من فکر نمی کنم که چون
فکر می کنم هستم
پس هستم.
فکری که نمی بیند مرا
فکری که حسم نمی کند
فکری که از آن دیگری نیست
آیا برای اثبات هستی من
کافی است؟
این قرنطینه
قرنطینه واقعی است
نه دکارتی
و برای اثبات وجود چیزها
وجود من و فکر و ماسکم
غیر منی لازم است
که مثل خودم
ماسک نداشته باشد.
بیرون این پنجره اما
غیر من، تنها
شهر است
شهری که معلوم نیست
از پشت ماسک
نفس می کشد یا نه
نفسی که به من
که به وجود خودم شک کرده ام
بخورد و بدانم
هستم
پس فکر می کنم
فکر می کنم آن بیرون
کس دیگری هم هست
شاید هم نامش خدا باشد
خدایی که همین حالا دارد
به من و بودنم
و از آن بیشتر
به هستش هستندگانش
فکر می کند.
نیلوفر شیدمهر
۳۱ ژانویه ۲۰۲۱