پیش سخن مترجم:
در این اواخر برشهای کوتاھی از برنامەھای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در شبکەھای اجتماعی مجازی باز پخش میشوند کە بازتاب نگرش و گرایشھای شوینیستی و توھین آمیز مجریان تعلیم یافتە حکومت اسلامی بر علیە ارزشهای فرهنگی و آداب و رسوم ملل غیر فارس و از جمله کردهای ایران است.
سخن در این نیست کە گردانندە برنامە، فارس یا کرد و آذری و … مسخ شدە وابستە بە نهادهای امنیتی است، بلکە سخن در سیاست بغایت ارتجاعی حکومتی است کە بە درازای بیش از ۴٠ سال حاکمیت خود در ستیز با تمامی ارزشھای ملی مردمی است کە در چارچوب جغرافیای سیاسی ایران زندگی میکنند. این حکومت ناهمگونی و هر آنچە را رنگ اسلام و فرھنگ حکومت شیعه اثنیعشری را نداشته باشد، بر نمیتابد.
در برش ویدیویی کوتاھی کە گویا چند سال پیش پخش، و امروز به دنیای مجازی راە یافتە است، مجری برنامە بطوری زنندە بە لباس ملی میلیونھا کرد توهین میکند. بە ھر حال، ھر دم از این باغ بری میرسد، روزی کردھا را در رسانەھای ایرانی متھم بە بریدن گلوی آن سرکوبگرانی میکنند کە کردستان را بە خاک و خون کشیدە و بی مھابا صغیر و کبیر را از دم تیغ میگذراندند و روزی دیگر، خلبانی که در سرکوب و قتل عام “افتخارآمیز” مردم بیگناە و آزادیخواهان کرد شرکت مستقیم داشته است، اذعان میدارد که کردھا برای گوشت خلبانھای ایرانی نرخھای آنچنانی تعیین میکردند. انگار کردستان ایران مرکز و زیستگاە هانیبالها و آدمخورها بود و در قصابیها به جای گوشت گاو و گوسفند، تن سر بریدە سربازان غیور اسلام بفروش میرسید؟؟!!! و ما نمیدانستیم. بدون شک از این امامزادەھا که بیش از چهل سال در حال سرکوب کردها و تمامی آزادیخواهان ملل مختلف ایران هستند بیش از این نیز نمیتوان انتظاری داشت.
ایران کشوری است کثیرالمللە، با مردمی که زبان، فرهنگ و … گوناگون و متنوعی دارند. آشنایی بیشتر با علایق ملی و احترام و قبول این ناهمگونی به زندگی مسالمتآمیز و دوری از خصومتهای ملی کمک میکند. عدم درک این واقعیت سادە موجب کنش و واکنشهای میشود که میتواند به همبستگی و مبارزە ملل تحت ستم برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت آنها و زندگی دوستانه و مسالمت آمیز آنها در پهنه جغرافیای سیاسی ایران صدمات جبران ناپذیری بزند.
در ادامه سخن برای آشنایی خوانندگان فارس زبان با ارزش فرهنگی، هنری و سیاسی و تاریخی لباس کردی، ترجمه نوشتهای از اتنوگراف روس “بوگوسلوسکایا” در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
*****
جهان بینی, دیدگاه, ارزش, اعتقاد وتمام موارد مربوط به عرصه معنویات, بیشتر توسط فرهنگ شناسان(اتنوگرافها) مورد بررسی قرار میگیرد. با وجود این عملا بخش مهمی از حیات معنوی همبود اتنیکی[۱], مجموع نظریات زیبا شناختی آن و تمایل گروههایی که دارای درجات مشخص اتنیکی هستند از نظر می افتد .برای بیان این مسائل باید تمام جوانب حیات را به گونه ای منظم نشان داد. در پژوهشها, مقوله زیبا شناختی تنها در بررسی پدیده های انتزاعی – فرهنگی (موزیک, رقص) یا گذار هنر در حال رشد به هنر حرفه ای ظاهر می شود, منتهی به سادگی می توان متوجه این نکته شد که حتا درمراحل اولیه تکاملی انسان نیز زیبا شناختی زندگی اجتماعی, مختص به انسان بوده است. به صورتیکه انسانها در مراحل آغازی جامعه اشتراکی از نشانه های هنری به صورت علامت وقبل ازهرچیز اتنیک بهره برداری می کردند.
ابداع شیوه های انتقال اطلاعات گروه اتنیکی بربنیان پدیده « ما – آنها » و آرایش محیطی منظم در پیرامون آن, اعطای مختصات فرهنگی زبان به آن و درکی ناخودآگاه و کاملا احساسی می باشد. همزمان پرورش و تربیت افراد جامعه درچارچوب سنت های موجود, بر پایه محیط فرهنگی و بارنگ و نمای مشخص اتنیکی صورت گرفته, به آن رنگی مشخص و در واقع تصوری از زیبایی می دهد.
مفهوم « زیبا – زشت » با مفهوم « ما – آنها » پیوند داشته, خطوط روشن جهان بینی گروههای مختلف اتنیک را تشکیل می دهد. بی شک سنت پویا بوده و تحت تاثیر عوامل بیرونی و تغییرات درونی که دارای قانونمدیهایی در چارچوب سنت هستند, قرارمی گیرد. متاسفانه اکنون نیز طرح مشخصی برای تجزیه و تحلیل صوری ویژگی های اتنیک بسیاری از پدیده های فرهنگ مادی وجود ندارد و این در حالی است که ضرورت چنین پژوهش هایی کاملا احساس گشته, کمبود پرداختن به ویژگیهای اتنیکی اشیاء ازهمان نظر اول درمطالب منتشر شده فرهنگ شناسان مشاهده می شود.
لباس ملی از نقطه نظر زیباشناسی پدیدهای کاملا منحصر بفرد است. از یک سو جامعه سنتی در حال رشد دارای امکانات غنی و کافی برای استفاده ازمواد مختلف جهت تهیه لباس است و از سوی دیگر تغییردر پارچه وشرایط زندگی, مستمرا موجب تهیه لباسهای جدید با افزودن چیزهای نو به آن میگردد. ویژگیهای طبیعت انسان , خواستها و انتخاب فردی در چارچوب سنت, موجب رشد فانتزیهای خلاق درتهیه لباس میگردد. طبیعتا با رشد تکنولوژی سخن از سوسیوم[۲] آن دسته از گروههای اجتماعی میرود که امکان دست یابی به مواد اولیه را دارند. برای نمونه لباس تهیدستان بیشتر از همه جنبه عملگرایی دارد و این در حالی است که لباس اقشار مرفه جامعه معمولا کمتر در رابطه با سنت بوده, بیشتر جنبه پرستیژ دارد. در نتیجه انتخاب لباسهایی که دارای نشانه های کافی سنتی هستند برای تجزیه و تحلیل ویژگی های زیبا شناختی اهمیت بسیاری دارند. لباس اقشار میانی جامعه چون قاعده ای پاسخگوی این نیاز میباشد. در اینجا باید نقش دیگر لباس نیز مورد توجه قرار گیرد. در جوامع سنتی, لباس تقریبا بدون مشارکت صنعتگران حرفه ای تهیه می شود و همین موجب رشد قابلیت های هنری افراد میگردد.
به یقین می توان گفت, که لباس سنتی کردها بندرت مورد بررسی قرار گرفته است . عملا تحقیقی در مورد لباس کردهای ترکیه نشده است. اطلاعات مربوط به ادبیات کردهای ایران بسیار اندک می باشد. هانسن [۳]در دهه پنجم قرن بیستم زندگی زنان کرد درعراق را برشته تحریر درآورد. تک نگاشت او سرشار از تصاویر و طرحهایی است که بدون آنها مشکل بتوان مطالب را مورد سنجش و مقایسه قرار داد. در ضمن باید به نوشته م. عارف و بویژه دزیگل[۴] اشاره کرد که برای نخستین بار از شیوه زیبا شناختی برای بررسی لباس های ملی اقشار مختلف مردم در عراق استفاده کردند.
تک نگاری Al-Jadir W-Azzawioh نیز حاوی اطلاعات جالبی در رابطه با لباسهای کردی است. اما از نقطه نظر زیبا شناختی , کلکسیون پوشاک و تصاویر موجود در موزه مردم شناسی و فرهنگ شناسی پترکبیر(درسن پترزبورگ– م) منبع اصلی تجزیه و تحلیل لباس کردی می باشد . در این موزه چند ین دست لباس و دهها عکس وجود دارد که بخوبی تابلوی عمومی دگرگونی لباس را در قرن بیستم تکمیل کرده, پایداری نمونههای[۵] معین ثبت شده در ادبیات را منعکس میکند. لازم به ذکر است که کردها در ایران و عراق بعنوان اقلیت قومی تحت ستم مضاعف بوده, برای کسب حق تعیین سرنوشت ملی – سیاسی خود مبارزه میکنند. بی شک این مساله بی تاثیر در رابطه کردها با فرهنگ خود نمی باشد.
در قرن بیستم تغییرات قابل توجهی در لباسهای سنتی تمام خلقهای جهان صورت گرفت. نفوذ پارچه های کارخانهای در کشورهای شرق نزدیک موجب دگرگونی فرهنگ مادی خلقهای این منطقه شد. همزمان رشد خودآگاهی ملی موجب تشدید علاقه به لباس و بخصوص به نوع مجلسی آن گردید, پدیدهای که نگارنده این سطوردربین اعضای جمعیت کردهای لنینگراد(سن پترزبورگ کنونی) مشاهده کرده است.
لباس مردانه
هانسن در تک نگاری خود به تشریح ۲ نوع لباس کردی ]رواندوزی و سلیمانیهای [ در عراق میپردازد. نتیجه گیری مولف با مشاهدات م. عارف و Al-Jadir W-Azzawioh نیز تایید می شود. کلکسیون موزه پتر کبیر امکان طرح وسیعتری از آن را به ما میدهد. محدوده استفاده از نوع « سلیمانیهای » آن به ایران نیز میرسد. محدوده پوشش لباس مردانه کردی « رواندوزی » تنها مختص به بخش معینی از ]کردستان[ عراق می باشد.
موارد زیر وارد ترکیب لباس رواندوزی می شوند: پیراهن از پارچه نخی سفید با دوخت یکنواخت, آستین های راست و بدون زیر بغل. تک پارچه سه گوش بزرگی که به جای سردست]سورانی[ دوخته میشود یکی از ویژگی های مشخص پیراهن سنتی کردها است. چنین پیراهنی در نوع «سلیمانیهای» نیز وجود داشته, بطور کلی مختص به لباس کردی می باشد. برش زیرشلوار شبیه شلوار است, با این تفاوت که از پارچه نرم نخی تهیه میشود. لباس رو را که معمولا از پارچه خانگی پشمی تهیه شده, روی لباس زیر میپوشند. در حال حاضر از این پارچه ها استفاده نمیشود، بلکه از پارچه کت و شلواری پشمی ویا از پشم با لاوسال[۶] استفاده میکنند. تفاوت اساسی لباس رواندوزی با اقوام ایرانی زبان در نوع شلوار آن است. پاچه شلوار گشادتر ازقسمت بالای آن است. خشتک شلوار به شکل شش ضلعی میباشد. برای دوختن شلوار و نیم تنه بالایی از یک نوع پارچه استفاده میشود. نیم تنه با قامت مستقیم بوده, دارای آستین های راست و فاقد زیر بغل است. یکی از نشانه های پراهمیت لباس رواندوزی چگونگی رنگهای شلوار و نیمتنه است .کردها از پارچههایی که نقش های درشت, چهارخانه ویا راه راه هستند, استفاده میکنند. پژوهندگانی که این نوع لباس را مورد بررسی قرار دادهاند برای یکبار هم, استفاده از پارچه های ساده را یادآور نشدهاند.
کفش سنتی کردها و ایرانی ها به گونه ویژه ای است. تخت کفش آنها از تکه پارچههای سخت پرس شده ساخته شده است رویی آن دارای قلابی از نخ های کلفت پنبهای است. کردها کلاه نمدی نرمی که یک یا چند چارقد به شکل دستار روی آن بسته می شود, برسرمیگذارند. سه گوش انتهایی آستین پیراهن از زیرآستین نیم تنه بیرون آمده است, این سه گوش به دور پنجه پیچیده شده, در نزدیکی آرنج گره زده میشود. شال کمری چندمتری از کشمیر, ابریشم یا پارچه های دیگر نیز تعلق به این نوع لباس دارد. رنگ آن ممکن است روشن باشد. شال را پس از چند دور پیچاندن به دور کمر, به صورت ویژهای در جلوی کمر گره میزنند. (تعداد گره ها متناسب با تعداد پیچش شال به دور کمر می باشد که معمولا ۶ – ۵ دور است).
لباس « سلیمانیهای » ازدو جنبه با نوع « رواندوزی » متمایز می گردد:
- این نوع شلوار خاص اقوام ایرانی بوده, قسمت کمری آن بسیار گشاد و پاچه شلوارش تنگ است. خشتک, بزرگ ومربعی شکل بوده موجب ایجاد یک سری چین در ناحیه ران میشود.
- این لباسها از پارچه های که رنگهای سادهای دارند تهیه میشوند. در کلکسیون ما لباس یک کرد کشاورز عراقی از پشم خاکستری تیره و رنگ نشده دست بافت, و لباس کردی از مهاباد ( ایران) از پشم سفید ریز بافت که استادانه با ابریشم بنفش روشن روکاری شده است, وجود دارد. به غیراز اینها ,گونههای دیگری نیز وجود دارند. در کلکسیون موزه, لباس کرد شهرنشینی از مهاباد وجود دارد که نیم تنه بالایی آن تمام ویژگیهای برش سنتی را حفظ کرده است و دارای یکسری تکه ها مانند یخه و جیبهای رو و تو میباشد که بطور یقین از لباس نظامی اخذ شده است . این لباس با استفاده از پارچه ابریشمی قهوهای تیره بافت کارخانه دوخته شده است. عناصر لباس نظامی در عکسهایی که توسط هانسن و آریستاوا نیز گردآوری شدهاند, مشاهده میگردد.
با توجه به نکات یاد شده , چه چیزی لباس مردانه کردی را از لباس ایرانیها و عربها متمایز میکند ؟ مشاهدات جهانگردان در قرن نوزدهم به وضوح بیانگر چگونگی لباس سنتی کردها است . اشکال متنوع , پویایی رنگها, فزونی قطر برای آراستن دستار, تفاوت رنگها در بخش های مختلف لباس نشانگر تلاش برای ایجاد تصویری بیاد ماندنی است که هیچ تمایلی برای هماهنگ شدن ندارد.
لباس زنانه
لباس سنتی زنان کرد در عراق بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. کلکسیونهای موزه پترکبیر این امکان را میدهد تا بغیراز موارد شناخته شده, یک نوع رایج آن درایران را نیز مجزا کرد (در این مورد به سختی می توان از سطح اختلاف گونه شناسی آنان سخن گفت). لباس زنانه کردهای عراق در اواسط سده بیستم به شکل زیر تهیه میشد: زیر پیراهن نخی که قطعا به تقلید از لباس زیر اروپایی دوخته میشد, شلوارگشاد با خشتک مربعی نه چندان بزرگی که قسمت بالای آن از پارچه ساده و روشن تهیه شده و در قسمت کمر و مچ پا جمع میشود. بخش اساسی این نوع شلوارها از پارچه ساده نخی یا ابریشمی با رنگهای روشن دوخته شده است. روی این مجموعه, پیراهنی با برش یکنواخت, چین های مایل جنبی و آستینهای راست با سه گوش یزرگی که به جای سردست دوخته شده است, پوشیده میشود.
چنین لباسی را میتوان با استفاده از پارچه های دلخواه نخی, ابریشمی و یا مخملی بنابر بضاعت خانواده دوخت. منتهی آنچه در عکسها جلب توجه میکند رنگ روشن و نقش گلهای درشت در تمام لباسها است. بیشک زنان میانه سال بیشتر ترجیح میدهند لباسهای تیره رنگ را به جای لباسهایی که از پارچههای ساده رنگی با نقشهای کوچک سنتی ایرانی دوخته شدهاند, بپوشند.
آنها روی لباس, جلیقه مخملی یا ابریشمی روشن نقش داری که روی آن سوزنکاری شده است, می پوشند. روی آن ممکن است ژاکت بلندی که برش یکنواخت, پهلوهای گشاد در قسمت پایین و آستین های راست دارد پوشیده شود. برای دوختن ژاکت از پارچههای مختلف استفاده میشود (شواهدی مبنی بر نوع پشمی آن در دست نیست) در صورت امکان آن را با نوار و گلدوزی تزئین میکنند. زنان کرد کلاهی راکه معمولا با سکه, زنجیر و منجوق آراسته شده , برسرمی گذارند. دستاری از یک یا چند شال دور کلاه پیچیده, آن را با بندی ازمنگوله های نخی یا پشمی تزئین میکنند. گاه شال نازک و سادهای روی دستار میکشند.
اطلاعات مربوط به لباس زنان کرد در عراق را میتوان با تشریح ۲ نوع لباس مجلسی موجود در موزه [پتر کبیر] تکمیل کرد .در مقایسه با زمان هانسن, در سالهای اخیر تغییراتی در لباس کردی زنان بوجود آمده است. دخترهایی که از محیط روشنفکری برخاستهاند معمولا کلاه بر سر میگذارند و برای دوختن لباس از پارچه های هم نهشته[۷] استفاده میکنند.
ل. دزینگل در رابطه با تغییرات لباس کردی در آغاز دهه ۸۰ قرن بیستم مینویسد “کردها با توجه به گذار از نیمه کوچ نشینی – دامداری به کشاورزی تا حدی از نظر مادی غنیتر شده, توانسته اند ارتباط منظم و پایداری با مراکز تجاری بوجود آورند, در نتیجه سختی شرایط زندگی شان کمتر شده است”.
وضعیت جدید موجب تغییراتی در لباس آنها شده است. علاقه سنتی به رنگهای روشن, گذار عمومی به پارچههای همنهشته روشن را مهیا ساخته است. درگذشته تنها خانوادههای ثروتمند قادر به پوشیدن لباسهای شیک و گلدوزی شده با طلا و نقره بودند ولی اکنون امکان تهیه پارچههای پلی استر تزئین شده با پولک های طلایی و نقرهای برای همگان وجود دارد.
لباسهای مجلسی دانشجویان کرد عراقی از سه تکه تشکیل شده است: پیراهن, شلوار و جلیقه. برش آنها به شیوه سنتی است اما تنوع رنگ ها بی مانند و منحصر بفرد است. یکی ازاین لباس ها ترکیبی از پیراهن پلی استر توری بنفش روشن است که سرتاسر آن با نخهای نقرهای گلدوزی شده است, شلواراز پارچه پلی استر سبزرنگی است که با نخ فلزی قرمز رنگی روکاری شده است. روی پیراهن جلیقه سفید کوتاهی ازجنس ابریشم میپوشند که نقشهای درخشانی دارد.
یک دست لباس دیگرترکیبی از پیراهن سبز رنگ, بدن نما با نقشهای طلایی و شلوارسرخ زربافت وجلیقه پشمی هم نهشته آبی – سرخ است. در این لباس, رنگها رودرروی هم قرار میگیرند, نقشها درشت است و به روشنی عدم هماهنگی آنان با عناصر دیگر لباس به چشم میخورد. لباس خاطره تاثیربخشی به وجود می آورد. نگارنده امکان یافت تا لباس های مشابه را در بین شرکت کنندگان جشن نوروز در لنینگراد [سن پترزبورگ کنونی] ببیند.
در سال ۱۹۸۶ لباس یک زن متاهل و با بضاعت کرد مهابادی (ایران) را به موزه آوردند. لباس بطور چشمگیری از نوع عراقی متمایز میگردد. اگر این لباس را براساس تصاویر موجود در کلکسیون مورد ارزیابی قرار دهیم , بخوبی ویژگی مختص به لباس کردهای ایران متمایز میگردد. برش پیراهن یکنواخت است, قامت آن برش خطی دارد و دامنی پرچین به آن دوخته شده است. کمر پیراهن پایینتر ازحد معمول است، بطوریکه هنگام پوشیدن بالا کشیده میشود, در نتیجه قسمت بالا تنه روی کمر آویزان میشود.
در ترکیب این لباس شلوارهای گشاد ابریشمی (با برش سنتی برای تمام کردها) و بلوز وارد می شود. بلوزکوتاه است, تا ناحیه ران میرسد و در پهلو دارای برجستگی خاصی است. برش بلوز شبیه برش بلوز ایرانیها است. شال کشمیری بلندی با همان گرههایی که از مشخصات لباس مردانه است, بدور کمربسته میشود. کلاهی آراسته وپر زرق و برق به سر گذاشته شده, روی آن شالی از تور هم نهشته میکشند. رشته رنگ های لباس بسیار متنوع است: شلوار صورتی , پیراهن صورتی نارنجی با نقش و نگاره های طلایی, شال نارنجی با نقش های متنوع رنگی و بلوز به رنگ بنفش روشن با نقش های طلایی. کلاه از پارچه های قرمز و سبز تهیه شده, و شال نارنجی است. در تصاویر, رنگ اساسی لباسها صورتی یا نارنجی است, اما در اصل هر بخش آن دارای رنگ خاصی است که وارد هماهنگی عمومی نمیشود و قبل از هر چیز احساس ناهماهنگی ترکیبهای مختلف را در بیننده بر میانگیزد که سمت و سوی آن در جهت متعادل کردن این مجموعه در تمامیت آن نیست و مجددا خاطره تاثیربخش پویایی بوجود میآورد. لازم به گفتن است که هیچ کدام از این ۳ دست لباس به قشرهای تهیدست جامعه تعلق ندارند.
بدین ترتیب با توجه به انعکاس بعضی از خطوط هنری جهان بینی لباسهای سنتی کردها می توان به درک این نکته رسید که این لباس ها چه خطوط مشخصی از لباس ملی کردها را منعکس میکنند. یکی از ویژگیهای لباس مردانه و زنانه کردها تلاش برای خودنمایی و رویارویی لباس خود با دیگران است. استقلال, غرور و سلحشوری کردها به خوبی عیان است. آنها اصالت فرهنگی خود را کاملا حس کرده, سعی در حفظ آن دارند. منتهی در ده سال اخیر اصلاحاتی در لباسهای سنتی صورت گرفته است. در شهرهای بزرگ پوشیدن روزمره لباس کردی کم رنگتر شده است. در بیشترجاها لباس سنتی نقش مجلسی را ایفا میکند و این در حالی است که در شرایط سخت, موجودیت قومی نقش ویژهای را ایفا میکند.
کردها حتا هنگامی که دور از میهن نیز هستند لباس سنتیشان را به همراه دارند و این عمل ستایش برانگیزی است. متاسفانه با تنگ شدن محیط کاربرد لباس سنتی, غنای رنگهای آن نیز کم میشود. اکنون کاملا مشهود است که تفاوتهای قبیلهای در زیباشناختی در حال از بین رفتن است . در روند شکل گیری آگاهی تمام اتنیکی, ویژگیهای ملی لباس از بین میرود و بیشتر به صورت نشانههای تمام اتنیکی در میآید. تاثیرات بیرونی بویژه از طریق تاثیرات زیبا شناختی مجموعههای غیراتنیکی (پارچه, عناصر تزئینی و …) نیز تاثیر خود را برچگونگی لباس ملی میگذارد. تغییر شیوه نگرش و ارتباط اتنیک با جهان پیرامون بر بافت زنده فرهنگی و بویژه لباس اثر میگذارد.
منبع: کتاب جهان بینی سنتی خلق های آسیای نزدیک- مجموعه مقالات- انتشارات علم، مسکو، ١٩٩٢
[۱] واژه اتنیک در فارسی بعنوان قوم , قومی ترجمه شده است . با توجه به اینکه معادل فارسی آن در برگیرنده معنی واقعی آن نیست در اینجا همان واژه اتنیک به کار برده شده است.
[۲] Socium
[۳] Hansen
[۴] Dziegiel
[۵] Stereotype
[۶] lavsal
[۷] Synthetic