جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

مدیریت بین المللی بحران کرونا – احمد هاشمی

با بحران کرونا، دو رکن اساسی سیستم سرمایه داری یعنی اقتصادجهانی و امنیت جهانی فروریخت. با وجوداین، اما مقابله با این بحران بزرگ و بی سابقه تنها در سطح ملی جریان دارد و سئوال این است که چرا نظام بین المللی برای مدیریت حداقلی این بحران همه جانبه ناتوان است؟
احمد هاشمی

مقدمه

با پاندمی کرونا رشد اقتصادی چین معکوس شد. بخش بزرگی از روند های خدمات و تولید در آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا و تمامی اروپا متوقف شد. بخشی از اقتصاد امریکا از کار افتاد و میلیون ها نفر بیکار شدند. در یک کلام  دو رکن اساسی سیستم سرمایه داری یعنی اقتصاد جهانی و امنیت جهانی فرو ریخت. با وجود این، اما مقابله با این بحران بزرگ و بی سابقه تنها در سطح ملی جریان دارد و سئوال این است که چرا نظام بین المللی برای مدیریت حداقلی این بحران همه جانبه ناتوان است؟

نظام تک- چند قطبی

پاندمی کرونا در شرایطی اتفاق افتاد که نظام بین المللی، در آستانه قرن بیست و یکم در اثر پنچ دکرگونی بزرگ سیاسی در جهان، در بحران مدیریت قرار داشته است. زوال قدرت ایالات متحده و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس حمهور آمریکا، بحران در اتحادیه اروپا، صعود چین به همراه کشورهای گروه بریکس، بحران لیبرال دمکراسی و برآمد اقتدارگرایی نوین در عرصه گلوبال، منبع مهمی برای ظهور بحران هایی در سطحی محلی، ملی و شبه  منطقه ای بوده و هستند. در کنار بحران های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک، اجتماعی و اکولوژیکی در جهان، بحران هایی محلی، ملی و شبه منطقه ای به سرعت تبدیل به بحرانی بین المللی گشته اند. به عنوان مثال بحران سوریه یک نمونه آن است.

در دوران جنگ سرد یعنی در شرایط  نظام دوقبطی، عمدتا آمریکا و شوروی، بحران های بین المللی را مدیریت می کردند.

فروپاشی شوروی تحولی اساسی در ساختار توزیع قدرت در نطام بین الملل را به وجود آورد. در سال های اولیه فروپاشی شوروی در رابطه با توازن قوا، جهان شاهد یک دوره انتقالی بود. در این دوره انتقالی، آمریکا تنها قدرت هژمونیک جهان شد. و هیچ رقیب دیگری را تاب نمی آورد.

 دوره انتقالی “تک فطبی” طولانی نبود. جنگ های پرهزینه و بحران مالی،  قدرت سیاسی- اقتصادی آمریکا را کاهش داد، ولو اینکه هنوز قدرت نظامی شماره یک جهان باقی ماند.

گسترش قدرت اقتصادی چین در کنار گروه بریکس از یکسو و  بازسازی اتحادیه اروپا پس از فروپاشی شوروی، باعث گشت که چین و اتحادیه اروپا به بازیگران مهم  درنظام بین المللی تبدیل گردند.

شکست پروژه لیبرال دموکراسی در روسیه  و برآمد اقتار گرائی نوین، در کنار بحران لیبرال دموکراسی، باعث بازگشت روسیه به عنوان یک قدرت سیاسی – نظامی در نظام بین المللی شد.

 بنابراین بعد از فروپاشی شوروی به مدت کوتاهی درعرصه سیاست بین المللی نظام تک قطبی حاکم بود، افزایش قدرت چین، اتحادیه اروپا و ژاپن و تثبیت جایگاه روسیه در معادلات جهانی و منطقه ای، شکل گیری توزیع جدید قدرت در قالب نظام تک- چند قطبی، در اوایل قرن بیست و یکم را فراهم نمود. بدین ترتیب ساختار نظام موجود بین المللی، ترکیبی از یک ابر قدرت و چهار قدرت بزرگ یعنی چین، اتحادیه اروپا، ژاپن و روسیه است.

آمریکا تنها کشوری است که هنوز در همه ابعاد نظامی، اقتصادی، تکنولوژیکی و فرهنگی قدرت برتر است و چهار عضو دیگر تنها ابعادی از قدرت را در اختیار دارند، این موضوع باعث می شود، که آمریکا برای حل و فصل و مدیریت بین المللی به نوعی ائتلاف با سایر قدرت های عمده نیاز دارد. توافق برجام نمونه گویایی از این ائتلاف در نظام تک – چند قطبی بود.

مدیریت بحران های بین المللی

در نظام تک قطبی- چند قبطی موجود، در ابعاد نظامی، اقتصادی و تکنولوژیک، توازن قدرت نامتقارن است و آن به این معنی است که  قدرت آمریکا، در تمامی ابعاد نظامی، اقتصادی و تکنولوژیک در توازن قرار دارد، اما به عنوان مثال روسیه در بعد نظامی دارای قدرت جهانی است، قدرت اقتصادی و تکنولوژیک آن بسیار ناچیز است. از سوی دیگر ژاپن که در بعد اقتصادی و تکنولوژیکی غولی نیرومند است، در عرصه نظامی حرفی برای گفتن ندارد.

توازن قدرت نامتقارن در نظام تک قطبی- چند قبطی، مدیریت بحران های بین المللی را بسیار سخت و پیچیده کرده است.

موضوع مهم دیگر این است که  مدیریت بحران های بین المللی تنها به ساختار و فرآیندهای آن وابسته نیست، بلکه الگوی رفتاری دولت ها نیز نقش مهمی را ایفا می کند. با الگوی رفتاری دولت اوباما امکان توافق بر سر برجام حاصل شد. با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، این توافق یک جانبه توسط او باطل شد و سیاست تهاجمی تحریم برقرار گردید.

 مثال برجام نشانگر این موضوع است که در شرایط  وجود نظام تک قطبی- چند قبطی، سیاست یک جانبه نگری، سیاستی تهاجمی و خودمحور است و کمکی به حل بحران نمی کند، بلکه با سیاست ائتلاف محور و چند جانبه نگری می توان بحران های بین المللی را مدیریت نمود.

نقش خود محور و یک جانبه نگری ترامپ در آمریکا و گسترش  اقتدارگرائی نوین زیر پرچم ناسیونالیسم وطنی، مانعی برای مدیریت حداقلی پاندمی کرونا تاکنون درجهان بوده است.


احمد هاشمی
[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=27146 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x