شنبه ی هفته ی گذشته جمعی از دانشجویان ایرانی در ایالت نوردراین وستفالن آلمان تجمعی اعتراضی در فرودگاه دوسلدورف علیه حکومت جمهوری اسلامی و سرنگونی هواپیمایی مسافری اوکراینی توسط موشک های سپاه پاسداران برگزار کردند. این تجمع قطعنامه ی زیر را منتشر کرده است:
موجی در موجی پیوندد
قیام دی ۹۶ و آبان ۹۸ گرچه پیام آور روزهای پر التهابی بودند، اما بدبین ترین ناظر هم توان پیش بینی انجام ترور هوایی توسط سپاه پاسداران را نداشت. این روزها کسی شک ندارد که ملت ایران قیام کرده است. ایرانیان علیه ستم، علیه دروغ، علیه فساد، علیه انواع تبعیض، علیه این حکومت مذهبی فاشیستی به پاخاسته و هیچ تحلیلگری به اندازهی دستگاههای امنیتی همین حکومت رعب و زندان و اعدام به شهامت و مصمم بودن ملتی که قارنا را، ۶۷ را، ترور قاسملو و شرفکندی را، قتلهای زنجیره ای را، ۱۸ تیر را، کودتای ۸۸ را، کهریزک را دیده و نترسیده واقف نیست. آمار حیرت آور کشتار معترضین در آبانِ گذشته گرچه یکی از اوراق کتاب خونین حکومت اسلامی بود، اما چه کسی فکرش را می کرد که مرگ قاسم سلیمانی که البته زخم های حکومت نامردمی را با پروپاگاندا و بسیج تمام کشور برای مانور قدرت و مشروعیت، التیام بخشید هم فقط چند روز به کار حکومت اسلامی بیاید و بلافاصله دوباره خیابان توسط فاتحان ابدی تاریخ، محرومان و محذوفان و انقلابیون فتح شود؟
سبعیت حکومت اسلامی در استفاده از پرواز هواپیماهای مسافربری به عنوان سپر انسانی در برابر حملهی احتمالی آمریکا، به یکی از کریه ترین تصاویر عمر ننگینش تبدیل شد. شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین، بار دیگر مشت های ما و قدم هایمان را در برچیدن بساط این بختک مصمم تر کرد. انسانهای بیدفاعی که در آسمان هدف شلیک موشکهای سپاهی شدند که از یمن تا عراق و از سوریه تا لبنان چیزی جز دهشت و مرگ و ویرانی با خود نبرده است، میتوانستند امروز زنده باشند. می توانستند، اما در زمین و آسمان ایران، زیست برای انسان تنگ آمده است. نفیرِ نفرین زمان را ملت مصمم و انقلابی ایران درهم خواهد شکست و به آفتاب و انسان و آب و گیاه امانِ لبخند و زندگی خواهد داد.
ما عده ای از دانشجویان ایرانی ساکن ایالت NRW، ضمن همدردی نه فقط با بازماندگان ترور موشکی سپاه، که با تمام قربانیان خاموش روزانهی این عفریت از کوههای کردستان و نفس های خونین کولبران گرفته، تا زنان بی صدایی که در گور برای لقمهای نان جان میفروشند، تا کوت عبدالله و ماهشهر و زاهدان و چابهار، همدردی میکنیم. ما همدردیم و متحد. ما متحدیم با درد ملتی که تکهتکه و بیحزب فریاد میزند. ما متحدیم در سرنگونی حکومتی که فقط و فقط با سرکوب و مرگ هستیِ متعفنش را ادامه می دهد.
ما دانشجویان ایرانی ایالت NRW آلمان ضمن ابراز همدلی و اتحاد با جنبش دانشجویی ایران، بر اهداف و انگیزه های مشترکمان با دانشجویان داخل کشور تاکید می کنیم. ما هم در کنار دانشجویان داخل کشور فریاد «مرگ بر دیکتاتور چه تاجدار و عمامهدار» سر میدهیم. این اولین بودن ما بود، اما آخرینش نیست.
ما از تمام ایرانیان دغدغه مند خارج از کشور، علی الخصوص دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج، می خواهیم که به صفوف مبارزات علیه دیکتاتوری حکومت اسلامی بپیوندند که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود.
من با توام رفیق
من با توام رفیق
هرجا که هستم و پیکار می کنم
هر جا که هستی و پیکار می کنی…