری عمومی را بیابد تا تقسیم کار تبعیض آمیز بر پایه جنسیت، خاتمه یابد! سرمایه گذاری میلیاردی در آموزش و پرورش و پرستاری، و تامین بودجه آن از طریق مالیات تصاعدی برای ثروتمندان و سرمایه داران، ضروری است!
  • ما به آنچه دژ اروپا نام دارد نه می گوییم و مرزهای باز را خواهانیم! باید سازماندهی دفاع در برابر اعمال قهر از سوی راستگرایان را خود بر عهده گیریم! بیایید تا از حق تظاهرات و حقوق دمکراتیک دفاع کنیم!
  • ما، خاتمه همه مأموریت های خارجی ارتش، قطع صادرات اسلحه و پایان دادن به حمایت سیاسی و اقتصادی از رژیم های مرتجع را خواستاریم! خواست ما، خروج کشور از پیمان ناتو است!
  • ما علیه همه اخراج ها از مشاغل، مبارزه می کنیم! خواست ما، تعیین ۱۵ یورو در ساعت به عنوان حداقل دستمزد و تضمین قانونی حداقل در آمد برای همه است! باید تا زمانی که یک قرنطینه مبتنی بر همبستگی بر قرار است، صد در صد درآمد کارکنان و صاحبان خرده پای مشاغل آزاد، پرداخت شود.
  • همه شرکت هایی که تهدید به اخراج و کاهش دستمزد می کنند، باید مصادره شوند! تحول تأمین انرژی به سوی منابع بازیافت شونده، باید از طریق مالکیت عمومی بر بخش های انرژی و حمل و نقل، تحت کنترل کارکنان، تحقق یابد! ثروتمندان باید بهای این تحول را بپردازند! مالیات ثروتمندان و سرمایه داران باید بسیار افزایش یابد!

  • در ایام اول ماه مه، بلوک نیروهای خواهان لغو مالکیت، در تظاهرات زیر شرکت می کند:
    Freitag, 30. April, 17.00, Leopoldplatz:
    Von der Krise zur Enteignung!
    جمعه ۳۰ آوریل، ‌ساعت ۱۷، میدان لئوپولد
    با شعار: از بحران تا سلب مالکیت!

Samstag, 1. Mai, 11.00, Hackescher Markt:
Nicht auf unserem Rücken – Gewerkschaften und Lohnabhängige in die Offensive!
شنبه اول ماه مه، ساعت ۱۱، میدان هاکشرمارکت
با شعار: ما حاضر به تقبل بار بحران نیستیم! به پیش، سندیکاها و مزدبگیران!

Samstag, 1. Mai, 17.00, Hermannplatz:
Revolutionäre 1. Mai Demo
شنبه اول ماه مه، ساعت ۱۷، میدان هرمان
تظاهرات انقلابی اول ماه مه

https://akhbar-rooz.com/?p=111097 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
2 سال قبل

همه این خواست ها و مطالبات در شرایط کنونی، با وجود این همه پیشرفت علم و دانش و تکنیک و تولید توده وار و به وفور کالا و محصولات در جامعه، یک روزه قابل دسترسی هستند، چون امکان مادی شان بطور واقعی و کامل آماده است، اما و این اما مهم و اساسی است ، نخستین شرط آن داغان کردن دولت موجود است که جز با یک جنگ طبقاتی تمام عیار و پیروزی پرولتاریا در آن یعنی به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی امکان پذیر نیست و تمام این حرف ها به چیزی پوچ و مُهمل و توهم آفرین تبدیل می شوند. بدون مبارزه طبقاتی و ارتقاء به جنگ طبقاتی، برای لغو شرایط موجود اجتماعی، پرولتاریا اسیر در چنگال خونین سرمایه داران امپریالیست خواهد ماند!
برای به پیروزی رساندن انقلاب کمونیستی پرولتاریا باید سازمان – حزب سیاسی – حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست – حزب مخفی و یا نیمه مخفی در جامعه ای مثل آلمان کنونی – حزب با استراتژی واژگونی کامل نظام موجود اجتماعی – حزبی که برای آماده کردن پرولتاریا برای پیشبُرد جنگ طبقاتی و پیروزی در آن را، بعنوان استراتژی خویشاعلام داشته باشد. بدون حزب سیاسی و پیروزی پرولتاریا در جنگ طبقاتی، پرولتاریا همچنان پرولتاریا یعنی برده مزدی، بی مسکن، بی دارو و با هر بحران اقتصادی و بحران زیست بهداشتی مانند بحران کرونا، در تعداد دهها میلیون و… و در جنگ ها و یا بوسیله بیماری وغیره کشته می شود و سرمایه دار سرمایه دار با سود روز افزون خواهد بود.
توهمات صلح طلبانه، دوری از انقلاب قهری را باید کنار گذاشت، باید باور آورد که چنگ طبقاتی جنگ ناگزیر است. باید باور داشت که که دولت کنونی را نه می توان تسخیر نمود و از آن برای رسیدن به مقاصد پرولتاریا استفاده نمود و نه قابل زوال و بدون جنگ طبقاتی درهم شکستنی است. بنا براین، باید خویش را برای انقلاب سرخ آماده کرد.
باید مارکسی لنین اندیشد : …
« در بالا متذکر شدیم و بعدا با تفصیل بیشترى نشان خواهیم داد که آموزش مارکس و انگلس درباره ناگزیرى انقلاب قهرى مربوط به دولت بورژوازى است. این دولت نمیتواند از طریق “زوال” جاى خود را به دولت پرولترى (دیکتاتورى پرولتاریا) بدهد و این عمل طبق قاعده عمومى، فقط از طریق انقلاب قهرى میتواند انجام پذیرد. ستایشنامه انگلس درباره این انقلاب که کاملا با بیانات مکرر مارکس مطابقت دارد – (پایان کتاب “فقر فلسفه” و “مانیفست کمونیست” را بیاد آوریم که چگونه در آن با سربلندى و آشکارا ناگزیرى انقلاب قهرى اعلام شده است؛ “نقد برنامه گتا”[٢۴١] را در سال ١٨٧۵ بخاطر آوریم که تقریبا ٣٠ سال پس از آن نوشته شده و در آنجا مارکس اپورتونیسم این برنامه را بیرحمانه میکوبد) – این ستایشنامه به هیچ وجه “شیفتگى” و سخن آرایى و یا اقدامى بمنظور مناظره نیست. ضرورت تربیت سیستماتیک توده‌ها بقسمى که با این نظریه و همانا با این نظریه انقلاب قهرى مطابقت داشته باشد، همان نکته‌اى است که شالوده تمام آموزش مارکس و انگلس را تشکیل میدهد. بارزترین نشانه خیانت جریانات فعلا حکمفرماى سوسیال شووینیسم و کائوتسکیسم به آموزش مارکس و انگلس این است که خواه این جریان و خواه آن دیگرى این ترویج و این تبلیغ را فراموش کرده‌اند.
بدون انقلاب قهرى، تعویض دولت بورژوایى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى و بعبارت دیگر نابودى هر گونه دولتى جز از راه “زوال” از راه دیگرى امکان پذیر نیست.
مارکس و انگلس ضمن بررسى هر وضع انقلابى جداگانه و ضمن تحلیل درسهاى حاصله از تجربه هر انقلاب جداگانه‌اى، این نظریات را مفصلا و مشخصا بسط میدادند. ما اکنون میپردازیم به همین قسمت از آموزش آنها که بدون شک مهمترین بخش آن است. لنین -دولت و انقلاب (اوت – سپتامبر ۱۹۱۷،
یعنی نظرات مارکس و انگلس در باره دولت نیرو – زور سازمان یافته طبقه حاکمه برای سرکوبی طبقه محکوم است، دولت دیکتاتوری طبقاتی است و این دیکتاتوری در شکل فرق می کند، لی در ذات و ماهیت اش که دولت یورژوائی دیکتاتوری طبقه سرمایه دار که دستکاهی است که با سرکوب مسقیم بوسیله نیروی نظامی مانند ارتش و پلیس ، زندان و زندانبان و گذراندن قوانین، بوسیله مذهب و فریب و حیله گری یعنی سرکوب ذهنی و فکری طبقه ضرورت یافته است که دستمزد طبقه کارگر در حد مورد دلخواه طبقه سرمایه دار زیاده خواه نکهدارد که…
کارل مارکس : «اما از طرف دیگر، هر جنبشى که در آن طبقۀ کارگر به عنوان طبقه به مخالفت با طبقات حاکم برمى‌خیزد و مى‌کوشد آنها را به وسیله فشارى از خارج تحت سلطه‌ى خود درآورد، جنبشى سیاسى است. مثلا کوشش‏ براى به چنگ آوردن کاهش‏ زمان کار از سرمایه داران منفرد در یک کارگاه یا فقط در یکى از شاخه هاى صنایع به وسیله‌ى اعتصاب و نظایر آن، جنبشى صرفا اقتصادى است. در مقابل، جنبش‏ به منظور به دست آوردن قانون هشت ساعت کار و نظایر آن، جنبشى سیاسى است. و به این ترتیب است که از همه‌ى جنبش‏ هاى اقتصادى منفرد کارگران، در همه جا جنبشى سیاسى پدید مى‌آید. یعنى جنبش‏ طبقه به منظور پیروز گرداندن منافع خویش‏ در شکلى عمومى، و در شکلى که داراى نیروى الزام اجتماعى عام مى‌باشد. اگرچه این جنبش ‏ها به وجود یک سازمان قبلى نیاز دارند، معهذا به نوبۀ خود وسایل انکشاف چنین سازمانى مى‌باشند.

در آن جایى که هنوز طبقۀ کارگر به درجه‌ى کافى سازمانى دست نیافته، تا بتواند علیه قهر دسته جمعى _ یعنى اقتدار سیاسى طبقات حاکم _ به مبارزه‌اى قاطع بپردازد، در هر حال باید با کار تهییجى پیاپى علیه شیوه‌ى برخورد سیاسى دشمنانۀ طبقات حاکم نسبت به ما، این طبقه را به آن درجه‌ى سازمانى ارتقا داد. در غیر این صورت، طبقۀ کارگر به صورت آلت دست طبقات حاکم باقى خواهد ماند.
(تلخیص‏ از نامه‌ى مارکس‏ به ف. بولت، مورخ بیست و سوم فوریه ۱۸۷۱، به نقل از «کارمزدى و سرمایه»، انتشارات سوسیال، پاریس‏، ۱۹۷۲)
دو :
_ با توجه به این که پرولتاریا به عنوان طبقه، فقط در صورتى مى‌تواند علیه قهر دسته جمعى طبقات مالک وارد عمل شود که در حزب سیاسى مجزاى خویش‏، در تخالف با همه‌ى اشکال قدیمى احزاب طبقات مالک، متشکل گردد؛ _ با توجه به اینکه تشکل پرولتاریا در حزب سیاسى‌اش‏ براى تضمین پیروزى انقلاب اجتماعى و هدف نهایى آن، نابودى طبقات، ضرورى است؛ _ با توجه به این که باید وحدت نیروهاى طبقه‌ى کارگر، که از قبل در مبارزات اقتصادى تحقق یافته، به عنوان اهرم توده هاى این طبقه در مبارزه علیه اقتدار سیاسى استثمار کنندگانشان به کار آید؛ کنفرانس‏ به اعضاى انترناسیونال خاطرنشان مى‌سازد که در جریان مبارزه‌ى طبقه‌ى کارگر، فعالیت اقتصادى و فعالیت سیاسى این طبقه به طرزى ناگسستنى با هم پیوند دارند.
(تلخیص‏ از قطعنامه‌ى کنفرانس‏ لندن انجمن بین المللى کارگران _ انترناسیونال _ سپتامبر ۱۸۷۱، به نقل از همان ماخذ.)».
” کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خود را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، ( یعنی بکارگیری قهر، یعنی با استفاده از قدرت کارگران مسلح و… حمید قربانی) وصول. به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد
پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید ! “، پایان مانیفست سال ۱۸۴۸.

پرولتاریا باید با شعارهایی همچون : انقلاب انقلاب – انقلاب قهری کمونیستی، ایجاد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح، مرگ بر سرمایه، مرگ بر امپریالیسم، نابود باد مالکیت خصوصی، نان، مسکن، آزادی، زنده باد کمونیسم! به میدان بیاید تا به این خواست ها و مطالبات جامه عمل بپوشاند و اگر نه، فقط شکست و باز هم شکست خورده و باعث یأس و ناامیدی اش شده و مرگ خود را نزدیکتر می کند.
پرولتاریا قادر است و اما، باید زور طبقاتی خود را سازمان داده و مسلح کرده باشد و بداند و آگاه باشد : همه چیز مال اوست! چرا که، همه چیز از کار او و ماده موجود در طبیعت آفریده شده است! هیچ چیز از هیچ موجود نمی یابد!

میم حجری
2 سال قبل

عنوان این مطلب («بلوک خواهان لغو مالکیت») با محتوای علمی و انقلابی مطلب تناقض دارد.اولا
کسی خواهان لغو مالکیت نیست.
حتی آنارشیست های بی خبر از خرد
خواهان لغو مالکیت نیستند.
طبقه کارگر
خواهان جامعتی سازی مالکیت بر وسایل اساسی تولید است.
جای مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید را
مالکیت جامعتی می گیرد.
قانون دیالک تیک نفی نفی:
سلب مالکیت کنندگان
سلب مالکیت می شوند
و
جامعه کمونیستی آغازین نفی شده
مجددا
اثبات می شود.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x