کاش بی مِهریِ تو، اینهمه دشوار نبود
تکیه در سایه ی تو، بر سرم آوار نبود
گفتم از صورتِ تو، نقش و نگاری بکشَم
طرحِ زیباییِ تو، قابلِ تکرار نبود
سالِ نَوآمده و آمدنت، هیهات است
گویی این واقعه در گردشِ پرگار نبود
بویِ پیراهنِ من، بویِ تنِ یوسف داشت
ای دریغا که در این شهر خریدار نبود
به پریشانیِ گیسویِ سیاهت، سوگند
گشتم و هیچ کَسَم محرم اسرار نبود
آه! ویران شوی ای مُلکِ ریا آلوده
که در اقصای تو، یک گُلبُنِ بی خار نبود
عمرِ بی حاصلِ یاغی، چه هدر شد بی تو
کاش دیدارِ تو را،اینهمه دیوار نبود
—
کریم سهرابی