شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

چرا گوش مردم به حرف حکومت بدهکار نیست؟ – سعید سلطانی طارمی

اگر نظریه پردازان جمهوری اسلامی نگاهی بیندازند به مسیری که طی شده­ است، شاید بتوانند بهتر بفهمند مردمی که حاضر بودند به فرمان حاکمانشان مرگ را به تمسخر بگیرند، چرا اعتنایی به التماس و تهدید آن ها ندارند؟
Bildergebnis für کرونا، مردم، حاکمیت

این روزها بیماری کووید ۱۹ به مرحله ی همه­ گیری جهانی رسیده و حکومت کشورهای درگیر، گردهم ­آیی ­های بزرگ و کوچک انسانی را ممنوع کرده و از باشندگان انسانی خواسته ­اند که میزان ارتباط با یکدیگر را تا جایی که ممکن است به صفر نزدیک کنند و در بسیاری از کشورها مردم از آمدن به بیرون و رفتن به مسافرت و از قراردادن خود در معرض ویروسی که سر راه زندگی آنان کمین کرده ­است خود داری می ­کنند. این حادثه در هر کشوری به نوعی روی می ­دهد. ولی یک چیز در همه جا قابل مشاهده است آن هم حرف شنوی مردم از توصیه ­های ارائه شده­ از طرف مسؤلان کشور است.
در این شرایط یک پرسش ذهن همه­ ­ی کسانی را که به نوعی با اطلاعات مربوط به این بیماری درگیرند به خود مشغول کرده ­است. چرا مردم ایران به توصیه ­های ارائه شده از جانب مقام ­های کشور توجه نمی­ کنند و آن ها را به کار نمی ­بندند؟

واقعیت این است که هرکس با الفبای علوم مربوط به زیست اجتماعی و روش های حکومت ورزی آشنا باشد باید بداند چه روی داده ­است و چرا چنین است؟

در این مدت خیلی­ ­ها در این زمینه اظهار نظر کرده­ اند که ما را با آنان کار نیست آرزو می کنیم اجر همه مأجورباشد.

معمولا حکومت ­ها برای پیشبرد و اجرای برخی اهداف عمومی­ و برنامه ­های وسیع­ اجتماعی ­شان از گروه ­های مرجع اجتماعی مشورت و کمک می­ گیرند. یعنی کسانی که مردم به آنان به عنوان الگو نگاه می ­کنند و از حرف و عملشان سرمشق می ­گیرند. از این جهت حرف ­ها، توصیه­ ها و رهنمودهای آن­ها راحت ­تر از طرف مردم پذیرفته و به کار بسته ­می ­شوند بخصوص اگر مصدر مقامی رسمی نباشند و در توصیه ­هاشان رنگ و بوی سودی شخصی به چشم نیاید.

گروه ­های مرجع معمولا شامل روشنفکران، نویسندگان، شاعران، نخبگان علمی، هنری، ورزشی و روحانیان می ­باشند. سلبریتی ها را به حساب نمی آورم چون نخبگان پرهنرشان جزو هنرمندانند که قبلا گفتیم. عوامشان هم خود محتاج گروه مرجع ­اند و قابل توجه نیستند.

جمهوری اسلامی حکومتی برآمده از انقلابی بزرگ است و مدیران آن تا امروز همه، کسانی بوده ­اند که زیر حاکمیت رژیم پیشین زندگی کرده­ اند و در کنار نیروهای دیگری که تا میانه ­های سال ۵۶ از آنها با نفوذتر و قدرتمندتر بوده­ اند علیه حکومت پیشین مبارزه­ کرده ­اند. بعد از انقلاب یکی از هدف­ های مهمی که حاکمان جدید پیش رو نهادند نابود کردن نفوذ و حیثیت نهادهای اجتماعی پرسابقه در نظر مردم ایران بود. در نتیجه ­ی آن سیاست که می­ توان گفت با موفقیتی بی­ نظیر اجرا شد، تمامی نهادهای متشکل مردمی ذی­ نفوذ، بی­ آبرو و امحا شدند. این سیاست در نیمه­ ی اول دهه ­ی هفتاد کامل شد. آنچه باقی ماند روشنفکران منفرد یا نویسندگان و مترجمان متشکل در کانون نویسندگان ایران بود که یک نهاد صنفی صرف است.

در نیمه ­ی دوم دهه ­ی هفتاد با روی کار آمدن اصلاح طلبان، طیف دیگری از روشنفکران که در محافل هواداران جمهوری اسلامی پرورش یافته­ بودند رخ نمودند و گرد روزنامه ­ها و مجله ­هایی جمع شدند که اصلاح ­طلبان منتشر می­ کردند. اینان با جذب بخش راست و لیبرال روشنفکری تاریخی و ریشه ­دار ایران، روشنفکران چپ، مردمگرا و عدالت خواه را در انزوا قرار دادند و تقریبا بی ­اثر کردند. بعد از سقوط اصلاح طلبان از حکومت، ادامه­ ی این ماموریت به عهده­ ی نشریاتی گذاشته شد که بی ­ارتباط با کارگزاران سازندگی نبودند آنان روشی از روزنامه ­نگاری را به کار بردند که به اندیشه و عمل جریان ها و شخصیت های تاریخی چنان می­ پرداخت که نتیجه ­ی کار، زیان باری، بی هودگی و بی­ نتیجگی اندیشه­ و عمل آنها بود. اندیشه و عملی که تجربه ­ی تاریخی ملتی بزرگ است. شاهکار این نوع مطبوعات در گروه مهرنامه و حلقه ­ی اندیشه­ ی پویا روشن­ ترین تجلی خود را یافت.

با روی کار آمدن دولتی اصولگرا در نیمه ­ی اول دهه ­ی هشتاد، روشنفکران اصلاح طلب هم که بین مردم از قبول خاطر نسبی برخوردار شده ­بودند هدف همان سیاستی قرار گرفتند که خود به شکل­گیری و اجرای آن در دهه­ ی شصت و نیمه­ ی اول ده ه­ی هفتاد، کمک شایانی کرده­ بودند. آنان ضعیف­تر از پیشینیان لائیک ­شان ظاهر شدند و در مدت کوتاهی کاملا اعتبار و حیثیت کسب شده را از دست دادند.

از طرف دیگر هنرمندان و روحانیان معترض هم به همان روزی افتادند که روشنفکران چپ افتاده بود که آخرین آنان محمد خاتمی عزیز بود که از درخت تکرار افتاد و دیگر گمان برپا ایستادنش نمی رود.

پس چه روی داده­ است؟

حکومت جمهوری اسلامی گروه­ هایی را که در زمان ­های دشوار می توانستند مردم را به همکاری با عمل درستی که حکومت قصد انجامش را داشت بخوانند چنان بی­ مایه و اعتبار کرد که امروز مردم در برهوتی تاریک و بی­ چراغ به شدت احساس بی­ کسی و تنهایی می ­کنند و در شبی پر از دزد جیب هاشان را محکم گرفته ­اند و کاری را که در لحظه درست می­ دانند انجام می­ دهند.

مردمی که مرجعی ندارند یا گرفتار فقر و بی ­اعتباری مراجع فکریشان هستند انفرادی و ناسنجیده تصمیم می گیرند و گوششان به حرف کسی بدهکار نیست. در نتیجه جامعه به سوی نوعی آنارشی می­رود که ابعاد زیانبار آن برکسی روشن نیست.

از طرف دیگر نهادهای قدرت جمهوری اسلامی در رقابت های داخلی همدیگر را نیز از اعتبار انداخته ت­اند تا جایی که مردم حاضرند مثلا کمک های خود به زلزله زدگان را به حساب فلان رَپر معتاد بریزند ولی به حساب هلال احمری که رئیسش دزد است نریزند.

نتیجه این که حکومت خود هم به روز کسانی که دشمنشان می پنداشت افتاد. در نتیجه تمام توان تبلیغی، دینی، رسانه ­ای و نظامی حکومت در روزهای گذشته نتوانست مردم را قانع کند و به آن ها بباوراند که سفر نکردن و قبول قرنطینه به صلاح آن هاست. این کار را باید گروه ­های مرجع انجام می­ دادند که به لطف کاردانی و توان استراتژیک حکومت وجود ندارند.

قدما می­ گفتند خود کرده را تدبیر نیست. اگر نظریه پردازان جمهوری اسلامی نگاهی بیندازند به مسیر درازی که طی شده­ است، شاید بتوانند بهتر بفهمند مردمی که حاضر بودند به فرمان حاکمانشان مرگ را به تمسخر بگیرند، چرا اعتنایی ندارند به  التماس و تهدید حاکمانشان؟


۲۹/ ۱۲/۹۸

https://akhbar-rooz.com/?p=23498 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فرهاد عاصمی
فرهاد عاصمی
4 سال قبل

ایدئولوژی فردگرایی
در بررسی جامعه شناسانه درباره علت پیروی نکردن مردم از محدودیت ها اعلام شده به خاطر پاندمی کرونا، تبلیغ سالیان طولانی ایدئولوژی فردگرایی توسط حاکمان است. این سیاست تنها در ایران چنین مشکلی را ببار نیاورده است.
در جامعه ای که بر پایه ایدئولوژی داروینیسم اجتماعی قرار دارد که قوی تر ها با فشار آرنج های خود باید راه را برای ارتقا و کامیابی بگشایند، وظیفه های اجتماعی در ذهن انسان گم و در طول زمان نابود می شود. مجرم مبلغان فردگرایی، سپردن وظیفه به «مشیت الهی» و امثال آن هستند و نه توده های مردم.
انسان تنها در جامه انسانی مفهوم و هستی تاریخی دارد. این ایدئولوژی را باید به میان مردم برد تا ان ها لزوم رعایت محدودیت های ضروری را در شرایط کنونی درک کنند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x