جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

فلسطِین؛ گره کور دموکراسی – دیکریشن

پس از دوازده سال حکومت راست‌های افراطی، امیدها برای بهبود وضعیت با جایگزینی نفتالی بنت به عنوان نخست وزیر جدید اسرائیل نقش بر آب شد. او و تمام کابینه‌اش اگر افراطی‌تر از بنیامین نتانیاهو نباشند، معتدل‌تر نیستند. بنت همان کسی است که با افتخار از کشتن عرب‌ها حرف میزند

در روزهای آخر نخست‌وزیری بنیامین نتانیاهو، پس از تهاجم‌های پی در پی اسرائیل به مردم فلسطین، موسوم به جنگ ۱۲ روزه، ۲۴۸ نفر در غزه و ۱۲ نفر در اسرائیل جان خود را از دست دادند. با این که در رسانه‌های رسمی سراسر جهان، در روز دوازدهم آتش‌بس اعلام شد اما سرکوب گسترده رژیم آپارتاید اسرائیل همچنان ادامه داشت. بازداشت‌های گسترده معترضین فلسطینی در بیت‌المقدس و فلسطینی‌های ساکن اسرائیل و محاصره شیخ‌جراح و اقدامات وحشیانه برای گسترش شهرک‌سازی‌ها بر خانه‌های سابق فلسطینی‌ها آتش این نزاع را تندتر کرد. این در حالی بود که بایکوت خبری و سکوت رسانه‌های جریان اصلی گوش فلک را کر می‌کرد!

پس از دوازده سال حکومت راست‌های افراطی، امیدها برای بهبود وضعیت با جایگزینی نفتالی بنت به عنوان نخست وزیر جدید اسرائیل نقش بر آب شد. او و تمام کابینه‌اش اگر افراطی‌تر از بنیامین نتانیاهو نباشند، معتدل‌تر نیستند. بنت همان کسی است که با افتخار از کشتن عرب‌ها حرف میزند. او در روز اول نشستن بر مسند قدرت بلافاصله غزه را بمباران کرد و به مسجد الاقصی یورش برد. مردم فرودست فلسطینی پس از هفتاد سال اسارت و استعمار امروز از همیشه بیدارتر هستند. در برابر چشمان جهانیان، دوربین‌ها و رسانه‌های جمعی، جان کارگران ربوده میشود و در کنارش خانه و امنیت آنان که زنده میمانند. صحنه نمایش همان است که همیشه بود؛ تظاهر به انسان‌دوستی با خرج چند واژه ناقابل! ما به وضوح شاهد یک نسل‌کشی مداوم و درازمدت توسط آپارتاید اسرائیل هستیم.

مساله فلسطین برای حکومت ایران در درجه اول جنبه مذهبی و سیاسی دارد. صدور اسلام سیاسی به خارج از مرزهای کشور از همان روزهای اول تولد جمهوری اسلامی ایران یک استراتژی کلیدی بوده است و برای رسیدن به این هدف دست به اقدامات نظامی متعددی زده است. به همین دلیل آلترناتیو برخی از نیروهای طرفدار حکومت برای شعار ناسیونالیستی “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران”، شعار اسلام‌گرایانه‌ی ”هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام” می‌شود. از این مجرا است که نقش مستضعف‌پناهی تبدیل به یکی از پایه‌های اصلی تبلیغات سیاسی و شعارهای حکومت جمهوری اسلامی بوده است.

اپوزوسیون راست هم علاوه بر شعار “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران”، شعارهایی نظیر “پول نفت گم شده خرج فلسطین شده” و “فلسطین رو رها کن فکری به حال ما کن” هم به عنوان شعارهای خود تبلیغ می‌کنند. اپوزوسیون راست و پروغرب با ایرانی‌گری و تحریک خرافات ناسیونالیستی و وطن‌پرستانه، هرگونه تقابل با جنایات آمریکا را دفاع از جمهوری اسلامی جا می‌زند و هرگونه دفاع از مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی مردم فرودست فلسطین را هم به نام همراهی با حکومت جا میزند. این وطن‌پرستانِ دوآتشه با مقدس شمردن هویت ملیِ ایرانی سعی در سرکوبِ هرگونه رویکرد کمونیستی-انترناسیونالیستی دارند و خطر رشد جنبش رادیکال و مبارزات ضدسرمایه‌داری کارگران خاورمیانه را به خوبی درک میکنند. به همین دلیل برای تعرض به معیشت مردم به دامان قدرت نظامی، امنیتی و اقتصادی آمریکا آویزان شده‌اند. آن‌ها مهمترین حامی آپارتاید قومی-مذهبی اسرائیل یعنی آمریکا را نیروی نجات بخش مردم ایران معرفی می‌کنند و با اتکا به آن، پرچم تحریم اقتصادی را بلند می‌کنند. پرچمی که نتیجه‌ای جز وارد کردن شدیدترین ضربات کاری به زندگی طبقه کارگر ندارد. نقطه اتکای این اپوزیسیونِ ملت پرست برای جایگزینی خودشان با جمهوری اسلامی ایران، دولت‌های امپریالیستی غرب و دول مرتجع منطقه است. البته باید یادمان باشد که کل هنر جنبش‌های سرمایه‌داری این است که جنبش خود را،‌ جنبش کل جامعه جا بزند و خود را ورای طبقات و مبارزه طبقاتی قلمداد کنند. اما چند پرسش می‌توان مطرح کرد.

آیا پول‌هایی که از طرف هر دولت یا سازمانی به حماس داده می‌شود، نسبت مستقیمی با افزایش رفاه مردم فلسطین دارد؟ آیا حماس مساوی است با مردم فلسطین؟ اگر بخش درمانده و معترض مردم فلسطین در شرایط هجوم نظامی ارتش اسرائیل از سر استیصال و برای دفاع از جان خود با حماس همکاری کنند باید آنان را متهم به اعمال تروریستی کرد؟ آیا منافع مردم محروم فلسطین با کارگران در ایران در تناقض است؟ آیا رهایی مردم فلسطین از آپارتاید اسرائیل به ضرر کارگران در ایران تمام می‌شود یا به تقویت و رشد مبارزات آزادی‌خواهانه کارگران می‌انجامد؟ آیا تلاش برای پایان دادن به جنگ‌ افروزی‌‌ها و ماجراجویی‌های نظامی قدرت‌های سرمایه‌داری مساله‌ای صرفاً درون مرزی است؟

اپوزوسیون راست به صورت پیش فرض برای تمام این پرسش‌ها جواب‌های به شدت قابل حدسی دارد. جنبش ناسیونالیسم طرفدار غرب کمترین نقدی به آپارتاید حاکم بر اسرائیل و قلدری آمریکا ندارد، کمترین حمایتی از مبارزات حق طلبانه‌ی مردم فلسطین علیه صهیونیسم نکرده و هرگونه حمایت از مبارزات آزادی‌خواهانه مردم فلسطین را خیانت به منافع ملی جا می‌زنند!

اما شیوه برخورد کارگران پیشرو و نیروهای رادیکال به چه شیوه‌ای است؟ جنبش کمونیستی منفعت کل طبقه کارگر در برابر کل طبقه طبقه سرمایه‌دار را فارغ از محدودنگری‌های ملی‌گرایانه و درون مرزی نشان می‌دهد. اینکه منفعت طبقه کارگر در ایران نمیتواند جدا از منفعت طبقه کارگر در اسرائیل، فلسطین، آمریکا و هرجای دیگر جهان باشد. اگر در جنگ جهانی دوم سکوت در برابر آشوئیتس مساوی بود با دفاع از فاشیسم، امروز سکوت و لاپوشانی هر جنبشی در برابر جنایات اسرائیل و آمریکا در حق مردم فلسطین همان معنا را دارد. فریاد زدن رنج و وضعیت مردم فلسطین و اعلام همبستگی با آن‌ها کمترین کاری است که یک کمونیست و هر انسان آزادی‌خواهی میتواند انجام دهد و این امر به خودی خود چیزی جز دست تکان دادن برای مردم آواره فلسطین نیست. اگر همین کار هم دریغ شود دیگر هیچ نیروی عینی و واقعی برای مبارزه با قوم‌گرایی و آپارتاید اسرائیل وجود نخواهد داشت. نیروی عملی با کمونیست‌های ساکن فلسطین ارتباط می‌گیرد و حضور ملموس خود را تأمین می‌کند. سازماندهی کمونیست‌ها در ارتباط با مبارزات مردم فلسطین باید به حق سرپناه و قدرت دفاع از خود طبقه کارگر فلسطین پیوند داشته باشد. مردم محروم فلسطین قبل از اینکه به دنبال اعتقادات مذهبی یا هر چیز دیگری از این جنس باشند، به دنبال یک زندگی مرفه و آزادانه و بدون هرگونه تبعیض هستند. طبقه کارگر برای پیروزی بر قدرت‌های سرمایه‌داری در نهایت راهی جز بستن یک سد طبقاتی جهان‌شمول ندارد. حمایت کارگران نفت در جریان انقلاب ۵۷ از جنبش ضدآپارتایدِ سیاه‌پوستان یک نمونه مهم از رویکرد انترناسیونالیستی جنبش کمونیستی طبقه کارگر ایران بوده است.

امروز هم بخش رادیکال‌تر جامعه این هم‌سرنوشتی طبقاتی و جنبشی را درک کرده است. به طور نمونه در شانزده آذر سال ۹۹ اعلام همسرنوشتی و همبستگی دانشجویان با اعتراضات کارگران و مردم محروم از ایران، لبنان و عراق تا شیلی و فرانسه را شاهد بودیم. اگر نیروهای اپوزیسیون بورژوایی ایران هر کدام به دنبال متحدینی در میان دولت‌های مرتجع از آمریکا و عربستان تا اسرائیل و غیره میگردند، و اگر جمهوری اسلامی متحدین و یاران خود را از دولت‌های سوریه، روسیه، جریاناتی مانند حشد الشعبی و حزب الله لبنان و امثالهم تعیین کرده است، نسل جوان و آزادی‌خواه طبقه کارگر از دانشگاه‌ها، اعلام کرد که کارگران درسایر کشورها متحدین ما هستند. همچنین در جریان اعتراضات کارگران هفت‌تپه اسماعیل بخشی نماینده‌ی کارگران، صراحتاً در سخنرانی خود اعلام کرد که ناسیونالیست‌ها، نژادپرستان و فردگرایان خودشان را به طبقه‌ کارگر نچسبانند. اعلام حمایت از مردم آزادی‌خواه در لبنان و عراق در عین حال دست ردی به سینه ناسیونالیسم ایرانی از پایه ضد عرب بود. طرح شعار “از غزه تا لبنان، مرگ بر ظالمان” در مقابل شعار مشهور ناسیونالیست‌های ضد عرب یعنی “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران”، به روشنی بیان امیال یک جنبش انترناسیونالیستی و رهایی‌بخش است که نه تنها با کارگران عراق و لبنان بلکه با استثمار شدگان در سراسر جهان خود را هم منفعت و هم‌سرنوشت میداند و مهر باطل به هر نوع تقسیم‌بندی قومی و ملی زد.

پیروزباد مبارزه جهانی کارگران علیه سرمایه!

https://akhbar-rooz.com/?p=116757 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x