پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

قتل جورج فلوید در یک جامعه غیر عادی، عادی است- ترجمه ی پروین اشرفی

وقتی این مطلب را می خوانید، فرد* دیگری در نقطه دیگری از ایالت متحده به قتل خواهد رسید، یک فرد فقیر دیگری که پلیس وی را یک تهدید می پندارد. فردا یکی دیگر کشته می شود و بعد هم یکی دیگر. این قتل ها برای سیستم عادی هستند. عصیان بر علیه این سیستم، یک پاسخ منطقی و اخلاقی است

جای هیچ تعجبی نیست که چرا جورج فلوید (۴۶ ساله) در روز ۲۵ ماه مه ۲۰۲۰ در مینیاپولیس، ایالت مینه سوتا در یک روز روشن به قتل رسید. فیلم نامه مرگ او در اعماق تاریخچه زشت ایالات متحده نوشته شده است.

نمیتوانم نفس بکشم – ۲۰۲۰

زانوی درک چاوین به مدت هشت دقیقه و چهل و شش ثانیه بر گردن جورج فلوید جای گرفته بود. پس از آن جورج فلوید جان باخت. از همان لحظه ای که چاوین هیکل خود را بر روی یک مرد غیرمسلح فرود آورد، او یازده بار گفت نمیتوانم نفس بکشم.

دانشمندانی که سیستم تنفسی انسان را مطالعه میکنند میگویند افراد آموزش دیده میتوانند بین مدت سی ثانیه الی دو دقیقه نفس خود را حبس کنند، بیشتر از آن به فرایندی منجر میشود که سرانجام مرگ او را نتیجه میدهد.

نمیتوانم نفس بکشم – ۲۰۱۴

افسر پلیس دانیل پانتالئو درست دقایقی پس از آنکه اریک گارنر به حل یک مشاجره در خیابان کمک کرد، او را در پیاده رو در نیویورک بر زمین کوبید. پانتالئو صورت گارنر را به پیاده رو فشار میداد در حالیکه گارنر یازده بار گفت نمیتوانم نفس بکشم.

گارنر بیهوش شد، در آمبولاس مورد مراقبت های پزشکی قرار نگرفت و مرگ او به محض ورود به بیمارستان اعلام شد. او براثر خفگی در گذشته بود.

وحشتناک است

فلوید و گارنر هردو آمریکایی آفریقایی تبار بودند، هر دو مرد برای گذران زندگی خود در یک وضعیت سخت اقتصادی تقلا میکردند.

میشل باشله، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل در عکس العمل به مرگ جورج فلوید، طی یک بیانیه قدرتمند نوشت: “این مورد آخر از سلسله رشته های قتل یک مرد آمریکایی آفریقایی تبار غیر مسلح توسط افسران پلیس آمریکا و از اعضاء دولتی ست. من به جرئت می توانم نام فلوید را به نام های بریئونا تایلر، اریک کارنر، مایکل براون و بسیاری از آمریکایی های آفریقایی تبار غیر مسلح و افرادی چون احمود آربری و ترای ون مارتین که توسط افراد مسلح دولت به قتل رسیدند، بیافزایم که در طول سال های متمادی به دست پلیس کشته شدند.

هر ساله بیش از هزار نفر در آمریکا توسط پلیس کشته می شوند. آمریکایی های آفریقایی تبار سه برابر بیشتر از سفیدها در معرض کشته شدن به دست پلیس هستند، و آنهایی هم که توسط پلیس به قتل می رسند به نسبت سفید ها کمتر مسلح می باشند. اکثر این قتل ها با هیچ جرمی همراه نیستند. شگفتا که ۹۹ درصد از افسرانی که یک فرد عادی را می کشند، مجرم هم محسوب نمی شوند.

رکود دائمی

لانگستون هیوز شاعر و فعال اجتماعی نوشت “رکود بزرگ سال های ۱۹۳۰ همه را یک یا دو درجه بی اهمیت کرد”، این امر اما برای آمریکایی های آفریقایی تبار متفاوت بود، زیرا آنها “باید چندین درجه پست می شدند.”

گارنر متهم به فروش سیگار نخی در خیابان و نقض قانون مالیاتی بخاطر کسب چند دلار شد. فلوید متهم به استفاده از یک بیست دلاری جعلی شده است. حتی اگر این اتهامات بتواند ثابت شود، هیچیک جنایت پراهمیتی نبود و چنانچه آنها به دادگاه کشانده می شدند، مجازات مرگ را برای این مردان به بار نمی آورد. آنها به دنبال اتهام به تخلفات جزئی کشته شدند.

زمانی که هیوز آن جملات را نوشت، یک پسر ۱۶ ساله آفریقایی – پورتریکویی بنام لینو ریورا بخاطر دزدیدن یک چاقوی ۱۰ سنتی از یک مغازه دستگیر شد. هنگامی که پلیس درصدد دستگیری وی بود، جمعیتی گردهم آمدند، شایعه ای مبنی بر کشته شدن وی منتشر شد و هارلم از خشم برخاست. بعدا یک گزارش دولتی نشان داد که اعتراضات “خودبخودی” بوده و علل ناآرامی “بی عدالتی ناشی از تبعیض در کار، تعدیات پلیس و جداسازی نژادی”بوده است. این گزارش  می توانست هفته پیش هم نوشته شود. گزارشی که بر یک رکود دائمی اشاره دارد.  

سیستم نمیتواند اصلاح شود

تعدی پلیس تاریخا پیش از هرگونه ناآرامی رخ داده است. ناآرامی در دیترویت در سال ۱۹۶۷ دولت آمریکا را واداشت تا دلایل را بررسی کند. آنها وانمود کردند تحریک کنندگان کمونیست و مطبوعات فتنه گر، علل ناآرامی بودند. کمیسیون مشاور ملی در مورد اختلافات غیرنظامی (کمیسیون کرنر) گفت این شورش ها “نه با نقشه یا توطئه سازمان یافته ای بوجود آمد و نه نتیجه آن بوده است”.

کمیسیون کرنر در عوض گفت که نژادپرستی ساختاری ، علت ناآرامی ها بود. در گزارش آمده است که “آنچه که آمریکایی های سفیدپوست هرگز کاملا نفهمیدند این است که جامعه سفید عمیقا گرفتار گتو است. نهادهای سفید آنرا بوجود می آورند، نهادهای سفید آنرا حفظ می کنند و جامعه سفید بر روی آن چشم می بندد”. منظور نویسندگان گزارش از “گتو”، نابرابری های ظالمانه طبقاتی در ایالات متحده است که به دلیل پیشینه برده داری، با شاخص نژاد همراه است. 

دولت آمریکا بجای پرداختن به نابرابری های عمیق در جامعه، تصمیم گرفت افسران پلیس را بشدت مسلح کرده و آنها را برای نظم و انظباط بخشیدن به افرادی که از اسلحه های خطرناک آنها در اضطراب هستند، گسیل دارد. در عوض کمیسیون “سیاستی را ارائه داد که غنی سازی گتو را با برنامه هایی که برای ترغیب به ادغام در جامعه خارج از گتو طراحی شده است، همراه میسازد”.  

هیچ چیزی از این گزارش حاصل نشد، درست مانند گزارش هایی که به قهقرای ۱۵۰ سال برمیگردد. دولت آمریکا – چه دولت جمهوریخواهان و چه دموکرات ها- به جای اینکه واقعا در زمینه رفاه مردم سرمایه گذاری کند، بودجه برنامه های اجتماعی و رفاهی را قطع کرد، به شرکت ها اجازه داد تا دستمزدها را کاهش دهند و شرایط کاری را داغان کنند. آنچه که در سال ۱۹۶۸ بسیار بد بود، برای طبقه کارگر مردم سیاهپوست وخیم تر شد.  

بحران اقتصادی ۲۰۰۸ تمام ذخیره خانوارهای آمریکایی آفریقایی تبار را که حاصل نسل ها کار بود از آنان دزدید. تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۳ نشان داد که ارزش خالص ذخیره خانوارهای سفیدپوست ۱۳ برابر بیشتر از خانوارهای آمریکایی آفریقایی تبار است. این بزرگترین شکاف از نوع خود از سال ۱۹۸۹ است که فقط گسترده تر شده بود. داده ها نشان میدهند که با ضربه سخت پاندمی جهانی بویژه بر ایالات متحده، اکنون این بیماری بیشترین ضربه را به آمریکایی های آفریقایی تبار و دیگر مردم رنگین پوست وارد کرده است. بخشا بدین خاطر که این آمریکایی های آفریقایی تبار و دیگر مردم رنگین پوست هستند که دارای خطرناک ترین مشاغل خط مقدم می باشند.    

چنانچه اریک گارنر و جورج فلوید از یک حداقل دستمزد ساعتی ۲۵ دلار در ازای یک کار مناسب برخوردار بودند، آیا لازم بود در وضعیتی قرار بگیرند که یک افسر پلیس متخاصم آنها را متهم به فروش سیگار نخی یا دادن یک اسکناس تقلبی بکند؟

آنها عادی هستند

جامعه ایالات متحده توسط سازوکار نرخ بالای نابرابری اقتصادی، نرخ بالای فقر، عدم امکان ورود به سیستم قوی آموزشی، و با برقراری شرایط شگفت انگیز جنگی ای که مردم را دیگر نه به مثابه شهروند، بلکه بعنوان جنایتکار می بیند، در هم شکسته شده است.

این چنین فرایندهایی تمدن را نابود می کند. نام های مایکل براون، ساندرا بلاند، اریک گارنر، تامیر رایس …. و اکنون هم جورج فلوید فقط اسامی لحظات کنونی هستند که با جوهر بر روی پلاکاردهای مقوایی در سرتاسر ایالات متحده و در بسیاری از اعتراضاتی که ادامه دارد، نوشته شده اند. در این اعتراضات واکنش به وضعیت نابسامان، در کنار خشم نسبت به سیستم، ماندگار است و به نظر میرسد تعدی به آنها پایانی ندارد. 

در روند عادی تاریخ ایالات متحده، دونالد ترامپ یک اغراق است. او زشتی ها را به حداکثر ممکن می رساند، ارتش را درگیر می کند، و در جستجوی امکانات قانونی برای بازداشت های وسیع معترضین می باشد. سیاست او یک سیاست خشونت آمیز است و زیاد دوام نمی آورد. میل به عدالت را به زور از کل مردم گرفتن، سخت است.

وقتی این مطلب* را می خوانید، فرد دیگری در نقطه دیگری از ایالت متحده به قتل خواهد رسید،  یک فرد فقیر دیگری که پلیس وی را یک تهدید می پندارد. فردا یکی دیگر کشته می شود و بعد هم یکی دیگر. این قتل ها برای سیستم عادی هستند. عصیان بر علیه این سیستم، یک پاسخ منطقی و اخلاقی است.

منبع : The Bullet

سوم ژوئن ۲۰۲۰

*اخبارروز– روز شنبه ۱۳ژوئن در حالی که شهر آتلانتا اعتراضات به کشته شدن جورج فلوید بود یک مرد سیاهپوست به دست پلیس کشته شد. به گزارش شاهدان ریشارد بروکس درحالی که برای تحویل گرفتن غذا از یک رستوران پشت فرمان اتومبیل به خواب رفته بود کشته شد.

https://akhbar-rooz.com/?p=35532 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x