سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

گام بعدی در جنبش رهائی بخش ملّی ایرانیان – محمد ترابی

آیا اپوزیسیون[۱] جمهوری اسلامی آمادگی و توان رهبری و مدیریت اجرای این خواسته اکثریت مردم ایران در نفی جمهوری اسلامی و گذار از آن را دارد؟  در این نوشته که در دنباله نوشته دیگری از نگارنده در همین زمینه است[۲]، سعی شده است که به این پرسش مشخص پاسخ داده شود. ابتدا، به نظر میرسد، که اشاره ای کوتاه به رویدادی که  نیروی محرکه گذار محسوب میشود، ضروری باشد.

 شکست تاریخی جمهوری اسلامی

در طول یک ماه گذشته، چندین گروه  و شخصیت کنشگر مدنی، صنفی و سیاسی و دادخواهی در طیفی گسترده از درون و بیرون کشور با شرکت خود در کنفرانس ها، انتشار بیانیه ها و فراخوان ها و جمع آوری امضاء، به افشاء ماهیت فرمایشی و نمایشی “رای گیری ۱۴۰۰” در ایران پرداختند و به درستی همگان را به تحریم آن تشویق و ترغیب کردند. این کارزار تحریم رای گیری در فاصله چند هفته به صورت جنبشی سراسری، مردمیِ حداکثری و خشونت پرهیز با دو شعار اصلی «رای بی رای» و «نه به جمهوری اسلامی» در پهنه ایران سر بلند کرد و توانست شکستی تاریخی را نصیب حکومت اسلامی در ایران کند و نقطه عطفی را در مسیر حرکت جنبش رهائی بخش مردم ایران به مرحله دوم این جنبش که «گذار از جمهوری اسلامی» باشد، بوجود آورد[۳].  با پایین آمدن پرده آخر “نمایش رای گیری ۱۴۰۰”، رژیم منفور رای محکومیتش را، به بیان حقوقی و دادخواهی کلمه، از مردم گرفت.  روز ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ روزی نو در جنبش رهایی بخش مردم ایران و آغازگر مرحله اجرای حکمی است که ده ها میلیون ایرانی علیه حکومت اسلامی در ایران داده اند، حکم به براندازی و یا همان گذار از جمهوری اسلامی. در آستانه این مرحله امید بخش از جنبش رهایی بخش ملّی، آیا اپوزیسیون جمهوری اسلامی آمادگی و توان رهبری و مدیریت لازم جهت اجرای این حکم توده ها را برای گذار از جمهوری اسلامی دارد؟  پاسخ نگارنده به این پرسش آری مشروط است. مشروط به اینکه، پشت کردن های  حداکثری مردم به حکومت اسلامی بویژه در انتخابات های دو سال گذشته توانسته باشد به تشکل های اپوزیسیون لمیده در خرده کاری ها و پراکنده کاری های ۴۰ساله هشدار داده و آن ها را از خواب در توهمات خودمحور بینانه بیدار کرده باشد! برای دادن پاسخی روشن تر به پرسش بالا و پرسش های دیگری که در راهند، نیاز به شکافتن بیشتر موضوع است.

اکنون، در پی شکست حکومت اسلامی ایران در “رای گیری ۱۴۰۰”، که از هفته ها پیش محتمل می نمود، باید از اپوزیسیون حکومت اسلامی در داخل و خارج پرسید: آیا میتواند با برخورداری از سرمایه و پشتوانه گرانقدر بدست آمده از اجماع اکثریت توده های مردم در تحریم نمایش انتخابات و نفی جمهوری اسلامی گامی سازنده در همراهی با مردم بردارد؟ به بیانی مشخص تر:  آیا اپوزیسیون جمهوری اسلامی  برای مرحله دوم این جنبش ملّی و سراسری آماده است، راهکار های عملی به منظور گسترش و تداوم این همبستگی ملی پدیدارشده در تحریم نمایش رای گیری را می شناسد و برای برداشتن گام بزرگ و چالشی  گذار از جمهوری اسلامی طرح و برنامه ای دارد یا میخواهد داشته باشد؟   

راهکارهای موجود و پیشنهادها برای پسا تحریم

برای دریافت پاسخ به پرسش بالا، مروری اجمالی بر مطالب مطرح شده توسط کنشگران سرشناس اپوزیسیون در کنفرانس ها و در شبکه های  مجازی در هفته های اخیر شرکت کرده اند، ضرورت دارد. از آن جمله است مطالبی که در دو سه کنفرانسی که توسط  گروه ها و جریانهای اپوزیسیون و با شرکت افرادی از سپهر نسبتاً گسترده ای از کنشگران و اندیشمندان برگزار شد، بیان شده است.

یکی از این کنفرانس ها همایشی بود که به همت تشکل سیاسی “جمعیت سوسیال دموکراسی در ایران” با عنوان «نه به جمهوری اسلامی، آری به همبستگی ملّی و رای بی رای»، در روز ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ (۱۱ جون ۲۰۲۱) برگزار شد.  در این همایش پاسخ ها و اشاراتی کلی و عمدتاً پیشنهاد گونه به پرسش “گذار پسا تحریم چگونه خواهد بود؟” داده شد. اگرچه، انتظار شنیدن شرح راهکاری عملی یا پروژه ای گام به گام و برنامه مند برای ادامه راه پسا تحریم از این همایش نمی رفت، سخنرانان نیز اغلب با عنایت به عنوان همایش، بیشتر به تاکید و تکیه بر موضوع تحریم نمایش انتخابات، نفی جمهوری اسلامی، تقویت و ضرورت همبستگی ملّی و لزوم تدارک برای گذار از حکومت اسلامی پرداختند[۴].

دو کنفرانس دیگر هم با فاصله یک هفته از یگدیگر و در جستجوی پاسخ به پرسش مشخص “پساتحریم چه باید کرد؟” به همت  تشکل حقوق بشری “کارزار جهانی دادخواهی برای آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران” در روزهای ۱۶ و ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ (۶ و ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱) برگزار گردید. انتظار برگزار کنندگان این دو کنفرانس، با توجه به داشتن عنوان یکسان، این بود که بتوان از دل نظرات سخنرانان به یک جمع بندی برای اقداماتی مشخص در دوره پسا تحریم رسید[۵].  از این دو کنفرانس نیز پیشنهادی برای راهکار عملی مشخصی که مورد قبول همگان باشد، بدست نیامد. 

ناگفته نماند که سخنرانان در هر سه کنفرانس از طیف گسترده ای از عقاید و اندیشه های سیاسی و از مخالفان اغلب پر سابقه رژیم جمهوری اسلامی بودند. این سخنرانان، چه در همایش “جمعیت سوسیال دموکراسی” و چه در دو کنفرانس “کارزار جهانی دادخواهی”، اگر چه پیشنهاد مشخصی به کنفرانس برای تصمیم گیری ندادند، ولی، چندین نکته و نظر کلی و جالب توجه برای برداشتن گامهای پسا تحریم مطرح کردند.  اهم این نظرات و نکات در زیر و به صورت خلاصه، در ظرفیت این مقاله، فهرست شده اند:

  • برپائی “پارلمان ملی براندازی” برای نمیندگی از مردم ایران در ارتباط با مجامع بین المللی
  •  تشکیل “پارلمان انتقالی” برای مدیریت گذار
  • لزوم ادامه همکاری و همبستگی [بین گروه های اپوزیسیون] و تکوین آن در پیکاری ملّی
  • تبدیل تحریم کنونی [انتخابات ۱۴۰۰] به اعتصابات سراسری
  • §        [گسترش] همبستگی و ائتلاف نیروهای سیاسی که چشم اسفندیار حکومت جمهوری اسلامی است.
  • تحکیم همبستگی دموکراسی خواهی کنونی برای ایجاد بدیل
  • لزوم به داشتن تشکیلات [آلترناتیو] قدرتمند برای تحقق شعار “نه به جمهوری اسلامی”
  • تقویت و انسجام بیشتر تشکلهای حقوق بشری برای افشاء جنایات حکومت اسلامی و انجام دادخواهی
  • برپایی کنگره ملی ایرانیان خواستار حکومت سکولار- دموکرات و پیشنهاد حکومت انتقالی یا دولت در تبعید.

نقش وجوه چهار گانه عاملیّت در جنبش 

آنچه که بعنوان عناصر و یا وجوه چهارگانه عاملیّت در جنبش رهایی بخش ایرانیان صاحب نقش هستند عبارتند از  رژیم جمهوری اسلامی، اپوزیسیون، مردم و جهان و با توصیفی اجمالی شامل: ۱- حکومتی مستبد، ناکارآمد و فاسد ۲- اپوزیسیونی با تشکل های خود مرکزبین، پراکنده کار و در وجه غالب ناموفق و منفعل ۳- مردمی ناراضی، معترض، شدیداً سرکوب شده با اکثریتی در زیر خط فقر و ۴- جهانی نظاره گر!

نظرات پیشنهادی در بخش پیش از جانب وجه عاملیّت اپوزیسیون در جنبش در شرایطی مطرح شده و میشوند، که چندین تشکّل گروهی، حزبی، جبهه ای، شورائی و شخصیت های مستقل و منفرد، در گذشته، نوشته ها و طرح هایی درباره رهبری  و مدیریت گذار از جمهوری اسلامی و هم در باره کم وکیف حکومت پسا جمهوری اسلامی تهیه و منتشر کرده بودند. از آن جمله هستند پیش نویس های متعددی که برای قانون اساسی آینده، شرح بدیلهای حکومتی آینده و غیره که از سال ها پیش برای “روز مبادا” آماده و در فرمت های چاپی و دیجیتالی بایگانی شده اند!  در مواردی هم،  این گروهها و شورا ها، اغلب جداگانه و یا در ائتلاف و اتّحاد با یک یا دو گروه دیگر مدّعی پیاده کردن طرح هایشان بوده اند. لازم به توضیح است که در ارتباط با ادعای پیاده شدن این طرح ها که بروز و نمود عینی در میان مردم و یا تأثیر کمّی و کیفی قابل ذکری بر جنبش و مبارزات مردم داشته باشد، در پهنه جامعه مشاهده نشده است! به بیان دیگر، تا کنون، تشکل های اپوزیسیون داخل و خارج در مجموع و علیرغم تلاشهای بسیارشان، به دلایل چندی، چون سرکوب و خفقان بدون حدّ و مرز رژیم از یک طرف و پراکندگی اپوزیسیون از طرف دیگر، نتوانسته اند گامی با هم، هماهنگ و مؤثر در تضعیف رژیم جمهوری اسلامی بردارند. ولی، در مقابل و به موازات ادامه تلاشهای ناموفق و یا ناکام اپوزیسیون، این عاملیت رژیم جمهوری اسلامی بود که  توانست با جدا کردن راه خود از راه مردم و با مدیریتی استبدادی، فاسد و ناکارآمد کشور را به ضعیف ترین موقعیّت اقتصادی در طول حیات ۴۳ ساله حکومت بکشاند، جامعه را در بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی بزرگی گرفتار سازد و نهایتا خود را نیز در بی ثبات ترین وضعیت از زمان برپائی اش قرار دهد.

با این تصویر و در چنین شرایطی، می بینیم که عاملیت مردمِ محروم از وجود رهبری و تشکلّی که اعتراضات و مبارزات صنفی، مدنی و سیاسی شان را مدیریتی درخور و مطلوب کند، خودجوش و برخوردار از خرد جمعی و با صرف هزینه های جانی ومالی زیاد و تحمل محرومیت ها و فقر بسیار، افتان وخیزان، با رژیمی به شدت جنایتکار و سرکوبگر در مصاف می باشند. این مردم در خیزش های حق طلبانه خرداد ماه ۸۸، دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ متحمل صدمات و سرکوب های سنگین و فاشیستی حکومت اسلامی شدند.  در آخرین خیزش مدنی-سیاسی و خشونت پرهیز خود، این مردم توانستند با تحریم “رای گیری ۱۴۰۰” ، پیامی روشن و گویا به سه وجه دیگر عاملیّت یعنی  رژیم، اپوزیسیون و جهان بفرستند که “رژیم جمهوری اسلامی ایران انتخاب مردم ایران نیست”.

اپوزیسیون با مردم در گذار از رژیم

از آنجایی که در ادامه راه جنبش، وجه عاملیت مردم نقشی پایه ای و تعیین کننده خواهد داشت، جا دارد، اجمالاً به علل و دلایل اصلی و پایه ای این رویداد تحریم، هرچند که خارج از موضوع این نوشته است ، اشاره ای کوتاه کرد.  به جرأت میتوان گفت که برهم خوردن تعادل قطب بندی نیروها در جامعه ایران و ریزش شدید قشر خاکستری و خروج آن از حیطه حکومت، در زمره مهمترینِ دلایل برای شکست رژیم در “رای گیری ۱۴۰۰” بوده است. جداشدن حداکثری قشر خاکستری جامعه از چنگ فریب حاکمان، رهایی از بند توهّم مذهبی آنها و آگاهی بیش از پیش این قشر از ناکارآمدی، فساد و تبعیض نهادینه شده در حکومت از یک طرف و سرکوب مداوم اعتراضات از طرف دیگر موجب شد که مردم دست رد به سینه “اصول گرایان” در قدرت و “اصلاح طلبان” شریک و همدست شان بزنند.  این رویداد دور شدن مردم از انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال ۹۸ و تداوم  آن در “نمایش رای گیری ۱۴۰۰” نشان قطعی روی گردانی مردم از حکومت اسلامی است. بدون تردید، این رویداد شرایط نوینی را در پیروزی جنبش رهایی بخش مردم ایران نوید میدهد.  شرایط نوینی که امر رسیدن به خواست و شعار سلبی “نه به جمهوری اسلامی” را در روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ممکن ساخت  و از رژیم جمهوری اسلامی سلب مقبولیت و مشروعیت کرد. در واقع، ریزش مداوم قشر خاکستری جامعه و نفی و تحریم انتخابات در دو سال اخیر، تاییدی است بر تحقق یک رویداد مبارک در جنبش ملی رهایی بخش مردم ایران و آن پشت کردن قاطع اکثریت مردم به حکومت اسلامی.  با این دستاورد، جنبش مردم ایران پیروزمندانه از نقطه عطفی در طلب آزادی و دموکراسی عبور کرد و در آزمون دستیابی به توانی بالفعل برای گذار از رژیم گام بزرگی برداشت.  

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران، از روز شنبه ۲۹ خرداد، این جنبش رهایی بخش ملّی مردم ایران وارد مرحله دیگری در ادامه و پیگیری خواست و شعار ایجابی جنبش که همان گذار از جمهوری اسلامی است، شد. اینک در آستانه این گذار، وجه دوم عاملیّت سیاسی و مبارزاتی در جامعه، یعنی اپوزیسیون نیز باید آماده شود که از کاروان مردم جانماند، همراه با مردم و به سهم خود، صفحه جدیدی را در تاریخ مبارزات رهایی بخش هم میهنان در پائین کشیدن جمهوری اسلامی ورق زند، کمبود و کوتاهی چهل ساله خود را جبران کند و شایستگی اش را برای رهبری مؤتلف و متحدی برای مدیریت جنبش رهایی بخش گذار در جامعه متکثر ایران نشان دهد. براین اساس، ضرورت دارد که اپوزیسیون رژیم، در داخل و خارج، پیام پیروزی جنبش ملّی تحریم انتخابات را بدرستی دریافت کرده و این فرصت و وظیفه و نیاز تاریخی را که رو در روئی مردم با رژیم برای اپوزیسیون فراهم آورده است را درک کند و ارج نهد. حکومت اسلامی در ایران اینک در ضعیف ترین موقعیت سیاسی و در نازلترین درجه از مشروعیت و مقبولیت خود در طول چهار دهه از حیاتش است. در مقابل، مردم ایران در آماده ترین شرایط از آگاهی و تجربه مبارزاتی خویش هستند.  آیا آحاد اپوزیسیون هم بیدار و هوشیار هستند و وظیفه خود و نیاز تاریخی برای اتحاد، ائتلاف و همکاری با یکدیگر برای یاری رساندن به مردم و دوری گزیدن از اشتباهات گذشته را شناخته اند؟  

گام نخستین اپوزیسیون در آستانه گذار

مبارزات سیاسی مردم اینک با بهره گرفتن از اجماع پدید آمده از جنبش ملی تحریم “رای گیری ۱۴۰۰” میتواند و به تعبیری ناگزیر است که در ادامه راه و برای رسیدن به پایانی پیروزمند در به زیرکشیدن جمهوری اسلامی گامی ضروری و استوار بردارد،  گامی در پیچی تاریخی و در نقطه عطفی از جنبش همبستگی ملّی برای تغییر رژیم.   این همان گامی است که در برداشتن آن اپوزیسیون باید در کنار مردم باشد و با برخورداری از پشتوانه مردمی، همگانی و سراسری، در بستر ائتلاف و اتحاد، تدارک طرح و اجرای راهکارهای عملی را  برای گذار از جمهوری اسلامی و برپایی حکومتی سکولار و دموکراتیک را ممکن سازد.  برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بویژه بخش خارج از کشور آن، باید مشخص شود که در دوره کنونی بعد از پیروزی جنبش “رای بی رای” چه راهکاری در برنامه دارند؟ آیا هم چنان بخش خارج اپوزیسیون، سرخوش از فعالیت در شبکه های مجازی، به سیاست بازی اش ادامه خواهد داد؟ یا با گردش نگاه به داخل و اگاهی از شرایط عینی جامعه و درک نیازهای واقعی جنبش برای روز ها و ماه های، احتمالاً، طوفانی در پیش رو تدبیر خواهد کرد؟

باید زمان آن رسیده باشد که اپوزیسیون از جنبش های پیروزمند دموکراسی خواهی در چهارگوشه جهان نیز بیشتر بیاموزد و از متحد شدن گروههای اپوزیسیون حکومتهای دیکتاتوری گذشته در کشورهای لهستان، افریقای جنوبی، شیلی و تونس و غیره درس بگیرد.  از نیمه دوم قرن بیستم تا کنون، جنبشهای دموکراسی خواهی مردم در بسیاری از کشورها، از جمله در کشورهای نامبرده در بالا،  به پیروزی رسیدند. همگرایی و اتحاد اپوزیسیون در همراهی با مبارزه خشونت پرهیز مردم علیه حکومتهای دیکتاتوری و سلطه جو در این کشورها عامل اصلی و کلیدی پیروزی شان بوده است. اگر چه، حمایت و همدلی ملت ها و دولت ها در کشورهایی با حکومت های دموکراتیک نقش مؤثری در پیروزی برخی از جنبشهای دموکراسی خواه و آزادی طلب داشته اند. بهمین جهت، فراموش نکنیم که وجه چهارم  عاملیّت یعنی  نگرش و عملکرد جامعه جهانی در حمایت از جنبش های ملّی رهائی بخش و گذار از حکومت های سلطه گر  میتواند به عنوان عاملی کمک کننده (نه تعیین کننده) حائز اهمیّت باشد.  برای بهره گیری از این وجه  ازعاملیّت چهارگانه در مبازات مردم ایران و تحت شرایط و موقعیت خاص و مطلوب، میتوان از بخش خارج از کشور اپوزیسیون وظیفه و مسئولیت بیشتری را انتظار داشت و خواستار شد. 

با توجه به اینکه در منشور عقیدتی  اکثریت تشکل ها و شخصیت های اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواست مشترک رسیدن به حکومتی غیر مذهبی و مردم سالار وجود دارد، به نظر میرسد که اولین و مبرم ترین گام در تحقق این خواست، انجام تماس ها و گفتگوها بین گروهها، سازمان ها، جمعیت ها، اقوام و شخصیت های مستقل و ملّی باشد. انجام تماس و گفتگو میان آحادی از اپوزیسیون خواهد بود که به تحریم “رای گیری ۱۴۰۰” گفتند آری و به ادامه جمهوری اسلامی گفتند نه و خواستار گذار خشونت پرهیز به حکومتی سکولار و دموکرات در ایرانی یک پارچه هستند.  هدف از پیشنهاد این گفتگوها برگزاری نشست یا کنفرانسی خواهد بود با شرکت هم نظرانی که خواستار اتحاد عمل و ائتلاف برای تشکیل “کنگره همگرایی” و یا “کنگره اتحاد” از کنشگران اپوزیسیون از داخل و خارج کشور می باشند. این گردهمایی که میتواند نامی چون “کنگره اتّحاد ملّی ایرانیان” بر خود نهد، در صورت تشکیل، باید بتواند دو موضوع  زیر را در دستور قرار دهد:

  1. ارائه پیشنهاد برای طرح سازمان (شاکله) گذار و انتخاب هیئتی برای مدیریت گذار که خود بدیلی مردمی در برابر جمهوری اسلامی خواهد بود.
  2. بررسی پیشنهادات موجود و جدید و برپایی کارگروه هایی برای تهیه و تدوین برنامه ها و راهکارهای عملی گذار.

امروز نگاه ده ها میلیون ایرانی پیروز در کارزار تحریم “رای گیری ۱۴۰۰” و در ادامه مصاف خشونت پرهیز با جمهوری اسلامی ایران، در انتظاردیدن بدیلی برای جایگزینی جمهوری اسلامی است. بدیلی در قالب هیئتی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی و متشکل از کوشندگان دموکراسی خواه، آزادی طلب و عدالت جو از درون و برون مرز، که بتوانند مبیّن خواستهای این مردم باشند و در این راه و مسیر پر چالش همراه با مردم برای رسیدن به حکومتی مردمی گام بردارند.

محمد ترابی استاد سابق دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه کالیفرنیا

۲ تیر۱۴۰۰ (۲۳ ژوئن ۲۰۲۱)

ویرایش-۲


[۱]

در این نوشته، تعریف نگارنده برای کلمه “اپوزیسیون” یا عبارت “اپوزیسیون جمهوری اسلامی” همان مفهوم رایج آن است.  یعنی همه تشکل ها و شخصیت های مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایران که  با کنشی سیاسی، مدنی و صنفی منتقد و افشاء گر حکومت بوده و به عملکرد آن اعتراض دارند.  

[۲]

اپوزیسیون و جنبش پسا تحریم برای گذار از جمهوری اسلامی، محمد ترابی – Gooya News

[۳]
خامنه ای در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۰: «ننگ است برای ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش، ۳۵ یا ۴۰ درصد حائزان شرایط شرکت کنند. پیداست مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد و امید دارند، نه اعتنا میکنند. . . . »

[۴] [لینک به همایش ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ کنفرانس نه به جمهوری اسلامی – آری به همبستگی ملی – رای بی رای – YouTube]

[۵] [لینک به کنفرانس های ۱۶ و ۲۳ خرداد ۱۴۰۰  پسا تحریم چه باید کرد – YouTube ،  پسا تحریم چه باید کرد؟ – YouTube]

https://akhbar-rooz.com/?p=117267 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x