پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

مشکل تنها این ویروس نیست – مجتبی طالقانی

شرایط عادی تازه ای باید ایجاد کرد. مخالفت جدی با طفره دولت ها از وظایف عمومی ضروری، تامین بهداشت و سلامت عمومی رایگان، حذف و یا به حداقل رساندن نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، کاهش ساعات کار، دسترسی به هوای پاک و محیط زیست پایدار، کاهش سرعت و رقابت برای کسب ثروت و بسیار موارد دیگری که شرح یک یک آنها در این جا مقدور نیست اجزای آن هستند

مجتبی طالقانی

چند ماهی می شود که این ویروس نابکار کار و زندگی تقریبا همه جوامع روی کره زمین را بهم ریخته است. جمع بسیاری خانه نشین شده اند. گروه بزرگتری از سرناچاری به کار دراین شرایط خطرناک تن داده‌اند. دولت ها هر یک سیاستی پیش گرفته اند. برخی بیمه بیکاری پرداخت می کنند و گروه دیگری وعده آن را می دهند. بسیار چیزها تغییر کرده و زندگی به شکلی که  پیش از این نمونه‌ای نداشته درآمده است. تهیه واکسن یا دارویی موثر برای درمان هم  به نظر نمی رسد که در کوتاه مدت میسر باشد و گویا به زمانی نه کمتر از یک سال نیاز دارد.

 نمی توان گفت که دنیا زیر و زبر شده و دیگر امیدی نیست؟ دیر یا زود این وحشت حاکم بر زندگی جای خود را به شرایط دیگری خواهد داد و یا دست کم یاد خواهیم گرفت که با این وضعیت جدید زندگی کنیم. اما این هم به جای خود محفوظ است که شرایط بعد از این واقعه همان نخواهد شد که پیش از این بوده است. گفته اند که از یک رودخانه دوبار نمی توان عبور کرد حال نیز به نظر می رسد که از پس این بیماری با دنیای دیگری روبرو خواهیم شد. این ویروس با همه مصیبت هایش چیزهای زیادی را آشکار کرد. چشم ها را باز کرد و ضعف ها را به رخ کشید. آنچه که اتفاق افتاد، چه آنها که مستقیما شاهد بودیم و چه آنها که خبر یا تصویرش را دیدیم، گفتنی هایی دارند .

کم کم اغلب دولت ها صحبت از بازگشایی می کنند. در پی آنند که شرایط را “عادی” سازند. مشکل را در شرف اتمام می دانند و روند آسیب پذیری را گذر کرده از اوج و رو به افول می بینند. نیروهای کار را مجددا به کار دعوت می کنند و به کسب و کارها اجازه بازگشایی می دهند. متخصصان و پزشکان  از آن سو اما تاکید میکنند که خطر مرتفع نشده و بیماری حداقل در مراکز عمده و پرجمعیت همچنان قربانی می گیرد. نکته اما این است که آیا مشکل فقط این ویروس است؟ این همه قربانی و این خسارات جانی و مالی آیا قابل اجتناب و یا دست کم قابل کاهش نبود؟

 اکنون به روشنی معلوم شده که در اغلب کشورها امکانات مرتبط با سلامت عمومی و آمادگی های لازم برای پیشگیری از بیماری های واگیردار بسیار ضعیف تر و نارساتر از آن بوده که برای دفاع از سلامت عمومی و مقابله با بیماری هایی از این دست لازم است. بیماری های مسری و مرگ و میر عمومی ناشی از امراضی چون طائون و وبا و آبله از دیر باز شناخته شده بود و بنا بر قولی یکی از سواران سرنوشت نهایی انسان است. تفاوت قابل مشاهده‌ بین نتایج شیوع این بیماری، تعداد مبتلا شوندگان و تعداد مرگ و میر، بین  کشورها و همین طور بین طبقات مرفه و اکثریت مردم تهیدست در هر کشور، خود گویای این است که بیشتر از خود بیماری میزان آمادگی و نحوه تامین سلامت است که نقش تعیین کننده دارد. همانطور که بلایایی چون زلزله یا طوفان در جوامع مختلف نتایج مشابه بجا نمی گذارند این بیماری نیز از حیث ایجاد خسارت های مادی و جانی اثر یکسانی نداشته است. هر جا که بیمه های رایگان و امکانات درمانی و بهداشتی در دسترس همگان بیشتر و مجهزتر بوده خسارت ها کمتر و قابل تحمل تر بوده است. هر جا که مدیران جامعه ناچار از پاسخگویی بوده و احساس مسئولیت بیشتری داشته اند شدت بیماری و مرگ و میر کمتر بوده است.

 توصیه های اقتصادی در زمینه کوچک سازی دولت ها و اعمال سیاست های خصوصی سازی و کاهش تعهدات اجتماعی در دو دهه اخیربا استقبال دولت های بسیاری در جهان مواجه شد. در حکومت های توتالیترکه نهادهای مدافع منافع اکثریت مردم سرکوب و یا تضعیف شده اند سرمایه گذاری در امکانات بهداشتی و ایمنی عمومی و تامین هزینه های سلامت و بیمه های همگانی کاهش یافت و شانه خالی کردن از مهمترین تعهدات عمومی تحت عنوان چابک سازی دولت به سرعت و شدت عملی شد. حتی می توان گفت که  کمبود و عدم کفایت امکانات، از چشم مخالفین سیاست های خصوصی سازی و نیروهای مدافع عدالت اجتماعی نیز تا حد زیادی به دور ماند و اهمیت و ضرورت تقویت آنها کمتر مورد تاکید قرار می گرفت. درسی که از شرایط موجود می توان آموخت یکی این است که بلایای طبیعی همیشه بوده و هستند و در دنیایی که کانون های متراکم جمعیت فراوان و ارتباطات این قدر ساده و فضا – مکان چنین فشرده شده است، امکان بروز و گسترش آنها هم شدت بیشتری یافته است. در این وضعیت، خصوصی سازی و برون سپاری وظایف دولت ها جزآن که اکثریت غالب در کشورهای توسعه یافته و توده های وسیع مردم کشورهای فقیر در مقابل بیماری بدون دفاع بمانند نتیجه دیگری  حاصل نخواهد شد. تلاش جدی برای تامین و تجهیز امکانات سلامت و بهداشت عمومی و رایگان برای همه افراد جامعه، و اجتناب از تجاری سازی بهداشت اکنون اهمیتی دو چندان یافته است.

اینک زمان و شرایط برای تاکید و پیگیری مطالبات عمومی مساعد است. اکثریت مردم به اهمیت و حیاتی بودن حفظ  و ارتقاء سلامت عمومی واقف شده‌اند. دولت ها نیز حساسیت و میزان آسیب زایی ناشی از بیماری های مسری را دریافته اند. لطمه‌ای که این بیماری به اقتصاد کشورها و کلا اقتصاد جهانی وارد کرده بسیار سنگین تر از آن است که نادیده گرفته شود. حتی صاحبان صنایع و سرمایه‌داران کوچک و بزرگ نیز به حساسیت موضوع و ضرورت آن برای تداوم کسب و کار خود پی برده‌اند. روشن است که شکوفایی کسب و کار و بقاء جریان انباشت موکول به سلامت جامعه و به ویژه نیروهای کار است، به قول انگلس “هر قدر تولید سرمایه داری تکامل یابد کمتر قادر است با اعمال شیادانه و حقه بازی های کوچکی که مشخصه مدارج اولیه آن است ، دوام بیاورد [i]” گرچه این انتظارهم نیست که نظام اقتصادی موجود خود پیشقدم بوده و بخشی از مازاد قابل کسب خود را صرف تامین بهداشت و امنیت عمومی نماید.

 نگاهی به متون موجود درباره شرایط زندگی کارگران و تهیدستان در مراکز صنعتی اوایل انقلاب صنعتی کیفیت نابهنجار و ناایمن زندگی کارگران در شهرهای آن دوران را به خوبی نشان می دهد. این مدارک نه تنها گواه فاجعه زندگی کارگران در آن زمان است بلکه نشان دهنده این حقیقت نیز هست که چگونه در شرایطی کم و بیش مشابه امروز، مبارزات کارگران و زحمتکشان شهری و فعالان مدنی برای تغییر وضعیت و بهبود نسبی امکانات عمومی و بهداشتی شروع شد. راه البته طولانی و پرمشقت بوده است اما پویندگان آن رنج بیهوده نبرده اند و دستاوردهای قابل قبولی برای نسل های بعدی باقی گذارده اند. مطالعه این متون همچنین گواه بر این است که چگونه احساس خطر دولت و سرمایه داران به پیشبرد مبارزات و تحقق برخی خواسته ها ی بهداشتی کمک نموده است. به این نمونه از وضعیت محلات کارگری لندن و دابلین به روایت انگلس نظری بیفکنیم:

“خیابان‌ها معمولا سنگفرش نیستند، ناهموار کثیف و مملو از آشغال‌های نباتی و حیوانی، بدون جوی یا فاضلاب و در عوض پر از گنداب های ساکن و متعفن هستند” و یا “معابر محلات کارگری بقدری تنگ ساخته شده اند که از پنجره یک خانه می توان به خانه روبرو رفت و نور به زحمت می تواند به حیاط یا کوچه هایی که میانشان قرار دارد نفوذ کند”.

 احساس خطر و مشاهده نزدیک شدن بیماری های مسری به مناطق امن زندگی سرمایه داران و دولتمداران چنان وحشتی در آنان ایجاد می کند که برای رهایی از آن تن به انجام اقدامات سریع بهداشتی و ایمنی  در شهر می دهند و تسهیلاتی  برای مناطق کارگرنشین و تهیدستان قائل می شوند که در شرایط عادی هرگز رضایتی بدان نداشتند به قول انگلس:

“شیوع مکرر وبا، تیفوس ، آبله و سایر بیماری های مسری ضرورت سالم سازی شهرها را به مغز بورژوازی بریتانیا، در صورتی که وی نخواهد با خانواده خود قربانی این آفت ها شود، فرو کرد”.

 دستاوردهایی که امروز عادی و بدیهی پنداشته می شود حاصل کوشش و مبارزاتی است که نیروهای کار برای نیل به آن سخت کوشش و گاه جانفشانی نموده‌اند. چهارده ساعت کار روزانه، بهره کشی ظالمانه از کودکان خردسال و زنان، پرداخت دستمزد بسیار ناچیز و حتی نه به اندازه گذران روزمره و سکونت کارگران در کنار مسیرهای فاضلاب و در بیغوله هایی غیرقابل تصور نمونه هایی از آن وضع بوده است که اینک تصور آنها، لااقل در کشورهای به اصطلاح پیشرفته، هم قابل قبول نیست. هرچه بر عمر سرمایه داری اضافه میشود، آکاهی طبقه کارگر و آگاهی عمومی جامعه افزایش یافته و تن به هر مصیبتی برای لقمه نانی نمی دهد.

امکانات بهداشتی و ایمنی موجود در بسیاری از کشورها نامطلوب و ناکافی است و از آن بدتر نحوه دسترسی به همین امکانات است که با خصوصی سازی های دو دهه اخیر به شدت از دسترس طبقات کم درآمد خارج شده است. پیش از این همه گیری این وضعیت طبیعی و عادی جلوه داده می شد، گرچه واقعا نه طبیعی و نه عادی است. آسیب پذیری در مقابل بیماریهای واگیر، عدم کفایت امکانات و تجهیزات، کافی نبودن پزشکان و کادرهای درمانی، رایگان نبودن بهداشت همگانی، جدی نگرفتن هشدارهای متخصصین محیط زیست و مصلحین اجتماعی، عدم توجه به شکاف طبقاتی و انباشت بی حساب منابع در دست عده‌ای معدود همگی علایم آسیب پذیری، ناایمنی شرایط موجود است. نابرابری حیرت انگیز اقتصادی و اجتماعی بین طبقات اقتصادی یک کشور و چه در میان کشورهای جهان از مهمترین عوامل ناایمنی است. این همه در حالی است که به بهانه واهی امنیت ملی و ساختن دشمنان فرضی ، بخش بزرگی از منابع مالی و بودجه های دولت ها صرف هزینه های نظامی بی حاصل می شود و خانواده ها ناچار به تحمل بار سنگین هزینه های درمان و بهداشت می شوند.

  شرایط عادی تازه ای باید ایجاد کرد. مخالفت جدی با طفره دولت ها از وظایف عمومی ضروری، تامین بهداشت و سلامت عمومی رایگان، حذف و یا به حداقل رساندن نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، کاهش ساعات کار، دسترسی به هوای پاک و محیط زیست پایدار، کاهش سرعت و رقابت برای کسب ثروت و بسیار موارد دیگری که شرح یک یک آنها در این جا مقدور نیست اجزای آن هستند. همه گیری ویروس کرونا ضرورت  کوشش پیگیر برای دستیابی به شرایط عادی تازه را برملا ساخته است. اینها خیالات و آرزوهایی واهی نیستند. نیازهایی کاملا ضروری و تحقق پذیر و اهدافی واقعا بر حق هستند که جامعه طبقاتی و سیستم سرمایه داری مانع از تحقق آنها شده است. نیل به این اهداف  با تلاشی مجدانه و مبارزه ای سخت و پیگیر کاملا میسر است. همان طور که عادی سازی بدون تغییر و تحول اساسی به معنای باز گشت به گذشته و تکرار آسیب پذیری موجود است.

مجتبی طالقانی – ۱۰/۳/۹۹

نقل قول ها از متن فارسی کتاب وضع طبقه کارگر در انگلستان نوشته انگلس، گرفته شده.

https://akhbar-rooz.com/?p=31952 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x