سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

مکثی بر مقوله ی اپوزیسیون – پرویز مختاری

این مقوله به معنی لغوی یعنی {مخالف}. در  سیاست، اپوزیسیون به گروه ها و یا آندسته از احزاب و سازمان های سیاسی گفته می‌شود که نمایندگی اقلیت در رابطه با اکثریت تشکیل‌دهنده دولت  و پارلمان را بعهده دارند و در تقابل یا اکثریت در قامت مدعی و حریف ظاهر می‌شوند.

اساسأ مفاهیم اکثریت و اقلیت در نظامات با سیستم های « نمایندگی و انتخاباتی» شکل میگیرند و به همین لحاظ نیز مقوله ی «اپوزیسیون» معنی کاربردی خود را از آنجا می یابد.

مردمان شرکت کننده در یک انتخابات از میان کاندیداها  عده‌ای را بعنوان اکثریت و هم عده‌ای دیگر از آن‌ها را به عنوان اقلیت بر میگزینند. این امر بدان معنی است که هم اکثریت و هم اقلیت هر دو از دل صندوق رأی برون میایند و قدرت خود و اختیارات خود را از مردم دریافت میدارند.

اقلیت _ بخوان اپوزیسیون _شکل گرفته از این فرایند

 اولأ

نماینده گروهی از مردم است که در یک انتخابات آزاد برگزیده شده اند.

دومأ

در سیستم‌های سیاسی «لیبرالیستی» یعنی سیستم‌های با نظامات «پارلمانی و نمایندگی» معنی کارکردی و تأثیر گزاری بر سیاست اکثریت را تجلی بخش هستند و در چنین وجاهتی  در سیاستگزاری و چرخش امور در صحنه ی سیاسی کشور مفروض به دفاع از خواسته‌های اقلیت مبادرت میورزند.

سومأ

در یک نبرد پارلمانی و قانونی اکثریت را بطور جدی مورد انتقاد قرار میدهد و در مقابل پرنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی او و چگونگی اداره امور کلان کشور برنامه‌های خود را تعریف و تفهیم میکند.

در جوامع امروزی دو دسته اپوزیسیون را میتوان از هم تمیز داد: یکم اپوزسیون درون پارلمانی و یا اقلیت دوم اپوزیسیون بیرون پارلمانی، شامل احزاب و سازمانهایی می‌شوند که در انتخابات به حد نصاب ضرور برای ورود به پارلمان دست نیافته اند.

در کشورهای با نظامات غیردموکراتیک و با سیستم‌های «نمایندگی های  انتصابی» سخن از نوع اول و دوم  اپوزیسیون به معنی حقیقی آن به جد نتوان راند. در این کشورها  ما با مجموعه‌ای از مخالفین حکومت روبرو هستیم که میتوانیم آن‌ها را اپوزیسیون  «خارج از قانون اساسی» بخوانیم.

در ایران تحت سلطه حاکمیت دینی بطور حقیقی هیچ شکلی از اپوزیسون وجود ندارد، زیرا که سیاستگزاری و مدیریت کلان کشور نه توسط نمایندگان منتخب مردم، بلکه توسط یک نهاد «نامنتخب»  و غیر پاسخگو بنام «ولایت فقیه» انجام میگیرد. آنچه که در انتخابات های (انتصابات) متعدد و پشت سرهم رخ میدهد در‌ واقع رقابت بین جناح های مختلف و تشکیل دهنده درون حکومت بر سر تعیین سهم از کیک امکانات مالی، منابع و ثروت ملی کشور است.

ما در ایران میتوانیم از وجود یک طیف بسیار وسیع و متنوعی از «مخالفان» سخن بگوییم که همگی آن‌ها و بطور یک‌کاسه به  غلط لقب «اپوزیسیون» یافته اند. اینان به اشکال بسیار متنوع و در سطوحی متفاوت به «مقاومت» در مقابل یغماگری حکومت دینی ایستاده اند.

 بخش هایی از این «نیروها» خواهان تغیرات ساختاری و بنیادی در حکومت میباشند با توجه به برداشت و معنی و تصوری که از این «مخالفین و فعالان سیاسی» در اذهان عمومی مقبولیت یافته  به تسامح  میتوان این بخش از «مخالفان» را «اپوزیسیون» نامید. و سایر طیف های دیگر را «ناراضیان و معترضین» خواند .

ادر حقیقت در ایران کنونی هر یک از مقوله های «اپوزیسون» و «ناراضیان و معترضین» به تنهایی بیانگر آنچه که در یک برداشت کلی از «مخالف و مخالفت» می‌شود دارای زوایایی نه چندان شفاف هستند و نارسایی‌هایی را دربر میگیرند. که این خود میتواند به برخی درهم آمیختگی ها و کج فهمی ها منتج شود.

بعنوان مثال فعالیت نیروهای سیاسی علیه «تبعیض های قومی و جنسیتی» را نمیتوان با مقاومت «زنان» در مقابل سیاسیت های تبعیض گرایانه و ضد زن نا جمهور اسلامی ایران یکی دانست، علیرغم اینکه هر دو در‌ واقع امر «مخالفت با تبعیض» را در دستور کارشان دارند. 

   راینر اکر، تاریخ دان و نظریه پرداز سیاسی آلمانی در رساله ی «مقاومت و اپوزیسیون» خود می گوید «تحلیل تاریخی و توصیف مقاومت و اپوزیسیون در یک برهه زمانی معین (زمانی تاریخی) در دیکتاتوری های مدرن سنگ بنای درست از هر دوی آن‌ها و ارتباطشان با دیکتاتوری میباشد».

دیکتاتوری های مدرن آن دسته از نظامات سیاسی هستند که کاریکاتوری از نظامات با «سیستم نمایندگی» را به نمایش میگذارند. آنها پارلمان دارند، قوای سه گانه به ظاهر مستقل از هم دارند، مقاماتی که بایستی از طریق «صندوق رأی» معین میشدند را خود منتصب میکنند، تنها سندیکاهای کارگری و نهادی مدنی بر پا شده از سوی خود حکومت اجازه فعالیت دارند، انتخابات ها با ضوابط و معیارهای و حتی کاندیداهای نمایندگی از پیش تعین شده برگزار میشوند. در یک کلام تمام ظواهر یک «سیستم نمایندگی» را دارا میباشند. اما در عمل و عمومأ تمرکز قوا و مسؤلیت در یک مقام دائم العمری (رهبر، پادشاه و یا ریئس جمهور) غیرپاسخگو خلاصه میشود. هدایت و مدیریت همه ی ارگانهای دولتی و حکومتی اعم از اجرایی، مقننه و قضایی تحت فرمان او قرار دارندو علیرغم دارا بودن یک قانون اساسی اراده او بر فراز آن قانون  و همه ی قوانین دیگر عمل میکند . بدینگونه از « نظامات و سیستم نمایندگی» و تقسیم قوا و استقلال آن‌ها تنها کاریکاتوری باقی میگذارند.

مقاومت  مردم در مقابل سیاست‌های نا جمهور اسلامی ایران در اشکال و سطوح مختلف و متنوعی صورت عمل میگیرد، لهذا  بایستی  هر یک از آنان مورد کنکاش و تحلیل مشخصی قرار داد، و از همسان سازی های اراده و آرمان گرایانه پرهیز گردد. این بویژه در مورد ادراک و تفهیم از مقوله‌های ، اپوزیسیون، مقاومت، ایستادگی،عدم اطاعت،پرهیز از همکاری، اعتراضات، نافرمانی مدنی، انکار مشروعیت نظام و ناراضی بودن صدق میکند.

رفتار مقاومتی توده مردم میتواند در محدوده ی «قواعد» بازی یک سیستم سیاسی باشدو به ابزارهایی که قانون آن‌ها را مجاز داشته متوسل شود. اینگونه اعمال علیه اساس سیستم نیستند و تنها در حوزه های قانونی و از پیش تعریف شده حرکت میکنند. یا اینکه رفتار مقاومتی مردم و یا حداقل بخش‌هایی از آن « بیرون از سیستم سیاسی» و  علیه نظام حاکم  است که در آن صورت آن‌ها ابزارهایی را بکار میگیرند و به روش‌هایی متوسل می‌شوند که نا متعارف و عمدتأ « غیر قانونی! » و انکار گرایانه هستند.در اینگونه موارد آن‌ها با همه ی سیاست های نظام به اشکال مختلف نه تنها مخالفت بلکه برای « از کارانداختن» آن‌ها تلاش میورزند.

بدون اینکه بخواهم به تبار شناسی « اپوزیسیون » بپردازم ، چرا که نه در توان من میباشد و نه این نوشته برای آنست.با توجه به همه مقدمات گفته شده فرض این نوشته بر بحث حول « اپوزیسیون» ای میباشد که کلیت این نظام را باطل میداند            و خواهان  « نظامی دموکراتیک » و  تغیرات ساختاری در نظام کنونی و بر پا سازی یک « نظام نمایندگی»  میباشد که در آن « اراده مردم» حاکم باشد.

این آپوزیسیون متأسفانه از پراکندگی و چند دسته گی آزار‌دهنده و زیان آوری رنج میبرد، که خود نیاز به یک آسیب‌شناسی علمی دارد که برمتن تاریخی فرایند پدیداری این اپوزیسیون باشد و بر آن مبنا سعی در یافتن راه حلی برای غلبه بر این پراکندگی گردد. من هیچ فعال سیاسی و یا تشکل سیاسی را نمی‌شناسم که منکر این « ضعف و بیماری » اپوزیسون باشد.   

اما در عین حال  در چند سال اخیر و بویژه پس از« خیزیش های خیابانی» دی ماه سال  96 و آبان ماه سال ۹۸ متوجه یک نگرش انحرافی و ویرانگر از سمی بخشی از فعالین سیاسی بر این «پراکندگی » در اپوزیسیون میباشم.

 نگرش انحرافی که علت ناکامی « خیزیشهای مردمی« را در « پراکندگی مزمن»  اپوزیسیون ارزیابی میکند و یا حداقل آنرا یک عامل مهم معرفی میکند و تا آنجا پیش می‌رود که علت دوام جمهوری اسلامی را هم این پراکندگی میداند

من اینگونه ارزیابی ها را غیر منصفانه و غیر واقعی میدانم. البته این بدان معنی نیست که منکر تأثیر منفی پراکندگی اپوزیسون در حمایت و پشتیبانی کارسازتر از خیزش ها و اعتراضات مردم نمیدانم اما ابعاد گستره آن تا حد یک عامل اصلی نیست.

این اپوزیسون و مخالفان جمهوری اسلامی با یک نظام بینهایت جبار و قاتل روبرو است که بسیار هم ثروتمند هست.

بنا به روایتی این جباران تاکنون ده‌ها هزار نفر از مخالفین را کشته اندو چند صد هزار نفر از آنان  را به زندان افکنده اند.

این نظام علاوه بر سرکوب خشن و بی رحمانه مخالفین میلیاردها دلار هزینه تبلیغاتی کرده و میکند. این تبلیغات با دامنه ای بسیار وسیع هم در داخل و هم در خارج انجام  با  میگیرید اپوزیسیون در خارج از کشور با انتشار ده ها جلد کتاب ، هزاران مقاله، 

 پژوهش علمی و فلسفی جهت پالایش فرهنگی و سیاسی جامعه از سمومات تفکر دینخویی و خرافات ، بیشمار نشست ها و  سخنرانی‌ها  علمی و سیاسی در افشای رژیم و به تصویرکشیدن و تفهیم  جامعه‌ای مدرن،تلاش خستگی ناپذیر فعالان حقوق بشری، بیشمار تظاهرات های خیابانی ، صدها تولید هنری ، اهداء کمک‌های مالی به آسیب دیدگان سوانح طبیعی و یا خانواده‌ای زندانیان سیاسی و غیره و غیره و این‌ها دست آوردها کمی نیستند و ناشی از تلاش حستتگی ناپذیر و  اراده محکم و عزم خلل ناپذیر  ستیز با دشمن جان و مال مرد م میباشند و این‌ها همه تنها بخشی از کارهایی است که انجام گرفته اند. ما حق نداریم خود زنی کنیم که این نه تنها موجب بوجود آمدن نا امیدی بین فعالان میگردد، حتی نا امیدی در داخل را هم بدنبال دارد و خوراک تبلیغاتی خوبی هم برای رژیم است که دربلندگو های تبلیغی خود دار دار و هور هور کند که به بینید این مخالفین ما «حتی  دونفرشان» برای چند روز نمیتوانند با هم بسازند

رژیم در خارج ازکشور علاوه بر، برخورداری از امکانات سیاسی و بین‌المللی سفارتخانه و کنسولگری ها و سایر مراکز رسمی چون هلال احمر که در خدمت تبلیغات مثبت برای این نظام هستند. ده‌ها مؤسسه‌ای دینی مثل مساجد، دانشگاه‌های جامعۀالمصطفی در بسیاری از کشور های دنیا حتی در انگلستان، ده‌ها تشکل و انجمن از لابی ایست ها مثل نایاک و یا پارلمان ایرانیان در کانادا نیز دارا میباشد و با تحمیل میلیاردها دلار هزینه از منابع ملی کشور آنان را در خدمت چهره سازی از خود بعنوان یک نظام مشروع و قانونی به خدمت میگیرد.

اپوزیسیو ن در مقابل نه پول دارد و نه امکانات در‌واقع با دست خالی در یک مصاف نابرابردر مقابل دشمنی خونریز در تما می این سال‌ها،  شجاعانه ایستاده و توانسته است که تا حدود بسیار زیادی چهره واقعی این رژیم را به افکار عمومی جهانیان بشناسند. اپوزیسیون بایددر عین اینکه همه گونه تلاشی را برای گسترش دامنه ای همکاری‌های گروه‌های مختلف اپوزیسیون و غلبه بر پراکندگی خود انجام دهد ، باید به مردم از کار های خود گزارش کند و به آن‌ها بگوید که ما بیکار نه نشسته‌ایم و آن‌ها را فراموش نکرده ایم.  مردم را باید آگاه کرد که با  وجود اینکه از پراکندگی خود آسیب میبینیم ، اما در مبارزه  با نظام مافیا ای جمهوری اسلامی ایران در یک جبهه نانوشته بر

کاغذ متحد عمل میکنیم.

پرویز مختاری

۱۷.۰۳.۲۰۲۱ اسفند ۱۳۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=107471 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x