جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

نهضت مقاومت ملی ایران: اعلان جنگ خامنه ای به ملت ایران

آخوند خامنه ای به ملت ایران اعلان جنگ داده است. طلبه ی بی استعداد دیروز که امروز بر جای بزرگان تکیه زده چنان دچار توهم شده که کشوری چندهزارساله را ارث پدری و ملک شخصی خود پنداشته. آخوندی که با ادعای معنویت و درس اخلاق به میدان آمده بود از انفجار سرتاسری اعتراضات چنان بر خود لرزیده که امروز جز به اسلحه نمی اندیشد و خود را ناچار می بیند که با دادن تعلیمات جنگی ـ سیاسی به آدمکشان آتش به اختیارش آنان را برای کنترل فرزندان مردم آماده تر سازد.

در اوج بلاهتی ناشی از نادانی و با نخوتی شیطانی به اقلیت اندک مزدورانش تعلیم می دهد که اکثریت بزرگ صاحبان واقعی کشور را که دیری است دست او و دارودسته ی فاسدش را خوانده اند چگونه در اسارت نگهدارند تا او بتواند بر تخت سروری و در جایگاه لازم برای چپاول باز هم بیشتر این آب و خاک باقی بماند. بسیجیان او باید « در همه ی محله های کشور در مقابل حوادث گوناگون»، یعنی در برابر اعتراضات مکرر و خاموش نشدنی مردم این « محله ها» «تاکتیک» خود را آماده کرده باشند. این بدین معناست که آنها باید بدانند که مردم دشمن این نظام اند و آنان هم باید برای دشمنی با مردم هر روز آماده تر شوند ! آنها نباید از طرف مردم «غافلگیر» شوند و باید برای رودررویی با مردم « در همه ی محله ها »، محله هایی که سکنه ای جز مردم عادی کشور ندارد، «حضور داشته باشند» و از آنان « یک قدم جلوتر باشند» ! آنان همچنین نباید در بند مقررات دست و پاگیر قانون که وی آنها را، سبکسرانه « پابندهای رایج اداری» می نامد، باشند.

با اینکه انسانیت درجه ای از جوانمردی نسبت به دشمن در جبهه ی جنگ را نیز همواره آموخته و رعایت کرده، و اکنون بیش از یک قرن است که رعایت اصولی در جنگ ها و نسبت به دشمن به صورت مقررات بین المللی درآمده و مورد پذیرش بیشتر حکومت های جهان نیز واقع شده، او در جنگ علیه ملت نیز ناجوانمرد است و وحشت او از مردم و دشمنی اش با صاحبان کشور به درجه ای است که حتی رعایت قوانین دوران جنگ در مورد مردم کشور را نیز« پابندهای رایج اداری» نامیده عدول از آنها را توصیه می کند.

او با گفتن این که « یک قدم به عقب قدم های سریع دیگر و سپس سقوط نظام و کشتار روحانیت را به دنبال دارد» به این واقعیت اذعان کرد که نظام را رفتنی می بیند. همه می دانند که اشرار نامیدن مردم و متهم ساختن صدهاهزار تن از مردم معترض به اجرای یک نقشه ی خارجی از طرف روضه خوان بیسواد تنها برای خودفریبی و تقویت روحیه ی آتش به اختیارانی است که باید هربار عده ی بیشتری از مردم کوی و برزن را بکشند.

کاست غاصب حاکم خود نیز از ابتدا به دست آوردن قدرتی را، که هیچگاه در خواب هم تصور آن را نمی کرد، باور نمی کرد و اکنون چهل سال است که نمی داند با آن چه کند و اگر کنار برود پاسخ مردم را درباره ی چهار دهه جنایت و ویرانی چگونه بدهد.

اما مردمی که حدود یک هفته، در مقابله ای نابرابر، در برابر انواع وسائل کشتار، مانند تیربار و تانک و هلیکوپتر و گلوله ها ساچمه ای برای زخمی و کورکردن مصدومین دلیرانه ایستادگی کردند اگر بنا به گفته ی اهانت آمیز دیکتاتور کوته نظر و نوکیسه «اشرار» بودند چگونه است که والاترین گروه های اجتماعی ما، هنرمندان بلندپایه ی «موسیقی و تئاتر و سینمای کشور»، « کانون صنفی معلمان کشور» که ملت آموزش نسل های جدید را به دست باکفایت آنان سپرده است، ریش سفیدان «شورای بازنشستگان» کشور، سخنگویان زحمتکش ترین بخش های جامعه، از جمله سندیکای «کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه»، خوشنام ترین زندانیان سیاسی، این ئمایندگان مبارزه ی مسالمت آمیز در راه حقوق بشر، مانند نرگس محمدی، و بالأخره همه ی کانون های معتبر اخلاقی و سیاسی کشور یکصدا به دفاع از حق اعتراض آنان برمی خیزند و به آوای بلند و رسا جنایات رژیم علیه آنان را محکوم می کنند و نیز به دقت و درستی یادآور می شوند که :

« هیچ‌گونه توجیهی برای این سرکوب‌ها وجود ندارد و جمهوری اسلامی با آنکه سال‌های سال است که هرگونه اعتراضات مسالمت‌آمیز را سرکوب و کارگران، معلمان و دانشجویان را ضرب و شتم کرده و شلاق زده و به حبس‌های طویل‌المدت محکوم کرده، با فریب‌کاری مدعی می‌شود که اعتراضات مسالمت‌آمیز را به رسمیت می‌شناسد».

آیا این نخبگان ملت نیز اشرارند؟  

طلبه ی کندذهن دیروز و دیکتاتور کودن امروز هنوز نفهمیده که ایران نه جزیره العرب است، نه امارات، نه خلافت عثمانی و، حتی، نه جزیره ی کوبا. ملت سه هزارساله ای که شش سده در برابر سلطه ی شوم عرب ایستاد و جنگید تا سرانجام آن بیگانگان غارتگر را از میان برداشت، امروز هم با حفظ میراث فرهنگی و معنوی خود سلطه ی جانشینان داخلی شان را تحمل نخواهد کرد وآنها را نزد الگوی چهارده قرن پیش شان بازخواهد گردانید.

چهل سال فتنه ی خمینی کافی است و جای لحظه ای تردید نیست که بساط خودسری آخوندی باید هرچه زودتر جایی را که اشغال کرده خالی کند.

اما ما باز تکرار می کنیم که تنها از راه نافرمانی مدنی و بدون توسل به خشونت !

همه ی سازمان های سیاسی مسئول باید از این پس بیش از پیش بر این اصل تأکید ورزند.

رژیم آدمکشان با خشونت خود خشونت را رواج داده و می دهد و خواستار خشن ساختن جامعه است. باید از رواج خشونت به هر شکل و عنوان پیشگیری کرد.

در روشهای خشونت آمیز قدرت های خشن دست بالا را دارند؛ چه دولتی باشند چه غیر دولتی.

در روش خشونت پرهیز نافرمانی مدنی نیروی مردم شکست ناپذیر است.

نافرمانی های مدنی که مقاومت های دلاورانه ی زنان، مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان، نمونه های برجسته و طلایه ی گسترش آن در آینده است بهترین راه برزمین زدن نظام اشرار است.

از روزی که شاپور بختیار هشیارانه خطر «فتنه» ی شوم خمینی را به ملت گوشزد کرد چهل سال می گذرد. از ۱۳۸۴ تا کنون این مبارزات و نیز خیزش های سه گانه ی مردمی نشان داده که مردم معنای هشدار تاریخی و داهیانه ی بختیار را به چشم خود دیده اند و آن «فتنه» را هر روز بنا به تجربه ی خود بهتر شناخته اند.

زمان اتحاد عمل میان همه ی کسانی که خواستار پایان این فتنه ی ایرانسوز و خواهان نظامی دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از حکومت (نظام لاییک) اند دیری است که فرارسیده. باید موانع این اتحاد را هرچه سریعتر شناخت و از سر راه برداشت.

ما پیروان وفادار راه مصدق و بختیار تا کنون از هیچ کوششی در راه تحقق این منظور کوتاهی نکرده ایم و باز هم نخواهیم کرد.

ما، برای پایان بخشیدن به آثار فتنه ی خمینی همه ی هموطنان را صمیمانه به این راه فرامی خوانیم.

ایران هرگز نخواهد مرد

چهارشنبه ۱۳ آذرماه ۱۳۹۸

 نهضت مقاومت ملی ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=14271 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x