جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

آزادی، استقلال،عدالت اجتماعی خواست انقلاب بهمن بود * سعید آرمان

بیش از چهار دهه از  قبضه کردن قدرت به مدد دسیسه، فریب، سرکوب، و با حمایت دولتهای سرمایه‌داری جهانی …بدست روحانیت میگذرد. سینه‌چاکان خمینی عکس او را در ماه رویت کردند و حکومت عدل علی را به مستضعفان جهان بشارت  می‌دادند. انقلاب بهمن که محصول تناقضات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و……بود. بخاطر   استبداد سلطنتی  که بر سرکوب سیستماتیک نیروهای مخالف استوار بود امکان بروز نیافته و انبان باروت انقلاب شد. اما به جای آن رژیمی سربرکشید که ابعاد هولناک وحشیگری آن تنها با رژیمهای توتالیتر قابل مقایسه است در برخی از حوزه‌ها و دریدگی و وقاحت آن از این نوع رژیمها به مراتب فزونتر است.

رژه توده‌های میلیونی با شعار مرگ بر شاه،  شاهی که با کودتا آمده بود و با تیپا به دامن اربابان سابقش برگشت. مستی بوی بهمن گیج‌مان کرده بود و  بوی گند خمینی را استنشاق کردیم و خوش‌باور بودیم که بالای سیاهی رنگی نیست. البته در  مناسبات زندگی شهری  خبری از روحانیت نبود و ما غافل از پیوند اقتصادی و مذهبی این نیرو با  بازار، روستا و نیروی رانده شده از دهات و جذب نشده در شهرها  بودیم، شهرهایی که در گوشه و کنارش حلبی‌آبادها و زاغه‌ نشینی  رواج می یافت  . بخش بزرگی از این نیرو برای شنیدن سخنان آخوندها گوش شنوا داشتند و در غیاب وجود نیروهای مترقی، زمینه مساعد عروج روحانیت شیعه را تقویت میکردند. لازم بذکر است که هفتاد در صد کتابهایی که، مجوز انتشار گرفته در دهه پایانی دیکتاتوری پهلوی آثار مذهبی بودند. اسلام شیعی را برای روز مبادا در راستای کمربند سبز در آب نمک خوابانده بودند. با چراغ سبز سازمان سیا، فرماندهان  ارتش پوشالی  که از تمرد و نافرمانی درجه داران رده پایین و خصوصا سربازان به تنگ آمده بودند و شاهد به رگبار بستن گارد جاویدان بوسیله دو سرباز مردم  بودند برای حفظ ارتش، و جلوگیری از  رادیکالیزه شدن جنبش  و طولانی شدن مبارزه، جبرا  برای نجات سرمایه به اسلام سیاسی به رهبری خمینی تن دادند .و تاج از سر تاجدار برگرفتند تا از جیب سرمایه حفاظت کنند  . همگی  مالکیت را پاس میداشتند و دشمن مالکیت خصوصی خط قرمزشان بود. توافقات فوق سری خمینی در پاریس با نمایندگان سازمان سیا  به توافقات سران ارتش  و یاران خمینی در تهران به بیطرفی ارتش منجر شد.  سالیوان و ژنرال هایزر در تسلیم فرماندهان ارتش و اعلام بی طرفی ارتش نقش تعیین کننده داشتند.  به راستی که خمینی نقش‌ کاذب اش را در فریب  مردم و متحدان  غربی اش به خوبی ایفا کرد و با تقیه و تزویر که من “یک طلبه‌ام و کاری با سیاست ندارم و  در قم مستقر میشوم” و فقط خواهان رعایت اسلام ام و حتا مدل حکومت آینده را نمونه  جمهوری  فرانسه معرفی کرد. البته بی تجربگی نسل جوان  در مقطع انقلاب و از طرف دیگر تظاهرات چند صد هزارنفری هواداران فدایی به این توهم دامن میزد که آخوندها توان حکومت کردن و حکمرانی را ندارند‌. همه میگفتند آخوندها با هم جفت و جور نیستند و سایه یک دیگر را در  حوزه با تیر میزنند. روحانیت مرتجع توان تداوم انقلاب را ندارد و هر  جریان برای کسب قدرت و …..نقشه ها در سر داشت. البته اعتصاب شکوهمند کارگران نفت ستون فقرات خمیده  رژیم  را در هم کوبید. بعد از انقلاب هم همه به صف شدند. البته بجز  مجاهدین بخش غالب چپ از راست پرو روسی تا مائویسم و چپ انقلابی علیه دولت موقت و لیبرال ها و بعضا حزب جمهوری اسلامی تاختند . توی گویی یک  دست شدن حاکمیت، باعث تقویت  جنبش ما میشود ؟ و البته اشغال سفارت امریکا و شامورتی بازی دانشجویان خط امام  در افشای به اصطلاح اسناد سفارت پروسه به زیر کشیدن دولت موقت را تسریع کرد. امام امت به ملیجک اش هاشمی که از تکرار انقلاب مشروطیت واهمه داشت گفته بود دولت مداری را از لیبرال ها  یاد بگیرید تا بعدها عزلشان کنم‌. شاید رهبران ما سازماندهی باندهای سیاه شبه فاشیستی را در خیابانها  نمی دیدند یا فکر میکردند که عناصر نا آگاه خرده بورژوازی اند و …بیشتر مشغول خودمان شدیم و اکثریت رهبران  سازمان فدایی، و دیگر جریانها  چپ انقلابی زیر توپخانه حزب توده کم آوردند.بحث  عصر و دوران، صدای کابوس فاشیسم، شتاب انقلاب و تجزیه کردن جنبش های کارگری، دانشجویی، زنان و دانش آموزی…به  صفت پیشرو، مبارز، پیشتاز  و….نشان از ضعف تئوریک  و کم تجربگی چپ  ما بود.  تا بخود آمدیم نعمت جنگ به کمک رژیم آمد و زیر لوای جنگ و مبارزه با استکبار جهانی با برنامه و نقشه  ارگانهای  سرکوب نیروهای ما را شناسایی و  لت و پارمان کردند. ارتش در ماه  بهمن عقب نشست تا ضد انقلاب بر آمده از انقلاب سر فرزندانش را بکوبد تا دیگر ملل هوس انقلاب  به سر شان نزند. از دل انقلاب هیولایی سر راست کرد که هزاران سال در  آئینها ،  سنتها ،آداب و رسوم و  تاحدودی در زندگی مان کج ومعوج ، پنهان و آشکار  یا در ضمیر نا خودآگاه مان به درجات مختلف  جاری و ساری بود. از مرگ و میر تا تولد نوزاد از عروسی و عزا روحانیت خرافات را در میان جامعه  ما تبلیغ و تا حدودی به امر درونی تبدیل کرده  بود. خوب که نگاه میکردیم بعضا عده ای  مذهب شیعه را با سوسیالسیم در مغایرت و مخالفت نمیدیدند. شاید تقدم داشتن مبارزه ضد امپریالیستی و ضدیت ما با کودتا ننگین ۲۸مرداد، کم توجهی ما به آزادی های دمکراتیک و دموکراسی ، ارجحیت  دادن استقلال و عدالت اجتماعی به آزادی، عدم تجربه دمکراتیک بخاطر استبداد دیرپا و یا متاثر بودن از چپ روسی و استالینیسم که دمکراسی را فقط حربه بورژوایی برای فریب کارگران میپنداشتند، شاید  ابعاد چند وجهی این سیکل معیوب را نشان دهد.  زمینه  برای  بختیار دیگر دیر بود جبهه ملی هم با امام امت دست اخوت داد، قرار بود بختیار بی سر وصدا  برود و بازرگان به نام انقلاب بر صندلی وزارت نخست وزیری بنشیند. جناح سخت‌سر ارتش با نیروی هوایی درگیر شدند که نقش ارتجاعی جا به جایی قدرت آنطور که میخواستند پیش نرفت. “بازرگان میگفت ما باران میخواستیم سیل آمد”. امروزه در شرایطی از انقلاب ناتمام  بهمن یاد میکنیم  که زمینه و شرایط مادی برای انقلابی دیگر و  به زیر کشیدن جمهوری جهل و جنایت، تبعیض، فقر، اختلاس، ستم و……که بیداد میکند … شاید  فراهم است. از این رو راهی بهتر از  همکاری و همیاری همه انسانهایی که از آزادی و برابری ، توام با رفاه ، شادی، را  برای همه شهروندان ایران خواستدارند. و این مهم فقط بدست اکثریت شهروندان متشکل، خود سامان و خودگردان عملی خواهد شد. برای بزیر کشیدن دولت بر آمده از انقلاب تدارک امر رهایی با  اتکا به توش و توان جنبش های اجتماعی از پایین و حمایت ، تقویت و پشتیبانی نظری و عملی فعالین خارج از کشور دو چندان میبایست باشد. آیا بهمنی دیگر در راه است .

سعید آرمان

هانوفر /آلمان۲/۲/۲۰۲۱

https://akhbar-rooz.com/?p=102956 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x