هم در من و هم با منی ، از من برون آ یک دمی
تا بی تو من تنها زنم ، آن را که تو تنها زنی
وقتی برون گشتی ز من ، من ماندم و شور ِ وطن
با یک سرو با یک بدن ، سروی تک و افتادنی
تنها به دیدم دست ِ خود، با پرچمی در شصت ِ خود
میدان به کارِ هست ِ خود ، من با شعاری میهنی
در ذهن ِ من صد ها خبر ، دشمن مسلح پشت ِ در
پان ها ز من ها بیشتر ، رؤیا برون افکندمی
از لاک ِ سر بیرون کنم ، هم ره بشو افزون کنم
رود ِ ارس جیحون کنم ، با اتحاد و هم دمی
یک سو کسی چون اردوغان ، یک سو ترامپِ ناتوان
بایدن شریک ِ کژ روان ، ایران سروشی ماندنی
با دولت ِ رنگ و ریا ، ذلت پذ یر از هر دَغا
بر سفره ِ خالی دًعا ، همچون رفیقش خاتمی
اکنون به پا شو هموطن ، هم سو شویم و تن به تن
بر محوِ هر زاغ و زغن ، هم دشمن ِ اهریمنی
داریوش لعل ریاحی
هفتم دی ماه ۱۳۹۹
هم میهن گرامی, آقای داریوش لعل ریاحی درود بر شما!
شعرهای شما را همواره دیده و خوانده ام. جدا از وزن دلپسند, مفاهیم امروزی و ترقی خواهانه, بگونه ای ژرف, در آنها موج می زند… و این چیزی ست که کمیاب ست و ارزشمند.
از دور, اما بس نزدیک, با شما همراه و همگامم.
شاد و بهروز و پایدار باشید!.