سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

انقلاب ۱۳۵۷، میراث تاریخی قدرت کارگران – آذر ترکمن

مارکس وار خواهیم گفت و بر در خانهِ  قدرت توده‌ها خواهیم نوشت: این انقلاب نبود که در شکست انقلابیون و کارگران از پاى درآمد، این شکستها، شکست زوائد سنتى پیش از انقلاب بود، شکست نتایج مناسبات موجود اجتماعى بود، شکست اشخاص، توهّمات، تصورات و طرحهایى بود که انقلابیون دهه ۵۰ و ۶۰، قبل از انقلاب بهمن از قید آنان آزاد نبودند و رهاییشان از این قید ها حاصل یک سلسله از شکستها میتوانست باشد.

 نقل به معنی از آغاز کتاب مبارزات طبقاتى در فرانسه

۱-  انقلاب ۵۷، انقلابی شکوهمند بود.

در عظمت این انقلاب همان بس که ضد انقلاب ۷ سال برای تثبت خود و شکست انقلاب حمام خون راه انداخت ، برای رهایی از شوراهای محلات و کارخانجات نتوانست منحلشان کند بلکه با نفوذ در آنها و الزامات قانونی به تشکیلات فرمایشی تبدیلشان کرد، جان انقلاب در مقابل ضد انقلاب چنان قوی و رسا بود که ضد انقلاب ناگزیر شد، حداقل نام آنها را  به نام آزادی، به نام شوراهای شهر و … و به نام سرمایه ملی و دولتی در مادرِ نهادهای ایدئولوژیک یعنی قانون اساسی، بگنجاند تا نامشان را پشتوانه ثباتش کند. اما نتواست حاشیه‌نشینان را از  املاکی تصرفی بیرون کند ناچار شد با نهادی سازی و گفتمان مستضف و مستکبر سالها در این املاک تحملشان کند. ساختمان‌های بسیاری مانند ساختمان  جنوب شرقی پل سیدخندان با خشک‌کردن لباس‌ها جلو پنجره‌ها، دو دهه گواه قدرت انقلابی بود که به ترس سرمایه‌‌داران  ژوکر وار می خندید. جان انقلاب  و آثارش ضد انقلاب را چنان اسیر کرد  که فقط با دامن‌زدن به جنگ و تداوم ۸ ساله‌اش،  از آن رها شد. تلاش پروپاگاند سرمایه داری برای توطئه نشان‌دادن آن، هدفی جز سلب اعتماد کارگران از نفس انقلاب و قدرت آنها ندارد. اگر برنامه ای یا طرحی مثل گوادلوپ برای جلوگیری از گسترش انقلاب صورت گرفت خود دلیل قدرت لایزال انقلابی است که سرمایه‌داران را وحشت زده گرد هم آورد تا سرکوب قرون وسطایی را برای جلوگیری از آتش آزادی به منطقه فراهم آورند….. انقلاب ما در کردار  ( اعتصابلت، شوراها، وحدت ، اداره کارخانجات، اداره شرکت نفت،……۹ شکوهمند بود،  شکی در آن نیست. اما تاروپود اندیشه‌اش گرفتار ایدئولوژی‌های زاده کشورهای نوع شوروی بود، اجرای بالماسکه‌گونه همین ایدئولوژی‌ها به ضد انقلاب تحمیل  و اتفاقا در ترکیب با ایدئولوژی مذهب باعث دوامش شد. ایدئولوژی‌هایی که در صد سال مبارزات چپ تا آن روزها، قوی و قویتر شده بودند.

۲انقلاب ۵۷ شکوهمند بود اما، توان عبور از دیکتاتوری را نداشت.

با سایت «نقد» همزبانیم، آزادی و عبور از استبداد و دیکتاتوری همچنان در جان کارگران زنده است. ولی ضرورت تداوم استثمارِ برده وار آنها برای ادامه زیست سرمایه، بدون دیکتاتوری، ممانعت از تشکل گرایی و به سکون کشاندن کارگران ممکن نیست. آزادی بلاخص در کشورهایی با عقب ماندگی سرمایه بارآور، اصلی ترین مانع حرکت سرمایه است. به زبان عرفی در شرایط تاریخی مشخص ایران، آزادی و سرمایه مثل شب و روز در کنار هم قابل دوام نخواهند بود. سرمایه داری بدون دیکتاتوری از بازتولید خود باز میماند، آزادی هم با سرمایه داری چه دولتی، چه خصوصی  به محاق می رود. با ارج و احترام به مبارزین جان برکف دهه ۵۰ و ۶۰ ،  باید به صراحت گفت، پس از سال‌ها تلاش آنها، انقلاب ۵۷ با تمرکز بر مبارزه با دیکتاتور و ‌غفلت از  شرایط تاریخی بقای سرمایه، در بن‌بستی وارد شده بود که قربانی کردن آزادی، نتیجه ناگزیر آن بود. حتی اگر خمینی نامی نبود، حتی اگر ایدئولوژی مذهب مستقیماً و عریان سودای حکومت نداشت، انقلابی که «دست به ریشه‌ها» (۱) نبرده بود اگر پیروز هم میشد. نمی توانست آزادی را مستقر سازد. چه بسا دیکتاتوری استالینی و استثمارِ کشورهای نوع شوروی را بازتولید می کرد. در هرگوشه این  جهان، اکنون و به خصوص  در شرایط گلوبالیزاسیون سرمایه، هر انقلابی اگر توان یا قصد «دست بردن به ریشه ها»، همانا گلوگاه نظام سرمایه داری را نداشته باشد باز هم به ضد انقلابی دیگر منجر می شود. باز هم به بازتولید انقلابیونی جدید، ضد انقلاب  و سازشکارانی پیچیده‌تر منجر خواهد شد. انقلاب در بالاترین شکل مرسوم خود، حتی اگر مشابه آبان و بهمن سرکوب نشود ، حتی اگر فیزیک  ماشین دولتی را از بین ببرد و پیروز شود و دولت خود را بنیان بگذارد، اگر دست به ریشه ها نبرد، بخواهد یا نخواهد در تارعنکبوت سرمایه گرفتار خواهد شد و  باز هم  قدم به قدم دولت را چون غولی مقابل آزادی خواهد نشاند. ماشین دولت و قدرت سرکوب بورژوازی،  کارخانه نیست که بتوان ویرانش کرد، شهر نیست که بتوان درهم کوبید و با خاک یکسانش کرد، درختی زنده،  تنومند و خونخوار است که ریشه هایش در عمق مناسبات سرمایه‌داری فرو رفته است و از استثمارِ ذاتی این مناسبات تغذیه میشود. این درخت را نمی توان با تبر و حمله مسلحانه نابود کرد، حتی  اگر فراتر از بهمن ۵۷،  شاخه ها و برگ‌هایش تماما” کنده شوند، حتی اگر تنه درخت هم زده شود، باز هم این درخت رشد خواهد کرد و شاخه هایش چون مار گرد آزادی می پیچد و خفه‌اش میکند. چنانکه در همه انقلابات شاهد بودیم . دولت شوراها  بالای سر خودمان، بهترین نمونه این ادعاست، دولتی که باید کوچک و کوچک میشد، بر عکس بزرگ و بزرگ‌تر شد و همه آثار انقلاب اکتبر را بلعید.  به جای نفی خشمگینانه و کینه آلود حزب توده و تقدیر شورگونه انقلاب اکتبر زمان آن فرا رسیده است که به نقدشان ورود کنیم. سؤال نقد آنها را مقابل خود بگذاریم : انقلاب اکتبر به کدام ریشه ها دست نبرده بود که سرانجامش چنین شد؟ کدام ریشه ها؟؟

۳-   بدون قطع رگ های تغذیه کننده  نهاد دولت از تولید و تحقق ارزش،  بدون تقویت اراده آزادانه کارگران در تشکلهایشان یا نهادهایی که حامل «ایدئولوژی انقلابی» باشند، کاستن تدریجی قدرت دولت، حتی پس از با شکوهمندترین انقلاب‌ها میسر نخواهد بود.«دست‌بردن بر ریشه‌ها»نیز بدون نقد مارکسی یا نقدایدئولوژی، بدون رها شدن از دست ایدئولوژی های افسون کننده  انقلاب ۵۷  میسر نیست.

،شما کارگران،  مدتهاست انقلاب را  در پراتیک خود به خانه های خود دعوت می کنید. در دی و آبان جلو غاصبان آن ایستادید. شکنجه و اخراج شدید، اعدام و آواره شدید اما ادامه دادید. حالا نوبت ما روشنفکران است که زبان و قلم را برای بازپس گیری میراث تاریخی طبقه کارگر ایران را به کار گیریم  و با نقد ایدئولوژی هایش، با آزاد کردنش از بند متصرفان پروپاگاند مذهبی و لیبرالیسم و …..بر تعلق آن به وارثان اصلیش پای بفشاریم .

۴- انقلاب ۵۷، به وارثان اصلیش باز میگردد

انقلاب کارگران در سال ۱۳۵۷ شکست نخورده است. با همان جان‌های گذشته باز گشته است. با جان آزادیخواهیش و با جانِ گسست انقلابی از استثمار سرمایه داری، آماده نبرد دیگری می شود.

 انقلاب، شکست نخورده است، ناتمام ماند، غصب شد و در اتاقک‌های شیشه ای تبلیغات هژمون، زندانی مذهب شد.  آنچه شکست خورده است چه بسیار ایدئولوژی‌هایی است که قبل از این انقلاب ، کارگران از آنها رها نشده بودند . در نبرد با ضد انقلاب حاکم،  این تصورات منتزع‌شده آنها از انقلاب روز به روز سست‌ترشد و امروز به صورتی نوین با، الف) عدم درج مبارزه «ضد امپریالیستی» در بیانیه‌های کارگران شاغل و بیکار و بازشسته، ب)ظرفیت گسترش یابنده ضد سرمایه داری  در همان بیانیه‌ها، در فرآیند مبارزه روزمره کارگران بروزی عینی یافته است.

  اکنون و اینجا، در دی ، در آبان ، در هفت‌تپه، بین معلمان و زنان، در دانشگاه ، بین اقوام و ……،  انقلاب بهمن با همان دو جان زنده پشت در ایستاده است. این انقلاب با خون انقلابیون، شکنجه و آزار فعالان کارکری، با فشار اقتصادی از زندان غاصبان آزاد شده است و برای بازگشت، هربار به درب خانه وارثان اصلی خود، کارگران،  می‌کوبد. در اوج سکوت کرونایی،  ما صدای پایش را می‌شنوم،  انقلاب بر در می کوبد،  زنده باد انقلاب. پایدار باد شکوه انقلاب بهمن.

یاداشت‌ها:

  1. ۲۲ بهمن ۱۳۹۹در فیس بوک، پستی کوتاه در یک سایت چپ به نام سایت نقد خواندم، این یاداشت بازتاب آن پست ، وجد بی‌حد من و اشک‌های کارگری مسنی در کنار نوه دانشجویش است که به یاد دوستی ۵۰ ساله روزهای انقلاب، همان روز به دیدارم آمده بود. بنا به شرایط جسمی و نوشتن یاداشت در بیمارستان با گوشی، امیدوارم اشتباهات گرامری نادیده انگاشته شود.  عبارت «دست بردن به ریشه‌‌ها» نقطه محوری آن پست بود که عیناً متن پست اینجا گذارده میشود:

«به مناسبت ۲۲ بهمن، سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۵۷تفوق سیاسی یک نیروی ارتجاعی و دیرپا در تاریخ کشاکش‌های اجتماعی بر میراث انقلاب آزادی‌خواهانه و ضد دیکتاتوری ۵۷ و تثبیت و دوام رژیم جمهوری اسلامی، به‌رغم این همه کشتار و رد خونین برجای‌نهاده در این چهار دهه، نتوانسته است دو جان و توان سرشت‌نمای انقلاب ۵۷ را از پا و پویایی بیاندازد؛ بسا آشکارترو زنده‌ترشان کرده است: از یک‌سو خواست آزادی و مبارزه علیه ستم و استبداد و سلطنت و ولایت، از سوی دیگر ناتوانی و تناقض سرشتی و اجتماعا و تاریخا مشخص این خواست، که بدون دست‌بردن به ریشه‌ها و مبارزه‌ی پیروزمندانه علیه استثمار سرمایه‌داری، بخت تحقق نخواهد داشت و به‌ناگزیر دستاوردهای مبارزه‌های قهرمانانه‌ی خویش را به نیروهای قهقرایی و سرکوبگر خواهد سپرد.  «آبان»ها و «دی»ها و «بهمن»ها، گواهان زنده‌ی این دو جان و توان هماره زنده‌ی پنهان اند.»

  • به خوانندگان پیشنهاد میشود.  جهت اهمیت موضوع «دست بردن  بر ریشه‌ها»،  مقاله کار مجرد و سوسیالیسم  را در همان سایت بخوانند: https://wp.me/p9vUft-QI

https://akhbar-rooz.com/?p=104068 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نسرین
نسرین
3 سال قبل

مقاله فوق العاده جالبی در حوزه دوستان چپ است. تا کنون چنین نگاهی به انقلاب ۵۷/را ندیده بودم. نویسنده با نگاهی متفاوت در واقع تو دهنی محکمی به چپ شوروی ساخته و مدافعان حرم زده است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x