پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پیش به سوی دنیای پیشین – Laurent CORDONNIER، برگردان: شهباز نخعی

در این قمارخانه ای که، به رغم قرنطینه، شبانه روز باز است، سهام موسسات فناوری از بیشترین رونق برخوردار است. درطول سال ٢٠٢٠، سهام گوگل ٣٢ درصد، فیسبوک ٣٦ درصد، آمازون ٧٩ درصد، اپل ٨٢ درصد و زوم ٥١٥ درصد رشد داشته و این به رغم یک کاهش ٣٠ درصدی...

در این قمارخانه ای که، به رغم قرنطینه، شبانه روز باز است، سهام موسسات فناوری از بیشترین رونق برخوردار است. درطول سال ٢٠٢٠، سهام گوگل ٣٢ درصد، فیسبوک ٣۶ درصد، آمازون ٧٩ درصد، اپل ٨٢ درصد و زوم ۵١۵ درصد رشد داشته و این به رغم یک کاهش ٣٠ درصدی پس از اعلام موفقیت آزمایش های مربوط به ساخت واکسن ها بوده است

نخستین موج گسترش ویروس و ایجاد محدودیت برای نیمی از انسان ها، بین ماه های ژانویه و ژوئن ٢٠٢٠، بازتابی غیرعادی به آرزوهای نهفته بخشی از مردم داد – که غالبا به صورت پراکنده، به ندرت با قاطعیت و اغلب شکست خورده- که هدفشان ساختن «دنیای آینده»ای بود که حامل همه معایب دنیای پیشین نبوده و حتی بتواند حسن هایی نیز داشته باشد. دنیایی که در آن نوازندگان از پنجره ها موسیقی بنوازند، هواپیماهای کمتری در آسمان باشد، پرندگان با آسودگی در حومه شهرها بگردند و نزدیکی محل تولید به مصرف شکاف بین شهرها و روستاها را پرکند. دنیایی که در آن کارگران لت و پار شده توسط تفرقه افکنی های سرمایه داری در کار، هر شامگاه از بالکن های خود، با شادمانی از کاری که در طول روز – و شب- انجام داده اند با یکدیگر روبرو شوند و از این که حقوقشان ترمیم و بازنگری شده خشنود باشند. دنیایی که در آن هوا پاکیزه تر باشد، دارایی جای فرد را نگیرد و لبخند صندوق دار فروشگاه زورکی نباشد. دوران قرنطینه و درپی آن دومین موج ویروس ثابت کرده که این خواسته ها نابجا بوده است. امید به بازگشت به یک زندگی «عادی» جای این آرزوها را گرفته و برای مردمی که به شکلی مداوم بهای سنگین فروریزی اقتصادی را می پردازند، این «بازگشت به وضعیت عادی» خود خواست زیادی است.

آیا این به معنای آن است که چیزی باقی نمانده و با فرارسیدن زمستان، این آرزوهای زیبای – گاه به عمل تبدیل شده- دستکم امکان داده هرچند با زحمت، از رنج و مشقت نخستین قرنطینه بکاهد؟ آیا در آینده، چنان که جامعه «دیدبان» مصرف نشان می دهد واقعیت این است که هر بحران همواره «اثری نیرومند و شتاب دهنده بر گرایش هایی داشته باشد که ما پیش از بروز ناظر آن بودیم»؟ به نظر این مرکز دیدبانی، « به نظر می آید که این همه گیری ویروس موجب «تسریع» به مفهومی زمانی و نیز شیمیایی تنش شناخته شده ای است که [آنتونیو] گرامشی آن را بین دنیایی که از مردن سرباز می زند و دنیای دیگری که در زایش دچار زحمت است، توصیف می کرد».

دوران فترتی که می تواند همه خطرهایی را به وجود آورد که گرامشی از آنها با عنوان «پدیده های غیرعادی مختلف» یاد می کرد و در مورد آنها هشدار می داد (١). شوربختانه، دنیایی که در زایش دچار زحمت است، هنوز سر از شکم مادر بیرون نیاورده، هیچ تضمینی وجود ندارد که جدید یا حتی مطلوب باشد و همچنان ظهور دنیایی غیرممکن، ممکن است.

این درحالی است که اطمینانی نیست که ما درس هایی از این دوران فترت اجباری گرفته باشیم. آیا این ویروس، که بشریت در رودررویی با آن همداستان شده، به راستی مردم دنیا را به خاطر همگونی رنج ها درسراسر دنیا، به هم نزدیک کرده است؟ همه این مردان و زنانی که همزمان مبتلا به بیماری مشابهی هستند، از هند تا گوآدلوپ، از شهر تورکوئن فرانسه تا کپ، از ناحیه وزول فرانسه تا لس آنجلس، آیا این امکان را داشته اند که به شکلی معجزه آسا هزاران تخت بیمارستان و پزشک از «شمال» به «جنوب» و از «غرب» به سوی «شرق» منتقل شود؟ روند جاری همچنان در مسیر معکوس قرار دارد. انگلستان، آلمان، فرانسه، بلژیک یا ایتالیا پزشکان آموزش دیده در کشورهای بلوک شرق سابق و جنوب مدیترانه را به سوی خود می کشند. براین روال، «رومانی بین سال های ٢٠٠٩ و ٢٠١۵ بیش از ۵٠ درصد از پزشکان خود را از دست داده و هرسال نیز ١٠ درصد از پزشکان آن، کشور را ترک می کنند. اسلوواکی هم از سال ٢٠٠۴ بیش از ٢۵ درصد از کارکنان بخش پزشکی خود را از دست داده است. (…) این رکورد شکنی در کشوری که نخستین صادرکننده پزشک است، رومانی را از پاسخگویی به تقاضای فزاینده خدمات درمانی مردمی که دستخوش سالخوردگی هستند ناتوان نموده و شیوع جهانی کووید ١٩ وضعیت را به صورتی خاص هشدار دهنده کرده است (٢)». همین امر در تونس نیز وجود دارد که پزشکان آن در رویای ترک کشور خود به سرمی برند. طبق اعلام سندیکای عمومی پزشکان تونس، هر سال نزدیک به ٨٠٠ پزشک کشور را ترک می کنند (٣).

آیا شیوع جهانی ویروس ما را به هم نزدیک نکرده است. حتی هنگامی که هواپیما ها در پرواز بودند ما هرگز به هم نزدیک نشدیم؟ اکنون که آنها به زمین میخکوب شده اند، چگونه به این نتیجه گیری رسیده ایم که آنها به خصوص به چند تن از ما امکان «فرار» خواهند داد؟ در سطحی کوچک تر، آشکار است که این بحران «دنیای فرهنگ» و «دنیای دانشگاهی» و هنرمندان هنرهای نمایشی زنده، که به اندازه دانشگاهیان و به همان تند و تیزی دانشجویانشان، ناگزیر از ارائه و توزیع محصولشان از راه دور هستند که در چهارخانه های تارنمای «زوم» جدولی از چهارخانه ها به صورت خطوط و ستون ها، با حروف سفید بر متن سیاه و با نوشته هایی شبیه به «سنگ گور» و نامهائی نامانوس (لولو ٢۴، ایشام موش خرما، مانون چشمه) دیده می شود. به علاوه، چه کسی می توانسته این ایده را داشته باشد که همه این تالارهای خالی را به هم نزدیک کند؟

رونق ارزش های فناوری ها

همچنین، ویروس می باید به ما در درک حسن های سازماندهی کمک می کرد. چنان که رئیس جمهوری امانوئل ماکرون در بیانیه «خطاب به مردم فرانسه» در ١٣ آوریل ٢٠٢٠ گفت: «ما در زمان مساعد، هنگامی که تجدید سازمان ضروری باشد، همه عواقب را درنظر خواهیم گرفت». درواقع، این زمان مناسبی برای رها کردن ستایش بی چند و چون نسبت به فناوری و تجارتی است که جوامع ما را به هم چسبانده و موجب شده هربار که به مشکلی برمی خوریم، راه حلی که جستجو می کنیم تجاری یا فنی باشد. تا اینجا، ما موفق شده ایم علیه ویروس مبارزه و بی تردید از داشتن صدها هزار تلفات بیشتر، با پاسخگویی سازماندهی شده اجتناب کنیم. حرف ها در آن شامگاه ١٣ آوریل تقریبا در این زمینه بود: «ما می باید راهبردی بسازیم که در درازمدت امکان برنامه ریزی، رعایت اعتدال در تولید گاز کربنیک، پیشگیری و مقاومتی که به ما امکان دهد با بحران های آینده رودررو شویم را بیابیم». حرف هایی که پیشتر در ١٢ مارس هم ما را به لرزه درآورده بود: «آنچه که این شیوع ویروس به ما می گوید، این است که کالاها و خدماتی وجود دارد که باید از شمول قانون بازار خارج باشد. در حقیقت، سپردن امور تغذیه، حفاظت، توانایی درمانی و چهارچوب زندگی به دیگران یک دیوانگی است. ما می باید از نو کنترل آنها را در دست بگیریم…».

آیا واقعا «یک دیوانگی» است؟ و به این نتیجه رسیده ایم که می باید فهرستی از ۵٠ محصول صنعتی تهیه شود که نباید در سرزمین ما (ورای ماسک و پاراستامول) تولید شود. آیا این امر هم به خاطر مسئله اشتغال، چیرگی راهبردی تدارکات و وسواس های زیست محیطی است؟ فهرست ۵٠ محصولی که نمی باید بدون آن که ارزش افزوده آن محلی باشد تولید شود، مانند وعده پیشگامانه یک نظم جدید بازرگانی بین المللی، تجاری مبتنی بر دوجانبه بودن رابطه ملت ها است. نظمی که برپایه منافع متقابل استوار باشد و دیگر زمام کار به دست حرص و آز یک «کسب و کار بزرگ» که جیب خود را پرکند نباشد.

البته، هیچ کدام از اینها رخ نداد. تا بحال، هیچ عامل احیا کننده ای محرک پیش رفتن دنیا در مسیری بهتر از پیش نبوده است. «پدیده های غیرعادی» کنونی امکان به وجود آمدن دشت شقایق در زمین بحران زده را نمی دهد.

برای «کسب و کارهای بزرگ»، که توسط یارانه های دولتی سخاوتمندانه از آنها حمایت می شود و کاهش یا تثبیت دستمزدها – که در آن، مانند ایالات متحده کارگران یا بیکار می شوند و یا مورد حمایت مزایای بیکاری ای قرار می گیرند که بخشی از آنها را، مانند فرانسه منابع عمومی می پردازند-، به نظر نمی آید که هنوز زنگ ساعت آخر به صدا درآمده باشد. شاخص داوجونز، که ترکیب ارزش بورسی ٣٠ بزرگ ترین شرکت های آمریکایی است، از ٢١ فوریه تا ٢٠ مارس ٢٠٢٠، حدود ٣۵ درصد سقوط کرد (وفضایی آخرالزمانی) به وجود آورد، از آن پس تا حدی قابل ملاحظه بالا رفته و حتی در ماه دسامبر رکوردی تاریخی شکسته و در مدت ۵ سال افزایشی ٧٠ درصدی داشته است.

البته، بازیگران مالی هیچگاه به پیشگویی معقول سودی که موسسات در ١٠ سال آینده به دست می آورند برای مشتریان خود نمی پردازند. ٣ روز پیش از آن که بانک سرمایه گذاری “لهمن برادرز” lehman brothers در ١۵ سپتامبر ٢٠٠٨ ترازنامه خود را عرضه کند، سهامش هنوز ٣.۶۵ دلار ارزش داشت! اما از اینجا رسیدن به این نتیجه گیری که ناخدایان این کشتی تایتانیک مالی، در فاصله ای کمتر از هزار گره دریایی متوجه وجود کوه یخ دربرابر تنگه جبل الطارق نشده اند، تنها چند پیچ و خم وجود دارد. پس از سقوط بازار سهام در ماه مارس ٢٠٢٠، آنها این فرصت را داشتند که دید دور و شعاع عدسی دوربین خود را تنظیم کنند.

در این قمارخانه ای که، به رغم قرنطینه، شبانه روز باز است، سهام موسسات فناوری از بیشترین رونق برخوردار است. شاخص نزدک در ١٢ ماه گذشته ۴٣ درصد رشد داشته است. هنوز هم نگریستن به این گوی بلورین برای دیدن «دنیای بد»ی که به ما وعده می دهد به زحمتش می ارزد. درطول سال ٢٠٢٠، سهام گوگل ٣٢ درصد، فیسبوک ٣۶ درصد، آمازون ٧٩ درصد، اپل ٨٢ درصد و زوم ۵١۵ درصد رشد داشته و این به رغم یک کاهش ٣٠ درصدی پس از اعلام موفقیت آزمایش های مربوط به ساخت واکسن ها بوده است. در ١٠ دسامبر ٢٠٢٠، سهام ایربی اند بی، که تازه به بهای ۶٨ دلار به بورس عرضه شده بود، به ١۴۵ دلار افزایش یافت (+١١٣ درصد). دلیلی برای اثبات این که نیاز ما به «نزدیک شدن به هم» توسط بوئینگ، با «گردش های شهری» (city trips) در خانه شهروندی که (سرگرم کارهای خویش است) با ویروس از پا درنمی آید. قبلا هم عرضه سهام «دورداش»( DoorDash) که یک شرکت متخصص تحویل غذا و خرید خانگی است، در بورس جهشی مشابه (٨۶ درصدی) داشت. «دلیورو» (Deliveroo) که تصور می شود قابلیت هایش مدیون مأموران تحویلش است که در نواحی حومه ای شهرها گوشت مرغابی پخته شده تازه (زنده باد نزدیکی محل تولید به مصرف) را در خروجی های حومه ای تحویل می دهند و سپس مواد غذایی خود را از «رستو دوکور» [موسسه نیکوکاری عرضه غذا] تکدی کنند. سهام «دلیورو» هم از نیمه ژانویه ٢٠٢٠ حدود ٧۶ درصد رشد داشته است.

به انسان احساسی نزدیک به همدردی با سهامداران «فایزر» دست می دهد که با اعلام کارآمدی واکسن بهره متوسطی از آن برده اند. فایزر موسسه ای صنعتی است که در قرن نوزدهم به وجود آمده و کارخانه ها و زیرساخت های آن متعلق به روزگاری سپری شده است. این موسسه که با ۴٩ کارخانه در سراسر دنیا، دارای کارگران، پژوهشگران و یخچال هایی با دمای منهای ٧٠ درجه است…، ناگزیر است درمورد قیمت واکسن خود با مقامات دولتی به مذاکره بپردازد. این یکی از موسسه های دنیای پیش است که موفقیت هایش موجب روشنی بخشی به زمین بازی دنیای بعد شده ، چنان که موسسه «کسب و کارهای داخلی فرانسه»(Business Insider France) این کار را برای ما کرده است. پس از اعلام فایزر «بهای سهام آمریکایی ترقی کرد و صنایعی که از ویروس بیشتر آسیب دیده بودند، به ویژه شرکت های هواپیمایی، هتل داری و کشتیرانی تفریحی شاهد سقوط بهای سهام خود در مبادلات وال استریت بودند. برعکس، موسسات دیگری به لطف قرنطینه و افزایش کار در خانه، از رونق برخوردار شدند. «دوکوساین»(DocuSign)، «پلوتون»(Peloton)، «وی فیر»(Wayfair) به زوم و شرکت های دیگری پیوستندکه در نوسانات سرمایه گذاری ها روی بازگشت به وضعیت قبلی دنیا قمار می کردند. (…) این سقوط بهای سهام «در خانه بمانید»(stay-at-home) همان الگوئی را باز تولید کرد که پس از انتشار اطلاعات مثبت درمورد واکسن ها رخ داد (۴)».

مطمئن باشیم که مسئله فقط یک تلاطم موقتی نیست. درطول بحران بهداشتی، جامعه «کاملا رقومی» به طور کلی از این ضربه شتاب بخش بهره برد و استفاده از این اهرم به یک تخته پرش جدید بدل می شود. برای موسسات بزرگی – که از مدتی پیش از کار در خانه- در زندگی های ما فاصله ایجاد می کنند و وقت، داده های شخصی، پول، فضای خانه، استقلال شخصی، دریچه های ارتباطی ، دیدارهای پزشکی، آموزش ها، رستوران ها و غیره مان را می گیرند و به طور کامل بر «زندگی بدون تماس»ی که هم اکنون بر ما تحمیل شده چنگ می اندازند، این دیگر یک گزینه نیست (۵).

در این دنیای بعد که هم اکنون حضور دارد، سهام «درخانه بمانید»ها که در انتظار تدوین یک شاخص بورسی مخصوص خود از ارزش های وحشیانه و صیادانه است ، تنها بخشی از این ارزش هایی است که زندگی های جدا از هم ما را سازماندهی می کند و مبنای آن انزوایی است که هم اکنون نیز به لطف جامعه مصرفی (که ما را دربرابر کالا تنها می گذارد)، تخریب تدریجی فعالیت های اقتصادی دنیای قدیم را موجب می شود و درهای ورودی خانه های ما را به «دروازه های» مصرفی جدیدی تبدیل می کند که راه را برای ، فروشگاه ها، مدارس، مطب های پزشکی، ادارات، کتابخانه ها، روزنامه ها، تالارهای کنسرت و غیره می گشاید و در چنگ تور گسترده شرکت های اینترنتی که هرچه بیشترتنگ و تنگ تر می شود می کشاند.

کمک، جزم گرایی بازمی گردد…

در زمین صاف رقابت جهانی «آزاد و بی خلل »، همه در جایگاه یکسانی سکنی نمی یابند. به رغم کوشش های دولت ها، در کشورهای ثروتمندتر، برای محدود کردن شکست کاملی که نصیب کسب و کارهای کوچک – رستوران ها، تالارهای نمایش، موسسات کوچک پشتیبان فعالیت های گردشگری، فرهنگی، بخش رویدادها، ارتباطات و غیره- شده کار مشخصی انجام نمی شود. ٣۵٠٠ تاکسی سیاه رنگ لندن که شهر را ترک کرده و از ماه ژوئن روانه «گورستان تاکسی ها» شده اند نیز به انبوه قراضه های موجود اضافه می شود و برای رانندگان آنها، که دیگر نمی توانند ٣٠٠ یورو اجاره هفتگی خودرو را به شرکت خصوصی مالک آن بپردازند، این مسیر رفت بدون بازگشت خواهد بود. ویروس کورونا ورشکستگی آنها، که پیشتر با استفاده از «اوبر» آغاز شده بود را تسریع کرده است (۶).

«بنیاد سازمان ملل متحد برای کودکان» (یونیسف) و سازمان «نجات کودکان» محاسبه کرده اند که در طول سال ٢٠٢٠، تعداد کودکانی که در خانواده های فقیر زندگی می کنند (بر مبنای خط فقری که هر کشور تعیین می کند)، ١۴٢ میلیون افزایش یافته و به ٧١۵ میلیون (یعنی ٣٨.۴ درصد کودکان کره زمین) رسیده است (٧). در کشورهای ثروتمند هم گسترش فقر، به ویژه در میان کسانی که پیشتر هم وضعیتی ناپایدار داشتند، به همان اندازه است. در فرانسه، آقای لویی کانتوئل، مسئول روابط بین المللی موسسه نیکوکاری «رستو دوکُر» برآورد کرده که درخواست برای کمک غذایی «در کلانشهرها بیش از ٣٠ درصد در دوران قرنطینه افزایش یافته و (…) وضعیت به صورتی است که پس از بحران بهداشتی هم ادامه خواهد یافت» و می تواند موجب «تداوم فقر» شود (٨).

تردید نیست که دنیای کهنه نمی خواهد بمیرد و بیش از پیش زخم های خود را به چشم دنیای جدیدی که چندان هم جدید نیست می کشد. بحران بهداشتی آینه ای بزرگ نما دربرابر آنها گرفته است. دربرابر این خطرهایی که بیشترشان همچنان رودرروی ما قراردارند، «هرچه باداباد» آقای ماکرون به نظر می آید که دربرابر جزم گرایی بودجه ای رنگ می بازد: در ١٧ نوامبر٢٠٢٠، مجلس ملی فرانسه قانونی مالی را تصویب کرد که پیش بینی می کند کسربودجه دولت درسال ٢٠٢۵ کمتر از ٣ درصد باشد و در عین حال مالیات ها نیز افزایش نیابد. این در نهایت «یک بازگشت به وضعیت عادی» است.

Laurent Cordonnier | Les Économistes Atterrés
Laurent CORDONNIERاقتصاد دان و استاد دانشگاه لیل

١- Antonio Gramsci, Cahiers de prison, Gallimard, coll. « Bibliothèque de philosophie », Paris, 1978-1996 (1re éd. : 1948-1951).

٢- Clotilde Armand, « Le passage à l’Ouest de médecins est-européens », Libération, Paris, 14 septembre 2020.

٣- Maryline Dumas, « En Tunisie, le ras-le-bol des blouses blanches », Le Figaro, Paris, 9 décembre 2020.

۴- « Les actions Zoom et Netflix s’effondrent à la Bourse après la bonne nouvelle autour du vaccin Pfizer », Business Insider France, 9 novembre 2020.

۵-مقاله «کار، خانه، وای-فای»، لوموند دیپلماتیک ژوئن ٢٠٢٠ https://ir.mondediplo.com/2020/06/article3469.html

۶- Mark Landler, « “Field of broken dreams” : London’s growing taxi graveyards », The New York Times, 3 décembre 2020.

٧- « Children in monetary poor households and Covid-19 », Unicef, New York, 11 décembre 2020.

٨- France Info, 6 novembre 2020.

برگرفته از لوموند دیپلماتیک

https://akhbar-rooz.com/?p=100789 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
3 سال قبل

باید فهمید که دنیای کهنه، خود بخود به دنیای جدید تبدیل نمی شود که هیچ، بعید نیست که خود بدون تولد دنیای جدید بمیرد و بنابر این، همه چیز نیست و نابود، گردد. از این جا، ضرورت یک دگرگونی آگاهانه، یک دگرگونی انقلابی، یک دیگرگونی سخت و خونین در رویاروئی نیروهای متخاصم طبقاتی جامعه طبقاتی حاصل میشود. این دگر گونی انقلابی، یک دگرگونی کمونیستی است که ” جنبشی است جاری که حالت کنونی چیزها را از بین می برد”، این دگرگونی را کمونیسم می نامند. این دگر گونی و واژگونی دنیای قدیم، دنیای کهنه را حرکت طبقه کارگر باعث و بانی آن است ” کمونیسم حرکت طبقه کارگر برای لغو نظام – شرایط موجود اجتماعی است”، مارکس انگلس ایدئولوژی آلمانی. برای اینکه این واژگونی بطور واقعی رُخ دهد، نیروی طبقه کارگر باید سازمان یابد، باید متحد شود، باید مسلح گردد، زیرا که نیروی نگهبان نظم قدیم یعنی دولت کاملا سازمان یافته و مسلح است و مبارزه طبقاتی در جهان طبقاتی، یعنی برده داری و فئودالی و اکنون سرمایه داری نشان داده و می دهد که با نیروی مادی سازمان یافته و مسلح، فقط می توان با نیروی سازمان یافته و مسلح مقابله نمود و آن را از سر راه برداشت. این ضرورت تسلیح طبقاتی طبقه کارگر، تنها نیروی اجتماعی دارای توان و قدرت واژگونی نظام حاکم می باشد. بنابراین، تنها راهی که برای اینکه، نظام جدید از زهدان نظام قدیم متولدگردد که در زهدان آن، نطفه بسته است، باید یک انقلاب قهری کمونیستی را از سر گذراند و اگرنه، مرگ نظام قدیم بر طبق قانون دیالکتیک مادی اجتناب ناپذیر است و اما مرگی است که از تلاشی نظام قدیم ناشی شده، باعث مرگ همه چیز خواهد گردید. این را کارل در سال ۱۸۷۳ در پسگفتار بر سرمایه جلد اول چنین بیان داشته است: ”

“مانند دوران کلاسیک علم اقتصاد بورژوائی، آلمان ها در زمان انحطاط آن نیز، دانش آموزانی ساده، مقلد و دنباله رو باقی ماندند و هم چون خرده فروشانی حقیر آن چه بیگانه به طورعمده می ساخت آب کردند. بنابراین تحول تاریخی خاص جامعه ی آلمان هرگونه پیشرفت ابداعی را در زمینه ی اقتصاد بورژوائی نفی می نمود. لیکن انتقاد از آن را منع نمی کرد. تا آن جا که این انتقاد معرف یک طبقه است تنها می تواند طبقه ای را معرفی کند که مأموریت تاریخیش انهدام طرز تولید سرمایه داری و سر انجام الغاء طبقات است یعنی طبقه ی کارگر.

دیالکتیک با صورت قلب شده خود در آلمان مد شد زیرا چنین می نمود که وی قادر بقلب واقعیت است. به نظر بورژوازی و بلند گویان عقیده ای آن طبقه، دیالکتیک در صورت عقلایی خود چیز رسوا و نفرت انگیزی است زیرا بنا بر دیالکتیک درک مثبت آن چه وجود دارد در عین حال متضمن درک نفی و انهدام ضروری آن نیز هست، زیرا دیالکتیک، هر شکل( هر چیز- من حمید) به وجود آمده ای را در حال حرکت و بنا بر این از جنبه ی قابلیت در گذشت آن نیز مورد توجه قرار می دهد، زیرا دیالکتیک حکومت هیچ چیزی را بر خود نمی پذیرد و ذاتا انتقاد کُن و انقلابی است..  پی گفتار کارل مارکس بر سرمایه – جلد اول – چاپ دوم ص ۵۷،http://www.nashr.de/1/marx/kapitalBakhsh1.pdf . کس، جریان و حزب سیاسی می تواند، مدعی انسان دوستی واقعی را داشته باشد که تمامی تلاش خود را برای آماده شدن پرولتاریا، برای پیروز شدن در جنگ طبقاتی همواره موجود در درون جامعه، یعنی به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی بکار برد که البته، خود طبقه کارگر و حزب اش- حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیستی باید خود بیشترین تلاش را نماید، بدون این تلاش هیچ چیز کهنه به نفع نو، صحنه را خالی نمی کند و در نهایت مرگ همگانی است که در میرسد و نه خوشبختی همگانی! زیرا تلاشی قدیم اجتناب ناپذیر است!

اگر کارگران آلمان بدون گذر کامل از یک پروسۀ رشد طولانی انقلابی قادر به گرفتن قدرت سیاسی و اجرای کامل منافع طبقاتی خودشان نیستند، …ولی، آنها باید با درک روشنی از منافع طبقاتی خود، با اتخاذ هر چه سریعتر موضع مستقل حزبی خود، و با بستن راه عبارات سالوسانه خرده بورژوازی دمکرات، مبنی بر عدم نیاز به تشکیلات مستقل حزبی پرولتاریا، بخش عطیمی از پیروزی نهائی شان را خود به سرانجام برسانند. ندای جنگ آنها باید این باشد: “انقلاب مداوم”. ( لندن، مارس ۱۸۵۰ مارکس- انگلس  کلیات آثار مارکس- انگلس به انگلیسی، جلد ۱۰، صفحات ۲۷۸-۲۷۷.

کارگران جهان خود باید بیشترین رنج پیروزی خویش را متقبل شوند و نه دیگران! که نه توان این کار را دارند و نه تمایل واقعی آن را!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x