پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

هر شب ستاره‌ای به زمین می‌‌کشند * – لادن بازرگان

رژیم جمهوری اسلامی قدر قدرت نیست که اگر بود احتیاجی به آبروریزی و قتل های ناجوانمردانه نداشت. این جنایت‌ها برای ایجاد فضای رعب و وحشت است. باید در مقابل این رژیم قرون وسطایی بایستیم و اجازه ندهیم جان‌های بیگناه دیگری قربانی ادامه حیات این رژیم بشود
لادن بازرگان

نوید افکاری کشتی‌ گیر ایرانی‌ و از معترضان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ اعدام شد. جرم نوید محاربه و همچنین قتل یک مأمور امنیتی بود. نوید در صبح روز شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ بطور ناگهانی و با وجود مخالفت‌های جهانی‌ در ۲۷ سالگی اعدام شد. دو برادر نوید به نام‌های وحید افکاری و حبیب افکاری از سوئ قوه قضائیه جمهوری اسلامی به تحمل ۵۴ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، و ۲۷ سال و ۳ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق به ترتیب محکوم شده ا‌ند. متهم چهارم این پرونده سعید دشتکی ۲۲ ساله به تحمل ۱۷ سال و ۹ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت دیه محکوم شده است. این احکام بر پایه شواهد ساختگی، و اعترافاتی که تحت شکنجه‌های روحی و جسمی‌ گرفته شده، صادر شده است. جنایت انجام شده علیه این چهار نفر و خانواده‌های آنان، ظلمی است که در حق همه ما انجام شده. خشونت در کشور ما از روزی شروع شد که خمینی به ایران بازگشت و بنیان یک حکومت دینی و اسلامی را پایه گذاری کرد و کلمات شنیع “مفسد فی‌ الارض، محارب، منافق، مرتد، کافر، یاغی‌، باقی‌، تواب، ضد انقلاب، و …” را در فرهنگ سیاسی و قضایی‌ ما وارد کرد و احکام غیر انسانی‌ قصاص، تعزیر، شکنجه و شلاق را با استناد به قرآن و حدیث اموری عادی جلوه داد. حکومت دینی امت و بنده می‌‌خواهد و دگرندیش را بر نمی‌‌تابد و تحمل مخالف را ندارد. 

 یکی از اولین اقدامات بعد از انقلاب تضعیف دادگستری، لغو قوانین مدرن و جانشین کردن آن با قوانین شرع اسلام بود. در همین راستا لایحه قصاص توسط سید محمد بهشتی از نظریه پردازان ولایت فقیه، و نخستین رئیس دیوان عالی کشور بعد از انقلاب به مجلس فرستاده شد. پس از طرح این لایحه ۱۱۲ نفر از اساتید حقوق، قضات و وکلای دادگستری طی بیانیه‌ای اعتراض و انتقاد خود  نسبت به این لایحه رااعلام کردند و جبهه ملی ایران در اعتراض به این لایحه وبه مناسبت یکصدمین سالگرد تولد دکتر مصدق اعلام راهپیمایی کرد. صبح روز ۲۵ خرداد خمینی در سخنرانی‌ای که از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد، اخطار شدیدی به جبهه ملی داد و گفت: “ملت مسلمان را دعوت می‌‌کنند که در مقابل لایحۀ قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت در مقابل قرآن می‌کنند. راهپیمایی در مقابل حکم ضروری اسلام! … جبهه ملی از امروز محکوم به “ارتداد” است.”  مقلدین و چماق بدستان خمینی در آن روز به خیابان ها آمده و با چوب، چماق، و زنجیر به جان مردمی افتادند که بسمت مناطق اعلام شده برای راهپیمایی در حرکت بودند، و اجازه جمع شدن افراد و برپایی تظاهرات را ندادند. زیاده خواهی‌های خمینی و همکاران و هوادارنش سببب شد که پاره‌ای از احزاب و گروه‌های سیاسی  برای دفاع از خود و جلوگیری از سرکوب، علیه رژیمی که به ارتش، سپاه و بسیج مجهز بود، دست به مقاومت مسلحانه بزنند، پاره‌ای دیگر هم مجبور به ترک کشور شدند و یا عقب نشینی کرده، مخفی شدند و اعضا و هوادارنشان دستگیر، شکنجه و اعدام شدند.

خمینی و یارانش با این ترفندها، دروغ گوئی ها، سرکوبها و فشارها نظامی جمهوری اسلامی را به ایرانیان تحمیل کردند و ۴۳ سال است که بر گرده ما سوارند. اعدام نوید افکاری‌ها و دستگیری وحید و حبیب افکاری‌ها و سعید دشتکی‌ها نشانه ضعف این رژیم و درماندگی  آن است. رژیمی‌ که پایه‌های مردمی داشته باشد و نگران ادامه حیات خود نباشد به داغ و درفش، اعدام و شکنجه نیازی ندارد. باید همگی‌ آگاه باشیم که این جنایت‌ها بر طبق اصول اسلامی و با مراجعه به نص صریح قرآن انجام می شود. دشمن ما یک شخص نیست. مسبب این جنایت‌ها خامنه ای، روحانی، برادران لاریجانی، و … نیستند. این افراد تنها مهره‌هایی‌ هستند که احکام دینی را به اجرا درمیاورند. دشمن ما اسلام سیاسی و دخالت دین در امور کشور است. به عنوان مثال خدا در قرآن، سوره نسا، برای مقبله با دگر اندیشان و ناباوران به دین اسلام چنین احکامی صادر می‌‌کند:

۰۵۶- کسانی را که منکر آیات ما شدند وارد آتش جهنم میکنیم. هر وقت پوستشان بسوزد آن را با پوست دیگری عوض میکنیم تا عذاب را بچشند. خدا توانا و حکیم است.
۰۸۸- چرا درباره منافقین دو دسته شده‌اید؟ خدا آنها را بخاطر کارهائیکه کرده‌اند سرافکنده ساخته است. آیا میخواهید کسی را که خدا گمراه کرده (مطابق قانونش بی‌راه گذارده) هدایت کنید؟ کسی را که خدا گمراه کند (مطابق قانونش بی‌راه گذارده) راهی برای هدایت او پیدا نمیکنی.
۰۸۹- آنها دوست دارند که شما هم مثل آنها کافر شوید تا با هم مساوی باشید. بنابراین از آنها یارانی برای خود نگیرید تا اینکه در راه خدا مهاجرت کنند. اگر از این کار خودداری کردند آنها را بگیرید و هر جا آنها را پیدا کردید بکشید و از آنها یار و یاوری برای خود نگیرید.
۱۳۸- به منافقین بشارت بده که عذاب دردناکی دارند.
۱۴۵- منافقین در پست‌‌ترین نقطه جهنم هستند و هرگز یاوری برای آنها پیدا نمیکنی.
۱۵۰- کسانی که منکر خدا و پیغمبرانش می شوند و می خواهند حساب خدا و پیغمبرانش را از هم جدا کنند می گویند. ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را قبول نداریم و میخواهند راهی بین این دو انتخاب کنند.
۱۵۱- آنها حقیقتا کافر هستند و ما برای کافران عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده‌ایم.

 در این آیات بخوبی می بینید که خداوند در قرآن، در میان انسان های مومن، منافق و کافر، تبعیض قائل شده است. با استناد به این آیات، هزاران زندانی سیاسی هر روز در زندان ها شکنجه شده، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و سپس اعدام می شوند. حقوق انسانی هر کس، به بهانه‌های واهی “حرب با خداوند” و “ترک خداوند” به زیر پا گذاشته شده و مورد ظلم و ستم واقع می شوند. این آیات و نظایرآنها، پایه‌های اصلی قانون اساسی ایران است، و در نتیجه “تبعیض و بی‌عدالتی” در دستور کار این قوانین قرار گرفته است. قانون، بر طبق تعریف لغت نامه دهخدا، باید ” متکی بر طبیعت عالم تمدن و متناسب با طبیعت انسان باشد و بدون استثناء شامل همه ٔ افراد مردم آن مملکت گردد و اغراض مستبدانه ٔ اشخاص را در آن دخالتی نباشد.” در حالی که در این آیات می بینیم که خداوند، با بغض، غرض و کینه شخصی با منافقین و کافران برخورد کرده و حقوق آنان را زیر پا می گذارد. خمینی می‌‌گفت:”شما اسلام را به مردم بگویید …شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی خوانید شما آیات قتال را چرا نمی خوانید؟ هی آیات رحمت را می خوانید در آن قتال هم رحمت است برای اینکه می خواهد آدم درست کند آدم گاهی درست نمی شود فرض گاهی نمی شود الا بالکی [داغ کردن] باید ببرند داغ کنند تا درست بشود جامعه باید آنهایی که فاسد هستند از آن بیرون ریخته شوند. قران می گوید با اشخاصی که مسلمان هستند با مدارا رفتار کنید و ان‌ها که با خدا نیستند بزنید، بکشید، حبس کنید.” از دیگر سخنان خمینی: “اعدام هایی که در اسلام هست اعدام های رحمت است … اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی؛ دزدی تمام می شود؛ اگر چهارتا آدمی که به فحشاء مبتلا است آنرا شلاق بزنند در جامعه فحشاء از بین می رود …. این حقوق دان ها نمی فهمند … این ها می خواهند حقوق بشر! توچه می دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد.” همین دستورات بربری و قرون وسطایی را در سیستم قضایی کشور ما وارد کرده ا‌ند و بیش از چهل سال است که قانون وحشیانه قصاص را عمل کرده، دست و پا می‌‌برند و چشم در می اورند. می‌‌گویند قرار بوده از اولیا دم رضایت گرفته شود. این مزخرفات در قرن ۲۱ یعنی چی‌؟ اگر قتلی صورت گرفته باید قائل را پیدا کرد و محکوم کرد نه اینکه با پول رضایت خانواده مقتول را خرید. همه احکام جمهوری اسلامی غیرانسانی‌ و غیرعقلانی است. 

منشور جهانی حقوق بشر که از بدو نوشته شدن آن در سال ۱۹۴۸، ایران از امضا کنندگان آن است، در باره حقوق انسان ها چنین می گوید:

 ماده ی ۱. تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه‌ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی ۲. هر کس می تواند بی‌هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی‌های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. بعلاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده ی ۳. هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
ماده ی ۴. هیچ کس را نباید در بردگی یا بندگی نگه داشت: بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد، ممنوع است.
ماده ی ۵. هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.
ماده ی ۶. هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی‌اش در همه جا به رسمیت شناخته شود.
ماده ی ۷. همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی‌هیچ تبعیضی، از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه ی حاضر باشد، و بر ضد هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید، از حمایت یکسان قانون بهره مند گردند.

 مقایسه کنید اصول و حقوقی را که منشور جهانی حقوق بشر برای انسان ها تعیین کرده است، با آن چه که قانون اساسی ایران و قرآن به ما نوید می دهند. در این اصول، همه انسان ها بصورت واقعی با هم برابرند، و به دلیل تفاوت‌های عقیدتی، مذهبی، نژادی، جنسیتی و غیره مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرند. برده داری مذموم و ممنوع است، و همه انسان ها آزاد و در مقابل قانون برابرند، جدای از اینکه مرد هستند یا زن، مومن هستند یا کافر، ایمان آورده اند یا نیاورده اند، به جنس مخالف تمایل جنسی دارند و یا همجنس گرا هستند، مسلمان هستند یا بهایی. این اصول همه خواص تعریف لغتنامه دهخدا از قانون را دارند و در نتیجه باید سرمشق و الگوی ما برای نوشتن قوانین باشند. خمینی، رهبر معنوی اصلاح طلبان، که از او بعنوان “امام راحل” و “امام با درایت” یاد می کنند، درباره حقوق بشر چنین گفته است؛ “همه بدبختی هایی که داشتیم و داریم و- و بعد هم داریم – از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضاء کرده اند. این اغفال است، افیون است این برای توده‌ها برای مردم (صحیفه امام جلد ۳ ص ۳۲۳). خمینی می‌‌دانست که حقوق بشر پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است و به همین دلیل‌ به شدت با آن مخلف بود و از آن وحشت داشت. هنوز هم نوچه‌های سابقش در متون اسلامی به دنبال عدل، مساوات و برابری می‌‌گردند و به ما وعده اسلام معتدل می‌‌دهند گوئی چنین چیزی امکان پذیر است. ما باید از حقوق همه انسان ها جدای از باور فکری و آرمان هایشان دفاع کنیم و اجازه ندهیم که هیچ نوع سیستم سیاسی‌ای در کشور ما قوانینی تصویب کند که برپایه آن بتوان انسان ها را به بند و زنجیر کشید و مانع فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی آنان شد. تلاش ما باید این باشد که اجازه ندهیم فعالیت سیاسی، مخالفت با رژیم در قدرت، و دگراندیشی جرم محسوب شده و بتوان آن را ممنوع کرد. حقوق بشر و منشور آن یک دست آورد بزرگ بشری است و ما باید آن را پاس بداریم و برای محقق شدن بند بند آن تلاش کنیم.

هیچ رژیمی‌ بدون همکاری مردم نمی‌‌تواند ادامه حیات بدهد. کلید نجات ما در نافرمانی مدنی و اعتراضات دسته جمعی‌ است. اگر کارمند دولت هستید کم کاری کنید و اجازه ندهید چرخه بوروکراسی کشور به راحتی‌ بچرخد. در مراسم مذهبی‌ شرکت نکنید و به مسجد نروید. اجازه ندهید رژیم از باورهای دینی شما به عنوان چماقی برسر همه استفاده کند. رای ندهید. در خیمه شب بازی‌های انتخاباتی شرکت نکنید. پول‌هایتان را از بانک ها بیرون بیاورید. اقتصاد ایران بدون پول شما سرپا نخواهد ماند. تا جایی‌ که می‌‌توانید پول آب و برق را ندهید یا دیر بدهید. هیچ چیز غیر ضروری‌ای نخرید. هر پولی را که به دولت بدهکارید ندهید و یا دیر بدهید. سهام نخرید. ملک نخرید. روزنامه‌ها و مجله‌های رژیم مانند کیهان را نخرید. با خانواده‌های زندانیان سیاسی و قربانیان رژیم ملاقات کنید و از آنها دلجویی کنید. مسابقات ورزشی را تحریم کنید و به تماشای آن نروید. کانال‌های تلویزون ایران را نگاه نکنید. به سینما و کنسرت نروید. با تحریم و خانه نشستن سیستم اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی را فلج کنید. اتحادیه بازیکنان جهان امروز به نمایندگی‌ از ۸۵۰۰۰ ورزشکار خواستار اخراج ایران از ورزش جهانی‌ شد. از این حرکت پشتیبانی‌ کنیم. اجازه ندهیم پرچم جمهوری اسلامی در استادیوم‌های جهانی‌ به اهتزاز دربیاید. رژیمی‌ که مردم را شلاق می‌‌زند، حکم قصاص اجرا می‌‌کند و دم از “حق الناس” می‌‌زند لیاقت حضور در جامعه جهانی‌ را ندارد. 

رژیم جمهوری اسلامی قدر قدرت نیست که اگر بود احتیاجی به آبروریزی و قتل های ناجوانمردانه نداشت. این جنایت‌ها برای ایجاد فضای رعب و وحشت است. باید در مقابل این رژیم قرون وسطایی بایستیم و اجازه ندهیم جان‌های بیگناه دیگری قربانی ادامه حیات این رژیم بشود. 

لادن بازرگان

سپتامبر ۲۰۲۰

* سیاوش کسرایی

https://akhbar-rooz.com/?p=46461 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

هم میهن گرامی, آقای لطیف حسین زاده, درود بر شما!
پرسش درست شما که “آدم کجا و اعوان انصار نظام قتل و غارت و تجاوز کجا؟” پرسش من هم هست. بگفته دیگر کاملا با شما همراهم که “نظام اسلامی” حاکم در ایران از آغاز, جدا از “خدعه” های مناسب لحظه ی آن, ضد ایرانی, ضد انسانی, ویرانگر و جنایتکار بود… و در تمام عمر ننگینش نیم گامی هم در راستای آرزوهای انسانی برنداشت.
این مفهوم در همه ی یادداشت های من خود را نشان می دهد. از همین رو, و بدلیل هم نظری, لازم ندیدم که به آن پاسخ دهم.
بهروزز و پایدار باشید!

لطیف
لطیف
3 سال قبل

کَر و کُور کجا و رَقص و آواز کجا اسماعیل.

آقای آرمان شیرازی،جهت اطلاع و اقدام مقتضی.

روز سه شنبه, ۲۵ شهریور, ۱۳۹۹ در ۰۶:۲۲از شما سوال کردم:آدم کجا و اعوان انصار نظام قتل و غارت و تجاوز کجا؟
امروز پنج شنبه است و من هنوز منتظرم تا پاسختان دریافت کنم.بنابراین اگر سوالم را پاسخ دادید و منعکس نشده است که هیچ؛سر شما سلامت!ولی اگر به هر دلیلی ترک میدان کرده اید،باید خدمتتان عارض شوم:لااقل دَم از پی گیری و داد و ستد فکری و گفت و گوی دوستانه و دادخواهی نزنید؛چون از هر سمت و سو که بنگرید،دارید لفاظی می کنید؛چرا که خودتان به آن اعتقادی ندارید،وگرنه کیست که نداند «دو صد گفته را چون نیم کردار نیست»

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

بیگمان باش, در بهاران, هرگاه, ابرهای غم آور بکناری بروند, مهرِ رَخشان همه پستی و بلندیها را, گُل نشان خواهد کرد…
هم میهن گرامی, خانم لادن بزرگان, درود بر شما!
نوشتاری سنجیده و دوراندیشانه بود که پی گیری و داد و ستد فکری پیرامون آن از سوی خوانندگان میتواند ما را به گستره ای از حقیقت یابی همراهانه رهنمون گردد.
میتوان و باید با شما همراه بود که: “دشمن ما یک شخص نیست… دشمن ما اسلام سیاسی و دخالت دین در امور کشور است.” این نگاه بس ارزشمندست و ما را از زندان آموزشهای کژبنیاد به نگرگاهی میکشاند که از آن تلاشهای آزادی جویانه انسان در زمان و مکان را بخوبی میتوان دید. از آن میان, رهایی کشورهای اروپایی از اسارت کلیسا و حکم رانی آنست که دشمن آزاد-اندیشی و آزادی انسان بود. آن رهایی, سپس رهگشای پیشرفت و تمدن شد و, آنگاه که “شرق” هنوز در اسارت بود, “غرب” را در راه تمدن و پیشرفت شتابان کرد.
در ایران این رهایی ممکن نیست مگر حلقه ی ارتباط دین/مذهب سیاسی با زندگی روزانه مردم واکاوی شود.
از دیرباز, دین سالاران, دلالان و رمالان شیعی در ایران تا آنجا که توانسته اند اسلام را به هر رخنه و سوراخ زندگی اجتماعی چپانیده اند. پیش از دگرگونی ۵۷ نیز “شاهنشاه آریامهر”, با آزادگزاری و تقویت حوزه ها و بنگاه های دینی, رسمیت بخشیدن به مراسم شیعی, گنجانیدن قران و شرعیات در آموزش, ساختن مسجد در دانشگاه, و… یاری رسان آن فرایند بود. ازینرو, سپاه و ستادهای مذهبی ویروس وار گسترش یافته و آلایشهای اسلامی پهنه های زندگی اجتماعی در ایران را درخود گرفته بود. از سال ۵۷ به این سو, آلایشهای مذهبی شیعی چنان بی لگام تازانده شده اند که رنگ و بوی زننده ای زندگی ایرانیان را از هنگام دیدار یاخته های نر و ماده برای یک زایش تا پوسیدن تن در گور در اسارت خود گرفته اند…
سالهاست که باور و مراسم شیعی, بسان جانوری بد رنگ و زشت, پیوسته در زندگی اجتماعی ایرانیان خزیده است. نخست آدینه را “جمعه” کردند, سپس آیین نوروز را به “حاجی فیروز” آلودند, زنان را به کمتر از نیمه-انسان فروکاستند و …. و جشن همسری را به “ازدواج” بدل کردند که در آن زن به مرد (برای بردگی) فروخته میشود! و همچنان این خزنده تا آنجا پیش رفت که نزدیک به صد روز از گاهشمار (تقویم) ایرانی در گرو زایش و مرگ و کژ و راست شدن امامان شیعی قرار گرفته است. شرم آور و دردناک است که در سالهای پرشماری از تاریخ ما, دلالان و رمالان, چه در لباس آخوند یا با هر رخت دیگر بر تن, بکارِ گمراه کردن مردم بوده و انرژی اجتماعی بیکرانی را هدر داده اند.
در سایه این تجاوز خزنده, “تفکر” مذهبی ترویج و جایگیر شد که خاموش ساز اندیشه آزادانه آدمیان است. بهمین دلیل خورشید علم که هنگام خواب اروپا در ایران رخشان بود (رازی ها و پور سینا ها), زیر ابر سیاه “تفکر” مذهبی, از نگر دور ماند.
بنابراین, یکی از گامهای پراهمیت در راه پیشرفت و تمدن در ایران پس راندن (نه نابودی) دین و مذهب (بویژه شیعی) از فضای همگانی و زدایش آن از زندگی روزانه اجتماعی ست. این زدایش درست همان کاری بود که در “غرب” پیش گرفته شد و نخستین گام آن, نشاندن دین بجای خود یعنی در کلیسا بود.
و درین ویرانه, بهر آسودگی آدمیان باید گفت:
این زدایش چون بهارست, پُر از نغمه و رنگ باران, که آغاز پُر از انگیزش, چون رهایی دارد!
بیگمان باش, در بهاران, هرگاه, ابرهای غم آور بکناری بروند, مهرِ رَخشان همه پستی و بلندیها را, گُل نشان خواهد کرد…

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل

درود

کاملا با شما موافقم. دین را باید به مساجد و خانه‌های مردم بازگرداند و پذیرفت که دستورات ۱۴۰۰ سال پیش جوابگوی نیازها و آرزو‌های انسان عصر امروز نیست.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
3 سال قبل

خانم بازرگان سلام ،
نوشته پر بار شما را خواندم . در دو مورد گیر کردم.
۱ـ « یکی از اولین اقدامات بعد از انقلاب تضعیف دادگستری، لغو قوانین مدرن و جانشین کردن آن با قوانین شرع اسلام بود…»
درست ست که یکی از مهمترین اصول قانون اساسی مشروطه اصل تفکیک قوا بود . قوه قضائیه بخصوص در زمان حکومت رضا شاه و با زحمات نخبگانی چون داور ها مدرنیزه شد و از نفوذ روحانیت و سنت رها شد.
متاسفانه این قوه آن طور که طلایه داران مشروطه با الهام از کشور های اروپائی می خواستند که همه شهروندان در برابر قانون از حقوق مساوی برخوردار باشند نشد. در تمام دوران بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرمانداری نظامی و چند سال بعد سازمان امنیت راسا اقدام به دستگیری شهروندان نموده و بدون توجه به وظایف شهربانی و دادگشتری در مورد برخورد با متهمان و رسیدگی اتهامات آنها را تحت شکنجه قرار داده و با کسب اعترافات پرونده هائی برای بازداشت شدگان سر هم کرده که به اداره دارسی ارتش می فرستادند.
در تمام ۲۵ سال حکومت پادشاهی هزاران نفر توسط فرماداری نظامی و ساواک دستگیر شدند و بعضی در زیر شکنجه جان باختند.
یک مورد از متهمان «اقدام علیه امنیت کشور » با حکم قرار بازداشت توسط دادسراها و دادگاهای تابع وزارت دادگستری دستگیر نشد. و هیچ زندانی سیاسی در دادگاههای دادگستری محاکمه نگردیدند تا در حد متهمان جنجه و جنائی از حقوق قضائی برخوردار شوند.
وزارت دادگستری هرگز نتوانست در مورد دخالت فرمانداری نظامی ، ساواک و دادرسی ارتش در امور دادگستری اقدامی کند.
با تمام دخالت های دیگر مقامات حکومت در امور دادگستری شوربختانه تصویری تاریک از آن در پیشانی تاریخ باقی ماند که در سال ۵۷ مانند قانون اساسی ، مجلس و…. حرمتی در نزد مردم نداشت.
این ها زمینه ای بود برای اینکه روحانیون با اشتهای کامل بساط مشروطه و نه تنها استقلال سه قوه مقننه ، مجریه و قضائیه بلکه تمام آنها را منحل کند و بکلی کنار بگذارند و برای خودشان حکومت اسلامی مشروطه را تاسیس کنند. مجلس ، دولت و دادگستری حکومت اسلامی کاریکاتور این سه قوه ست !!
نهاد های گندیده حکومت مشروعه را نباید با نهاد های حکومت مشروطه پارلمانی چه در ایران بعداز مشروطه چه در دیگر کشور های جهان مقایسه کرد.
دریغ که در سال ۵۷ بر اساس کم کاری ها و بی مهری هائی که به دستاورد های مشروطه شد . روحانیون مرتجع توانستند به قدرت برسند تا مردم کشور را در تاریکترین دوره ی تاریخ میهنمان اسیر کنند.
۲ـ « منشور جهانی حقوق بشر که از بدو نوشته شدن آن در سال ۱۹۴۸، ایران از امضا کنندگان آن است، در باره حقوق انسان ها چنین می گوید:…»
در این مورد کوتاه عرض کنم که منشو رجهانی تا زمانی که در کشور ها تبدیل به قانون ملی نشود ضمانت اجرائی ندارد . متاسفانه در بسیاری از کشور ها این خلا وجود دارد. تکلیف حکومت اسلامی هم معلوم ست.

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل
پاسخ به  آ.بزرگمهر

درود،

من موافقم که دادگاه‌های شاه کسری‌هایی‌ داشت اما باید توجه کنید که با وجود همه کاستی‌ها شاه مجبور شد بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی‌ و بقیه دوستانشان را در دادگاههای نظامی محکوم کند چون قاضی‌ها راضی‌ نبودند به پرونده زندانی‌های سیاسی رسدیگی کنند. من قبول دارم که در زمان شاه هم دیکتاتوری بود و به حقوق مردم تجاوز می‌‌شد اما هر چه بود قرآن و شرعیات نبود و قاضی‌ها تحصیلات عالیه داشتند و یک عده آخوند بی‌ مقدار نبودند. حقوق زنان پیشرفتهای بسیاری پیدا کرده بود و حقوق مدنی وجود داشت. تنها فعالیت سیاسی جرم بود نه مشروب خوردن، رقصیدن، به موسیقی گوش دادن، و …

و صد البته با شما موافقم که حقوق بشر ضمانت اجرائی ندارد مگر اینکه به قوانین کشور تبدیل شود و این آن چیزی است که من برای رسیدن به آن تلاش می‌‌کنم.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
3 سال قبل
پاسخ به  Lawdan Bazargan

خانم بازرگان ، بحث ما مقایسه دو حکومت تمامیت خواه نیست که امروز رایج ست ، موضوع ارتش در زمان شاه با یک مورد دادگاه زنده یاد بیژن جزنی خلاصه نمیشود و اگر اسلامی نباشد الزاما بهتر از سکولار نیست که هزاران مثال می توان زد که باعث خوشحالی شریعتمداران خواهد شد.
بحث ما دادگستری به عنوان مهمترین قوه و ناظر بر دو قوه مقننه و مجریه ست که اجرای در ست قوانین را
تضمین می کند. مسئولان و رهبران را وادار به قانون مدار ی می کند که از هرچندی افتضاحات، اتهامات ، محاکمات سیاستمداران را در رسانه ها می شنویم حتی ترامپ و نتانیاهو … بهمین دلیل تمامیت خواهان در هر جامعه ای تلاش می کنند آنرا تضعیف و تسخیر می کنند.
دادگستری و قوه قضائیه در دو حکومت پیش و کنونی استقلال نداشت سلاحی بود و هست در دست قدرت .
باید در باره ی نقش دادگستری در حفظ ، نفوذ و اجرای درست قوانین و تعقیب خلاف کاران بخصوص مسئولان بیامورزم و تبلیغ و ترویج کنیم وگرنه بیم آن می رود که در حکومت بعد نیز در بر همین پاشنه بچرخد.
نگارنده در کامنت پیش نوشت :
در تمام ۲۵ سال حکومت پادشاهی هزاران نفر توسط فرماداری نظامی و ساواک دستگیر شدند و بعضی در زیر شکنجه جان باختند.
یک مورد از متهمان «اقدام علیه امنیت کشور » با حکم قرار بازداشت توسط دادسراها و دادگاهای تابع وزارت دادگستری دستگیر نشد. و هیچ زندانی سیاسی در دادگاههای دادگستری محاکمه نگردیدند تا در حد متهمان جنجه و جنائی از حقوق قضائی برخوردار شوند.
وزارت دادگستری هرگز نتوانست در مورد دخالت فرمانداری نظامی ، ساواک و دادرسی ارتش در امور دادگستری اقدامی کند.
با تمام دخالت های دیگر مقامات حکومت در امور دادگستری شوربختانه تصویری تاریک از آن در پیشانی تاریخ باقی ماند که در سال ۵۷ مانند قانون اساسی ، مجلس و…. حرمتی در نزد مردم نداشت.
این ها زمینه ای بود برای اینکه روحانیون با اشتهای کامل بساط مشروطه و نه تنها استقلال سه قوه مقننه ، مجریه و قضائیه بلکه تمام آنها را منحل کند و بکلی کنار بگذارند و برای خودشان حکومت اسلامی مشروطه را تاسیس کنند. مجلس ، دولت و دادگستری حکومت اسلامی کاریکاتور این سه قوه ست !!

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل
پاسخ به  آ.بزرگمهر

آقای بزرگمهر عزیز،

اینبار شفاف تر سخن گفتید و من با سخنان شما موافقم. اصل دمکراسی تفکیک قوای سه گانه، استقلال قوه قضاییه و مطبوعات آزاد است. انتخابات بدون آزادی احزاب، آزادی بیان، آزادی اجتماعات و دیگر آزادی‌های مدنی “انتخابات” نیست بلکه “انتصابات” است.

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل

من متاسفانه بجای ُاتهام ُ نوشته ام ُجرم نوید ُ دوستی محبت کرد و این اشتباه را یاداوری کرد وممنون او هستم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x