جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

ویترین خاطره ها – برای فوتبال کردستان و بیشکسوتان اش

ویترین خاطره ها - برای فوتبال کردستان و بیشکسوتان اش

تقدیم به استاد علی خشنودی، بیشکسوتان با مرام و کاک همایون سلیمانی

کوروش طاهرنسب

کوروش طاهرنسب

یک اصل چهار بود و کلی عظمت برای شهر. از سر بالائی اصل چهار ببعد پادگان -سنه- نام اصیل شهرمان سنندج , قرار دارد که ساختمانها و آن آسفالت معروف اش که تانک هم نمیتوانست ترکی در آن ایجاد کند مهمترین نماد بیشرفت سنندج بود .وقتی بر بالای آبیدر، کوه سربلند و با طراوت شهر را نظاره می کردید این پادگان لشگر ۲۸ بود که خودنمائی اش بیشتر دیده می شد. پادگان سنندج یکی از محل هائی بود که بخشی از تاریخچه فوتبال کردستان را ورق زده است. اگر انگلیسی ها در ماهشهر وقتی از کشتی در ساحل آن پیاده شدند و اولین توپ فوتبال را در زمین های-بی.اس کیو- صنعت نفت  و در زمینی که چهارم آبان نام داشت و بعد ها زمین شاهین تیم محبوب جنوبی ها شد، به گردش در آوردند تا فوتبال وارداتی بخشی از فرهنگ جامعه را بعدها مثل امروز دستخوش تغییر کنند، سربازان و افسرانی که از نقاط مختلف ایران و بخصوص از آذربایجان، کرمان، اصفهان و تهران، به سنندج و دیگر نقاط مرزی استان مثل مریوان و بانه می آمدند، فوتبال وارداتی را هم به جمع فوتبال محلی شهر و دیار اضافه می کردند.

از قول تعدادی از ژنرالهای قدیمی ارتش روایت است، در یکی از سفرهای رضا شاه به کردستان، در زمینی که در مجاورت اداره موزیک و کمی آن طرفتر -اسطبل خانه- قشون پادگان وجود داشت، مسابقه ای برگزار شد که شکل و شمایل اش همان فوتبالی بود که انگلیسی ها در سواحل برزیل و آرژانتین با خود برده بودند. نسل قدیمی فوتبال سنندج. این که می گویم سنندج، بدین خاطر است که کردستان از شیردوشان در جلگه ها و رودخانه های آرارات، تا کباب پزان در دامنه و قله های دالاهو سرشار از کوه و دره و پستی و بلندی است.

کشاورزی و دامپروری از آن زمانهای کهن حتی تاکنون اساس زندگی و مناسبات اقتصادی نواحی -کورد نشین- را تشکیل داده است. در آن زمانی که همه در حال پیاده رفتن، همه در حال پیاده دویدن. جابجائی کالاها و رفت و آمد و سیر و سفر با وسایل نقلیه ابتدائی بودند نه این همه ماشین و نه این همه خیابان های آسفالت، وجود نداشت و شهرها و شهرستانها کوچک و خودمانی و تنگ تر بودند. شهر-سنه- آنقدر کوچک بوده که مثلا از محله آغا زمان , صدای بلبل و شاعر و ترانه سرای بزرگ -کورد- سید اصغر کردستانی را از دامنه های کوه آبیدر از امیریه و منظریه تا مبارک آباد که بعضی اوقات هم, محل اختفای عشاق شهر در رهائی از قید و بندها و سنت گرائی ها بوده، شنیده می شده که می خواند: – ه‌ی ڕه‌فیقانی ته‌ریقه‌ت-.

زمان طی شد و بعد از کودتای ۲۸ مرداد در کنار میدان شاه که بعضی از مراسم ها مثل پیشآهنگی در آن برگزار می شد، میدان اقبال شهر، محلی برای تجمع نسل جوان و شهروندان کهن سالی شد که وقتی اولین آهنگ رادیو سنندج از بلندگوهای میدان اقبال را شنیدند، پنداشتند که آنان زود پیر شده اند و نسل جوان هم فهمید که آینده مثل گذشته ثابت نیست و باید بیش رفت هر چند پستی و بلندی های زیادی وجود دارد. زمین فوتبالی که در همان اوایل دهه سی در دامنه های – کوچ که رش-(سنگ سیاه) ساخته شد بیشتر مکانی برای برگزاری مراسم های رسمی بود که میزبان میهمانان خوانده و ناخوانده زیادی باشد. این زمین اندک اندک قواره ای دیگر به خود گرفت و پاتوق بچه هائی شد که تاریخ فوتبال کردستان را از آنجا نوشتند. تا دهه پنجاه شمسی، هنوز قواره شهر سنندج دستخوش تغییرات بنیادی نشده بود و هم چنان محلات شناسنامه شهر بودند. اما  از دهه پنجاه ببعد، با دعوت از انواع ماشین ها شهر بزرگ شد و در این بزرگی، زمین های بازی بچه ها محدود می شدند. نبردی اعلان نشده علیه بازی کردن بچه ها در جریان بود و بازنده هم بچه ها بودند. ۷۰ سال پیش اگر فکری بود و اگر طرحی بود و اگر جمع اندیشی و جامع اندیشی وجود داشت، اگر تعهدی به آیندگان نیز در دل صاحب تعهدی پیدا می شد، ورزش سر و شکل دیگری داشت. حق حرکت، حق بازی و حق ورزش انگار در بعضی نقاط از حقوق همشهری گری نبود و به همین دلیل، هر سال بیشتر از سال های پیش از تعداد زمین های خاکی کاسته می شد. بچه ها بیشتر به حاشیه رانده می شدند. بازی از همان سال ها انگار مذموم بود. یا باید کاسب می شدی یا باید درس می خواندی. بازی کردن، هم مزاحم این بود و هم مزاحم آن. اما بازی یک نیاز بود و یک ضرورت و بچه ها، وقتی بزرگ می شدند، به کمک بچه های بعد از خود می آمدند. محلات، آکادمی های فوتبال بودند. سه چهار باشگاه با ساختمان های فسقلی و قدیمی، کانون پرورش فوتبالیستهائی بودند که تحت تاثیر فرهنگ -همت عالی- بطور ذاتی و بگونه اکتسابی-مرام و اخلاق- در رگ های شان جاری بود. در آن فضای همت و مروت، بزرگترین دشمن هم، یکی از دوستان بشمار می رفت، چون کینه و خصومتی وجود نداشت و هر آن چه هم که اتفاق می افتاد زودگذر و فراموش شدنی بود.

کیهان ورزشی تا ظهور دنیای ورزش، تنها نشریه ای سراسر ی بود که اصول مکتب شاهین را در سراسر ایران معرفی می کرد: اول درس. دوم اخلاق. سوم ورزش. این سه اصل همزاد و پیوند ناگسستنی با فرهنگ اصیل -کوردها- دارد. گفتار نیک- پندار نیک- کردار نیک- شاهین و تاج دو باشگاهی بودند که در کنار انجمن پیشاهنگی در سنندج در دهه ۱٣٣۰ فعالیت می کردند و از اواسط دهه چهل باشگاه جعفری نیز به جمع شاهین و تاج پیوست و بیش آهنگی هم از صحنه فوتبال حذف شد. زنده یاد ناصر رشیدی از مدیران و مربیان باشگاه شاهین یکی از جنتلمن های فوتبال کردستان بود که خانوادگی فوتبالی بودند.

همان طوری که ذکر شد، جدای از باشگاهها، فوتبال در محلات سنندج نیز گرم بود و هر محله برای خود اسم و رسمی قائل می شد و در فصل تابستان انواع و اقسام جام های یادبود افراد و به مناسبت های مختلف برگزار می شد که از بین این مسابقات نیز, افرادی برای عضویت باشگاه ها انتخاب می شدند. 

محلاتی مثل: محله چهار باغ، محله جلوباغ ملی، محله کرمانج ها (ناوکرماجه کان)، محله یهودی ها، محله گورکان (گبرها) یا محله مسیحی ها، محله کانی دو شمع، محله میان قلعه، محله قطارچیان، محله بالا یخچال در قطارچیان، محله کلکه جار، محله چهاردالان (قلعه چهارلان)، محله گلشن، محله پیرمحمد، محله دباغ خانه، محله آقازمان، محله مسجد و چشمه ملاویسی، محله مسجد قوله (مسجد ملامومن)، محله جلوخانه وکیل، محله بالاخندق، محله سرتپوله، محله جورآباد، میدان فردوسی که به زمین افسران و مشترک المنافع نیز معروف بود زیرا زمین فوتبال این محله در جائی قرار داشت که باشگاه افسران ارتش، قلعه تن فروشان و در ضلع غربی آن بازار خودجوش خرده فروشان قرار داشت و برادران طهماسبی رشید و سعید به همراه پرویز کمانگر و بهالدین خوشنما بهرامی از مردان همیشه در صحنه این زمین بودند و شوت های سعید طهماسبی زبانزد این محل یود.

من در کتاب تاریخ یکصد و بیست ساله فوتبال ایران، در جلد یازدهم آن، فوتبال هفتاد ساله کردستان ایران به همراه فوتبال کردستان عراق، سوریه و ترکیه را بطور مفصل مورد بررسی قرار داده ام. مجموعه ای که بیش از چند سال وقت برده و صدها آرشیو و منابع  معتبر و صدها نفر مورد تحقیق و پرسش قرار گرفته اند و هزاران عکس و دست نوشته و خاطرات شفاهی را گردآوری و بطور مفصل در باره آنها نوشته ام! و مقدمه  هر جلد را به نوشته های بزرگان فوتبال و روزنامه نگاران بین المللی و  شاخص تاریخ ایران، مزین و پیراسته کرده ام.

اینجا فقط گذری است بر یک مطلب ژورنالیستی که بتواند ستایشگر گردهمآئی باشد که چندی بیش در سنندج روی داد و از نسل اول و نسل دوم تا تعدادی از نسل کنونی فوتبال کردستان و خاصه سنندج در آن حضور داشتند. کمی هم در باره این گردهمائی که در آکادمی فوتبال بیژن ذوالفقارنسب برگزار شد را بخوانید!

آمده بودند تا زیر یک سقف جمع شوند. تا دیداری از یادگاران دور تازه کنند. خاطرات زیادی برای مرور کردن داشتند. شاید تیمور عسگری، از مریوان گفته باشد. از کوههای آریز وقتی بطرف مریوان سرازیر شوید به روستای -نگل میرسید که یکی از قدیمی ترین قرآن های تاریخ مسلمانان در آنجا واقع است .وریا غفوری کاپیتان استقلال تهران و بازیکن تیم ملی ایران از کناره های رودخانه- نگل- بسوی تهران سرریز شده. ای کاش بهرام مهرپیما پیشکسوت داوری در این جمع حضور داشت و از خاطرات فوتبال سقز می گفت. بهرام زحمات زیادی برای فوتبال سقز کشیده است.

در این جمع از بیجار، بانه و کامیاران کسی حضور ندارد. در چنین مراسم هائی که بخشی از تاریخ شفاهی فوتبال این شهر و استان است، برازنده است که ویترین خاطره ها به رسم و عکس و خاطرات بسیاری مزین و آراسته باشد. چنین فرصتهائی اندک است و پشیمانی اش در غفلت بسیار!

در چنین مراسمی که از دل بر می خیزد و بر قلب می نشیند حضور تعدادی از زنان فوتبالیست، می توانست همدلی و اتحاد را، همان اتحادی که در رقص کردی هم هست، در ویترین خاطره ها روشن تر و جاودانه تر کند! درس یاد گرفتن و درس پس دادن جزئی از پویائی و نوزائی است.

جشن گرفته اند زادروز تولد استاد علی خشنودی از پیشکسوتان خوشنام و تاثیرگذار در فوتبال سنندج و کردستان را و اضافه کرده اند خاطره دیگری به این ویترین که آئینه بخشی از تاریخ فوتبال این دیار است. نمیدانم آیا علی آقاف آن تکیه کلام همیشگی اش-قزمیت-را باز هم به کار برده یا نه!

وقتی به عکس نگاه می کردم از آرمان اسعدی خبری نبود. جوان مستعدی که از سنندج پله های ترقی را با تمام سختی ها طی کرد و اکنون یکی از داوران مطرح فوتبال ایران است. جوان رعنائی که متین-آرام و بی حاشیه است درست مثل پدر گرامی اش.راستی علی یاوری، فغفور بطحائی، هوشنگ رشیدی چرا پیدایشان نیست؟ من که در عکس ندیدم! ایوب عباسپور، فاروق نقشبندی، ناصر سیدالشهدائی، فرشید و  جمشید اقبالپور، رضا یغموری، شاهرخ طاهرنسب، فغفور بطحائی، بهروز درخشان و بسیاری دیگر! جای شان خالی نیست؟!

وقتی به چهره ها می نگرید موهای سفید جلال ولدبیگی، حبیب الئه لطف الئه نسب، پرویز داراب پور، فرهاد شریف پور، محمود قصیرانی، جاسم پژگل، فرهاد یغموری، سیف الئه ادب آموزیان، طاهر صالحی، مظفر پولادی و بقیه سرد و گرم چشیده میدان زندگی از پختگی و تجربه آنان سخن می گوید. چین و چروک های صورت پیشکسوتان صاحب نام سنندج مثل اقبال ذوالفقارنسب، محمد طهماسبی، بیژن ذوالفقار نسب، منصور کرباسچی، محی الدین بابا شهابی، علی خشنودی، محمدحسین سپندار؛ صدیق آرمان و رئوف بلوریان بماند که عین تاریخ شفاهی این دیار و راوی تاریخ مکتوب فوتبال کردستان هستند.

ویترین خاطره ها - برای فوتبال کردستان و بیشکسوتان اش

چه خوش و دلنشین است، دکلمه کاک ناصر عزیز، استاد موسیقی معاصر کردستان:

شاره که م سنه!

چه نی نابینا به ته مای چاوه چه نی بریندار تا مه زروی ئاوه چلون گویی زه وی به هوا به نه بوونی بوونه وه ر بوونی ژه مه نه بو ژیان چه نی گرینگه هه تاو مروفیش ناژی به بی نان و ئاو وه ک چلون ماسی له ئاودا ده ژی ئه گر ئاو نه بی ناتوانی بژی منیش به بی تو ژینم لی ونه چونکه دوورم لیت شاره کم سنه

ویترین خاطره ها - برای فوتبال کردستان و بیشکسوتان اش

نشسته از راست :نادر دیوانی-فرهاد شریف پور-تیمور عسگری(از مریوان)-محمود قصیرانی-استاد محی الدین بابا شهابی- استاد بیزن ذوالفقارنسب-منصور کرباسچی-اقبال ذوالفقارنسب- استاد علی خشنودی- استاد محمد طهماسبی-همایون جمشید-جلال ولدبیگی-شناخته نشد.

ایستاده از چپ:پرویز داراب پور-مهدی معین افشار-همایون پویانفر-اسدالئه آزاد- کیانوش سلطان پور-سیروس علیمحمدی-سیف الئه ادب آموز-بهروز کرباسچی-رضا عباسزاده- محمد نقشیندی- همایون(حاجی)سلیمانی-عابد خورشیدی-بهروز یثربی(از قروه)-فرهاد یغموری-سیروس یثربی-نجیب شریفی-شمس الدین شاطری-مظفر پولادی-عباس متاسفانه خوانا نبود)-طاهر صالحی-رشید طهماسبی- جمیل جمشید نژاد-شناخته نشد.هنر دات-داریوش رزازی-جاسم پژگل-اسماعیل اصلانی-ایرج عباس زاد-شناخته نشد-وریا معتضد-فرزام فاروقی-فرزین ایوبی-کیومرث حبیبی-شناخته نشد-هوشنگ یحیائی-محمد حسین سپندار- صدیق آرمان- رئوف بلوریان- برهان سهرابی- فرشید جهان بین- علی میرکی- جمال بشیری-ماجد روحانی- سعید مردوخی- بهروز کریمی-خالد نقشبندی-فرهاد خاطر ویسی- صالح زندی- رضا مجیدی- ایرج ساعدی-امجد صلواتی-علی پژگل-فرزند نجیب شریفی-رضا قاسمی-سهراب جلالی.

https://akhbar-rooz.com/?p=19787 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x