جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

به فردوسِ ایشان! – اسماعیل خویی

قَسَم خوردگانی به «نون و القلم»، 

وَ همکیش و درسایه ی یک علم، 

به «فیضیّه»، در شهرِ قم، هر یکی 

چناری وَرا رُسته بر سر کلم، 

بسی متن خوانند و از بر کنند، 

از آموزگارانِ بس محتشم. 

به آموزشِ دین همه طالبان، 

سرِ هرِ یکی بر یکی متن خم. 

کمی ریشِ نورُسته بر چانه شان، 

که خارید بایست شان دم به دم. 

به هرجُفت، اخفش یکی، بُز دگر: 

همان ریش جنبان به تاییدِ هم. 

در آغاز، کز ده به قُم آمدند، 

به تن ها نزار و به رُخ ها دژم، 

همه خوگرِ فقر بودند و بود 

غمِ نان شان و دگر هیچ غم. 

همه این زمان اند اسلام دان: 

وَ این حجّت، آن آیتی محترم. 

شکم شان یکی طبل و گردن ستبر: 

که نتوان زدش با تبر نیز هم! 

چرا کز «ولایت» خدا شد فقیه: 

بدان سان که من بارها گفته ام. 

وَ خواهندمان، همرهِ خود، برند 

به فردوس، گیرم به زور و ستم! 

وَ، چون پاک باید شویم از گناه، 

یکی دوزخی ساختند از الم: 

که بینیم پادافرهِ خود در آن، 

وَ داریم شان پاس مهر وکرم! 

وَ هرگز ننالیم از آزارشان؛ 

وَ شادان بمانیم با هر چه غم! 

وَ جویا شکنج وشکیبا به رنج، 

بتازیم، همراه، تا مرگِ هم: 

چرا کز پسِ مرگِ خود می رسیم 

به فردوسِ ایشان، کجا؟! در عدم! 

شانزدهم آذرماه ۱۳۹۸، 

بیدرکجای لندن 

https://akhbar-rooz.com/?p=103917 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x