۱۹بهمنِ ۱۳۴۹ تاریخی را به یاد ما میآورد که تا همیشه بر تارکِ مبارزاتِ آزادیخواهانهی این سرزمین خواهد درخشید. روزی که «آفتابکاران جنگل» با خون خود پیمان فدایی را نوشتند و با خلق «رستاخیزِ سیاهکل»، مبارزه برای رهاییِ طبقهی کارگر و خلقهای تحتِ ستم را برعلیه نظام سرمایهسالارِ حاکم آغاز کردند. آن سالها چیزی شبیه روزگار ما بود؛ سالهای سیاه استبداد، سالهای فقر، تبعیض، نابرابری، ستم و سرکوب. در شرایطی که کوچکترین اعتراض و کمترین کنش علیهِ وضع موجود، شدیدترین عقوبت را در پی داشت و امید به اصلاحِ ساختارِ از بن فاسد، فقط از مشتی عناصر عافیتطلب و مسامحهکار برمیآمد. دستگاهِ سرکوب از سویی و رویینتن نشان دادن دیکتاتور به وسیلهی سازوبرگ ایدئولوژیک مستقر از سوی دیگر، فضای سیاسی کشور را به رخوت، سکون و بیعملی دچار کرده بود. برای زدودن یاس و ناامیدیِ چنبرهزده بر جامعه، ضرورت داشت هیبتِ مثلاً شکستناپذیرِ ظالم درهم شکسته شود و این اتفاقی بود که قیام سیاهکل و رشادت فرزندان خلق، آن را میسر ساخت. قیامی امیدبخش به خلقهای تحت ستم، که برای پایان دادن به دوران سیاهِ سرکوبِ ستمشاهی و حکومتی فاشیستی که از دل کودتای سیاهِ ۲۸ مرداد برآمده بود، با اتکا به عزم و ارادهی خود، بنیان و اساس موجودیت رژیم را نشانه بگیرد. از این رهگذر بود که کمتر از یک دهه پس از حماسهی سیاهکل و البته با فدا کردن جانهایی عزیز، به انقلاب بهمن ۵۷ برسد اما به پایانِ مبارزه نه. حماسهی سیاهکل، قیامی بود برآمده از خشم حقیقیتودهها، از غضب و قهرِ مردمی جان به لب رسیده از فقر، گرسنگی، نابرابری و چپاول. و مادامی که خصم همان است و بیداد همان، پرچمِ قیامِ سیاهکل در اهتزاز خواهد ماند. پرچمی که گاه در دستانِ تودهها در ترکمنصحرا و کردستان است، گاه در زندانهای دههی ۶۰ در دستانِ بهترین فرزندان آفتاب و باد، روزی در دستانِ کارگران در کارخانهها و گاهی برفراز دانشگاهها. هرآنجا که فقر، بردگی، ستم و اختناق، تودهها را به شستنِ دست از جان و فوران خشمشان میرساند -همچون شورش تهیدستان در دیماه ۹۶، مرداد ۹۷ و آبان ۹۸- لحظهی ثبوت حقانیّتِ رفقای فدایی در مبارزهی تمامقد علیهِ وضعیت موجود است. خیابانهای آغشته به خونِ جوانانِ آزادیخواه در تمامِ این سالها و اصلاحناپذیری نظامهای سرمایهمحور با هر عنوانی، ضرورت مبارزهای تام و تمام علیه استبداد را یادآور میشود. همانگونه که مردمِ خشمگین در آبان ۹۸ با تمام قدرت و با هر امکانی که در اختیار داشتند به نبرد با کلیّتِ نظامِ سرمایه و تبعیض پرداختند. ما نیز هنوز بر سر پیمانمان با کارگران، برزگران، زحمتکشان، زنان و خلقهای تحت ستم در راه آزادی و برابری هستیم. برای روز پیروزی مبارزه میکنیم و با تمام آنچه در توان داریم در همسویی با تمامِ آزادیخواهانِ راستین به سوی تحقّقِ رویای آزادی و برابری گام برمیداریم.
پرچم مبارزهی آفتابکاران جنگل برافراشته باد
اسامی امضا کنندگان :
شجاع ابراهیمی – ندا اسدی – مهدی اسعدی – سولماز اسکندری – الناز اسلامی – سعید افشار – امید اقدمی – بهزاد امامی – سیاوش امامی -امیر امیرقلی – مهرداد امینی نسب – یوسف انصاری – نگین آرامش – میثم آل مهدی – بهروز بابایی – بهداد بردیا – صادق بی قرار – سید علی پور هاشمی – هیراد پیر بداغی – کسری تبریزی – محسن ثقفی -سجاد جمشیدی – امیر چمنی – امجد حسین پناهی – میهن خالوی – مهرداد خامنه ای -فریبرز دهقان – فریبا راد – پویا رحیک زادیانی – نفس رحیمی – مهرداد رزمجو – الهام رسولی – مرتضی رنجبر – نسیم روشنایی – پیمان سالم – صابر سلامت – نسیم سلطان بیگی – مهدی سلیمی – زانیار سهرابی -مازیار سیدنژاد -آرش سیفی – ادریش شریفی – سحر شهیار – سعید شیرزاد – فرزانه شیر علی – بیژن صبا – راحله طارانی – ابراهیم عالی پور – ماریا عبدی – امیر علوی- امید علیزاده – وحید علیزاده رزازی – احمد غلامی – نیلوفر فتحی – اسرین قادری – علی قدیری – الیاس قنواتی لاری – زیبا کرباسی – مهرداد کرمی ها – علی کلایی- سیاوش کوهرنگ – فواد کیکانلی – شایان کیوان نیا – عمار گلی – آرش گنجی – شیوا گنجی- اشرف گیلانی – عبدی لاری – علی گلعلی لاله دشتی – اسکندر لطفی – عسل محمدی – لاله محمدی – بهرنگ محمدی – شکیب مصدق – فرنگیس مظلوم – پویا مظلومی – پویان مقدسی – محسن مقدم – سیامک ملا محمدی – بهاره منشی زاده – لیلا منصور – حسن منوچهری – فریاد موسویان – شیوا موسی زاده – سعید مهدی زاده – مسعود نیکزادی – سارا یحیی پور – امیر یعقوبی
در صورت تمایل به امضا اسامی خود را به آدرس [email protected] ارسال نمایید.
بادرود به پیشتازان فدایی باید به از پیام دهندگان سوال کرد که خلادر پیام تان از سال ۶۰ تا۹۶ را چگونه برای خودتان وطرفدارانتان راتوضیح میدهید۰
ظهیر رضوی لطفا اضافه کنید
ستم شاهی – پیش از این یکبار در جواب دوستی به این موضوع در همین سایت پرداختم؛ ولی چون امری بسیار بسیار مهم است در جهان زبان ایرانیان، یکبار دیگر سطوری چند در آن باب می نویسم.
این سخن من نه فقط برای روشن شدن مفهوم ستم شاهی است که دوستان بکار برده اند، بلکه برای روشنایی تاباندن بر یک قاعده ی مهم دستوری ایرانی است. متأسفانه دانشمندان عزیز و زحمتکش ما در ایران بخاطر آگاهی نداشتن از این نکته ی مهم دستوری، دچار اشتباهات فراوانی می شوند. از جمله واژه ی بیجا و در نتیجه غلط مثل “فرایند”، “شهر آوَرد” و … می سازند.
در زبان های کهن ایرانی، بجای کسره مضاف امروزی، فتحه مضاف بکار می رفت و می رود. و هم آن زبان ها دارای «ها»ی ملفوظ نیستند. در این باب از جمله در نظرگاهِ این سرتیتر در همین سایت نکاتی را بر شمرده ام که دوستان می توانند آنجا ببینند: «پنجاه سال مبارزه و امید؛ نگیرد این شعله خاموشی»
بر گردیم به اصل سخن. ستم شاه، در اصل ستَمَ شا = ستمَه شا = شاهِ ستم(تبدیل فتحه ی مضاف کهن به کسره ی مضاف فارسی) است. در قاعده ی کهن هم فتحه مضاف و هم «ی» نسبت بکار گرفته می شود. شَری ور = شَر + ی نسبت + وَر.
سوال: آیا شهریور، به قاعده ی فارسی دری است؟
خیر، به همان قاعده ی کهن + «ه» تلفظ شده.
اگر بخواهیم آن فراز را به فارسی امروز برگردانیم، می شود «وَرِ شهر» = «بَرِ شهر» = نزدیک شهر = پهلوی شهر = نامِ ماهِ ششم تقویم بسیار با ارزش ایرانی – علمی ترین تقویم جهان.
پس با این حساب، «ستمَ شا» = «ستم شا»(خلاصه، بدون فتحه مضاف). اگر به فارسی دری برگردانده شود، می شود شاهِ ستم.
دانستن این دانش برای دانشمندان ما که دیگر به هیچ یک از زبان های کهن ایرانی، مسلط نیستند بسیار بسیار لازم است. بخاطر همین نا آگاهی آن عزیزان دانشمند، فرازی مثل «شهرِ پارسَه» دارند(داشتند)، که بیانی غلط است. زیرا یا باید به قاعده ی کهن(تالشی) بگوییم پارسَ شهر = پارسَه شهر. یا باید به فارسی امروز برگردانیم که می شود، «شهرِ پارس». یعنی ما نمی توانیم بخشی را به قاعده ی کهن و بخشی را به قاعده ی نوین تلفظ کنیم.
البته خوشبختانه گاه توجه می کنند. چنانکه بعد از توضیح این خدمتگزار کوچک فرهنگی، دیگر ندیدم در داخل ایران آن فراز غلط(شهرِ پارسَه، نیمی جدید، نیم کهن) بکار برده شود.
کوتاه: