جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

گوش بر زنگِ کاروان در شب قورُق – فرج سرکوهی

الف ــ پیش درآمدی بر متن
۱

« حالا می‌بینم خیلی گنده‌تر از ماها بود. بیرون‌تر از دید ما رو می‌دید. بنده مصرف
نشده بود و [مثل]یک جوکی زندگی می‌کرد. به کم ترین قناعت می‌کرد و در کار شعرش به بیش ترین هم قانع نبود…پیرمرد، دور از هر ادایی به سادگی در میان ما زیست .. هر چه بر او تنگ گرفتند، کمربند خود را تنگ تر بست .. همچون مروارید در دل صدف کج و کول های سال ها بسته ماند»

از مقاله «پیرمرد چشم ما بود». جلال آل احمد

۲
آیا چیزهائی را که دیده نمی شوند تو می بینی ؟.. آیا گوشه اتاق تو به منظر دریائی مبدل می شود؟ …دانستن سنگی سنگ سنگ کافی نیست، مثل دانستن معنای یک شعر است. گاه باید در خود آن قرار گرفت و با چشم درون آن به بیرون نگاه کرد»
از حرف های همسایه. نیما

٣
نیما شعر شبِ قورُق را سال ۱٣۲۵ نوشت. تصویری است از آن روزگار و از روزگار ما نیز. هنوز نیز «گوش بر زنگ کاروان» است و چون بسیاری از ماها که دیگر خود نیز پیر و رفتنی شده ایم، امید دارد که بیمار (مردم) روزی روزگاری «از خواب برآید» و «کاری کارستان» کند.

شب قورُق

دست بردارزروی دیوار
شب قورق باشد بیمارستان
اگراز خواب برآید بیمار
کرد خواهد کاری کارستان.
.
حرف کم گوی که سرسامش برُد
دورازهرکه سوی وادی خواب
گریه بس دار که هذیانش داشت
خبرازوحشت دریای پر آب.
.
پای آهسته که می لغزد جا
سنگ می بارد از دیوارش
ازکسش حال مپرسی، باشد
کزصدائی برسد آزارش.
.
شب قورق باشد بیمارستان
پاسبان می رود آهسته به راه
ماه هم از طرف پنجره نرم
بسته بر چهره ی معصومش نگاه

ب ـ متن

پیشنهادی تازه برای دوره بندی شعر نیما؛ گوش بر زنگ کاروان
شعرهای نیما گاه در همراهی و گاه در چالش با روح غالب بر زمانه خلق شده اند
شعر نیما، چون هر شعر متعالی، با هر بار خوانده شدن و در هر عصر و زمانه ای از نو بازآفرینی شده، به تاویل و تفسیرهای متفاوت راه داده و آن ها را بر خود می افزاید و از همه تفسیرها فراتر می رود. کلیت شعر نیما را هیچ مفهوم و تلاشی، به مثل دوره بندی شعر او، بیان نمی کند اما هر بحث جزئی درباره نیما «دریچه ای بر باغ پردرخت» شعر او می گشاید.
در این یادداشت معیارهای دوره بندی شعر نیما از زبان، فرم، ساختار، موسیقی، تکنیک، صناعت شاعری، اجرا و ذهنیت شعری نیما استخراج شده است. هرچند چهار دوره شعری نیما با گره گاه های تاریخی ایران تلاقی می کند و از جمله به این دلیل که شعرهای نیما گاه در همراهی و گاه در چالش با روح غالب بر زمانه خلق شده اند.
اغلب کسانی که در باره شعر نیما نوشته اند منظومه «افسانه» او را سرآغاز شعر نیمائی می دانند اما این برداشت نه بر استخراج معیارهای دوره بندی از شعر نیما که بر شهرت این منظومه و واکنش منفی سنت گرایان بدان استوار است.

دوره اول. شعر غیرنیمایی نیما

دوره اول شعری نیما از شعر «قصه رنگ پریده» (حوت ۱۲۹۹) آغاز و به شعر «در رثای اعتصام الملک» (۱۳۱۶) ختم می شود و شعرهایی چون خانواده سرباز، قلعه سقریم و «منظومه افسانه» بدین دوره تعلق دارند.
زیبایی شناسی، موسیقی درونی و بیرونی، جهان نگری، زبان، اجرا و ساختار شعر نیما در این دوران به آخرین دوره شعر مشروطه نزدیک است که با شاعرانی چون لاهوتی، فرخی یزدی و عشقی متمایز و مشخص می شود.
ابداع وزن شکسته و رها از قید تساوی مصرع ها، رها کردن شعر از زبان کلیشه ای ادبی، به شعر برکشیدن جزئیات عینی، اشیاء و عواطف منفرد و … از ابداعات مهم نیما در دوره های بعدی است اما نیما در نخستین دوره شعری خود می کوشید تا به شیوه شعر مشروطه، وزن عروضی و قوالب و فرم های قدمایی را با حفظ چارچوب های اصلی با ابداعات تکنیکی اصلاح کند.

دوره دوم. شعر نیمایی. از ققنوس (۱۳۱۶) تا آی آدم ها ۱۳۲۰

ققنوس را که در سال ۱۳۱۸ خلق شد، می توان نخستین شعر نیمایی نیما تلقی کرد.
در شعر ققنوس و دیگر شعرهای دوره دوم شعری نیما پیشنهادهای او در باره موسیقی شعر، همگنی ریتم و طول مصرع ها با محتوای شعری شده، رها کردن شعر از زیبایی شناسی قدمایی، دور شدن از زبان ادبی کلیشه ای و کلی گوی و نزدیک کردن زبان شعر به زبان زنده گفتگو و خطابه، به شعر برکشیدن جزئیات، اشیاء، فضا و عواطف منفرد و … به قالب زیباترین شعرهای کوتاه دوران ریخته می شوند.
نیما در دوره دوم شعری خود کتاب «ارزش احساسات» را که شاید مهم ترین متن زبان فارسی در عرصه نظریه ادبی است، چون پاورقی مجله «موسیقی»، منتشر می کند.
استبداد رضاشاهی از سال ۱۳۱۰ به بعد تحکیم و در زمان سرایش شعرهایی چون «وای بر من» (۱۳۱۸) به اوج رسیده است.
نیمای شاعر که به جنبش آزادی خواهی و چپ گرایش داشت اکنون و به دوران سرکوب آزادی، وارث شکست جنبش مشروطه است. بر اغلب شعرهای دوره دوم شعری نیما شب وحشت زایی حکومت می کند که خلاقانه به شعر برکشیده شده است.
شعرهایی چون ققنوس، غراب (۱۳۱۷)، مرغ غم (۱۳۱۷)، مرغ مجسمه (۱۳۱۷)، وای بر من (۱۳۱۸)، لاشخورها و اندوهناک شب از زیباترین شعرهای دوره دوم شاعری نیما است. در برخی شعرها مرغان با بار تمثیلی متفاوت حضوری چشم گیر دارند.
شعر «وای بر من» از خوش ساخت ترین شعرهای دوره دوم شاعری نیما است. «وای بر من» مرثیه شکست خوردگانی است که «تدبیرهاشان بی ثمر» و «کشتگاه هاشان خشک» شده، «تنگنای خانه هاشان را نگاه حیله اندوز دشمن» یافته است و نیما در فضای دهشت شعری شده می پرسد «به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را/ تا کشم از سینه پردرد خود بیرون/ تیرهای زهر را دلخون»

دوره سوم. از ققنوس تا آی آدم ها. شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲

در شهریور ۱۳۲۰ استبداد رضا شاهی در شعله های جنگ جهانی دوم دود می شود، جنبش مردمی پا می گیرد و فضای شعر ایران با امیدی خوش بینانه رنگ می شود.
نیما در آذر ۱۳۲۰، دو ماه پس از خروج پهلوی اول از ایران، با سرودن شعر «آی آدم ها» با شعر امید همراه می شود، در شعر بلند «مرغ آمین»، «پیروزی خلق» را نوید می دهد و در شعر بلند «پادشاه فتح»، نقش خلاق توده را در برساختن تاریخ و سرنوشت خود به شعر بر می کشد.

در این دوران شعر فارسی سرمست پیروزی است. امیدواران تلاطم سطح را در حافظه تاریخی خود نمی سنجند و تقدیرگرایانه به پیروزی آسان «خیر» باور دارند اما نیما را نگاه انتقادی و حافظه تاریخی او از دام همراهی با روح غالب زمانه بازمی دارد.
نیما شاعری درگیر است اما تابع روح غالب بر زمانه نیست. پس در جنبش و امید به تردید می نگرد و سایه های تاریک شکست آینده را در روشنی های جشن پیروزی های آسان می بیند.
نیما از «گشتگاهش» می گوید که در «جوار کشت همسایه» «خشک» شده است (شعر داروگ). از زمان و زمینی می گوید که «ابر اندوه» آن را فراگرفته، از «بادی» که «خرابی دنیا از او است و خراب و مست می پیچد» (خانه ام ابری است)، از شاعری که «تنها کنار رودخانه ایستاده» و «چشم انتظار آشنایی است» اما او را نمی یابد. نیما هشدار می دهد «هنوز از شب دمی باقی است» و نگران می پرسد «اگر باران کند سرریز از هر جای/ اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را؟/»
«ری را»، از زیباتری شعرهای نیما و از خوش ساخت ترین شعرهای دوره دوم شعری او، هشداری است به کسانی که آرزوهای خود را سوار بر مرکب مراد می بینند.
نیما در این شعر از «صدا»یی می گوید که «از پشت آب/ که بندآب/ برق سیاه تابش/ تصویری از خراب در چشم/ می نشاند»، می آید. هشدار می دهد که «صدای آدمی این نیست». در حافظه تاریخی خود به یاد می آورد که آدمیان «یک شب درون قایق دلتنگ/ خواندند آن چنان/ که من هنوز هیبت دریا را/ در خواب می بینم».
شعرهای کوتاه ری را، بخوان ای همسفر با من، شب قورق، دم فروبند، مهتاب، اجاق سرد، آن گاه که گریه می دهد ساز، ماخ اولا، هنوز از شب دمی باقی است، داروگ و خانه ام ابری است بهترین شعرهای این دوره نیما و از زیباترین شعرهای او است.

دوره چهارم. دل فولادم تا شب همه شب. مرداد ۱۳۳۲ تا دی ماه ۱۳۳۸

با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ سقف بلند آرزوهای نجیب ویران می شود و موجی از درد و دریع و مرثیه فاجعه، شکست جزئی را به تراژدی کلی بر می کشد.
دست کم ۷ شعر از ۱۳ شعری که نیما پس از کودتای ۲۸ مرداد سرود از بهترین شعرهای او و از زیباترین شعرهای زبان فارسی است و تنها ۴ شعر از ۱۳ شعر نیمای پس از کودتا («دل فولادم»، «روی بندرگاه» و «هست شب» «پاس ها از شب گذشته است») فضای مرثیه و شکست را تصویر می کنند. نیما در شعرهای دیگر از تبعیت فضای غالب تن می زند.
طبعیت شعر «دل فودلام»، نخستین سروده نیما پس از کودتا، نه طبعیت مالوف نیما که فضایی است برساخته از فولاد و مفرغ و آهن. شعر لحنی خطابی دارد و با ضرباتی تند، بریده و مضرس فاجعه شکست را منتقل می کند.
در فضای این شعر «مجال دمی استادن نیست». طبیعت «بیابانی هولناک» است که «بهارش گل با زخم جسدهای کسان» می نشاند. زمین و زمان «خطه ای» است که در آن «دلی شاد نیست» و «آشوب گرانی» که «جز کشتن و کشتار» نمی دانند «امید» شاعر را «به غارت برده اند». «این زمان فکرم این است/ که در خون برادرهایم/ ناروا در خود پیچان/ بی گنه در خون غلطان/ دل فولادم را رنگ کند دیگرگون/»
شعر «روی بندرگاه» نیز، با زبانی متفاوت از دل فولادم، شعر شکست است. بندرگاه می توانست ساحل عزیمت باشد اما در بندرگاه نیما «هیچ آوازی نمی آید از مردی که در آن پنجره هر روز/ چشم در راه شبی مانند امشب بود بارانی/» و «آن ها که با» او دوست بودند اکنون «کشته»شده اند.
شعر «هست شب» یکی از زیباترین و شکل گرفته ترین شعرهای تاریخ زبان فارسی، در سال ۱۳۳۴، به دوران تثبیت حکومت کودتا و شب خلق شد. در این شعر تصاویری موجز، فشرده، عینی اما چند بعدی و سرشار از قدرت دینامیک به هم گره خورده اند تا دهشت حکومت شب را به مخاطب منتقل کنند.
چهار سال پس از کودتا (۱۳۳۶) نیما شعر «پاس ها از شب گذشته است» را می سراید: «میهمانان جای را کرده اند خالی/ دیرگاهی است/ میزبان در خانه اش تنها است/ مانده زندانی به لب هایش/ بس فراوان حرف ها اما/».
اما نیما در شعرهای بعدی خود از شعر شکست، که شعر مسلط پس از کودتا بود، فاصله می گیرد.
در «سیولیشه» سوسک سیاهی مدام و مصر بر شیشه نیمای «چراغ سوخته» تک می زند، در «پیش کومه ام» «یک مرغ دل نهاده دریا دوست/ با نغمه هایش دریایی» سکوت خانه نیما را می شکند، در شعر دیگر «کک کی» «که مانده گم/ دیری است/ نعره می کشد از بیشه خموش».
در شعر «بر سر قایقش»، قایق بانی «در شب پرحادثه/ که سخت توفان زده قلب دریا است/» با «دریای هولناک و شب دهشت افزا» درگیر است و آرزو می کند «اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی می داد». اما چون قایق بان به ساحل امن می رسد می خواند «کاش بازم ره بر خطه دریای گران می افتاد».
در شعر «ترا من چشم در راهم» شکست واقعی را با انتظار حقیقی انکار می کند «گرم یاد آوری یا نه/ من از یادت نمی کاهم/ تو را من چشم در راهم/».
«شب همه شب»، آخرین شعری که در کلیات نیما با ویراستاری سیروس طاهباز منتشر شده است، تاریخ ۱۳۳۸ را دارد و نیما، که شعر کهن فارسی را با پیشنهادهای خود دیگرگون کرد، پیرانه سر تجربه تازه ای را پیشنهاد می کند: شعر در دو وزن، تجربه ای که فروغ فرخزاد بعدتر آن را پی گرفت.
نیما در یادداشت کوتاهی در باره این شعر می نویسد «مخصوصا به دو وزن سروده ام»: «این منم مانده به زندان شب تیره که باز/ شب همه شب/ گوش بر زنگ کاروانستم/».
نیما در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت.

توضیح ـ به هنگامی که در ایران بودم مقاله ای نوشتم با عنوان «پیشنهادی تازه برای دوره بندی شعر نیما». متن سخنرانی من در «کنفرانس نیما در پادله» بود و در آدینه و پس از آن در کتاب «شب دردمند آرزومندی» من منتشر شد. فشرده ای از آن سال ها پیش، که آقای جمشید برزگر مسول سایت بی بی سی بود و مقاله های جدی منتشر می کرد، در این سایت منتشر شد و این آن فشرده است

https://akhbar-rooz.com/?p=9659 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x