تا کنون می دانستیم که آقای خامنه ای با تردستی و با شناختی عمیق از تاریخ و فرهنگ حاکم بر مراکز دینی و بالاخص سازمان حجتیه بتدریج قومی ویژه از میان روحانیون و لباس شخصی ها که تشنه جاه و جلال و ثروت بودند را با بذل زر و زور وارد بازی بزرگان کرد .
بی مقدارترین آخوندها را بر حساس ترین مسئولیت ها گمارد و بی بته ترین افراد را در راس سازمانهای نظامی قرار داد تا افکار ماجراجویانه و افراطی او را تا اراده ی فردی بیمار گونه ی او را تا خصلت های جاه طلبانه او را با وجوه اسلامی و شرعی تزئین کرده و به نام فقه و شرع به اجرا بگذارند . افراد مسئله دار را در راس سازمانهای ملی – امنیتی ، مراکز اطلاعاتی ،زندانها و سازمانها و نهادهای مهم اقتصادی،شهری و سیاسی قرار داد به آنها قدرت دروغگویی و تهمت و تحقیر دیگران را داد ،قدرت جمع اوری وسازماندهی اوباش، قدرت تعیین تکلیف ، آدم ربایی ، قدرت زورگویی داد ، قدرت امرو عمل به قتل داد دریک کلام قدرت قلدری داد .
آقای خامنه ای قومی از دریوزگان را در طول این سی سال تربیت کرد که مجیز ارباب گویند و برمردم خدایی کنند . قومی بغایت خودخواه، گاه تبهکار ومست از فرمان روایی و تعیین تکلیف برمردم ، قومی که مجاز بود بدون پاسخ گویی به احدی به هر کاری اقدام کند . در یک کلمه حکومت اوباش.
اوباش به موازات نارضایتی مردم ، تجربه اوباشیگری خویش و افزایش کارایی و دامنه نفوذ خویش بتدریج نرخ ذوب در ولایت را سنگین تر کردند .
آقای قالیباف به فرماندهی نیروی انتظامی گمارده شد . خط مشی فرماندهی ناگفته مشخص بود ، ذوب در ولایت کبرای خامنه ای و ولایت صغرای قالیباف .
آقای قالیباف چند فقره نقل و انتقال کلان مواد مخدر متعلق به طالبان درخاک ایران را با مجوز رهبری به انجام رساند. ولی در خلال این چند فقره ی با مجوز چندین فقره را نیز بدون اطلاع واذن رهبری به خارج هدایت کرد و پورسانت های افسانه ای به چنگ آورد . بدلیل تک خوری و عربده های مستانه قدرت طلبی و خالی کردن زیر پای آقای طائب ، لو رفت و گویا طبق گفته آقای روحانی ، شورای امنیت ملی از محکومیت اعدام اوممانعت کرد. آقای قالیباف بخشی از این پول را سال ۸۴ هزینه انتخابات کاندیداتوری خویش برای ریاست جمهوری کرد و امروزبه عنوان ضامن اجرای منویات رهبری در دوره انتقال ایفای نقش می کند .
طبق اخبار، جمهوری اسلامی نزدیک به ده میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است. صرف نظر از درست یا نادرست بودن این هزینه ، سئوال اینجاست که این هزینه چگونه انجام شده است ؟ چگونه این پول وارد بانک شده و صورت قانونی پیدا کرده است ؟ حداقل یک فقره خرید و فروش جنس باید انجام بگیرد تا پول وارد حوزه بانکی شود و این پولشویی در مورد پولی صدق می کند که جنبه امنیتی نداشته باشد. و به ازای هر بار معامله حداقل ۶٪ ( ۴٪ مالیات و۲٪ سود) از اصل مبلغ کم میشود چون معامله باید سند بخورد. حال سئوال اینجاست مسئول یا مسئولین امنیتی این پولشوئی چند فقره معامله را گزارش کرده اند و خریداران و فروشنگان جنس چه کسانی بوده اند وعملاً چند درصد بیشتر بخاطر امنیتی بودن این نقل و انتقال تقاضا کرده اند . حداقل یک معامله بیشتر و فقط ۳٪ سود بیشتریعنی(۹٪) یک میلیارد دلار .پس اختلاف بین دوگزارش مختلف به بیت رهبری میتواند بالغ بر یک میلیارد دلار شود . آیا این بود دلیل خطرکردن حمل پول نقد به سوریه توسط آقای سردار سلیمانی ( طبق گزارش خلبان پرواز) . پولهای میلیونی ارسالی به حزب الله لبنان به چه بهائی از مراحل پولشوئی گذشته و وارد سیستم بانکی لبنان می شوند . چگونه پول خرید های مخفی امنیتی در اروپا و امریکا وارد سیستم بانکی اروپا می شوند .صحبت بر سر صدها هزار دلار نیست بلکه میلیونها دلار است . این مبالغ هیچگاه سند نمیخورند . آقای رفیقدوست در خاطرات خویش از صندوقی نام برده است که گویا مامورین خرید پورسانت های دریافتی را به آن حساب می ریختند و با این پول اقلام مورد نیازجبهه ها را می خریدند .تاریخ نشان خواهد داد که عوام فریبی آقای رفیقدوست نامی جز آدم شوئی ندارد . پرونده سه هزار میلیارد ی آقای رفیقدوست به دستور رهبری با اعدام شریک دیگر پرونده خاتمه یافت .
این اوباش چه کسانی هستند که مانع تصویب FATF شده اند. برای وضوح بیشتر مثالی ساده بدون ذکر پیچیده گیهای دنیای پولشوئی می آورم .
آقای مامور باید جنسی را به قیمت نقد بخرد و چون طرفین معامله از امنیتی بودن معامله مطلعند لذا بنجل ترین اجناس به گرانترین قیمت از دلالان معمولاٌ چینی تبار در کشوری ثالث خریداری می شوند و این جنس در بازارکشور هدف به قیمت رقابتی و با سند فروخته میشود و پول حاصل طبق سند به بانک واریز می شود و اصطلاحاٌ تمیز می شود . در بهترین حالت یعنی نقل و انتقالات مخفی اقتصادی ۱۰٪ از مبلغ کسر می شود و اگر شرایط امنیتی باشد نرخ در دالانهای شناورپولشوئی تعیین می شود و دست مامورین ولایی برای اعلام هر نرخی کاملا باز است و کنترل اصولاً امکان پذیر نیست.
آیا آقای خامنه ای این باند را نمی شناسد؟
برای این آقایان مهم نیست که این پول به کجا و برای چه منظوری به خارج فرستاده میشود بلکه صرف فرستادن مبالغ کلان و به صورت مخفی اهمیت دارد تا این لاشخورها سهم خویش را در دالانها به جیب بزنند .صحبت فقط این اوباش نیستند بلکه صحبت بر سر کسانی که اینها را میشناسند نیز هست و علاوه بر آنها خرده اوباشانی که در مجلس و درنماز جمعه ها بر علیه FATF حنجره پاره می کنند نیز هست . ولایت کبرای آقای خامنه ای هزاران ولایت صغرای درجه یک و دو و… بوجود آورده است . ولایت صغرا خود حکومتی به راه انداخته است و این هزینه ای است که آقای خامنه ای برای ذوب در ولایت می پردازد.
تا کنون می دانستیم که رئوسا برای حفظ و یا کسب ریاست بربانکها ، سازمانها نهادها و دوایر مختلف دولتی یا حتی سازمانهای دینی پولهای کلانی خرج می کنند و یا می پذیرند که در ازای تداوم ریاست و مالاّ بهره بری کلان مالی برای شخص خویش روابط ملعون فساد اداری را به نفع برگماشتگان خویش صحنه گردانی کنند . بله قیمت تبدیل اعدام به حبس ابد هر روز تغییر می کند . قبلاّ برابر با دیه بود ولی الان به دلار حساب می شود، به قیمت پنجاه هزار دلار.
تا کنون میدانستیم نرخ مقا م امام جمعه یک مسجد تالار دار بیست و پنج میلیون است ولی اخیراّ دوستی اطلاع داد نرخ افزایش پیدا کرده ونرخ روز به ازای چهار سال امامت جمعه در یک مسجد با حسینیه برابراست با قیمت یک واحد آپارتمان نوسازدر همان منطقه .
البته این افزایش قیمت شامل نرخ مقام سرپرستی واحد اسناد و املاک نیز شده و قیمت روز الان برابر است با قیمت یک واحد آپارتمان در همان منطقه .
البته خالی از فایده نیست اگر اشاره ای هم به قیمت روز سرپرست واحد گشت راهنمایی و رانندگی داشته باشیم که هم چنان ثابت است و برابر است با کل حقوق سازمانی آن سرپرست که البته در مقابل پول نقدی که از مردم تلکه میکند واقعاّ ناچیز است . البته من مطمئنم قیمت گرانتر است .
تا کنون میدانستیم که بی عرضگی قوم برکشیدگان اظهر من الشمس گشته است ، رشته امور از هم گسسته ، ناکارآمدگی دست اندرکاران که نتیجه محتوم بی اعتمادی به مردم ، انتصابات انتفاعی – باندی ، و در یک کلمه مدیریت فسادهای مافیایی است عملا تیشه به ریشه امکانات مادی و معنوی جامعه زده است .خزانه خالی و ماجراجویی های مالیخولیایی آقای خامنه ای کشور را پریشان و آشفته حال در بن بستی فاجعه بار گرفتار کرده که حتی قوم اوباشان نیز خطر را احساس می کنند وانگهی هنوزتصور بر این است که حکومت اوباش زور دارد و میتواند خون بریزد.
تا کنون میدانستیم آقای خامنه ای برای حفظ پایگاه مردمی جمهوری اسلامی و کنترل ناراضییان اگر جایی مجبور به عقب نشینی شده تمام توان خویش را برای دیکته کردن رویه خود بر افراد غیر خودی بکار برده و عملاً رئیس مجلس یارئیس جمهور در بهترین حالت مخالفین ومنتقدین شرمنده ای بوده اند و یا هستند که مجری منویات ولی فقیه گشته اند .
تا کنون میدانستیم که حکومت فردی ،غیر قانون مند ، توطئه پرور و ماجراجو و غرق در فساد مناسب ترین بستر را برای نفوذ سرویس های امنیتی خارجی فراهم کرده است . سیستم حکومتی کشور جولانگاه عملیات قتل افراد ناهمسو و دزدی اسناد طبقه بندی شده سرویس های خارجی گشته است و یقیناً در تمام سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری واجراحضور فعال دارند و عملا سیاست خارجی کشورمان را برای توجیه سیاست های توسعه طلبانه خویش و تحقق سیاست های مالی کشورهای متبوع خود مهندسی می کنند . تاریخ ابعاد نابخردی های خانمان سوز اقای خامنه ای را بر ملا خواهد ساخت .
تا کنون میدانستیم که قواعد بازی این اواخر تغییر کرده و اوضاع سیاسی متشنج است . بازیگران هراسناک از اینده سعی دارند از قافله عقب نمانند و آخرین توشه ها را تا فرصت باقیست برچینند. بازیگران نگرانند و خشمگین و برای حفظ موقعیت خویش حاضرند دیگری را محو کنند .آقای قاضی منصوری قواعد بازی را رعایت نکرد و میرفت که ضررو زیان بزرگی به همقطاران خود بزند ، با او صحبت کردند ولی ظاهرا معامله جوش نگرفت . آقای قاضی منصوری از طبقه سوم خودکشی کرد . و آب از آب تکان نخورد.
مدیر جدید واحد تامین قطعات یدکی پالایشگاه … در یک تصادف رانندگی در جاده اندیمشک به اهواز فوت می کند و مدیر قبلی مجددا به ریاست واحد گماشته می شود.
مدیر قبلی سازمان اطلاعات مازندران به ریاست دانشگاه … گمارده شد و بعد ازده سال مدیریت ولایی بر دانشگاه یک سال قبل بازنشسته شد و چند ماه پیش به جرم قاچاق یک تن طلا بازداشت شد زیراکه قانون بازی را رعایت نکرد و اخیراّ گویا اعلام کرده جانش در خطر است . و این آئینه واقعی بلای خانمان سوزی است که مدیریت آقای خامنه ای برای ما به ارمغان آورده است.
مدیر کل اطلاعات استان – رئیس دانشگاه – قاچاق یک تن طلا –خطر ترور
اقای شمخانی گفتند که « زمان ترور ،روز ترور ،مسیر ترور و مکان دقیق ترور آقای محسن فخری زاده برای ما معلوم بود »
ولی بازاقای فخری زاده ترور شد . وحکومت سه روز بعد سکوت کرد. سئوال اینجاست چه کسی بستر این ترور را فراهم کرد . چه کسانی پشت صحنه این ترور که گویا یک « تله امنیتی » بود را کارگردانی کردند ؟ خانواده ی زنده یاد آقای فخری زاده دیروز در پی اعتراضات آقایان خودسر به نامگذاری یک خیابا ن به نا م زنده یاد اقای شجریان و تعویض آن به نام آقای فخری زاده اعلام کردند که آقای فخری زاده از علاقه مندان به موسیقی اصیل ایرانی بود و روش آقای فخری زاده « زدودن زنگارهای جهل و تعصب » بود. ناگفته پیداست که آقای فخری زاده از کلیدی ترین مسئولین نظامی کشور نمیتوانست یار گرمابه و گلستان آقای طائب بوده باشد . مطمناً حذف اقای فخری زاده را اوباشان خودی کلید زدند .تاریخ پرده از این تبهکاری اوباشان داخلی ذوب شده در ولایت را بزودی کنار خواهند زد . آیا آقای خامنه ای از راز این جنایت مطلع نیستند؟
آنچه که نمیدانستیم و حدس نمیزدیم اوج سبعیت این ولایت های صغرا بود . ناکارامدی آشکار مدیریت آقای خامنه ای ،فساد فراگیر دستگاه اداری کشور وحشت از مردم مالامال انباشته از کینه و نفرت ، وحشت از رقبای وحشت زده و نگران از خیانت زیردستی ها ، نگران پولهای چپاول شده و ترس از رازهای تاکنون سر به مهر قتل ، و… جنگی را بین اوباش رده اول کلید زده است . و قطعاً در این جنگ جدید تصمیم دارند نه تنها از جان رقیب بلکه از جان مردم نیز مایه بگذارند . انسانهای بیگناهی باید قربانی شوند تا رقیب را جنایتکارتر از خویش معرفی کنند . رقیب را مسبب اوضاع و احوال نابسامان فعلی در عرصه داخلی و خارجی نشان دهند .مردم را در خیابان به گلوله ببندند و دست به تسویه حساب های داخلی بزنند و بالاخره حکومت نظامیان را بر کشور مستولی کنند . فاز جدید جنگی است برای تسخیر مقام ولایت فقیه یا فرماندهی کل ولایت کده های صغرای دست پرورده آقای خامنه ای دیگرگردن گلفت تر ازآن شده اند که آقای خامنه ای بتواند آنها را کنترل کند.
اعدام روح اله زم اولین جنایت فاز جدید است ولی یقییناً آخری نخواهد بود .
و. حق وردیان
سوم دیماه ۱۳۹۹
