چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

زندگی مثل فیلم به قلم لواندوفسکی؛ اعجوبه ۱۴‌ساله دانمارکی

نازک بین: رؤسای کنفدراسیون فوتبال آسیا و یوفا به تماشای بازی دوستانه عراق با کویت در بصره دعوت شدند. علی نوری، خبرنگار عراقی خبر داد شیخ سلمان، رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا و الکساندر چفرین، رئیس اتحادیه فوتبال اروپا هم از سوی درجال، وزیر ورزش عراق برای تماشای بازی دوستانه عراق با کویت دعوت شدند.هدف وزیر ورزش عراق از دعوت شخصیت های بلند پایه فوتبال قاره آسیا و جهان این است که توانایی عراق برای میزبانی از تورنمنت های بین المللی را نشان دهد و میزبانی تمام ورزشگاه های این کشور از تعلیق رفع شود.عراق یکی از رقبای ایران در انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ است. پیش از این رسانه های عراق خبر دادند جانی اینفانتینو رئیس فیفا دعوت وزیر ورزش این کشور را برای تماشای این بازی دوستانه در بصره پذیرفته است.

توافق نخست وزیر ژاپن با بیل‌گیتس برای توزیع واکسن به کشورهای در حال توسعه

به نقل از Japan today، یوشیهیده سوگا نخست وزیر ژاپن و بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت، در مورد لزوم توزیع واکسن ویروس کرونا به کشورهای در حال توسعه و شرکت کننده در بازیهای المپیک و همچنین به منظور اطمینان از ایمنی بازی‌های المپیک و پارالمپیک توکیو توافق کردند. در ارتباط تلفنی ۱۵ دقیقه‌ای، بیل‌گیتس از نخست وزیر ژاپن خواست تا میزبان بازی‌های تابستانی موفق باشد، چرا که این امر پیامی قوی برای جهان خواهد بود. سوگا هم پاسخ داد که بازی‌های المپیک مسئله بسیار مهمی است و قطعاً انجام خواهد شد.بازیهای المپیک توکیو قرار بود مرداد سال گذشته انجام شود که به دلیل شیوع ویروس کرونا یک سال به تعویق افتاد. در حالی اعلام شده این بازی قطعاً تابستان سال آینده برگزار می‌شود که ژاپن به دلیل افزایش شمار مبتلایان به کرونا در شرایط اضطراری به سر می‌برد.

زندگی مثل فیلم

روبرت لواندوفسکی: به پدر و مادرم می گفتند چرا هرروز ساعت ها منتظر تمرین کردن روبرت می مانید؟ پدر و مادرم گفتند روبرت رویایش را دنبال می کند و او عاشق فوتبال است. آن ها هرگز نگفتند اوه، ما هر کاری می کنیم تا روبرت بازیکن حرفه ای شود، به اوج برسد و ما ثروتمند شویم. هرگز. می دانید، بسیاری از پدر و مادرها، بچه هایشان را تحت فشار می گذارند تا موفق شوند. پدرم اولین کسی بود که به من توپ را داد تا بازی کنم و هرگز نگذاشت فراموش کنم که چرا فوتبال بازی می کنم. نه برای جام، نه برای پول و نه برای قهرمانی؛ ما فوتبال بازی می کنیم چون عاشقش هستیم. متشکرم پدر! روبرت لواندوفسکی.

چند روز پیش از خواب بیدار شدم. برگشتم و دیدم یک چیز عجیب کنار من روی بالش قرار دارد. می دانید وقتی از یک خواب واقعا خوب بلند می شوید، همه چیز مثل یک رویا به نظر می آید. اولین واکنش من از دیدن آن چیز این بود که چی؟ این چطور به این جا آمده؟ چیزهایی مبهم از حضور در یک مراسم و گرفتن جایزه در ذهنم بود اما به حقیقت پیوستن آن خیلی عجیب به نظر می رسید. در ادامه، من آن جایزه [بهترین بازیکن جهان] را گرفتم و با خودم فکر کردم وای، این یک رویا نبود، این واقعی بود. حالا عنوان بهترین بازیکن جهان فوتبال به من اختصاص یافته بود و البته جام را پیش تر با خودم به رختخواب برده بودم (خنده). به آن جام کاملا خیره شده بودم تا متوجه شوم که به چه چیزی دست یافته ام. در واقع نه، کاملا نه. راستش را بخواهید هنوز تشخیص نداده ام که آن چه دستاوردی بوده است.

قرار نیست کودکان لهستانی در دنیا بهترین شوند

پیش از مراسم، می دانستم که سالی فوق العاده در بایرن مونیخ داشتم. می دانستم که ممکن است برنده جایزه شوم. حتی می توان گفت که سزاوارش بودم. اما در لهستان، ما مشکل خود کم بینی داریم. تاکنون کسی در لهستان بهترین بازیکن جهان نشده بود. یک کودک لهستانی، سوپراستاری ندارد که آن را الگو قرار دهد. استعدادیاب ها همیشه همین را می گویند. ولی وقتی جایزه را گرفتم، باورم نمی شد. می دانستم مردم فکر می کنند که این حرفم کلیشه ای است اما در آن لحظه تمام لحظات زندگی ام مثل یک برق از جلوی چشمانم گذشت. می توانستم اولین گام هایم همراه با توپ را ببینم، آن زمانی که در زمین هایی مثل باتلاق بدنبال توپ بودم. بیاد آوردم چهره های  تمام افرادی که به من کمک کردند تا به این نقطه برسم، همه ی آن ها مقابل چشمانم آمدند. این مثل یک فیلم سینمایی بود. تمام این درام، در سه پرده رقم خورد و می خواهم این فیلم را با شما به اشتراک بگذارم ،چون می خواهم حداقل یک کودک که در لهستان یا نقطه دیگری از دنیا که جرات رویاپردازی ندارد، این داستان را بشنود و شاید از این الگو استقبال کند.

پرده اول؛ مراسم عشای ربانی

وقتی کودک بودم، اولین عشای ربانی ام را در یک کلیسای محلی داشتم. برای آن هایی که با مذهب کاتولیک آشنا نیستند، باید بگویم این یک روز واقعا ویژه است. با حضور افراد زیادی در کلیسا، این آیین اجرا می شود و سپس آن را در کنار خانواده هایمان جشن می گیریم. مشکل این بود سه ساعت پس از آیین عشای ربانی، من بازی داشتم و محل برگزاری خیلی دور بود. پیش از شروع مراسم، پدرم کریستوف، کمی با کشیش صحبت کرد. لزنو، روستای زادگاهم در ۴۰ کیلومتری غرب ورشو بود و پدرم می دانست که مسابقه داریم. پدرم به کشیش گفت: پدر روحانی گوش کن، بهتر نیست مراسم عشای ربانی را یک ساعت و نیم زودتر شروع کنی و از ده دقیقه پایانی صرف نظر کنی؟ پسرم بازی دارد. کمی عجیب و احمقانه به نظر می رسید اما کشیش مرا خوب می شناخت. او دقایقی فکر کرد و گفت باشه، چرا که نه. ما می دانیم که روبرت چقدر فوتبال را دوست دارد. مراسم را سریع برگزار می کنیم. وقتی که مراسم پایان یافت، صلیب کشیدم و سریعا سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم تا به ورشو برویم. البته بازی را هم بردیم. 

روبرت لواندوفسکی کوچولو در آغوش پدرش

فکر می کنم آن داستان، کاملا نشانگر دوران کودکی من و البته شخصیت پدرم باشد. پنج ساله بودم که فوتبال بازی کردن را شروع کردم. در روستای لزنو، تیمی در رده سنی من نبود و باید با بچه هایی بازی می کردم که دو سال بزرگ تر بودند. سخت بود چون من خیلی خجالتی و لاغر بودم و دو سال اختلاف سنی در آن سن، واقعا زیاد بود. برای سال ها، در تیمی در ورشو بازی می کردم که یک ساعت طول می کشید تا از لزنو به ورشو بروم و  در تمرینات شرکت کنم. اگر پدر و مادری داشتم که حوصله بردن من به تمرینات را نداشتند، رویای فوتبالیست شدنم قبل از آن که شروع شود، پایان می یافت. مادر و پدرم معلم ورزش بودند و پس از مدرسه، مرا به تمرین می بردند. دو ساعت منتظر می ماندند تا تمرینم تمام شود و بعد از آن به خانه بر می گشتیم. پدرم روزها و هفته ها، سفری چهار ساعته را در طول روز طی می کرد تا پسر کوچکش بتواند تمرین کند. شوخی نمی کنم. به معنای واقعی کلمه از والدین دیگر می شنیدم که به پدر و مادرم می گفتند چرا این کار را انجام می دهید. پدر و مادرم هرگز نگفتند این کار را می کنیم تا پسرمان فوتبالیست حرفه ای شود. در عوض آن ها همیشه می گفتند روبرت، رویایش را دنبال می کند و او عاشق فوتبال است. آن ها هرگز نگفتند اوه، ما هر کاری می کنیم تا روبرت بازیکن حرفه ای شود، به اوج برسد و ما ثروتمند شویم. هرگز. می دانید، بسیاری از پدر و مادرها، بچه هایشان را تحت فشار می گذارند تا موفق شوند. پدرانی را کنار خط می دیدم که سر پسر ۱۰ ساله شان داد می زدند. این انگیزه دادن به یک بچه و حتی یک فرد بزرگسال درست نیست. آن پدر و مادر نمی دانند ورزشکار شدن چگونه است. آن ها عشق به فوتبال که از ته دل می آید را نمی فهمند. حتی وقتی جوان بودم، افرادی بودند که اعتقاد داشتند من برای فوتبالیست شدن خیلی کوچک و لاغر هستم. با این حال پدر و مادرم همیشه مرا تشویق می کردند تا به رویاهایم فکر کنم و حرف های دیگران را نشنیده بگیرم. آن ها همیشه به من این مسئله را گوشزد می کردند و سال ها طول کشید تا بفهمم منظور آن ها چیست. آن ها می گفتند روبرت، به غریزه ات اعتماد کن. این برای یک مهاجم فوتبال و برای هرکس، یک توصیه و درس خوب است. 

پرده دوم؛ رد شدن

وقتی شانزده سالم بود، پدرم پس از یک دوره بیماری طولانی درگذشت. هنوز هم توصیف این که آن مسئله چقدر برایم سخت بود را دشوار می دانم. وقتی یک پسر بچه هستید، چیزهای خاصی وجود دارد که فقط با پدرتان می توانید درباره آن صحبت کنیم، چیزهایی مثل بالغ شدن و مرد شدن. پس از مرگ پدرم، اغلب اوقات می خواستم با مادرم در خصوص این چیزها صحبت کنم. بارها آرزو کردم که بتوانم فقط یک بار، فقط ده دقیقه با او تلفنی صحبت کنم اما نتوانستم. مادرم سعی کرد تا حد توان به من کمک کنم و به خاطر کارهایی که مادرم برایم انجام داده، احترام زیادی قائلم. مادرم در عین حال برایم هم پدر بود و هم مادر. 

خانواده چهار نفری لواندوفسکی

وقتی پدرم درگذشت، من در تیم ب لژیا ورشو بازی می کردم. بازیکن ذخیره در تیم بزرگ ترین باشگاه لهستان بودم. ما در دسته سوم بازی می کردیم. حدود یک سال بعد و در سال ۲۰۰۶، قراردادم در حال اتمام بود و لژیا ورشو باید تصمیم می گرفت که قراردادم را برای یک سال دیگر تمدید کند. ناگهان و متاسفانه با یک مصدومیت شدید زانو روبرو شدم و برخی افراد در باشگاه فکر می کردند که من دیگر به بهترین فرمم بر نمی گردم. دوران وحشتناکی بود و از باشگاه پرسیدم که قرار است چه کار کنند. باشگاه لژیا ورشو حتی زحمت نداد سرمربی یا مدیرورزشی را برای صحبت با من بفرستد. آن ها منشی باشگاه را فرستادند تا به من بگوید بازیکن آزاد هستم. آن روز یکی از بدترین روزهای زندگی ام بود. پدرم مرده بود و دوران فوتبالی ام هم در خطر بود. پس از دریافت خبر، مادرم در ماشین منتظرم بود. او فورا گفت چه ات شده؟ چیزی درست پیش نمی رود. من هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و گریه کردم. به مادرم گفتم چه اتفاقی افتاده.مادرم زنی قوی بود. او گفت  مشکلی نیست. فکر کردن به گذشته فایده ای ندارد. راه حلی می یابیم. مادرم با باشگاه زنیز پروشکوف، تماس گرفت که در لیگ بود اما از لژیا ورشو، خیلی کوچک تر بود. آن ها دو ماه قبل از این حادثه  واقعا و خیلی جدی مرا می خواستند اما من گفتم غیر ممکن است، چرا باید لژیا را ترک کنم و به زنیز پروشکوف بروم؟ با این حال خوشحال شدم که هنوز مرا می خواستند. به آن تیم رفتم و ریکاوری ام را شروع کردم. در برهه بدی بودم و حتی نمی توانستم درست بدوم؛ یکی از پاهایم دیرتر حرکت می کرد، طوری که انگار پای عقبی ام را با سیمان بسته اند. خنده دار به نظر می آید مگر نه؟ فکر کنید اگر به حرف بدخواهان گوش می کردم، همان آسیب دیدگی مرا متوقف می کرد. من در آن زمان در دسته سوم لهستان بازی می کردم و در تلاش بودم به یاد بیاورم دویدن چگونه است. مطمئننا از آن روزهای تیره و تار چیزهای زیادی یاد گرفتم. باید روی اعتماد به نفسم کار می کردم و به وقت زیادی نیاز داشتم تا به فرم خوبی برگردم. وقتی این اتفاق افتاد، در هر بازی و پی درپی گل می زدم. چهار سال گذشت ووقتی بازیکنی کاملتر و بهتر شده بودم، سیل پیشنهادها برای ترک لهستان و لژیونر شدن به من رسید. شایعات زیادی وجود داشت و افراد زیادی به من می گفتند چه کار کن و چه کار نکن. خیلی ها مقاصد متعددی را به من پیشنهاد می دادند اما حرف هایی که پدر و مادرم به من زده بودند را به یاد آوردم: “به غریزه ات اعتماد کن روبرت. در اعماق وجودم همیشه می دانستم قرار است کجا بروم؛ آلمان.

پرده سوم؛ شرط بندی

یک بار شرطی  با یورگن کلوپ بستم. سال ۲۰۱۰ بود و تازه به دورتموند آمده بودم. راستش را بخواهید خیلی سخت بود. وقتی به آلمان آمدم، فقط چند کلمه آلمانی می دانستم. می دانستم Danke یعنی متشکرم. همچنین معنی آب و آب و هوا را هم می دانستم. در خصوص یورگن کلوپ، باید بگویم تمرینات او، خیلی فشرده و سخت بود. نمیدانم چرا مدتی احساس نا امیدی کردم، اما یورگن می خواست مرا به چالش بکشد. به همین خاطر، در چند ماه ابتدایی یک شرط بندی کوچکی کردیم. شرط بستیم که اگر بتوانم در یک جلسه تمرینی ده گل بزنم، او به من ۵۰ یورو بدهد و اگر نتوانستم، من ۵۰ یورو به کلوپ بدهم. 

در هفته های ابتدایی، همیشه به کلوپ می باختم و او معمولا می خندید اما پس از چند ماه، ورق برگشت و من کسی بودم که پول پارو می کرد. به همین خاطر، کلوپ اومد و گفت OK، دیگر بس است. تو حالا آماده ای. اما در حقیقت واقعا آماده نبودم. بازی ها نسبت به تمرینات متفاوت بودند. در آن فصل معمولا به عنوان یار تعویضی در نیمه دوم به بازی می آمدم، و در پشت مهاجم بازی می کردم. پست مورد علاقه ام بازی در پست مهاجم نوک بود. هنوز هم بابت آن شش ماه، از یورگن کلوپ متشکرم. از کلوپ چیزهای زیادی در خصوص بازی در عمق و حرکت بازیکنِ پشت مهاجم یاد گرفتم. وقتی فصل دوم شروع شد، هنوز هم با مشکلاتی روبرو بودم. حس می کردم که یورگن کلوپ توقع بیشتری از من دارد اما دقیقا نمی دانستم از من چه می خواهد. پس از شکست بد و سنگین مقابل مارسی در لیگ قهرمانان اروپا که فکر کنم با نتیجه ۳-۰ بود، به او گفتم یورگن، باید با هم حرف بزنیم. فقط به من بگو چه انتظاراتی از من داری.

کاملا یادم نمی آید او دقیقا به من چه گفت، چون هنوز زبان آلمانی ام در بهترین سطح نبود ،اما با توجه همان چند کلمه آلمانی که می دانستم و اضافه بر آن از طریق اشاره و زبان بدن، فهمیدم که یکدیگر را خوب درک می کنیم و گفتگوی خوبی داشتیم. سه روز بعد در پیروزی ۴-۰ مقابل آگزبورگ، هت تریک کردم و یک پاس گل دادم. آن بازی برایم یک نقطه عطف و باوری ذهنی بود. فکر می کنم که آن نقطه عطف به پدرم مربوط بود. در آن زمان چندان درباره اش فکر نکردم اما فهمیدم آن مکالمه ای که با یورگن داشتم، شبیه همان مکالماتی بود که دوست داشتم با پدرم داشته باشم. می توانستم در خصوص هر چیزی با یورگن صحبت کنم و به او اعتماد داشته باشم. کلوپ یک مرد خانواده است و نسبت به چیزهایی که در زندگی خصوصی شما وجود دارد، همدلی و همدردی میکند.

یورگن نه تنها برایم نقش پدری داشت، بلکه به عنوان مربی هم مثل یک معلم سخت گیربود، البته این حرف من را بد تعبیر نکنید! بگذارید توضیح دهم، وقتی در مدرسه بودید را به یاد بیاورید، کدام معلم را بیشتر به خاطر دارید؟ همان معلمی که به شما آسان می گرفت و انتظاری از شما نداشت؟ نه، نه، نه. شما همان معلم بدی را به خاطر دارید که سخت گیر بود، همان کسی که شما را تحت فشار قرار می داد تا بهترین نتیجه را کسب کنید و کارنامه قبولی خوبی بگیرید. این همان معلمی است که باعث پیشرفت و بهتر شدن دانش آموز می شود. یورگن دقیقا چنین معلمی بود. یورگن نمی خواست بگذارد شما شاگرد دوم باشید، یورگن می خواست تمام شاگردانش، شاگرد ممتاز باشند. نکته مهم این جاست، کلوپ این را نه برای خودش بلکه برای خود بازیکنان می خواست. کلوپ چیزهای زیادی به من آموخت. وقتی به دورتموند آمدم، می خواستم همه کارها را سریع انجام دهم و تک ضرب پاس دهم. یورگن به من یاد داد آرام باشم و در صورت لزوم، دو ضرب پاس بدهم. این کاملا در تضاد با طبیعت من بود، اما با همین راهنمایی های کلوپ توانستم گل های بیشتری بزنم. کلوپ در ادامه مرا بازهم به چالش کشید، شوت تک ضرب و بنگ، گل. کلوپ واقعا یک نابغه است. 

یورگن هرگز فراموش نکرد که ما در درجه اول انسان هستیم و در درجه بعدی فوتبالیست. یادم می آید یک بار پس از یک هفته تعطیلی، در رختکن بودیم. می دانید، یک ترفند کلاسیک برای بازیکنی که به تازگی از نوشیدن مشروبات الکلی دست کشیده، این است که صبح زود تعداد زیادی سیر بخورد تا دهانش بوی الکل ندهد. یورگن این ترفند را می دانست و قبل از تمرین وارد رختکن شد و رختکن را بو کشید. یورگن مثل یک سگ هاری بو می کشید. در نهایت او گفت بوی چیزی حس می کنم، بوی سیر می آید؟ البته که یورگن می دانست چه کار کرده ایم، ما هم می دانستیم که او فهمیده است. او بعد از مطرح کردن سوالش، منتظر پاسخ نماند و بدون این که کلمه دیگری بگوید، از آن جا دور شد. لحظه ای سکوت کرد و ما هم پس از نگاه کردن به یکدیگر خندیدیم. درس ماجرا این جاست؛ هرگز سعی نکنید یورگن کلوپ را گول بزنید، او مرد خیلی باهوشی است

البته یورگن تنها کسی نبود که به من کمک کرد بهتر شوم. وقتی به بایرن مونیخ پیوستم، از مربیانی چون یوپ هاینکس، پپ گواردیولا، کارلو آنچلوتی و حالا هانسی فلیک، چیزهای زیادی یاد گرفتم. بازی کردن برای بایرن مونیخ یک تجربه آموزشی فوق العاده است زیرا توقعات بسیار بالاست و فرهنگ باشگاه حرفه ای است. این یعنی شما مجبورید استانداردهایتان را بالا ببرید. هنوز هم بدون کمک نزدیکانم نمی توانستم پیشرفت کنم و در این راه مدیون آنا، همسرم هستم. زمانی که در زنیز پروشکوف بازی می کردم، در دانشگاه با یکدیگر آشنا شدیم. آنا در رشته تغذیه و تربیت بدنی تحصیل می کرد. وقتی ۲۶ سالم بود، از دانش آنا برای بهبود رژیم غذایی و رویکرد ذهنی من در بازی استفاده کردیم. ما در خصوص هر مسئله با هم صحبت می کنیم. دوباره مسئله ای را فهمیدم که کاش آن را به تمام فوتبالیست های جوان بیاموزند؛ به جای دفن مشکلات تان درون خود، آن ها را بازگو کنید تا حل شان آسان تر شود. این مسئله در رشد من به عنوان یک انسان و فوتبالیست، گام بسیار مهمی بود. صبح زود است و پدرم من را به مسابقه ای در آن سوی لهستان می رساند و ما فقط در مورد فوتبال یا مدرسه یا اصلاً صحبت می کنیم. ما با هم در ماشین نشسته ایم و من از پنجره به درختانی که از آنجا رد می شوند نگاه می کنم و فقط برای یک مسابقه دیگر هیجان زده می شوم. کاری که من قصد دارم انجام دهم چگونه می خواهم گل بزنم. چگونه همه خواهد بود. فوتبال. خودشه. این حافظه است. بهترین خاطره

منبع:  The Players’ Tribune با کمک علیرضا نجاتی

عضو هیات مدیره استقلال: حق پرسپولیس بود ۲-۳ گل دیگر بزند

عضو هیئت مدیره باشگاه استقلال تهران معتقد است که در شهرآورد ۹۴ پایتخت، پرسپولیسی‌ها می ‌توانستند به دو تا سه گل دیگر دست پیدا کنند اما فوتبال روی دیگر خودش را نشان داد. به گزارش ایسنا، حمیدرضا آصفی در همایش بین المللی دیپلماسی ورزشی با اشاره به اینکه تاکنون به دیپلماسی ورزشی کمتر توجه شده و بیشتر دیپلماسی اقتصادی، جنگی و سیاسی مدنظر قرار گرفته است، اظهار کرد: در کشورهای توسعه یافته، ورزش قهرمانی از بطن ورزش. سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و سفیر اسبق ایران در کشورهای آلمان و فرانسه با بیان اینکه در جمهوری اسلامی ایران برخورد با ورزش همیشه واکنشی عمل شده، رفتار کنشی نداشته ایم و برنامه محور نبوده ایم، گفت: این مسئله ما را عقب نگه داشته است و اگر می خواهیم دیپلماسی ورزشی را به خوبی پیش ببریم و فعالانه دنبال کنیم باید مقوله ورزش را استراتژیک ببینیم و فعالیت ها را کنش محور پیش ببریم.آصفی افزود: موضوع دوم اینکه دخالت دولت در ورزش صرفا باید به خاطر حفظ منافع ملی و تقویت و توسعه ورزش باشد اما متاسفانه دولت ها معمولا در کشور ما منافع گروهی را ابتدا در نظر می گیرند و به همین دلیل یز طی سال های گذشته در این زمینه به مشکل خورده ایم.وی همچنین در مورد شهرآورد ۹۴ پایتخت، عنوان کرد: پرسپولیسی ها حق شان بود که دو تا سه گل دیگر بزنند و نتیجه شهرآورد می توانست پنج بر سه تمام شود اما فوتبال روی دیگر خود را نشان داد، به هر حال شرایط تیم می تواند به هم بریزد و هیئت مدیره استقلال نیز در این رابطه تشکیل جلسه داده است.

لیگ دسته یک

 نتایج دیدارهای هفته نهم لیگ دسته اول فوتبال که امروز سه شنبه برگزار شد، به شرح زیر است:

* استقلال خوزستان صفر – قشقایی شیراز صفر
اخراج: محمد آژیر از قشقایی

* فجرسپاسی شیراز ۲ – ملوان انزلی صفر
گل‌ها: فرزان دانا (۴۵) و میلاد احمدی (۴+۹۰)

* شهرداری آستارا صفر – آرمان گهر سیرجان صفر

* هوادار تهران ۲ – رایکای بابل یک
گل‌ها: مهدی عبدی (۴۴) و صادق رضانیا (۹۰) برای هوادار و امیرحسین نادم (۷۰) برای رایکا

* گل ریحان البرز صفر – خیبر خرم‌آباد ۳
گل‌ها: جواد نصیر (۲۸) و مهران احمدی (۸۳ و ۸۶)

* خوشه طلایی ساوه ۲ – استقلال ملاثانی یک
گل‌ها: کامبیز دهقانی (۳۰) و عباس عامری (۳+۹۰) برای خوشه طلایی و مهدی بریچی (۶۳) برای استقلال خوزستان

* نود ارومیه صفر – بادران تهران ۲
گل‌ها: احسان پیرهادی (۴۷ و ۷۳)

* شاهین بوشهر صفر – چوکای تالش صفر

* مس کرمان ۲ – پارس جنوبی جم صفر
گل‌ها: بابا محمدی (۱۲) و پیمان میری (۴۵)

با این نتایج، مس کرمان با شکست پارس جنوبی ۱۸ امتیازی شد و به صدر جدول صعود کرد. هوادار و استقلال خوزستان با ۱۷ امتیاز و به خاطر اختلاف در تفاضل گل، به ترتیب در جایگاه‌های دوم و سوم جدول قرار گرفتند و فجر سپاسی با برتری مقابل ملوان، با ۱۶ امتیاز به رده چهارم جدول رسید.

اعجوبه ۱۴‌ساله دانمارکی، رکورد عجیبی در بازی فیفا ثبت کرد

آنهایی که به صورت حرفه‌ای بازی ویدئویی FIFA را دنبال می‌کنند، کم و بیش با قهرمانان و چهره‌های شناخته‌شده این بازی در سطح جهان آشنا هستند.روزنامه جام جم نوشت: اما طی چند وقت اخیر نامی سر زبان‌ها افتاده که برای خیلی‌ها جدید و البته جالب است. صحبت از نوجوانی ۱۴‌ساله به نام آندرس ورگانگ است که با این سن کم به رکوردی رسیده که هنوز کسی موفق به انجام آن نشده بود.شرکت بازی‌های ویدئویی EA به عنوان سازنده بازی فیفا هر سال مسابقات جهانی را برگزار می‌کند که یکی از اصلی‌ترین شروط آن داشتن سن بالاتر از ۱۶ است. اما این شرکت برای آن دسته از افرادی که زیر این سن هستند نیز مسابقاتی به نام FUT Champions برگزار می‌کند. در این مسابقات که به صورت هفتگی و آنلاین برگزار می‌شود، هر بازیکن ۳۰‌بازی انجام می‌دهد تا رتبه‌اش مشخص شود. این مسابقات هفتگی در واقع دروازه‌ای برای ورود به تورنمنت‌های بزرگتر فیفاست. براساس قوانین و قواعد موجود، هر فردی در هر نقطه از جهان می‌تواند وارد این مسابقات شود اما تنها افرادی می‌توانند جواز ورود به تورنمنت‌های فیفا را بگیرند که ۲۷‌پیروزی به دست آورند.
رسیدن به این تعداد پیروزی کار سختی است اما رسیدن به رکورد ۳۰‌پیروزی در یک هفته کاری است که کمتر کسی موفق به انجام آن می‌شود. با این توضیحات بهتر می‌توان متوجه شد که این نوجوان دانمارکی به چه موفقیتی رسیده است. او هفته گذشته و برای دوازدهمین هفته متوالی، تمام بازی‌های خود را با پیروزی پشت سر گذاشت و به رکورد عجیب ۳۶۰ برد رسید. او این روزها عضو تیم لایپزیش است و جالب است که در هفته آخر که به رکورد۳۶۰ پیروزی رسید، با این ترکیب مقابل حریفانش بازی کرد: نیک پوپ، جیمز تاورنیر، کایل واکر، ژائو کانسلو، آدام ترائوره، رود گولیت، پاتریک ویه‌را، رونالدو برزیلی، کریستیانو رونالدو، امباپه و نیمار.

نقطه آغاز در کودکی

آنطور که آندرس می‌گوید او از ۵ سالگی این بازی را شروع کرده و اولین‌بار در نسخه فیفا‌۱۱ بازی کرد. او خیلی زود توانست به توانایی‌هایش در این بازی پی ببرد و چند سال بعد و در فیفا‌۱۷ به صورت رسمی وارد مسابقات شد. او در آن سال تا مرحله یک چهارم نهایی هم بالا رفت. چیزی که باعث شد در آن سال نگاه‌ها به سمت آندرس برود، این بود که او توانست فِرِد برگ، قهرمان سال ۲۰۱۷ دانمارک را شکست دهد. دو سال بعد آغاز رکوردهای آندرس بود. او در فیفا‌۱۹ توانست برای دو هفته متوالی به رکورد ۳۰‌بازی بدون باخت برسد. همان زمان این خبر که نوجوانی ۱۲‌ساله موفق به ثبت چنین رکوردی شده، کلی سر و صدا کرد. خود آندرس در مصاحبه‌ای در مورد آن موفقیت گفت: من بازی‌های بسیار سختی را پشت سر گذاشتم. اما هر زمانی که یک بازی را عقب می‌افتم، بهتر بازی می‌کنم زیرا تحت‌فشار، قدرت تمرکزم بالاتر می‌رود.

نگاهی  به رسانه های ورزشی اسپانیا

مطبوعات اسپانیا در روز چهارشنبه ۲۳ دی – ۱۲ ژانویه در خصوص مهمترین مسائل فوتبال در این کشور صحبت کردند.چهار شنبه شب اولین بازی سوپرکاپ اسپانیا بین بارسلونا و رئال سوسیداد ابرگزار می‌شود. پنج شنبه نیز رئال مادرید به مصاف بیلبائو خواهد رفت تا فینالیست‌های سوپرکاپ اسپانیا مشخص شوند.مارکا چاپ مادرید تیتر «امتحان بزرگ» ‌را به روی جلد برد از آزمون سخت زیدان مقابل بیلبائو در سوپرکاپ صحبت کرد. مارکا نوشت که زیدان می‌خواهد با پیروزی در این رقابت، فرم اخیر رئال را تغییر دهد. آنها که نتوانسته‌اند از پامپلونا به مادرید بازگردند، مستقیم از آنجا فرداشب به مالاگا سفر خواهند کرد.آ.اس چاپ مادرید تیتر «فرمول ام‌باپه» را به روی جلد برد و از مصاحبه اختصاصی خود با ستاره فرانسوی پاریس و یکی از گزینه‌های خرید زیدان پرده برداشت.

آ.اس نوشت که رئال مادرید در تلاش است تا بتواند مقدمات خرید ام‌باپه از پاریس در تابستان ۲۰۲۱ فراهم کند.

موندو دپورتیوو چاپ بارسلونا از ۴ نامزد پایانی انتخابات بارسلونا نوشت و از تقابل خوان لاپورتا، ویکتور فونت،‌ تونی فریکسا  و امیلی روزارد نوشت.

اسپورت چاپ بارسلونا نیز از تایید نامزدهای انتخابات ریاست باشگاه نوشت و از لاپورتا به عنوان مدعی اصلی صحبت کرد. لاپورتا هم اکنون ۶ هزار طرفدار و رای بیشتر از فونت، اصلی‌ترین رقیبش دارد و به نظر می‌رسد رئیس سابق بارسلونا می تواند دوباره مسند ریاست را برعهده گیرد.

جودو مسترز دوحه، حذف ملائی

روز نخست از رقابتهای جودو مسترز دوحه با برتری جودوکاران، کره جنوبی، فرانسه، ژاپن و کوزو همراه بود.فصل جدید تور جهانی جودو بعد از ماه‌ها تعطیلی با مسابقات بهترین‌های دنیا تحت عنوان مسترز روز دوشنبه در دوحه قطر آغاز شد. ۳۹۹ جودوکار از ۶۹ کشور رقابتهای خود را آغاز کردند. کرونا و تدابیر شدید بهداشتی در نظر گرفته شده از سوی قطری‌ها باعث شد که جودوکاران سایر اوزان از هتل محل اقامت خود مسابقات روز نخست را تماشا کنند.
در روز نخست مبارزات دو وزن مردان برگزار شد که هر دو طلا را کره ائیها کسب خود کردند و در بخش زنان هم نمایندگان فرانسه، کوزو و ژاپن به نشان طلا دست یافتند.در وزن ۴۸- کیلوگرم «دیستریاکراسینگی» از کوزو با طلای دوره قبل رقابتهای مسترز و سید یک این وزن پای به آوردگاه دوحه گذاشت و با برتری مقابل همه رقبا به نشان طلا دست یافت. وی در مبارزه پایانی «توناکی فونا» از ژاپن را با یک طلا و دو برنز جهان در کمتر از ۹۰ ثانیه ضربه فنی کرد. در این وزن ژاپنی نقره گرفت و مدال برنز هم به «دیارا بیلودید» از فرانسه و «مونخابات» از مغولستان رسید.در وزن ۵۲- کیلوگرم «بوچارد آمادین» از فرانسه نشان داد که جودوکار قابل اتکا و امیدوار به کسب مدال طلاست. جودوکاری که با یک نقره و دو برنز جهان در مبارزه پایانی شش دقیقه برابر «آی شیشیمه» مبارزه کرد و در نهایت با کسب پیروزی به نشان طلا دست یافت. ژاپنی نقره گرفت و مدال برنز هم به «جنتو» جودوکار دیگری از فرانسه و «کلمندی» از کوزو تعلیق گرفت.مدال طلای وزن ۵۷- کیلوگرم را ژاپنی‌ها به خانه بردند. «یوشیدا» در مبارزه پایانی ۹ دقیقه تلاش کرد تا امتیازپیروزی را از «ساره لوئینه» از فرانسه بگیرد. در این وزن «جسیکا کلیمکیت» از کانادا و «نورا جاکوا» از کوزو رسید.در بخش مردان و در وزن ۶۰- کیلوگرم «کیم وون جین» ازکره جنوبی به نشان طلا دست یافت. این جودوکار ۵ بار به روی تاتامی رفت که فقط در مبارزه نخست برابر لوخامی» از گرجستان به دردسر افتاد و هشت دقیقه برای پیروزی تلاش کرد. ولی در سایر مبارزات مغولستان، ازبکستان و چین تایپه را را شکست داد و طلا گرفت. «اگازوف» از روسیه و «تورنیکی» از هلند هم به نشان برنز دست پیدا کردند.

در وزن ۶۶- کیلوگرم نیز «آن بول» از کره جنوبی به نشان طلا دست یافت. جودوکاری که سال ۲۰۱۶ طلای مسترز را داشت با برتری مقابل «شامیلوف» جودوکار روسی الاصل اسرائیل، برای دومین بار طلای این رقابتها را کسب کرد. این کره‌ای نقره المپیک، طلا، نقره و برنز جهان و طلای بازی‌های آسیایی را در کارنامه دارد. برنز هم به روسیه و گرجستان تعلق گرفت.

سعید ملایی جودوکار سابق ایران و دارنده مدال طلای جهان ۲۰۱۸ که قصد دارد برای مغولستان در المپیک توکیو به میدان برود، در مسابقات جودوی مسترز دوحه قطر پس از کسب یک پیروزی، مقابل حریفی از اتریش ضربه فنی شد و از دور رقابت ها کنار رفت.

یستریا کراسنیکی، جودوکاری از کوزوو با درخشش در رقابت های وزن منهای ۴۸ کیلوگرم، عنوان بهترین ورزشکار زن روز نخست تورنمت دوحه را از آن خود کرد.

تمدید تعلیق جودوی ایران تا ژانویه ۲۰۲۱

مهلت ابلاغ رای دادگاه CAS به پرونده جودوی ایران تا ٢٩ ژانویه تمدید شد.بعد از اینکه دادگاه حکمیت ورزش در خصوص رسیدگی به پرونده شکایت جودوی ایران علیه فدراسیون جهانی ، ۲۶ شهریور ماه برگزار شد ، دادگاه به طرفین فرصت یک ماهه داد تا با یکدیگر به توافق برسند ، اما در این مدت تعیین شده بین دو فدراسیون  ایران و فدراسیون جهانی جودو  توافقی صورت نگرفت.حالا با اعلام فدراسیون جودو، دادگاه حکمیت ورزش با ارسال ایمیلی عنوان کرد که اعلام رای دادگاه در خصوص این پرونده تا  ۲۹ ژانویه تمدید خواهد شد.آرش میراسماعیلی،  رئیس فدراسیون جودو با تایید این خبر در این باره به روابط عمومی فدراسیون جودو گفت: با توجه به عدم توافق دو طرف پرونده در مدت یک ماهی که از سوی سرداور تعیین شده بود، دادگاه CAS روز جمعه ۳۰ آبان ماه با ارسال ایمیلی اعلام کرد که زمان مهلت ابلاغ رای را تا ٢٩ ژانویه ٢٠٢١ تمدید کرده است. به نظر می رسد داوران زمان بیشتری برای بررسی با توجه به حساسیت پرونده نیاز داشتند.این اتفاقات در حالی رخ داده جودوی ایران بیش از یک سال است که با حکم فدراسیون جهانی جودو در تعلیق به سر می برد و حالا با این وضعیت تعلیق جودو حداقل تا پایان ژانویه یا اواسط بهمن ماه سال جاری تمدید شده است.

https://akhbar-rooz.com/?p=100668 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x