دو کبوتر تیره فام
در سبزای درخت غار یافتم
یکی ماه بود وُ
دیگری خورشید
وُ من پرسان
که همسایه های کوچولو
گور من کجاست؟
خورشید گفت در دُم من
وَ ماه به عشوه که در منقار من!
من که زمین به دور کمرم، حلقه
می رفتم
دو عقاب برفی دیدم وُ
دخترکی برهنه
یکی آن دیگری بود وُ
دخترک هیچکدام.
پرسیدم، عقابهای کوچولو
گورِ من کجاست؟
خورشید گفت که در دُم من، وُ
ماه به نجوا که در منقار من!
در میان شاخسار درخت غار
دو کبوتر برهنه دیدم
یکی آن دیگری بود وُ
هردو، هیچکدام.
برگردان از انگلیسی و مطابقت با اسپانیایی: مرضیه شاه بزاز