جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

اعلامیه سازمان راه کارگر به مناسبت سالگرد انقلاب بهمن: خانه از پای بست ویران است!

      برآمد هیولای فاشیسم اسلامی نه در آسمان بی ابر بلکه در شرایط خاص و بر بستری بود که رژیم محمدرضا شاه بوجود آورده بود، استبدادی که در زمینه آزادی‌های سیاسی هیچ حقی را برای آحاد جامعه برسمیت نمی شناخت بطوریکه حتی احزاب دست ساخت خود را تعطیل و با تاسیس حزب «رستاخیز» و تلاش برای تحمیل آن به مردم، هر نوع آزادی خواهی و حق طلبی را در نطفه خفه کرد. او با اجرای «اصلاحات ارضی» و نداشتن هیچ برنامه ای که بتواند در زندگی اسفبار میلیونها دهقان تهیدست بی زمینی که به حاشیه شهرهای بزرگ رانده شده بودند، گشایشی ایجاد کند، زمینه شکل‌گیری کپرنشینی و حلبی آبادها را فراهم ساخت. ساکنین این آلونک ها حتی از دسترسی به آب و برق هم محروم بودند.

      از سویی دیگر، شاه در همان شرایط با تخصیص بودجه های کلان به حوزه های مذهبی و گشودن درهای تبلیغات دینی در مدارس و رسانه‌های رسمی به روی روحانیت درباری، زمینه مناسبی برای رشد ارتجاع اسلامی و هیات های مذهبی فراهم ساخت، هیات هایی که مخصوصاً در دو سال آخر حکومتش توانستد مردم را از طریق مساجد و به پشتیبانی از خمینی سازماندهی کنند. این در شرایطی بود که شاه طی سالهای سلطنتش امکان رشد نیروها یا احزاب چپ و مترقی که آماج اصلی برنامه خود را آزادی، دمکراسی، استقلال و عدالت اجتماعی قرار داده بودند را از میان برده بود.

     با استبداد مطلقی که شاه در سالهای آخر حکمرانی خود برقرار کرده بود، خود را مجاز میدانست که هر نوع جنایتی را مرتکب شود، از  به رگبار بستن کارگران جهان چیت کرج در سال ۵۰ که در اثر آن چندین کارگر کشته یا مجروح شدند، گرفته تا سرکوب کارگران کارخانه چیت لندور در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدشان در سال ۵۳ و کارگران کارخانه شاهیز در سال ۵۴ که برای کمی دستمزد اعتصاب کرده بودند و یا سرکوب خشن اعتراضات کارگران کوره پزخانه های اطراف تهران و…

     از افزایش سریع بهای نفت در سال ۵۳ و افزایش تولید آن به ۶ میلیون بشکه در روز فقط ده درصد آن برای مصرف داخلی هزینه شد و این در شرایطی بود که دو میلیون زاغه نشین در فلاکت مطلق بسر می بردند و دو میلیون دیگر در سرپناه هایی با یک اطاق زندگی می کردند. آخرین تیر خلاص به زندگی این توده های تهیدست و محروم تخریب آلونک ها یشان بود.

     از دیگر سو، خرید هفت میلیارد و دویست ملیون دلار اسلحه از انگلیس و امریکا، لشگر کشی به ظفار و سرکوب جنبش مردمی آن و یا فرستادن جت های جنگنده به ویتنام به هدف کشتار مردم بپاخاسته علیه امپریالیسم امریکا و حیف و میل میلیون ها دلار در جشن های دوهزار و پانصد ساله، مسائلی نبود که از دید مردم پوشیده بماند، مردمی که با افزایش تورم در سال پنجاه و سه از بحران اقتصادی و خفقان سیاسی تحت فشار مضاعف قرار داشتند.

      بی سبب نبود که خمینی توانست توده های محروم و تهیدست حاشیه تولید و لایه های سنتی و متوهم به مذهب و روحانیت را بسادگی فریب دهد و با دروغهایی همچون «آب، برق، انرژی، طبابت و حفظ الصحه و تعلیم و تربیه مجانی…» و «آزادی پوشش برای زنان و آزادی های سیاسی برای همه از جمله ژورنالیست ها، لیبرال ها و مارکسیست ها…» و “بنای یک جمهوری مثل جمهوری فرانسه…” اکثریت جامعه را به پشتیبانی از خود جلب کند.

    خمینی، اما به زودی همه وعده هایی که داده بود را کنار گذاشت و با بسیح بخشی از همین نیروهای متوهم سازمان داده شده، سرکوب آزادی خواهان، روشنفکران، کارگران پیشرو، دگراندیشان، زنان، دانشجویان، اقلیتهای مذهبی و خلق های تحت ستم را با شدتی دهها برابر خونبارتر از رژیم های پیشین آغاز کرد و دامنه آنرا به ترور مخالفین در سراسر جهان گسترش داد. او انقلاب توده هایی که با شعار «نان، مسکن، آزادی و عدالت» قیام کرده بودند را بر پای هیولای تمامیت خواهی خود سر برید.

       در حقیقت، ماموریتی که در اثر توافق دول امپریالیستی به خمینی واگذار شده بود هیچ ربطی به مشکلات مردم و بحران اقتصادی و سیاسی جامعه نداشت بلکه در راستای مبارزه با کمونیسم و ترس از به خطر افتادن منافع کشورهای غربی در ایران و منطقه طرح ریزی شده بود. انقلاب مصادره شد ولی هدف های آن که آزادی، عدالت اجتماعی، استقلال و زندگی توام با کرامت بود بجا ماند. به همین خاطر اهداف بزرگ آن انقلاب شکست خورده یعنی رویارویی با نابرابریهای طبقاتی و تبعیضات چندگانه جنسیتی، نژادی، مذهبی و قومی تداوم یافته و به مبارزه علیه رژیم سرمایه داری اسلامی ادامه پیدا کرده است.

     تبعیض علیه زنان که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند در تاریخ حکومت های  فاشیستی سابقه نداشته است. درصد اشتغال زنان از ۱۴ درصد تجاوز نمیکند و نسبت به مردان از دستمزد و مزایای پائینتری برخوردارند.

از سویی دیگر، در قانون کار هیچ ضمانتی بر ممنوعیت اخراج زنان پس از مرخصی زایمان در کار نیست. طبق تحقیقات سازمان تامین اجتماعی در سال ۹۶ در مدت یکسال و نیم ۴۷ هزار زن به دلیل استفاده از مرخصی زایمان از کار اخراج شده اند. حتی در زندان های زنان، برای تباه کردن جسم و جان آنها شکنجه طاقت فرسای «تابوت» و «قبر» را  وضع کردند. ابعاد سرکوب مرزی نمی شناسد. تبعیض و سرکوب علیه اقلیتهای مذهبی، فعالان حفاظت از محیط زیست، فعالان جامعه مدنی و دگرباشان طی ۴۲ سال بی وقفه ادامه داشته است.

      سرکوب و استثمار شدید طبقه کارگر از همان سالهای اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی آغاز شد، طبقه ای که در جریان انقلاب با اعتصاب عمومی نفتگران کمر رژیم شاه را شکست و موجبات سرنگونی رژیم پهلوی را فراهم کرده بود. کارگران در سراسر حیات رژیم اسلامی سرکوب شدند شوراها و تشکل های مستقل آنها درهم شکسته شد و صدها نفر از آنها پس از سی خرداد ۶۰ شکنجه و اعدام شدند. زمانیکه کارگران «ذوب مس» خاتون آباد در سال ۱۳۸۲ بر پلاکاردهای خود نوشتند «خط فقر ۲۰۰ هزار تومان، خط بقا ۱۰۰ هزار تومان» از زمین و هوا با گلوله پاسخ گرفتند. در اثر این حمله جنایت کارانه چهار کارگر کشته شدند. در این حرکت اعتراضی کارگران علاوه بر طرح خواست های خود، خواهان استخدام دائمی همکاران خود شدند. رژیم به عبث کوشید با نظامی کردن جامعه همبستگی کارگران را از بین ببرد. مبارزات کارگران در سالهای بعد، در مناطق کارگری در هپکو، زر آذرآب، نیشکر هفت تپه، در خیزش های سراسری دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ به وضوح نشان داد که طبقه کارگر نه از مطالبات خود از قبیل: تشکل مستقل، بازگشت به کار همکاران خود، لغو خصوصی سازی ها دست خواهد کشید و نه از خواستهای معیشی خود چون افزایش دستمزد و پرداخت حقوق معوقه. در تداوم این جنبش بوده که شاهد سرداده شدن شعار طبقاتی و درخشان “نان، کار، آزادی، اداره شورایی” بودیم.

       ایجاد تحولی بنیادین با هدف پایان بخشیدن به رژیم جنایت و غارت به امری ضروری تبدیل شده است. نیاز به انقلابی اجتماعی به رهبری طبقه کارگر که دستیابی به آزادی، برابری، دمکراسی شورایی و مشارکتی و عدالت اجتماعی را جانمایه برنامه خود قرار داده باشد.

اگر چه مردم در خیزش دی ماه ۹۶ با شعار “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” و در خیزش آبان و دی ۹۸ با شعارهایی چون «نه رفراندم، نه اصلاح، اعتصاب، انقلاب» یا «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» با صراحت هر چه تمامتر اهداف خود را فریاد زدند، جریانات ضدانقلابی وابسته و مرتجعینی چون مجاهدین، سلطنت طلبان و «شورای مدیریت گذار به دمکراسی…» و “تحول طلبان” مخالف انقلاب اجتماعی، هر یک به شیوه خاص خود تلاش دارند جنبش های اعتراضی و اعتصابات کارگران، معلمان، دانشجویان و پرستاران را مصادره یا به بیراهه بکشانند. در حالیکه سلطنت طلبان، مجاهدین و «شورای مدیریت گذار» به کمکهای امپریالیسم امریکا و غرب و دول مرتجع منطقه، امید بسته اند تا رژیم را تعویض کنند و آنها را بدون اینکه به ساختار سرمایه داری آسیبی وارد شود، به قدرت برسانند، به اصطلاح “تحول خواهان” ضمن ترساندن مردم از انقلاب، نقش اصلاح طلبان شرمگین را به عهده گرفته اند و معتقدند جامعه تحول یافته است. اینان، در حقیقت، تداوم همین نظام  ننگ و نفرت را به هر گونه تحول واقعی ترجیح می دهند.

       جمهوری اسلامی طی چهل و دو سال حاکمیت فاشیستی خود هرگز گام موثری در جهت حل مشکلات گوناگون معیشتی و آزادیخواهانه مردم بر نداشته است و همواره با بحران سازی، فرافکنی، انواع تئوری های توطئه و سرکوب پیاپی اعتراضات و خیزش های توده های محروم برخورد کرده است. این رژیم تبه کار با غارت و چپاول ثروت های ملی و ایجاد دهها سازمان امنیتی، پلیسی و نظامی، به هدر دادن میلیاردها دلار در برنامه های فرقه ای توسعه طلبانه خود، خصوصا در منطقه و بسط فساد ساختاری و اقتصاد رانتی کشور را به ورشکستگی کامل سوق داده است، بطوریکه طبق گزارش بانگ جهانی در زمینه فضای کسب و کار از ۱۸۵ کشور جهان ایران در جایگاه ۱۴۵ قرار دارد. به روایت آمار رسمی ۳۷ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند اما میدانیم که در حال حاضر اکثریت مردم ایران با فقر و بیکاری و تورم و گرانی سرسام آور دست و پنجه نرم میکنند و حداقل دستمزد کارگران و اکثریت حقوق بگیران، طبق اعتراف خود مقامات رژیم یکسوم خط فقر است.   

      در شرایطی که فشار تحریم ها زندگی اکثریت کارگران و زحمتکشان شهر و روستا را هر ساله وخیم تر کرده است و حاکمیت همه ناکارآمدی های خود را به حساب آن می گذارد، رویکرد حاکمیت به فاجعه جهانی کرونا وقیحانه و جنایت کارانه است. دولت نه تنها هیچ گونه مسئولیتی را نمی پذیرد بلکه با سهل انگاری عملا صدها هزار نفر را به کام مرگ فرستاده است که تاکنون فقط مرگ ۶۰ هزار نفر را پذیرفته است، در صورتیکه پزشکان مستقل این رقم را بیش از دویست هزار نفر میدانند. در حالیکه اغلب کشورهای جهان با قرنطینه کردن بموقع مبتلایان به کرونا و تدارکات کافی پزشکی و درمانی از جمله تهیه واکسن مجانی برای همه، پیشرفت هایی در این زمینه داشته اند، حسن روحانی از سویی، به تبلیغ واکسن «ملی!» ساخت شرکت های زیر مجموعه رهبری مشغول است و از دیگر سو، خامنه ای جنایتکار فتوای ممنوعیت خرید واکسن امریکایی و انگلیسی را صادر میکند. ضمن اینکه با حذف بیشتر بودجه های اجتماعی تحت عنوان «کاهش هزینه های دولت» و دزدی آشکار از صندوق تامین اجتماعی کارگران بازنشسته سعی در تامین بودجه هنگفت نهادهای امنیتی و نظامی و مذهبی دارند.

     تظاهرات و اعتصابات اخیر بازنشستگان در استانهای مختلف با شعارهایی چون: «گرانی تورم، بلای جان مردم»، «باز نشسته بیدار است، از تبعیض بیزار است»، «خط فقر نه ملیون، حقوق ما دو میلیون و ۷۰۰ هزار»، «همسان سازی حقوق ها احراز باید گردد» “مرگ بر این دولت مردم فریب”… علاوه بر بیان  وضعیت اسفبار خود، عزم خویش برای مبارزه متحدانه علیه استبداد و استثمار حاکم را نشان دادند.

      ما ضمن پشتیبانی از مبارزات مطالباتی، آزادیخواهانه و انقلابی مردم و اعتقاد به اینکه رهایی نهایی  مردم ما به دست خود آنها و در انقلابی اجتماعی و گذار به جامعه ای خالی از استثمار و ستم میسر است، از همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب و نیروهایی که خواهان پایان دادن به فاشیسم حاکم اند می خواهیم که به این کارزار بپیوندند و در افشای همه جریانات ارتجاعی چون سلطنت طلبان، مجاهدین و همه کسانی که تلاش دارند مبارزات حق طلبانه مردم را به انحراف کشانند و بقای نظام سرمایه داری موجود را تضمین کنند، به هر طریقی که میتوانند، یاری رسانند.

زندانی سیاسی بی هیچ قید و شرطی آزاد باید گردد

پیش به سوی اعتصابات عمومی سراسری

سرنگون باد رژیم سرمایه داری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر 

۱۹ بهمن ۱۳۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=103441 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x