جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

چرا باید برای دانش‌آموزان از یک مِی گفت؟

اول می، صرفا یک مناسبت کارگری نیست بلکه بهانه‌ایست برای گفت‌وگو در مورد حقوق پایمال‌شده دانش‌آموزانی که در کودکی کارگر شده‌اند. این وظیفه ماست
روز کارگر

به مناسب روز کارگر و معلم

جعفر ابراهیمی: حدود بیست سال است که در مناطق حاشیه‌ای و عمدتاً کارگری تدریس می‌کنم. بسیاری از دانش‌آموزانم در شیفت مخالف کار می‌کنند، به عبارتی کارگر-دانش‌آموز یا دانش‌آموز-کارگر محسوب می‌‌شوند؛ کارگرانی که از کمترین حقوق برخوردارند ودر مورد حقوق کار هیچ نمی‌دانند. هر سال در آستانه اول می مصادف با ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر، از دانش‌آموزانم می‌پرسم آیا می‌دانند روز ۱۱ اردیبهشت چه روزی است؟ تا کنون پیش نیامده دانش‌آموزی جواب مثبت بدهد مگر این‌که دانش‌آموز سال قبلم باشد و صحبت‌هایم در خاطرش مانده باشد. برخی هم ۱۱ اردیبهشت را با ۱۲ اردیبهشت اشتباه می‌گیرند و فکر می کنند روز معلم است. بگذریم که علت نام گذاری روز معلم را همان روایت رسمی و حکومتی یعنی سالروز کشته‌شدن مطهری بیان می‌کنند و دکتر ابوالحسن خانعلی را نمی‌شناسند.

این مقدمه را گفتم که تاکید کنم نظام آموزشی و رسانه‌های مسلط و رسمی چگونه دانش‌آموزان را از آگاهی در مورد یک مناسبت بسیار مهم محروم کرده‌اند؛ دانش‌آموزانی که اکثرشان در بهترین حالت بعد از دیپلم راهی بازار کار می‌شوند اما از پیشینه روز کارگر و مبارزاتی که کارگران جهان برای تحقق مطالباتشان متحمل شده‌اند، اطلاعی ندارند. در کنار رویکرد نظام آموزشی شاید یکی از علل این ناآشنایی، فقدان تشکل‌های قدرتمند مستقل در ایران است. تشکل‌های مستقل موجود نیز زیر انواع فشار و سرکوب هستند و قادر نیستند صدایشان را عمومی کنند. در این میان وجود تشکل‌های ضد کارگری منتسب به کارگران باعث به انحراف کشیده شدن مطالبات کارگری، اطلاع‌رسانی و آموزش حقوق ایشان و مناسبت‌های کارگری شده‌است.

عامل دیگر، نگاه تحقیرآمیز به کارگران است. این در حالی است که چرخ تولید را زحمتکشان بر دوش می‌کشند، بدون نیروی کار عملا جامعه فلج است و سرمایه‌داران چیزی برای چپاول ندارند و علی‌رغم تکریم نمایشی کارگران از سوی نهادهای رسمی و حاکمیتی، اکثر دانش‌آموزان طبقه کارگر دوست دارند پدران و مادران کارگر خود را دارای شغل آزاد تصور کنند، گویی واژه کارگر تحقیرآمیز است. البته چه انتظاری می‌توان از دانش‌آموزان داشت وقتی طبق قانون رسمی کار، معلم تحصیل‌کرده -مستقل از تعریف طبقه و این‌که معلمان در طبقه کارگر قرار می‌گیرند یا نه- کارگر تلقی می‌شود (مانند معلمان بخش خصوصی ، مربیان مهدها،‌ معلمان خرید خدمتی ، معلمان حق‌التدریس و …) و با این وجود خود را متوهمانه در طبقه موهوم متوسط دسته‌بندی می‌کند؟

اول می، صرفا یک مناسبت کارگری نیست بلکه بهانه‌ایست برای گفت‌وگو در مورد حقوق پایمال‌شده دانش‌آموزانی که در کودکی کارگر شده‌اند. این وظیفه ماست

با تمام این تفاسیر، دانش‌آموزان (به‌خصوص آن‌ها که از خانواده کارگری می‌آیند یا در هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش برای ورود به بازار کار در راستای تامین نیاز بازار آموزش داده می‌شوند) باید تاریخ طبقه کارگر را بشناسند. آن‌ها باید بدانند که طبقه کارگر در ایران و جهان برای بهترشدن زندگی خود دچار چه مشقت‌هایی شده‌است؛ چگونه کارگران در آمریکای دهه ۱۸۸۰ برای کاهش ساعت کار از ۱۴ ساعت به ۸ ساعت جنگیده‌اند و توسط حکومت‌های سرمایه‌سالار سرکوب، شکنجه و اعدام شده‌اند. آن‌ها باید بدانند این مبارزات در تمام دوران قرن بیستم تاکنون ادامه یافته است.

نقش معلمان آگاه و پیشرو این است که تاریخ مبارزات کارگران را برای دانش‌آموزان تشریح کنند؛ از اولین بزرگداشت اول می، روز جهانی کارگر، در سال ۱۳۰۰ برای دانش‌آموزان بگویند و هنگامی‌که تاریخ تدریس می‌کنند، نشان دهند که هرگاه استبداد حاکم شده‌است، حقوق کارگران به حاشیه رفته و جلوی برگزاری مناسبت‌های مربوط به آن‌ها گرفته شده‌است. باید به دانش آموزان گفته شود که هر دوره آزادی و شکوفایی در تاریخ معاصر همراه با دوره فعالیت تشکل‌های کارگری بوده‌است و هر زمان حاکمیت قصد یکپارچه کردن قدرت خود را کرده‌ است، کارگران و تشکل‌های مستقل کارگری را حذف کرده‌ است و تشکل های زرد کارگری را به نام کارگر علیه کارگران علم کرده‌است. اول می، صرفا یک مناسبت کارگری نیست بلکه بهانه‌ای است برای گفت‌وگو در مورد حقوق پایمال‌شده دانش‌آموزانی که در کودکی کارگر شده‌اند. این وظیفه ماست.

https://akhbar-rooz.com/?p=112117 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x