شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

پرونده هسته ای ایران – ادعاهای حکومت اسلامی ایران غیر قابل اعتماد اند

تصمیم گیری در مورد این که کشور ما باید به فن آوری هسته ای مجهز شود یا خیر، تصمیمی استراتژیک است که اولا باید در فرایندی دموکراتیک و با نظر متخصصان و کارشناسان انجام شود و ثانیا در شرایطی صورت گیرد که جهان به این تصمیم اعتماد کند. زیرا دست یابی به فن آوری هسته ای که می تواند به تجهیز به تسلیحات هسته ای منجر شود، فقط یک تصمیم ملی نیست و نه تنها در ایران، که در کل جهان از حساسیت برخوردار است. ابرازنظر در مورد این موضوع هدف این یاداشت نیست، زیرا همان گونه که گفته شد، تصمیمی کلان و استراتژیک و در عین حال کارشناسانه است و اکنون تنها می توان به گفتن این نکته بسنده کرد که شرایطی که چنین تصمیمی ملی در آن باید اتخاذ شود، اهمیتی کمتر از خود این تصمیم نخواهد داشت. این شرایط به دلیل وجود استبداد مذهبی و خارج بودن مردم و بخش بزرگی از کارشناسان و متخصصین از دایره تصمیم گیری، امروز در ایران وجود ندارد.
اما بسیار دشوار است ادعای جمهوری اسلامی ایران در مورد مقاصد صلح آمیز برنامه های هسته ای آن را پذیرفت. برای ایرانیان که طی بیست و شش سال، شناختی از نزدیک نسبت به حکومت به دست آورده اند، چنین ادعایی به دلایل مختلف نمی تواند قابل قبول باشد.
حکومت اسلامی ایران، به دلیل ماهیت اسلامی خود، به شدت تمامیت گرا است و این تمامیت گرایی فقط متوجه داخل مرزهای ایران نیست. اندیشه ی صدور انقلاب اسلامی و پیروزی جهانی اسلام، اگر حتی دیگر به صراحت هم بر زبان آورده نشود، اما یکی از آرزوهای دولتمردان اسلامی و از اصول مذهبی – ایدئولوژیک آن هاست. برای حکومتی که ایدئولوژی آن بر پایه ی «تقیه» و «دروغ مصلحت آمیز» قرار گرفته است، در آشکار از مقاصد صلح آمیز سخن گفتن و در خفا به دنبال ساختن سلاح هسته ای بودن، غیرمنتظره نیست. اندیشه ی صدور انقلاب اسلامی و پیروزی جهانی اسلام، و اتمی بودن کشورهایی چون اسرائیل، توجیه ایدئولوژیک مناسبی است برای دولت مردان ایران که مسلح شدن به سلاح هسته ای را در خفا دنبال کنند.
کارنامه ی حکومت جمهوری اسلامی، اجازه این نتیجه گیری را می دهد که بگوئیم این حکومت برای حفظ قدرت خود، که آن را حفظ قدرت اسلام می داند – به هر اقدامی که ممکن باشد، دست می زند. غیرقابل انتظار نیست حکومتی که برای بقای خود هزاران زندانی سیاسی را دست بسته در زندان ها اعدام می کند و در گورهای جمعی به خاک می سپارد، اگر توانایی جنایت های بزرگتری را داشته باشد، از انجام آن ها دریغ کند.
نباید این ادعای جمهوری اسلامی که فعالیت های هسته ای خود را بر پایه مقاصد صلح آمیز و منافع ملی ایرانیان دنبال می کند و «بمب اتم» در ایدئولوژی و سیاست و برنامه ی آن جایگاهی ندارد، پذیرفت. حکومت اسلامی به خوبی می داند با دست یابی به سلاح اتمی، تضمین های مهمی برای ادامه حیات خود و استبداد مذهبی در کشور ما به دست خواهد آورد و برای این حکومت هیچ مصلحتی بالاتر از حفظ «حکومت اسلام» وجود ندارد.
هر چند فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی به نام «منافع ملی» ایران دنبال می شود و جمهوری اسلامی ایران با همین پرچم به مصاف مخالفین خارجی خود رفته است، اما واقعیت این است که این حکومت، نه در این مورد و نه در هیچ مورد دیگری نماینده خواست ملی کشور ما نیست، زیرا منتخب ملت ایران در یک شرایط آزاد نیست. توسل حکومت اسلامی به ناسیونالیسم ایرانی – که همواره مورد دشمنی و تحقیر رسمی حکومت بوده است – برای جلب پشتیبانی ملی از برنامه های هسته ای خود، نباید پیشروان و آزادی خواهان جامعه ی ایران را گمراه کند. استدلال هایی نظیر این که «به دیگران چه مربوط؟» و «یا چرا دیگران داشته باشند و ما نداشته باشیم»، استدلال هایی است که تنها کمک می کند تیغ به دست زنگی مست سپرده شود و قبل از همه «منافع ملی» ایران – که امروز در اساس استقرار یک حکومت دموکراتیک در ایران – است، مورد تهدید بیشتری قرار گیرد.
ادعاهای روزهای اخیر مقامات تهران در مورد «پیروزی های دیپلماتیک» و «تحقیر اروپا و آمریکا» گمراه کننده است. حکومت جمهوری اسلامی ایران در رویارویی خود با اروپا و آمریکا بر کشورهایی متکی شده است، که هیچ گاه دلسوز منافع ملی ایران و سرنوشت مردم ایران نبوده اند. کشورهایی که هرگز به نقض گسترده حقوق بشر در ایران و جنایت هایی که در این کشور صورت گرفته است، اعتراض نکرده اند، حالا چگونه به فکر دفاع از منافع ملی ایرانیان افتاده اند؟ از این رو این ادعا که در وین کشورهای حامی جمهوری اسلامی، مدافع «منافع ملی» ایران هستند، سرتاسر کذب است. تکیه جمهوری اسلامی ایران بر چنین کشورهایی، که بیشتر آن ها در سرکوب خواست های مردم خود، مشابه حاکمان تهران هستند، نه قابل اتکا و نه اطمینان بخش است. اکثر این کشورها با پیشنهادی بهتر می توانند به جبهه روبرو منتقل شوند، همچنانکه به امید کسب امتیازی، اکنون در جهت دفاع از ادعاها و برنامه های تهران قرار گرفته اند.
هیاهوی اخیر جمهوری اسلامی در مورد «پیروزی دیپلماتیک» بر اروپا و آمریکا، جزئی از برنامه های آن برای تحریک ناسیونالیسم ایرانی است. حتی اگر جمهوری اسلامی ایران موفق شود این بار هم پرونده ی خود را از ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل متحد نجات دهد، اما حلقه ی فشار بر آن همچنان و گام به گام تنگ تر می شود. سیری که پرونده ی اتمی ایران پیموده است، به طور مداوم رو به بحران بیشتر بوده است و اکنون این پرونده در آستانه ی قرار گرفتن بر روی میز شورای امنیت است. چنین وضعیتی نشان گر هیچ پیروزی دیپلماتیکی برای حکومت ایران نیست و سرنوشت نهایی آن سرانجامی جز حل و فصل در شورای امنیت سازمان ملل متحد نخواهد داشت. فریبکارانه است که مقامات تهران می گویند با کمک کشورهایی مثل پاکستان و مالزی و آفریقای جنوبی و حتی چین و روسیه می توانند این مسیر را متوقف کرده و اراده ی خود را بر اروپا و آمریکا تحمیل نموده و جمهوری اسلامی ایران را از مجازات نجات دهند.
تصمیم دولت مردان اسلامی ایران تصمیمی است که حتی اگر به موفقیت هم برسد، جز تهدید جهان ثمر دیگری نخواهد داشت. این تصمیم اما همین امروز، دشواری های بزرگی را در برابر کشور ما قرار داده و مردم ایران را بدون این که قدرت دخالت و تصمیم گیری داشته باشند، به سوی بحرانی می کشاند که میزان خسارات و زیان های ناشی از آن به درستی روشن نیست اما می تواند بسیار سنگین باشد.
وادار ساختن جمهوری اسلامی به ترک برنامه های هسته ایی که همواره خطر دست یابی یکی از جنایتکارترین حکومت های معاصر به سلاح هسته ای را با خود همراه دارد، بیشتر از طی مسیری پرتنش که حتی به سرانجام رسیدن آن می تواند یک فاجعه برای ایران و سرتاسر جهان باشد، نه تنها منافع مردم ایران که منافع کل بشریت را تامین می کند!

https://akhbar-rooz.com/?p=32912 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x