پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

چگونه کوبا در جهان پسا – شوروی زنده ماند و شگفتی آفرید. ژاکوبن، ترجمه: پروین اشرفی

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، اکثر ناظران انتظار داشتند که کوبا نیز به دنبال آن برود. اما سیستم کوبا ۳۰ سال پس از فروپاشی شوروی همچنان دوام آورده است؛ برای توضیح ماندگاری آن، ما باید کلیشه های جنگ سردی را کنار بگذاریم و تجربه کوبا ...

مروری بر کتاب ما کوبا هستیم ! چگونه یک مردم انقلابی در یک جهان پسا- شوروی زنده مانده است به قلم هلن یافی (انتشارات دانشگاه ییل – ۲۰۲۰)

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، اکثر ناظران انتظار داشتند که کوبا نیز به دنبال آن برود. اما سیستم کوبا ۳۰ سال پس از زمان فروپاشی شوروی هنوز هم دوام داشته است. برای توضیح ماندگاری آن، ما باید کلیشه های جنگ سردی را کنار بگذاریم و تجربه کوبا را در نوع خود ببینیم.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و در نتیجه نابودی برنامه های کمک اقتصادی چند جانبه آن، آنچه را که جهان سوسیالیستی نامیده می شد، تکان داد. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به انحلال رسمی خود رأی داد، شورای کمک اقتصادی متقابل (COMECON) ، یعنی بلوک تجارت اقتصادی، که به کشورهای کمونیستی کوچکتر کمک اقتصادی حیاتی و توافق نامه های تجاری خاصی را ارائه می کرد، قبلا برچیده شده بود.

این امر کوبا را که تنها عضو COMECON در نیمکره غربی بود، به تلاطم اقتصادی کشاند. این کشور جزیره ای تقریباً یک شبه خود را از شریک اصلی تجارت خویش جدا یافت. بیش از چهار پنجم بازارهای واردات و صادرات خود را از دست داد. همان بازارهایی که انرژی، غذا و ماشین آلات آنها را تأمین کرده  و به حفظ اقتصاد کوبا برای سه دهه، یعنی از آغاز تحریم ایالات متحده در ۱۹۶۱ کمک نمود.

تولید ناخالص داخلی در طی سه سال ۳۵ درصد سقوط کرد. تولید کشاورزی کوبا ۴۷ درصد، ساخت و ساز ۷۴ درصد و ظرفیت تولید بطور خیره کننده ای تا ۹۰ درصد کاهش یافت. عدم واردات سوخت از خارج، صنایع کوبا را فلج کرد. خاموشی های طولانی و صف های تقاضای غذا به یکی از ویژگی های زندگی روزمره تبدیل شد.

نبود بنزین برای روشن کردن اتومبیل ها یا اتوبوس هایشان، کوبایی ها را واداشت پیاده و یا توسط  دوچرخه به مقصد هایشان برسند. کمبود برق به این معنی بود که هیچ پنکه ای هم برای جلوگیری از گرمای بی حال کننده گرمسیری وجود نداشته باشد – و همچنین هیچ راهی برای تأمین برق یخچال. میزان کالری دریافتی مردم حدود یک سوم کاهش یافت، گرسنگی و سو تغذیه نیز به سطحی افزایش یافت که تا پیش از انقلاب ۱۹۵۹ دیده نشده بود.

پس از فروپاشی

فقط تعدادی در جهان غرب انتظار داشتند که سیستم سیاسی و اقتصادی کوبا زنده بماند. به ما گفتند تاریخ پایان یافته است. در حالی که جهان سوسیالیسم در حال فروپاشی بود، سرمایه داری حکومت می کرد. استثناء کوبا می رفت تا از استثنایی بودن درآید. با این حال در کوبا، “تاریخ” به روند خود ادامه داده است.

دولت برخاسته از انقلاب کوبا هنوز سی سال پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، همچنان قدرت را در اختیار دارد. کوبا اکنون زمان طولانی تری را نسبت به مدتی که زیر بال های شوروی سپری کرده بود، در جهان پسا – شوروی زیسته است. مدل متمایز کوبا دوام آورده است، و رهبران آن هنوز در صددند فشارهای کارکرد یک سیستم جهانی کاملا سرمایه دار را با هدف پیشبرد یک اقتصاد غیر سرمایه داری که همان منطق را دنبال نمی کند، متعادل سازند.

هلن یافی در کتاب خود ما کوبا هستیم: چگونه یک مردم انقلابی در یک جهان پسا – شوروی زنده مانده است، توضیح می دهد که چگونه مدل سوسیالیسم کوبا در برابر چنین شرایط سختی تاب آورده است. به گفته یافی، پاسخ را می توان تنها با در نظر گرفتن شرایط خود انقلاب کوبا یافت، به جای اینکه اجازه دهیم انزوای باقی مانده از کشمکش های جنگ سردی ایالات متحده، بحث را مشروط کند.

کسانی که سیستم کوبا را منحصراً به عنوان یک دیکتاتوری سرکوبگر تصور می کنند، قادر نیستند در تحت لایه های مبهم لفاظی های سیاسی ، با جامعه واقعی موجود کنار بیایند – و با برخی از معیارها، حتی پیشرفت. هلن یافی با هدف ارائه یک تحلیل اقتصادی و مبتنی بر سیاست از سی سال گذشته کوبا، پیشرفت و عقب ماندگی های این جزیره را بر اساس عینیات خود کشور ارزیابی می کند.

دوره ویژه

کتاب یافی چندین دلیل را برای تداوم مدل کوبا شناسایی می کند. یکی از آنها تمایل به تنظیم پارامترهای کنترل دولت متمرکز است. کوبایی ها دهه ۱۹۸۰ را به عنوان زمان وفور و ثبات نسبی به خاطر می آورند. کالاهای اتحاد جماهیر شوروی قفسه های فروشگاه را پر می کرد و کارگرانی که به یک حد لازمی از تولید می رسیدند و یا بیش از حدنصاب تولید می کردند، اغلب تعطیلات ساحلی – حتی سفرهای بین المللی –  به آنها داده می شد.

از سال ۱۹۸۱ الی ۱۹۸۴، رشد متوسط سالانه کوبا ۳ / ۷ درصد بود – کاملاً در تضاد با سیر نزولی در بقیه آمریکای لاتین. کل این منطقه، کاهش ۱۰ درصدی تولید ناخالص داخلی را در آن سالها تجربه کرد. با این وجود، چندین چالش در رابطه با مدیریت بهره وری اقتصادی وجود داشت که در نهایت منجر به رکود شد. مانند رشد بوروکراسی بیش از حد و تمرکز بر تأمین انگیزه های مادی برای کارگران که هزینه را بیشتر از بودجه می کرد.

فیدل کاسترو در سال ۱۹۸۶تصمیم گرفت که روال آزادسازی برنامه پروستریکا و گلاسنوست میخائیل گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی را دنبال نکند. در عوض، وی تلاش کرد سیستم برنامه ریزی مرکری کوبا را با تمرکز کنترل بر اقتصاد، اصلاح کند. دولت وی همچنین چندین برنامه جدید برای مشارکت شهروندان راه اندازی کرد و درهای این جزیره را به روی گردشگری گشود.

یافی استدلال می کند که این تأکید مجدد بر مداخله دولت در برابر آنچه که دولت به عنوان بی کفایتی بازار می دید، کوبا را در موقعیت بهتری قرار داد تا بتواند چند سال بعد در برابر فروپاشی شوروی مقاومت کند. به عنوان مثال، از آنجایی که دولت تولید محصولات کشاورزی را متمرکز کرده بود، قادر گشت در طی بدترین سال های بحران – تقریباً از ۱۹۹۱ الی ۱۹۹۵ – که به “دوره ویژه” معروف شد (اسم کوتاه آنچه که کاسترو “دوره ویژه در زمان صلح” نامید)، تغذیه نیازمندترین افزاد را تأمین کند.

یافی در توضیح چگونگی عبور کوبا از این بحران، بر اهمیت “ریاضت انسانی” به دلیل تقلیل بودجه دولت در اوایل دهه ۱۹۹۰ نیز تأکید می کند. رهبران کوبا هزینه ها را بطور چشمگیری کاهش دادند: به عنوان مثال هزینه های دفاعی دولت ۸۶ درصد کاهش یافت و دولت پانزده وزارتخانه را به کلی حذف کرد. با این حال، هزینه های بهداشت، رفاه و خدمات اجتماعی را حفظ  و حتی افزایش داد. یارانه ها نیز برای تأمین رسیدن کالاهای اساسی به دست مردم  و محافظت از مشاغل، کمک کردند.

زیرساخت هایی که تجهیزات فرسوده داشتند احتمالا تعمیر نشدند، اما همه مدارس و بیمارستانها باز ماندند. میزان مصرف تولید ناخالص داخلی برای هزینه های رفاهی و بهداشتی از سال ۱۹۹۰ الی ۱۹۹۴، به ترتیب ۲۹ و ۱۳ درصد افزایش یافته است. در اواسط دهه ۱۹۹۰، ۱۵۰۰۰ متخصص جدید در رشته پزشکی فارغ التحصیل شدند و نسبت پزشک به بیمار را، به نسبت یک دکتر در ازای هر ۲۰۲ نفر بیمار رساندند.

علیرغم سقوط اقتصادی، نرخ مرگ و میر کودکان در کوبا در واقع کاهش یافته و سن متوسط زندگی از ۷۵ سال در ۱۹۹۰ به ۶ / ۷۵ سال در ۱۹۹۹ رسیده است. اگرچه این افزایش شش ماهه ممکن است ناچیز باشد، اما انتظار میرفت در تحت این شرایط سن متوسط زندگی کاهش یابد – مانند آنچه که در کشورهای اروپای کمونیست سابق از جمله در روسیه رخ داده بود، یعنی کشورهایی که در آن سن متوسط زندگی بین سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۴، ۶ سال کاهش یافت.

کسری مالی کوبا در نتیجه اتخاذ این روش افزایش یافت، اما تهدید از سوی قحطی را برطرف کرد. یافی گزارش می دهد که برای جبران کمبود واردات، تولید مواد غذایی محلی گسترش یافت و سیستم های کشاورزی ارگانیک شهری که اکنون کوبا بخاطر آن در بسیاری از جاها شناخته شده است، آغاز گردید. دولت پس از هشت سال کنترل بر کشاورزی – در تلاش برای جلوگیری از افزایش قیمت مواد غذایی – اجازه داد تا بازارهای خصوصی کشاورزان بازگشایی شوند.

اقتصاددانان کوبایی با انتخاب محرک های مالی به جای ریاضت اقتصادی، به محافظت از مردم در برابر مخرب ترین اثرات سقوط اقتصادی کمک کردند. در سال ۱۹۹۵، رشد اقتصادی از سر گرفته شد. اگرچه ده سال طول کشید تا تولید ناخالص داخلی به سطح قبل از بحران بازگردد، اما پیشرفت های تدریجی، گذران زندگی را برای مردم راحت تر کرد. در مقایسه با آن، بهبودی از سقوط  ۲۰۰۸- ۲۰۰۹  در ایالات متحده نیز تقریباً یک دهه طول کشید، ضمن اینکه دوره بهبودی در اکثر کشورهای شوروی سابق حتی بیشتر بود – حدود پانزده سال.

ابتکارات

دولت کوبا پس از آنکه از این اوضاع خارج شد، به تعدادی از ابتکارات برای ایجاد ثبات در اقتصاد دست زد. ثابت شد که عدم دسترسی این جزیره به انرژی سوخت فسیلی در دهه ۱۹۹۰ فاجعه بار بود. کوبا در دهه ۲۰۰۰ همچنان خاموشی های مداوم را تجربه میکرد. دولت در سال ۲۰۰۶ پیگیری استراتژی های توسعه جایگزین و سرمایه گذاری های گسترده در انرژی های تجدید پذیر را آغاز کرد.

یافی در یک سری از فصل های کتاب خود، توسعه برنامه های آموزش مشاغل را توصیف می کند که جوانان کوبایی بیکار را به مددکاران اجتماعی تبدیل کرد. یک “انقلاب انرژی” باعث کاهش اقدامات بیهوده و گسترش استفاده از انرژی های تجدید پذیر گردید و ورود موفقیت آمیز کشور به صنعت بیوتکنولوژی را تضمین نمود. یافی استدلال می کند که چنین برنامه هایی به کوبا اجازه داد تا به مسیر رشد اقتصادی برگردد، امری که به نوبه خود این کشور را قادر به بهبود استاندارد زندگی کرد.

تعهد کوبا به همبستگی بین المللی نیز نتیجه داده است. انترناسیونالیسم پزشکی کوبا در حال حاضر صادرات اصلی این جزیره است که در سال ۲۰۱۸ مبلغ ۴ / ۶ میلیارد دلار درآمد برای کوبا کسب کرده است. این عملکرد به زمان های دور و به پیش از اینکه به یک منبع درآمد ملی برای کوبا تبدیل شود، برمیگردد. کوبا در سال ۱۹۶۰، به دنبال زلزله ای ویرانگر در شیلی، یک گروه واکنش به حوادث را به آنجا اعزام کرد. سپس پزشکان را در جریان مبارزات استقلال طلبانه الجزایر به این کشور و بعداً به ویتنام شمالی و آفریقای مرکزی اعزام نمود. پزشکان کوبایی تا پایان دهه ۱۹۶۰، در دوازده کشور مختلف مشغول به کار بودند.

کوبا در طی دهه های بعد برنامه های خود را برای کمک پزشکی خارج از کشور گسترش داد و ده ها هزار دانشجوی خارجی را آموزش داد تا بدون هیچ هزینه ای پزشک شوند. پزشکان کوبایی در بسیاری از کشورها به از بین بردن بیماری هایی مانند فلج اطفال، مالاریا و بیماری دانگ کمک کرده و جان هزاران نفر را نجات دادند.

این امر به یک برنامه کلیدی از سیاست خارجی کوبا تبدیل شده است که مستقیما مفاهیم غالب بر حرفه پزشکی و عملکرد کمک های توسعه توسط کشورهای پیشرو سرمایه داری را به چالش می کشد. اگرچه کوبا اکنون هزینه کمک پزشکی خود را دریافت می کند، اما تعهد آن در ارائه خدمات درمانی رایگان در خارج از کشور همچنان پابرجا است: تقریبا نیمی از شصت و دو کشوری که در سال ۲۰۱۷ بریگادهای پزشکی کوبا را در خود جا دادند، هیچ هزینه ای برای خدمات آنها پرداخت نکرده اند.

بسیاری از کوبایی ها، اوایل دهه ۱۹۹۰ را نه تنها به عنوان زمان صف های طولانی و شکم های پر نشده، بلکه به عنوان دوره تولید ایده ها و فعالیت های جدید نیز به یاد می آورند. به قول قدیمی ها، ضرورت مادر اختراع است. اما یافی بر این عقیده است که التزام به اصول سوسیالیستی نیز این چنین ابتکارات را به بار آورد، ابتکاراتی که از آن مدل توسعه پایدار حمایت می کندکه رفاه انسان را در اولویت قرار بدهد.

به عنوان مثال رویکرد هدایت دولتی و برنامه ریزی متمرکز پزشکی در کوبا، با رشد خدمات بهداشتی و درمانی سودآور در ثروتمندترین کشورهای سرمایه داری در تضاد است- حتی با کشورهایی که پیش تر سیستم های تأمین همگانی برقرار کرده بودند. تلاش های کنونی این جزیره کوچک در توسعه و تکمیل آزمایشات بالینی برای واکسن کووید ۱۹، با همسایگان پهناور شمالی اش در این مورد رقابت می کند.

سیاست در کوبا

تصویری که از جامعه کوبا در کتاب “ما کوبا هستیم” ارائه می شود، برای خوانندگانی که به جریان اصلی مطبوعات ایالات متحده اعتماد می کنند، آشنا نخواهد بود. یافی معتقد است که سوسیالیسم نوع کوبا بخشا بخاطر این زنده مانده است که این جزیره دارای شهروندانی پویاست، بسیاری از آنها به آرمان های سوسیالیستی متعهد بوده و به شرکت در تلاش برای پیشبرد آن آرمان ها تمایل دارند.

البته یک بحث طولانی مدت و تلخ در مورد نوع دولت تک حزبی کوبا وجود دارد و اینکه آیا وجود آن به این معنی است که مردم کوبا در مورد زندگی خود حرفی برای گفتن ندارند. نویسنده این کتاب کسانی را که نظام سیاسی کوبا را پیشینی، نامشروع و غیر دموکراتیک می دانند، به چالش می کشد و اصرار می ورزد که مشخصه روند انتخابات در سیستم سیاسی کوبا در واقع “نمایندگی مردمی و مشارکت در تصمیم گیری” است. به گفته یافی، مشارکت عمومی در اداره محلی از طریق تعدادی از سازمان هایی که توسط دولت هدایت می شدند، موجب تقویت پیوند در میان شهروندان کوبا و تجدید روحیه اجتماعی شد که برای بقای کویا پس از اتحاد جماهیر شوروی حیاتی بود.

پس از کناره گیری فیدل کاسترو در سال ۲۰۰۶، برادر او رائول رئیس دولت شد و اصلاحاتی ساختاری عرضه کرد که برای حل مشکلاتی مانند وابستگی به واردات مواد غذایی، دستمزد پایین و بهره وری ضعیف طراحی شده بود. یافی استدلال می کند که دولت این اقدامات را نه به روشی یک جانبه، بلکه با یک سری گردهمآیی و بحث آغاز کرد و تلاش نمود همه بخش های جامعه کوبا را درگیر آن کند و آنهم با تمرکز بر درک این هدف که چه اصلاحاتی لازم یا مطلوب تلقی می شوند و چه نوع تغییراتی عموما قابل قبول خواهند بود.

یافی روند مشابهی را توصیف می کند که در سال ۲۰۱۱، هنگامی که حزب کمونیست کوبا ششمین کنگره خود را برگزار کرد، رخ داد. چندین میلیون کوبایی در جلسات مشاوره شرکت کردند. جلساتی که مجموعه ای از رهنمودها را برای به روزرسانی اقتصاد ملی طرح نمود، و پیشنهاداتی را برای حذف جیره بندی، اصلاح قیمت ها و بهبود کیفیت خدماتی همچون بهداشت، آموزش و حمل و نقل را در نظر گرفت.

روند طولانی مشاوره و بحث شامل ۱۶۳۰۰۰ جلسه بود که بطور محلی توسط گروههای محلی، سیاسی و گروه های محل کار برگزار می شد. در این جلسات بیش از سه میلیون نظر ثبت شد که در ۷۸۰۰۰۰ توصیه مجزا سازماندهی گردید. ۶۸ درصد از رهنمودها قبل از برگزاری کنگره اصلاح شده بود، ضمن اینکه ۴۵ پیشنهاد نیز رد شد.

بحت و تبادل نظر سرتاسری در مورد نوشتن قانون اساسی جدید در سال ۲۰۱۳ آغاز شد. پیشنهادات برای قانون اساسی شامل اصلاحاتی در زمینه کسب و کار خصوصی و مالکیت بر املاک، محدودیت های سنی و زمانی برای مناصب دولتی و تمرکززدایی از ساختارهای اداری و سیاسی بود. مجلس قانون گذاری کوبا پیش نویس قانون اساسی را در ژوئیه ۲۰۱۸، برای یک تبادل نظر دو ماهه منتشر کرد.

یافی میگوید شهروندان کوبایی با توضیح و تفصیر نوشتن بر روی پیش نویس قانون اساسی، در این جلسات شرکت می کردند. این امر سطح دخالت آنها را نشان می دهد. با گذشت یک ماه، سه نسخه چاپی به همراه درخواست نسخه های بیشتر از دورافتاده ترین مناطق کوهستانی، به فروش رسیده بود. رسانه های اجتماعی به فضایی برای دیدگاه های انتقادی تبدیل شدند. برخی از شدیدترین انتقادات از سوی گروه های انجیلی صورت گرفت که مخالف برسمیت شناختن ازدواج همجنس گرایان بودند.

در سال ۲۰۱۹، پس از بازنگری های اساسی در پیش نویس، ۸۷ درصد از رای دهندگان – یعنی ۸ / ۶ میلیون نفر – به تصویب قانون اساسی جدید رأی دادند. در حالی که پیش نویس نهایی، تعهد کوبا برعلیه سرمایه داری و دولت تک حزبی را حفظ کرده بود، اصلاحاتی را در نحوه عملکرد خود ایجاد نمود، از جمله محدودیت های دوره ریاست جمهوری و برسمیت شناختن حق داشتن وکیل به هنگام دستگیری.

در این میان، فقدان اتحادیه های کارگری مستقل و محدودیت در آزادی های مدنی، حداقل دو عرصه کمبود دموکراتیک هستند که توسط منتقدان کوبا تشخیص داده شد. معیاری که یافی به عمد استفاده می کند، این نوع انتقادها را از ارزیابی وی خارج می نماید. و منصفانه بگوییم بسیاری از عناصر دیگر دموکراسی سرمایه داری وجود دارد که کوبا فاقد آن است: به عنوان مثال صندوق های تامینی ، کنترل شرکت ها بر اقتصاد و بی خانمانی بومی.

یافی نشان می دهد اگر سیستم کوبا دوام آورده است، به این دلیل است که تعداد کافی ای در این جزیره، به دخالت و شناخته شدن توسط آن، ادامه داده اند. و خواه مردم با ارزیابی مثبت یافی از آن سیستم موافق باشند یا نه، تأیید زمینه ای که آن را شکل داده است، امری حیاتی می باشد.

از سال ۱۹۹۵، تهدیدهای موثقی از حمله توسط ایالات متحده در چندین نقطه وجود داشته است که همراه بود با انواع دیگر خشونت که توسط واشنگتن تنظیم شد و یک محاصره اقتصادی ناتوان کننده که بیش از نیم قرن است که وجود دارد. در همان دوره زمانی، دولتهای چپ گرا در سایر نقاط آمریکای لاتین بارها و بارها با زور برکنار شده اند، از شیلی در ۱۹۷۳ گرفته تا بولیوی در ۲۰۱۹. اگر ایالات متحده از اعمال چنین فشار مضاعفی دست میکشید و حق یک ملت بسیار ضعیف تر را برای پیروی از مسیر خود به رسمیت میشناخت، ملاحظات سیاسی در کوبا را تغییر میداد.

دیدگاه دولت محور

اگرچه کتاب یافی به دنبال اصلاح برخی تصورات غلط مهم در مورد کوبا است، اما مجموعه ای از سئولات را نیز برمی انگیزد. به عنوان مثال چگونه می توانیم تمایل به مهاجرت از سوی تعداد زیادی از جوانان کوبایی را توضیح بدهیم؟ واقعیت این است که محاصره اقتصادی ایالات متحده دلیل اصلی محرومیت های کوبا است (و آنگونه که یافی اشاره می کند، میزان پناهندگی کوبایی هایی که در خارج از کشور کار و سفر می کنند – به عنوان مثال پزشکان و بازیکنان ورزشی – در واقع بسیار کم است).

اما اگر آنگونه که نویسنده کتاب تلقی می کند سوسیالیسم کوبا از طریق ترکیب سیاست های مبتکرانه با مشارکت و حمایت مردمی زنده مانده است، پس چه چیزی ظاهرا موجب ترک وظیفه انقلابی توسط بسیاری از جوانان محسوب می گردد – همان افرادی که در دوره مورد تمرکز کتاب به سن بلوغ رسیده اند؟

ما کوبا هستیم به طیف گسترده ای از موضوعات می پردازد، اما از بسیاری جهات تصویریست از یک کوبای پسا – شوروی از دیدگاه دولت کوبا. بسیاری از منابع و صداهایی که توسط یافی به آنها استناد داده شده است، دیپلمات ها ، متخصصان و مقامات دولتی کوبا می باشند. این کتاب بصیرت کمتری در مورد اینکه چگونه کوبایی ها در سه دهه گذشته بحران، بهبود و اصلاحات را بطور روزمره تجربه کرده اند، ارائه می دهد، و یا در مورد این مسئله که آیا روابط آنها با دولت بیش از پیش تضعیف شده است یا نه و تا چه حد. با این حال، این کتاب شامل برخی از چشم اندازهای مهم در مورد مسیر کوبا از سوی کسانی است که از سیستم پشتیبانی می کنند.

یافی می توانست با تحقیق در مورد برخی از مقوله هایی که به کار می برد، پیام کتاب خود را تقویت بخشد. در متن ارجاعات متعددی به یک گروه نسبتاً بی شکل به نام “مردم انقلابی کوبا” وجود دارد، برچسبی که به وضوح منفعلانه و کلیشه ای است، حتی زمانی که نویسنده چنین منظوری نداشته است. جامعه کوبا ایستا یا تغییرناپذیر نیست، مانند هر کشور دیگر، پویا و پیچیده است. دولت آن به یک نحوی دارای منتقدان و طرفداران می باشد، و همه کوبایی ها هم “انقلابی” نیستند.

برخورد با همه افراد در این جزیره به گونه ای که گویی آنها به یک انحصار انقلابی واحد تعلق دارند، روایات واقعی از سختی و تحمل آنها در طی سی سال گذشته را محو می کند. دولت کوبا اکنون در تلاش است تا دریابد که چگونه می تواند به مطالبات جدید یک جامعه مدنی پرتحرک پاسخ دهد، جامعه ای که اعضاء آن در چشم انداز خود لزوماً کمتر متعهد و کمتر سوسیالیست نیستند.

به عنوان مثال، در اواخر سال ۲۰۲۰ ، اعتراضاتی توسط چند صد هنرمند و روشنفکر علیه بازداشت دنیس سولیس، خواننده رپ صورت گرفت: برخی از معترضین کاملاً با سیستم کوبا مخالف هستند، در حالی که دیگران می خواهند سیستم اصلاح شود و با پایان دادن به آنچه که آنها بازداشت خودسرانه و سانسور می بینند، تعهد به سوسیالیسم را حفظ نماید.

راه پیش رو

ما کوبا هستیم، خلاء مهمی را برای خوانندگان بیرون از کشور پر می کند. یعنی برای آنهایی که اکثراً فاقد اطلاعات اساسی در مورد اینکه چگونه رهبران کوبا از سال ۱۹۹۱ یک سری از چالش های منحصر به فرد را هدایت کردند، می باشند. کتاب نشان می دهد چگونه سیاست های دولت در طول زمان در جزئیات چشمگیری توسعه یافته است. با این حال چالش های بسیار بیشتری در پیش رو است.

وارد کردن مجدد اقتصاد کوبا به بازار جهانی سرمایه داری و اصلاحات بعدی آزادسازی، منجر به بازگشت دلار آمریکا و افزایش نابرابری به همراه آن شده است. یافی دولت کوبا را به عنوان دولتی توصیف می کند که نگران  ایجاد تعادل مابین تعهد به برابری و عدالت اجتماعی و معرفی مکانیزم های جدید بازار می باشد، در حالی که کلا تسلیم سرمایه داری نمی شود – این کار ساده ای نیست وقتی تحریم ها و تهدیدهای سیاسی ایالات متحده هنوز کوبا را سخت تحت فشار نگه می دارد.

کوبا همچنین مجبور است با بحران کووید ۱۹، با تشدید تحریم های ایالات متحده در سالهای اخیر که به هرحال ناگوار بود، و با عواقب احتمالی اقتصادی ناشی از برنامه های متحد کردن ارز دوگانه، که ممکن است منجر به کاهش ارزش پزو شود، مقابله کند. دولت این کشور همچنین در صدد است تا جیره بندی را، که از سال ۱۹۶۳ مواد غذایی اساسی را برای همه کوبایی ها صرف نظر از درآمد تضمین کرده است، سرانجام حذف کند.

کوبا علی رغم محدودیت هایی که از خارج به آن تحمیل شده است، توانست مسیر خود را در دنیای پسا – شوروی به میزان بسیار بیشتری از آنچه که اکثر مردم در اوایل دهه ۱۹۹۰ ممکن می دانستند، به پیش ببرد. کتاب یافی باید خوانندگان را به شگفت وادارد که این کشور در صورت نبود تحمیل سختگیری از سوی ایالات متحده، و چنانچه به جای صرفا زنده ماندن فرصت شکوفایی می داشت، چه دستاوردهایی می توانست داشته باشد.

منبع : ژاکوبن

نویسنده: سارا کوزامه

۳۰ ژانویه ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=103549 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
باران اذر مینا
باران اذر مینا
3 سال قبل

چنین می نماید که کوبا رفته رفته براه پیاده سازی الگوی چین میرود یعنی نظام تک حزبی، جامعه ی مدنی زیر کنترل دولت و نبود ازادی های دمکراتیک همراه با گشایش اقتصادی و بازار ازاد. چند روز پیش یک وزیر کوبایی از بیش از دوهزار رشته و بخش های اقتصادی نام برد که از این پس از انحصار دولت بدر امده و شهروندان می توانند در انها به کار و و تولید ازاد بپردازند . بحران کرونا سبب شد درامد کوبا از بخش گردشگری و توریسم بشدت افت کند و چون ونزوئلا نیز از کمک به این کشور ناتوان است چاره را در تسریع روند خصوصی سازی یافته اند . یاد اوری کنم که با گزینش رائول کاسترو بود که به مردم کوبا اجازه ی دسترسی به اینترنت و داشتن کامپیوتر شخصی دادند که تا ان هنگام تنها در اختیار مقامات و توریست های خارحی بود

جمشید برومند
جمشید برومند
3 سال قبل

کوبا چین نیست
بعداز فروپاشی بلوک شرق کشورهای سرمایه داری با یک هماهنگی بی نظیر شروع به سرمایه گزاری در کشور های معروف به «دستمزد پائین» نمودند. انتخاب کشور ها و نوع تولید بستگی به شناخت ، زمییه و پتانسیل اجتماعی از کشورهای مورد نظر داشت . در راس این کشور ها چین با حجم بسیار بالاتر از دیگر کشور ها قرار گرفت .
پس سود آوری مهمترین علت در انتقال سرمایه و تکنیک و متخصص به چین ، مکزیک ، کشورهای اروپای شرقی ، کشور های ساحل شرقی دریای بالتیک ، سنگاپور ، هندوستان و……. بود.
برای سرمایه داران بزرگ بیکار شدن میلیونها در کشورهای بزرگ سرمایه داری مهم نبود.
کاهش در آمد مالیاتی دولت های برای خرج در بخش تامین اجتماعی اهمیت نداشت.
دولت های رفاه بشدت تضعیف شدند.
سرمایه داران و حامیان نئولیبرالیسم با یک تیر به چندین نشان زدند. همه ی این وقایع در ۳۰ سال به گلوبا لیزاسیون معروف شد و در یک کامنت نمی گنجد. واکنش هائی نیز داشت .
امروز وضع فرق کرده و شکست ترامپ به معنی این نیست که اعتراض علیه سیاست های انتقال سرمایه به دیگر کشور ها تمام شده ست .
نارضایتی های مربوط به پائین آمدن استاندارهای زندگی در تمام کشور های پیشرفته به رشد پوپولیسم و ترامپیسم منجر شده ست.
با وجودیگه کوبا در کنار میامی و فلوریدا می تواند انگیزه ی دستیازی ایدئولویکی آمریکا باشد. ولی تا چه میزان بتواند انگیزه ی سرمایه گزاری برای سرمایه داران آمریکائی و غربی با راه دور ایجاد کند معلوم نیست.
محصولات تولید شده در چین با دستمزد پائین آنقدر قیمت تمام شده را کاهش می دهد که هزینه ی حمل و نقل را نیز جبران می کند .علاوه بر این کشور پرجمعیت چین خودش یک بازار مصرف ست باید دید چه کالاهائی می تواند در کوبا برای سرمایه گزاران سود آور باشد. موضوع به این سادگی نیست.
احتمال تولید با شیوه های «برده داری » در همه جا ممکن نیست. آن هم در کوبا !

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x