اکثرزنان در تمامی کشورها ، چه در محیط خانه، کار، دانشگاه، آموزشگاههای هنری و خیابان مورد تعرض و تجاوز جنسی قرارگرفته و میگیرند.
به واسطهی کارزار”من هم” بیشمار زنانی از گوشه و کنار جهان به سخن آمدند و تلخترین لحظههای زندگیشان را از مُحاق تلخ اندیشه بیرون کشیدند. میدانیم سخن گفتن از ترومای زندگی شجاعت میخواهد و شکستن تابوی تجاوز در کشوری چون ایران، کاریست بس دشوار.
با در نظر گرفتن قوانین پوسیدهی مذهبی و مردسالارنظام حاکم بر ایران که حتی مرگ کودک دختران به دست پدر را تنها با بهانهی ناموسی مجاز میداند، گفتن از تجاوز در تریبون آزاد شبکههای اجتماعی شجاعت دختران و زنان ایران را نشان میدهد. اما قوانین ایران جدا از قوانین بینالمللی نیست. چرا که نظام سرمایه با تدوین قوانین مدون و غیر مدون، به نفع مردان با نادیده انگاشتن حقوق زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی زندگی شخصی شان،عرصه را برآنها تنگ کردهاند.
نبود حمایتهای قانونی از زنان آسیب دیده، مرد سالاری را چنان در مردان نهادینه کرده است که آنها چه در ضمیر خودآگاه و چه در ضمیر ناخودآگاه، بر این باور هستند، که من میتوانم تجاوزکنم، من میتوانم تعرض کنم، چه کلامی چه جنسی.
بیشرمانهترین بخش این قضیه آنجایی است که مردان در هیبت، رئیس جمهور، سیاستمدار، روشنفکر، هنرمند، و غیره .. این تجاوز و تعرض را انجام داده و در برابر افشاگریها، زنان را به افترا و تهمت محکوم میکنند. البته چنانچه اتهامات زنی راستین نباشد، میتواند مستمسکی شود در دست نظام زن ستیز تا واقعیتهای گفته شده را نیز انکارنماید . واین نشات گرفته از همان حمایت قانونی است که جامعهی مردسالار تدوین نموده تا با استفاده از دروغ یا خطای یک زن بتواند خط بطلانی بر تمام واقعیتهای گفته شده توسط کلیهی زنان بکشد و بدین سان هیچ محکمهای برای این مردان تشکیل نگردد و این چرخه همچنان به نفع مردان بچرخد.
کارزار “من هم” از زمان آغاز تا کنون که به یک حرکت جهانی تبدیل شده است، فرصتی را پیش روی زنان قرارداده تا این تابوشکسته شود و فریادشان را علیه نظم موجود به گوش جهانیان برسانند. اگر چه این اعترافات در فضای مجازی شکل گرفته، وظیفهی سنگینی را بر دوش تمام زنان و مردانی گذاشته که تجاوز را سخیفترین عمل غیر انسانی میدانند. سخن گفتن از تجاوز به زنان از محیط کار و دانشگاه و غیره.. دارد فراتر میرود، زنان در ایران از تجاوزهای دوران دستگیری در طول عمر چهل و دو ساله نظام جمهوری اسلامی که توسط بازجویان، قاضی، نگهبانان ودیگر عوامل زندان به آنها شده است لب به سخن گشودند. که این امر ارزشی بودن این کارزار را به درستی نشان میدهد.
کارزا ” من هم ” مخالفانی در ایران دارد که معتقد هستند این حرکت تنها معطوف به سلبریتیها ، طبقات مرفه و متوسط به بالا میباشد، نه زنان طبقه کارگر، چرا که این زنان توانایی و امکانات دسترسی به شبکههای اجتماعی را ندارند، بنابراین دراین کارزار عملا نادیده گرفته میشوند.
درپاسخ باید گفت؛ این وظیفهی خطیر تمامی تشکلهای زنان در ایران است که پیوند با زنان طبقه کارگر را بیشتر از گذشته ایجاد نمایند و صدایآنها شوند. در طول چهل ودو سال مبارزه در دفاع از حقوق زنان، تجمعات و تظاهرات مختلفی در تهران و دیگر شهرهای ایران برای خواستههای مدنی، آزادی در پوشش و غیره.. برپا گردیده وزنان طبقه کارگرنیز مشارکت داشتهاند.
کمپین یک میلیون امضا، اگرچه به سرکوب شدید و دستگیری بسیاری اززنان منجر گردید، اما نشان داد زنان طبقه کارگر با تلاش تشکلهای زنان مشارکتی پویا در این کمپین داشتهاند. حال که این گستردگی ” من هم ” جهانی شدهاست، مهمترین عملکرد تمامی فعالان حوزهی زنان در این شرایط، تلاش بیشتر برای آگاهی بخشی و شکستن سکوت زنان طبقهی کارگر است.
در جامعهی زن ستیز ایران، همواره کودک دختران، دختران و زنان یا مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند ویا به دست همسران، پدران و برادران خود کشته میشوند و هیچ قانون حمایتی وجود ندارد و همواره زنان هستند که مقصرشناخته میشوند. دیگر سخن از تجاوز و تعرض گذشتهاست، جان زنان و دخترکان دارد گرفته میشود. یا با داس سرشان را جدا میکنند یا با تبر یا با شلیک گلولهای در سر، ویا با بنزین سوزانده میشوند. تمام این جنایتهای غیر انسانی به بهانهی ناموس صورت میگیرد.
و در این جا است که این سوال مطرح میگردد، آیا کارزار” من هم” که در ایران گسترش پیدا کرده است میتواند به پیوندی جهانی برسد در جهت تغییر قوانین ضد زن؟ آیا تغییر قوانین کافی است؟ آیا در کشورهایی که قوانین به نفع زنان وضع کردهاند، مانند سوئد، آفریقای جنوبی، کانادا، فرانسه و دیگر کشورهای پیشرفته شاهد خشونت گسترده علیه زنان نمیباشیم؟
با چندگانگی برخورد کردن و فاصله گیری از حرکتهای جهانی ، نه تنها راه به جایی نخواهیم برد بلکه افشاگری ها پس از مدتی به فراموشی سپرده میشوند و دوباره تمام کنشگران حقوق زنان به فعالیت حقوق مدنی بسنده کرده و حرکتی در جهت تحولات بنیادینِ سیاسی،اجتماعی و اقتصادی صورت نخواهد گرفت . و زنان طبقهی کارگر در زیر هژمونی نظم پوسیده حاکم بر ایران که مبتنی بر قوانین دینیِ زن ستیز است، چنان در چنبره آن قرار میگیرند که این قوانین را همچون پارهای از نظم طبیعی میدانند، کما آن که ما شاهد این نگرش درمیان برخی از زنان طبقهی کارگر هستیم.
فعالین جنبش زنان که البته منظور” راست رفرمیست” نمیباشد، باید در ایران پا را با توجه به این گسترهی پیش آمده در جهان فراترنهاده و با حضور فعال تر درمیان طبقهی زنان کارگر با آنها گفتگو نمایند، صدایشان شوند، تا علاوه بر گسترش” من هم” در جهت درهم شکستن هژمونی قوانین زن ستیز حاکم در ایران ساعیتر گردند.
باید بدانیم که شکستن تابوی تجاوز بزرگترین حرکت زنان در ایران اسلامی است که هیچ حق و حقوقی را برای آنها قائل نمیباشد و در بیشتر موارد در صورت تجاوز به زن بر اساس قوانین شرع اسلام ، این زنان هستند که باعث گناه کردن مردان میشوند.
اگر در تحلیل واقع گرایانه بخواهیم به این کارزار نگاه کنیم، با توجه به گسترش جهانی که پیدا نموده است پتانسیل آن را دارد که به جنبشی جهانی علیه تبعیض جنسیتی تبدیل گردد، و به قوانین ضد زن که ماحصل نظام سرمایهداری است پایان دهد. نه آنکه پس از مدتی به ابترگردد.
“من هم” معطوف به یک طبقه یا یک قشر خاص نیست.