پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

نه خدا و نه شیطان که رقم زننده این تراژدی جهان سرمایه داری است! – عظیم هاشمی

ویروس گسترش یابنده کرونا هزاران انسان را به کام مرگ کشانده،ده ها هزار نفر اسیر چنگالهای آن و میلیونها نفر در معرض گرفتار شدن می باشند.

اما براستی چگونه در عصر انفجار اطلاعات، اوج تکنولوژی و دانش،یک ویروس می تواند چنین استیصالی بر جوامع انسانی  مستولی نماید؟

کمتر کسی است که درگیر وقایع سه ماهه گذشته  گردیده  و با  سوالهایی از این دست روبرو نشده باشد که :

یکم :سرمنشاء این ویروس چیست؟

دوم : علت تا خیر بسیاری از  دولتها در واکنش به موقع ودرست چیست؟

سوم:  اقدام درست افراد و شخصا کدامین است ؟

سئوالهایی از این دست،پرسشهایی است که  در چنین بر هه ای  اغلب افراد با آن روبرو می شوند و بنا به شناخت و دیدگاه  خود پاسخی به آن می دهند.

صرفنظر از پاسخهایی که هر فرد به چنین سوالاتی می دهد اما شاید موضوعی که کمتر به آن پرداخته می شود اینکه مسئو ل چنین تراژدیهایی و عوارض وعواقب ناشی از آن آیا بجر دولتهای سرمابه داری در سطح جهان نیروی دیگری می باشد؟

اینکه  حیوانی ویا دولتی درایجاد و شیوع آن نقش داشته باشد آیا می توان موضوعی اصلی قلمداد نمود یا اینکه با همه تاثیراتش  برشناخت وضعیت پیش آمده و راهکار برون رفت از آن ،موضوعی است جانبی ؟

اکنون گفته می شود در چین و کره جنوبی این ویروس مهار شده است ودولتهای ایتالیا ،اسپانیا وفرانسه و..با اقداماتی، مردم را در شرایط ویژه و خاصی قرار داده اند و با تمام امکانات در صدند از دامنه گسترش یابنده آن بکاهند تا آنرا مهار نمایند. هرچند چنین اقداماتی لازم می باشد اما این نه تنها نمی تواند مردمی که اجبارا تن به این برنلمه ها داده اند را از معضلات رها نماید بلکه از هم اکنون عوارض متعاقب آن گریبانگیر مردم وخصوصا بردگان کار مزدی  شده است .چرا که نظم حاکم، بار اقتصادی آنرا بر دوش آنها انداخته است. بطور نمونه :آن بخشهایی که اجبارا بر سر کار نمی روند و یا زمان محدودی کار می کنند، با کاهش دستمزدهای معمولی خود روبرو شده اند یا از مرخصی سالیانه  آنها کسر می شود ویا ساعات منفی برایشان در نظر گرفته می شود که در آینده الزاما با اضافه کاری باید جبران نمایند ویا مبلغی بصورت وام به آنها پرداخت می شود تا بعد آنرا باز پرداخت نمایند!   

بنابراین دستگاه طبقاتی حاکم بر جوامع سرمایه داری برخلاف آنچه در بوق وکرنا می دمد که ارگانی است در جهت منافع عامه در واقع مدافع منافع طیقه سرمایه دار می باشد و یکبار دیگر به عریان ترین وجه مشخص گردید که “دولت چیزی نیست جز ارگان سیادت یک طبقه “. اینکه عملکرد دولتها  در زمینه هایی  با یکدیگرمتفاوت باشد یا نباشد– بطور مثال دولت جمهوری خلق درچین ودولت پادشاهی دراسپانیا و جمهوری فرانسه –  نه تنها تغییری در ماهیت چنین ارگانی نمی دهد بلکه چه بسا در زمینه هایی حتا درس آموز یکدیگر نیزمی باشند.

هر چند وضعیت موجود رقم زننده آشفتگی و سراسیمگی در میان سرمایه داران نیز شده است ولی با وجود وحشتی که  از گرفتار شدن به ویروس  در آنها می توان مشاهده می نمود اما ویروس خطرناک تر برای این طبقه لحظه اختلال در روند گردش سرمایه می باشد و در نتیجه با سخت جانی باور نکردنی  در برابرهر اقدامی که متفاوت از روند مورد نظرشان باشد مقاومت می کنند.چنین مقاومتی منجر به این گردیده  که یا مانند دولت چین  و رژیم حاکم بر ایران نه تنها  مدتی آنرا نکار کنند بلکه  روشنگر ان  افشاگر را دستگیروروانه زندان کنند و یا مانند دولت ترامپ خطر آنرا کوچک و ناچیز تلقی نمایند. در واقع خیل گسترده جان باختگان از چین تا ایتالیا و از آمریکا تا ایران آیا بجز نتیجه چنین سیاستها یی می توان نتیجه  چیزدیگری تلقی نمود؟ آیا بجز سرمایه  هیچ خدا ویا شیطانی دارای چنان قدرتی هستند که این چنین با جان انسانها بازی کنند؟ و آیا بدون اینکه ابن بازی کنندگان با جانها،مغلوب انسانها گردند می توان انتظار داشت که بشریت بتواند با کمترین قربانی بر چنین ویروسهایی غالب گردد؟ هرچند در همین نظم حاکم و یا کوشش همه جانبه بسیاری از انسانها خصوصا تلاشهای تا پای جان کادر در مانی، بشریت بر این ویروس نیز غلبه خواهد نمود امااگر بجای پرداختن به علل واقعی آنچه باعث می گردد تا شاهد رقم خوردن تراژدی توسط یک ویروس باشیم به معلول هایی همچون توطئه این دولت وآن دولت ،تغذیه نا درست این مردم و آن مردم و غیره بپردازیم آیا در آینده بازهم شاهد  ترا ژدیهای  وحشتناکتر دیگری نخواهیم بود؟ عدم مسئولیت دولتها بگونه ای است که علی رغم آلودگی گسترده در یک کشور، چون دستگاه دولتی آن کشور اقدامی برای مسدود کردن مرزهای خروجی خود صورت نداد در نتیجه دیگر دولتها اقدام به بستن مرزهای ورودی نمودند تا شاید بتوانند مصونیت یابند.شوربختانه برخی دولتها مانند رژیم حاکم برایران حتا ازهمین کار هم امتناع کردند و با باز گذاشتن مرزهای ورودی باعث شدند ابعاد فاجعه چنین هولناک گردد وروزانه دهها نفراز مردم  قربانی گردند.

   برخی جوامع حتا با فرو پاشی نظام درمانی روبرو  شده اند چرا که علاوه بر عدم مسئولیت ضروی وبموقع دولتها  برابر انسانها متاسفانه بخشی از مردم نیزبا عدم توجه لا زم  به مسئولیت فردی،باعث گسترش آن و حتا ازدست دادن عزیزان نزدیک خود شده اند.البته وقتی که مردم یک جامعه سالها مستمرا زیر بمباران تبلیغاتی خزعبلات مختلف شرکتها  قرار داشته باشند وبرنامه های آموزشی مدارس ودانشگاه ها و دولتها نیز عمدتا براین اصل بر طرف کننده امیال نظم سرمایه داری قرار داشته باشد نمی توان انتظار داشت که بخشی از مردم چنین رفتارهایی نداشته باشند. چنین رفتارهایی خود موجب می شود تا برای جلو گیری از گسترش کرونا،دولتها و حتا بخشهایی ازهمان مردمی که مسئولیت فردی خود را انجام می دهند راهکار قرنطیه سخت را بر داوطلبانه بودن ترجیح بدهند.

استقبال مردم اسپانیا -که با شادی وکف زدن از پشت پنجره ها و بالکنها خصوصا در مادرید به حمایت ازقرنطینه بسبار سختی که نخست وزیر پس از جلسه طولانی ۹ ساعته هیات دولت که شب ۱۴ مارس اعلام نمود- گویای همین موضوع می تواند باشد. یکی از اقدامات قابل توجه دولت این بود که تمام بیمارستانهای خصوصی را در اختیار خود گرفت   تا نظام درمانی یکپارچه در دسترس همگان قرار گیرد.در حقیقت وقتی دولتها حتا آن مسئولیتهای اولیه خود مانند گسترش نظام درمانی وآموزشی را هم نتوانسته اند به نحوی انجام دهند که جوابگوی شرایطی  باشد که اگرفقط ۰۱% ازجمعیت کشوربیشتراز تعداد روتین بیمار شوند و مجبور گردند به بیمارستان مراجعه نمایند – در اسپانیا تا کنون حدود ۲۰ هزار نفر آلوده به کرونا مشخص شده اند که با توجه به جمعیت ۴۳ میلیونی حدود نیم هزارم می شود یا بعبارتی ازهر ۲۰۰۰هزار نفر ۱ نفر- خطر فروپاشی آنراتهدید نکند،این تنها اقدامی بود که  دولت اسپانیا می توانست انجام دهد تا شاید فاجعه ای مانند ایتالیا در آنجا تکرار نشود.

اکنون بزرگترین قدرت سرمایه داری اروپا یعنی آلمان که سالها است اولین صادر کننده کالادر سطح جهان می باشد نیز وضعیت بسیار شکننده در مانی دارد چرا که علاوه بر کمبودهایی که در کادر بیمارستانی خصوصا پزشک وپرستار دارد – که  عمده دلایل آن سیاستهای آموزشی نه چندان منطقی است – بسیار محتمل است که مردم آلمان نیز دچار همان تنگناهای اسپانیا گردند. با توجه به اینکه با وجود حدود ۲۰۰۰۰ نفر مبتلا به کرونا که تا کنون شناخته شده اند ولی بنظر می رسد دولت آلمان حتا مانند اسپانیا یا فرانسه– در ۱۴ مارس که قرنطینه اسپانیا شروع شد حدود هفت هزار نفر مبتلا به کرونا در کل کشور وجود داشت **- جرات لازم برای قرنطینه کشور ندارد که این خود می تواند تسریع کننده روند همه گیری کروناویروس در سراسر آلمان گردد ودر نتیجه چه بسا فاجعه ایتالیا در آلمان تکرار گردد.

بدون شک سیستم درمانی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اگر نا مناسبتر از آلمان و فرانسه واسپانیا نباشد وضعیت بهتری ندارند و در نتیجه حتا اگر نیم در هزار مردم مبتلا به ویروس شوند و مجبور شوند به بیمارستان  مراجعه نمایند چه بسا سیستم درمانی این کشورها نیز دچار آشفتگی های گسترده گردد.

با همه این اتفاقات اما آیا چشمنداز پسا کرونا برای مردم تیره تر از آنچه اکنون از سر می گذرانند نخواهد بود؟ این پرسشی است که امید وارم بتوانم در آینده  -البته اگر کرونا فرصت را سلب نکند-  دیدگاه خود را بیان نمایم .

**دونمودار زیر که بر گرفته از سایت یاهو می باشد یکی مربوط به ۱۵ مارس هست یعنی یک روز پس از اینکه اسپانیا در قرنطینه قرار گرفته بود واولی هم  مربوط به تاریخ ۲۰مارس است که  می توان  وضعیت کنونی آلمان را در آن مشاهده نمود.

https://akhbar-rooz.com/?p=23741 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x